سلام . دوست گرامی ، ایراداتی که فرمودید را یک مرتبه خودتان مرور کنید ؛ به نظر شما آیا ایراداتی هستند که به خاطر آنها زندگی از هم بپاشد ؟!در ارتباط با دیگران – خصوصا رابطه ی زناشویی- ، هریک از طرفین مشکلاتی را دارند و افراد باید به هم کمک کنند که مشکلات برطرف شود اما اگر مشکل برطرف نشد ، این خود شخص است که باید اهمیت مشکلات را نزد خود پایین بیاورد ؛ طرف مقابلش را با مشکلاتش بپذیرد و با مشکلاتی که دارد دوستش داشته باشد . ما خیلی اوقات مشکلات اخلاقی خودمان را نمی توانیم تغییر دهیم ، چطور باید انتظار داشته باشیم که دیگران مشکلاتشان را حتما حل کنند . اگر شما بتوانید اهمیت مشکلات شوهرتان را نزد خود پایین بیاورید ، زندگی خوب و شیرینی خواهید داشت ؛ سطح توقعات خودتان را از همسرتان پایین بیاورید ؛ حتی انتظار نداشته باشید که ایشان در کارها کمک شما کنند ؛ وقتی که انتظار دارید و ایشان کمک شما نمی کنند ، شما ناراحت می شوید ولی اگر انتظار نداشته باشید ، ناراحت هم نمی شوید . فعلا خود شما مهم هستید و آرامش شما ، نه اصلاح همسر .موفق باشید .
با سلام
9 سال است ازدواج کردم دو بچه ی 5 و 3ساله دارم. شوهرم مردیست بسیار خاص با تضادهای زیاد که زندگی با او در اوایل برایم عجیب بود بعد کم کم سخت شد و حالا دارد غیر قابل تحمل میشه. بطور خیلی کلی بخوام بگم ایشان اصولا تنبل و بی مسوولیت و راحت طلبند . از اول زندگی سر تقسیم کارهای خانه مشکل داشتیم ( من در 22 سالگی در اوایل دانشجویی ازدواج کردم) همیشه وقتی از اوکمک میخواستم در کارها اول قبول میکرد ولی نهایتا انجام نمیداد میگفت من از تو انتظار ندارم (برای مرتب بودن خانه و ...) تو هم نداشته باش!! اگه بی وقت بیاد خونه من نباشم اصلا سراغی از من نمیگیره برا خودش یه نیمرو درست میکنه و بعد میخوابه میگه نمیخوام مزاحمت بشم( منهم میگم پس کاش از اول بام ازدواج نمی کردی). الان که دو بچه داریم این بیشتر زجرم میده کمکی نمیکنه باید ده بار یه مسئله رو یاداوری کنم تا حواسش اصلا معطوف به قضیه بشه. هر موقع کاری رو بش سپردم یا بچه ها رو پیشش گذشتم یا خوابش برده یا یادش رفته یا بخاطر بی مسوولیتیش زحمت من چند برابر شده. شاید اینطوری میخواد دیگه کاری ازش در خواست نکنم .
حالا از آن طرف قضیه : همیشه میگه چقدر تو زندگیو سخت میگیری چقدر به من ایراد میگیری ولی خودش برای سر و لباس خودش بسیار وسواس داره حتی زباله بخواد بذاره بیرون لباس بیرون میپوشه!! همیشه موقع بیرون رفتن، من کارهای بچه ها رو میکنم در عرض ده دقیقه آماده میشیم اما باید یکربع بیست دقیقه معطل او شویم. بهیچ عنوان پذیرش انتقاد نداره.خوب بودنش به یک مو بند است و از توهین و زدن هم ابایی ندارد. از آن طرف وجهه ی بیرونیش خیلی خوبه همه او را فردی تحصیلکرده ،مذهبی، منظبط ، کمک کار میدانند در محل کارش خیلی فرد محترم و دقیقیست.ولی او در چشم من هیچ ارزشی ندارد از زندگی با او دلزده ام. چه کنم؟
سلام . دوست گرامی ، ایراداتی که فرمودید را یک مرتبه خودتان مرور کنید ؛ به نظر شما آیا ایراداتی هستند که به خاطر آنها زندگی از هم بپاشد ؟!در ارتباط با دیگران – خصوصا رابطه ی زناشویی- ، هریک از طرفین مشکلاتی را دارند و افراد باید به هم کمک کنند که مشکلات برطرف شود اما اگر مشکل برطرف نشد ، این خود شخص است که باید اهمیت مشکلات را نزد خود پایین بیاورد ؛ طرف مقابلش را با مشکلاتش بپذیرد و با مشکلاتی که دارد دوستش داشته باشد . ما خیلی اوقات مشکلات اخلاقی خودمان را نمی توانیم تغییر دهیم ، چطور باید انتظار داشته باشیم که دیگران مشکلاتشان را حتما حل کنند . اگر شما بتوانید اهمیت مشکلات شوهرتان را نزد خود پایین بیاورید ، زندگی خوب و شیرینی خواهید داشت ؛ سطح توقعات خودتان را از همسرتان پایین بیاورید ؛ حتی انتظار نداشته باشید که ایشان در کارها کمک شما کنند ؛ وقتی که انتظار دارید و ایشان کمک شما نمی کنند ، شما ناراحت می شوید ولی اگر انتظار نداشته باشید ، ناراحت هم نمی شوید . فعلا خود شما مهم هستید و آرامش شما ، نه اصلاح همسر .موفق باشید .