با سلام خدمت شما.من حدودا 11 ماه است که ازدواج کرده ام حدود 2 سال هم نامزد بودم.در دوران نامزدی متوجه شدم که همسرم به من بسیار دروغ میگوید.سر مسائل کوچک به من دروغ میگفت.همیشه دوستانش را به من ترجیح میداد و به خاطر انها به من دروغ میگفت.به من گفته بود که سیگار میکشد ولی وقتی ازدواج کند ترک خواهد کرد و همین طور گفته بود که نماز میخواند ولی بعد ازازدواج فهمیدم که اینها را هم دروغ گفته بود.به خاطر دروغهایش من اصلا به ایشان اعتماد ندارم و همیشه فکر میکنم که یک روز به من خیانت میکند چون که قبلا با دختران بسیاری دوست بود.البته به من ابراز علاقه ی فراوانی میکند ولی همیشه فکر میکنم که این ابراز علاقه نیز دروغ است.من و همسرم 7 سال با هم تفاوت سن داریم.اقای دکتر خواهش میکنم کمکم کنید واقعا خسته شده ام از اینکه همیشه نگران باشم که نکنه به من یک روزی خیانت بشه؟اصلا نسبت به تمام پسرها بی اعتماد شده ام و همیشه به همه میگویم حرف پسرها را باور نکنید همشان دروغگو هستند.خواهش میکنم بگویید چکار کنم تا این حس بی اعتمادی از بین برود؟با تشکر
سلام دوست گرامی ، شما از ترس این که نکند که در آینده زندگیتان دچار مشکل گردد ، زندگی فعلی خود را خراب می کنید . این که آینده چه می شود و چه باید بکنید را به آینده واگذار کنید و الان در رابطه ی با آن فکر نکنید .حتی در بدترین شرایط ، شما می توانید زندگی خودتان را به خوبی سامان دهید ؛ این که چگونه باید آن را سامان دهید نیاز به فکر بیشتر و بررسی شرایط دارد اما نکته ی مهم این است که الان از محبت همسرتان استفاده کنید و شما هم به ایشان محبت کنید و سعی کنید از بودن در کنار هم لذت ببرید . حتی اگر دل ایشان به سمت دیگری متمایل شود ، شما به راحتی می توانید به سمت خود بکشید ولی احساس فعلیتان ادامه پیدا کند ، با دست خودتان شوهرتان را از دست خواهید داد .موفق باشید .
عنوان سوال:

با سلام خدمت شما.من حدودا 11 ماه است که ازدواج کرده ام حدود 2 سال هم نامزد بودم.در دوران نامزدی متوجه شدم که همسرم به من بسیار دروغ میگوید.سر مسائل کوچک به من دروغ میگفت.همیشه دوستانش را به من ترجیح میداد و به خاطر انها به من دروغ میگفت.به من گفته بود که سیگار میکشد ولی وقتی ازدواج کند ترک خواهد کرد و همین طور گفته بود که نماز میخواند ولی بعد ازازدواج فهمیدم که اینها را هم دروغ گفته بود.به خاطر دروغهایش من اصلا به ایشان اعتماد ندارم و همیشه فکر میکنم که یک روز به من خیانت میکند چون که قبلا با دختران بسیاری دوست بود.البته به من ابراز علاقه ی فراوانی میکند ولی همیشه فکر میکنم که این ابراز علاقه نیز دروغ است.من و همسرم 7 سال با هم تفاوت سن داریم.اقای دکتر خواهش میکنم کمکم کنید واقعا خسته شده ام از اینکه همیشه نگران باشم که نکنه به من یک روزی خیانت بشه؟اصلا نسبت به تمام پسرها بی اعتماد شده ام و همیشه به همه میگویم حرف پسرها را باور نکنید همشان دروغگو هستند.خواهش میکنم بگویید چکار کنم تا این حس بی اعتمادی از بین برود؟با تشکر


پاسخ:

سلام دوست گرامی ، شما از ترس این که نکند که در آینده زندگیتان دچار مشکل گردد ، زندگی فعلی خود را خراب می کنید . این که آینده چه می شود و چه باید بکنید را به آینده واگذار کنید و الان در رابطه ی با آن فکر نکنید .حتی در بدترین شرایط ، شما می توانید زندگی خودتان را به خوبی سامان دهید ؛ این که چگونه باید آن را سامان دهید نیاز به فکر بیشتر و بررسی شرایط دارد اما نکته ی مهم این است که الان از محبت همسرتان استفاده کنید و شما هم به ایشان محبت کنید و سعی کنید از بودن در کنار هم لذت ببرید . حتی اگر دل ایشان به سمت دیگری متمایل شود ، شما به راحتی می توانید به سمت خود بکشید ولی احساس فعلیتان ادامه پیدا کند ، با دست خودتان شوهرتان را از دست خواهید داد .موفق باشید .





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین