سلام یک ساله ازدواج کرده ام با اینکه همسرم رو خیلی دوست دارم اما از زندگی مشترکم خیلی راضی نیستم همه چیز رندگی ما خوب بود تا اینکه چند ماه بعد از ازدواجمان همسرم به بیماری مبتلا شد که علایم جسمی (سوزش بدن پادرد ...) داشت اما منشا پاتولوژی نداشت (جواب ازمایش ها خوب بود) دکترها گفتند بایذ به دکتر اعصاب و روان مراجعه کنیم در اونجا هرکس یه تشخیص داد (وسواس اضطراب افسردگی) و یه دارویی ... همسرم گاه بهتر نمیشد هیچ بدتر هم میشد تا اینکه حتی مجبور به استفا از شرکتش شد و بیکاری ... لطف خدا چند ماهی ست که همسرم از لحاظ جسمی بهتره تونست دوباره سر کار بره اما از لحاظ روحی متاسفانه به شدت آسیب دیده (کم حوصله کم حرف بی توجه ..) احساس میکنم روابطمون خیلی داره سرد میشه سعی میکنم موقع حضورش در خونه شاد باشم اما از ابراز محبت یه طرفه خسته شده ام احساس میکنم تلاشم برای احیای دوباره زندگیمون بی فایده است وقتی از همسرم میخوام که مثل روزهای اول شاد باشیم میگه نمیتونم نقش بازی کنم به هیچ عنوان حاضر به مشاوره نیست میگه اگه قرار بود نتیجه از دوا و دکتر و مشاوره و.. گرفته باشیم الان نباید وضعمون این طوری باشه نمیدونم ذیگه باید چکارکنم واقعا دوسش دارم و نمیخوام ازش جدا شم لطفا راهنماییم کنید ... با سپاس
سلام . در زمانهایی که ایشان مریض بودند چه حالی داشتید ؟ اگر خدای نکرده ایشان را در آن حال از دست می دادید چه حالی پیدا می کردید ؟ اگر همیشه این نعمت که خدا ایشان را به شما برگردانده است ، مد نظرتان باشد ، از ابراز محبت خسته نمی شوید . در ضمن ابراز محبت تا مدتی یک طرفه خواهد بود تا کم کم اثر خودش را بگذارد ( به شرطی که صادقانه باشد ) . ابراز محبت حتی قلب سنگ را هم تغییر خواهد داد چه برسد به شوهر شما را . حوصله کنید و به ابراز محبتتان ادامه دهید . کم کم اثر خواهد کرد .خدا به شما صبر دهد . موفق باشید .
عنوان سوال:

سلام یک ساله ازدواج کرده ام با اینکه همسرم رو خیلی دوست دارم اما از زندگی مشترکم خیلی راضی نیستم همه چیز رندگی ما خوب بود تا اینکه چند ماه بعد از ازدواجمان همسرم به بیماری مبتلا شد که علایم جسمی (سوزش بدن پادرد ...) داشت اما منشا پاتولوژی نداشت (جواب ازمایش ها خوب بود) دکترها گفتند بایذ به دکتر اعصاب و روان مراجعه کنیم در اونجا هرکس یه تشخیص داد (وسواس اضطراب افسردگی) و یه دارویی ... همسرم گاه بهتر نمیشد هیچ بدتر هم میشد تا اینکه حتی مجبور به استفا از شرکتش شد و بیکاری ... لطف خدا چند ماهی ست که همسرم از لحاظ جسمی بهتره تونست دوباره سر کار بره اما از لحاظ روحی متاسفانه به شدت آسیب دیده (کم حوصله کم حرف بی توجه ..) احساس میکنم روابطمون خیلی داره سرد میشه سعی میکنم موقع حضورش در خونه شاد باشم اما از ابراز محبت یه طرفه خسته شده ام احساس میکنم تلاشم برای احیای دوباره زندگیمون بی فایده است وقتی از همسرم میخوام که مثل روزهای اول شاد باشیم میگه نمیتونم نقش بازی کنم
به هیچ عنوان حاضر به مشاوره نیست میگه اگه قرار بود نتیجه از دوا و دکتر و مشاوره و.. گرفته باشیم الان نباید وضعمون این طوری باشه
نمیدونم ذیگه باید چکارکنم واقعا دوسش دارم و نمیخوام ازش جدا شم لطفا راهنماییم کنید ... با سپاس


پاسخ:

سلام . در زمانهایی که ایشان مریض بودند چه حالی داشتید ؟ اگر خدای نکرده ایشان را در آن حال از دست می دادید چه حالی پیدا می کردید ؟ اگر همیشه این نعمت که خدا ایشان را به شما برگردانده است ، مد نظرتان باشد ، از ابراز محبت خسته نمی شوید . در ضمن ابراز محبت تا مدتی یک طرفه خواهد بود تا کم کم اثر خودش را بگذارد ( به شرطی که صادقانه باشد ) . ابراز محبت حتی قلب سنگ را هم تغییر خواهد داد چه برسد به شوهر شما را . حوصله کنید و به ابراز محبتتان ادامه دهید . کم کم اثر خواهد کرد .خدا به شما صبر دهد . موفق باشید .





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین