باسلام خانمی هستم فرهنگی .دوسال است ازدواج کرده ام .همسرم در کودکی بخاطر وضعیت سخت مالی خانواده مورد تحقیر هم سن سالهایش بوده .از کودکی تصمیم می گیرد فرد پولداری شود .استعداد زیادی در درس بخصوص در درس شیمی داشته است ولی رشته اش در دانشگاه حسابداری بوده .باکار و تلاش زیاد به وضعیت مالی خوبی میرسد ولی چون این چیزی نبوده که امیدوارش کند به شدت از همه چیز زده شده نه علاقه ای به شغلش دارد و نه از پول داشتن لذتی می برد وقتی او را به درس خواندن تشویق می کنم هیچ انگیزه ای ندارد و میگوید از کجا معلوم آخرش مثل پول پوچ نباشد .این احساس او تمام زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده .از صبح تا شب چندین بار با خود می گوید چه زندگی مسخره ای و آرزوی مرگ میکند .من به شدت تنها شده ام . از من می خواهد تنهایش بگذارم و با سردی به من محبت می کند . آیا اگر برای مدتی تنهایش بگذارم به او کمک می کنم ؟چطور او را از این وضعیت نجات دهم ؟چکار کنم که به زندگی امید پیدا کند ؟
سلام. شاید اگر مدتی او را تنها بگذارید ( مثلا یک یا دو هفته )، ارزش بودن با شما را متوجه شود اما مراقب باشید که زیاد نشود .مسافرت ، معمولا تأثیر خوبی در روحیه ی افراد دارد ؛ خصوصا سفر به مناطق سبز و با طراوت ؛ اگر می توانید چنین برنامه ای را با هم هرچه زودتر داشته باشید ( قبل از انکه تنها گذاشتن ایشان را بخواهید تجربه کنید ) نکته ی اصلی در این که افراد امید به زندگی پیدا کنند ، ارتباط با خداوند متعال و حضرات معصومین است. اگر بتوانید برنامه ی منظم به مسجد رفتن و یا به هیئات مذهبی رفتن ، داشته باشید ، اثر خوبی در ایشان خواهد داشت . موفق باشید.
عنوان سوال:

باسلام
خانمی هستم فرهنگی .دوسال است ازدواج کرده ام .همسرم در کودکی بخاطر وضعیت سخت مالی خانواده مورد تحقیر هم سن سالهایش بوده .از کودکی تصمیم می گیرد فرد پولداری شود .استعداد زیادی در درس بخصوص در درس شیمی داشته است ولی رشته اش در دانشگاه حسابداری بوده .باکار و تلاش زیاد به وضعیت مالی خوبی میرسد ولی چون این چیزی نبوده که امیدوارش کند به شدت از همه چیز زده شده نه علاقه ای به شغلش دارد و نه از پول داشتن لذتی می برد وقتی او را به درس خواندن تشویق می کنم هیچ انگیزه ای ندارد و میگوید از کجا معلوم آخرش مثل پول پوچ نباشد .این احساس او تمام زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده .از صبح تا شب چندین بار با خود می گوید چه زندگی مسخره ای و آرزوی مرگ میکند .من به شدت تنها شده ام . از من می خواهد تنهایش بگذارم و با سردی به من محبت می کند .
آیا اگر برای مدتی تنهایش بگذارم به او کمک می کنم ؟چطور او را از این وضعیت نجات دهم ؟چکار کنم که به زندگی امید پیدا کند ؟


پاسخ:

سلام. شاید اگر مدتی او را تنها بگذارید ( مثلا یک یا دو هفته )، ارزش بودن با شما را متوجه شود اما مراقب باشید که زیاد نشود .مسافرت ، معمولا تأثیر خوبی در روحیه ی افراد دارد ؛ خصوصا سفر به مناطق سبز و با طراوت ؛ اگر می توانید چنین برنامه ای را با هم هرچه زودتر داشته باشید ( قبل از انکه تنها گذاشتن ایشان را بخواهید تجربه کنید ) نکته ی اصلی در این که افراد امید به زندگی پیدا کنند ، ارتباط با خداوند متعال و حضرات معصومین است. اگر بتوانید برنامه ی منظم به مسجد رفتن و یا به هیئات مذهبی رفتن ، داشته باشید ، اثر خوبی در ایشان خواهد داشت . موفق باشید.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین