سلام من 2ساله با شوهرم سر خونه زندگیمون رفتیم کمکم متوجه شدم شوهرم سیگار میکشه هر کار کردم که درست بشه نشد باهاش کنار اومدم چون زندگیم دوست دارم باز بعد از مدتی بعد از کلی دورغ فهمیدم تفننی تریاک میکشه بازم فایده نداشت کنار اومدم ودوباره چند دفعه ازش خیانت دیدم دیگه به همه چیز زندگیم شک دارم هیچکدوم از حرفاشو باور نمیکنم اختلافمون خیلی زیاد شد جروبحث وکتک من با هر چیزش کنار اومدم دیگه خسته شدم از این که جلوی دیگرون احساس خوشبختی کنم نمیدونم طلاق بگیرم یا با خانوادهها مطرح کنم راهنمایم کنید تورو خدا
باسلامدوست گرامی مسلما از مهمترین علل دوام و قوام زندگی زناشویی داشتن صداقت و اعتماد متقابل میان زوجین است. اگر چنین احساسی میان هر یک از زوجین زایل شود ادامه دادن زندگی زناشویی با مشکل مواجه می گرد.متاسفانه همسر شما نیز از بدو زندگی زناشویی تان سعی در ارایه تصویری درست و صادقانه از خود نداشته و لذا ا کم کم با جنبه های مختلف شخصیتی ایشان آشنا شده اید .(هر چند که برداشت من این است که شما قبل از ازدواج بررسی های لازم را در مورد ایشان انجام نداده و بدون شناخت کامل ایشان وارد ازدواج شده اید)در هر حال مواجه شدن با این نوع مسایل برای هر زنی بسیار دشوار و سخت است و شاید اولین راه حلی که به ذهنش برسد جدایی است اما اگر قدری به خودتان و همسرتان فرصت دهید خواهید دید که می توانید تلاشهای لازم را در جهت اصلاح این مشکلات بنمایید. البته قدم گذاشتن در این راه منوط به میزان وابستگی است که به همسرتان و به زنگی زناشویی تان دارید.اگر همسر شما تلاشهای شما را برای رفع این مشکلات ببینند امکان دارد که ایشان هم با شما همراه شده و برای رفع این مسایل اقدامات جدی کنند.ابتدا با همسرتان پیرامون رفتارهای نادرست و عدم صداقت شان صحبت کنید. به ایشان عنوان کنید که این فقدان صداقت باعث رشد بی اعتمادی در زندگی زناشویی تان شده است و شما را به سمت عدم اطمینان سوق داده است.اما از طرف دیگر نمی خواهید به این راحتی زندگی تان را از دست دهید و تمایل به ادامه دادن این زندگی و از طرف دیگر اصلاح رفتارهای ایشان هستید.بیشتر تمرکز خود را بر روی ترک استفاده تفننی از مواد و همچنین خیانتهایشان کنید. با یکدیگر در مورد انگیزه رفتارهای ایشان صحبت کنید و ببینید برای رفع این رفتارها چه اقداماتی می تواند به هر دو شما کمک کند. شاید مراجعه حضوری نزد روان شناس جز تصمیماتی باشد که شما دو نفر در نهایت می گیرید اما به طور کلی توصیه می کنم همه راهها را برای صلاح این مشکلات طی کنید و طلاق را به عنوان آخرین راه حل قرار دهید.با تشکر از تماس شما
عنوان سوال:

سلام من 2ساله با شوهرم سر خونه زندگیمون رفتیم کمکم متوجه شدم شوهرم سیگار میکشه هر کار کردم که درست بشه نشد باهاش کنار اومدم چون زندگیم دوست دارم باز بعد از مدتی بعد از کلی دورغ فهمیدم تفننی تریاک میکشه بازم فایده نداشت کنار اومدم ودوباره چند دفعه ازش خیانت دیدم دیگه به همه چیز زندگیم شک دارم هیچکدوم از حرفاشو باور نمیکنم اختلافمون خیلی زیاد شد جروبحث وکتک من با هر چیزش کنار اومدم دیگه خسته شدم از این که جلوی دیگرون احساس خوشبختی کنم نمیدونم طلاق بگیرم یا با خانوادهها مطرح کنم راهنمایم کنید تورو خدا


پاسخ:

باسلامدوست گرامی مسلما از مهمترین علل دوام و قوام زندگی زناشویی داشتن صداقت و اعتماد متقابل میان زوجین است. اگر چنین احساسی میان هر یک از زوجین زایل شود ادامه دادن زندگی زناشویی با مشکل مواجه می گرد.متاسفانه همسر شما نیز از بدو زندگی زناشویی تان سعی در ارایه تصویری درست و صادقانه از خود نداشته و لذا ا کم کم با جنبه های مختلف شخصیتی ایشان آشنا شده اید .(هر چند که برداشت من این است که شما قبل از ازدواج بررسی های لازم را در مورد ایشان انجام نداده و بدون شناخت کامل ایشان وارد ازدواج شده اید)در هر حال مواجه شدن با این نوع مسایل برای هر زنی بسیار دشوار و سخت است و شاید اولین راه حلی که به ذهنش برسد جدایی است اما اگر قدری به خودتان و همسرتان فرصت دهید خواهید دید که می توانید تلاشهای لازم را در جهت اصلاح این مشکلات بنمایید. البته قدم گذاشتن در این راه منوط به میزان وابستگی است که به همسرتان و به زنگی زناشویی تان دارید.اگر همسر شما تلاشهای شما را برای رفع این مشکلات ببینند امکان دارد که ایشان هم با شما همراه شده و برای رفع این مسایل اقدامات جدی کنند.ابتدا با همسرتان پیرامون رفتارهای نادرست و عدم صداقت شان صحبت کنید. به ایشان عنوان کنید که این فقدان صداقت باعث رشد بی اعتمادی در زندگی زناشویی تان شده است و شما را به سمت عدم اطمینان سوق داده است.اما از طرف دیگر نمی خواهید به این راحتی زندگی تان را از دست دهید و تمایل به ادامه دادن این زندگی و از طرف دیگر اصلاح رفتارهای ایشان هستید.بیشتر تمرکز خود را بر روی ترک استفاده تفننی از مواد و همچنین خیانتهایشان کنید. با یکدیگر در مورد انگیزه رفتارهای ایشان صحبت کنید و ببینید برای رفع این رفتارها چه اقداماتی می تواند به هر دو شما کمک کند. شاید مراجعه حضوری نزد روان شناس جز تصمیماتی باشد که شما دو نفر در نهایت می گیرید اما به طور کلی توصیه می کنم همه راهها را برای صلاح این مشکلات طی کنید و طلاق را به عنوان آخرین راه حل قرار دهید.با تشکر از تماس شما





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین