با سلام بنده دو فرزند دارم یک دختر که چهار سال و هفت ماه سن دارد و پسری دارم که 7 ماه سن دارد . به دلیل وضع کاری شوهرم سه سال است در واحد آپارتمانی به دور از اقوام در شهری زندگی می کنیم البته فاصله شهر مورد نظر تا محل زندگی قبلی امان زیاد نیست و بیست دقیقه راه بیشتر نیست و معمولا هفته ای یک بار به آنان سر می زنیم و به آنجا می رویم . از مدتی است که در اینجا زندگی میکنیم نمی دانم چرا رفتار دخترم کلا عوض شده است . با توجه به اینکه من و پدرش وسواس زیادی نسبت به مسائل جنسی دخترم داریم اما نمی دانم رفتارش چرا تغییر کرده است . البته نسبت به مسائل واسواس زیادی هم نداریم . دخترم آنقدر به باباش وابسته شده که شب ها در آغوش او می خوابد و خوابش می برد و اگر باباش بیدار باشد او هم نمی خوابد و نتوانسته ایم این رفتار را از او دور کنیم . وقتی می خوابد دست در گردن باباش می کند و می خوابد و تازگی ها تا حدی توانسته ایم این رفتار ها را از او دور کنیم . با وجود این شب ها وقتی می خوابد دست زیر گلویش می کند تا خوابش بگیر بارها به او گفته ایم این رفتار تو زشت است خدا دوست ندارد ولی از رفتارش دور نشده است . حتی او را تشویق کرده ایم باز هم نتوانسته ایم از طریق تشویق او را از این کار منع کنیم . در مواقعی که به منزل دوست و آشنایان می رویم با بچه ها بازی دکتری می کند . بارها از سوی من تذکر داده ام ولی باز هم به سوی این کار می رود و من از آینده اش می ترسم . و فکر می کنم خدای نا کرده در آینده مشکل اخلاقی پیدا نکند . بیشتر پسرها را دوست دارد و وقتی در جمعی بچه ها از دخترها و پسرها ی هم سن و سالش حضور دارند دور و بر پسرها می رود و با آنها بازی می کند و کاری به دخترها ندارد . پدرش کارمند است و اکثر من در خانه پیش او هستم نمی دانم چکار کنم حتی بعضی مواقع او را تبیه هم کرده ام . پدرش تا حدی هر چه او خواسته در اختیارش قرار داده است . خیلی بی نظم شده است وسایلش را پرت می کند و اصلا حرف گوش نمی کند . خیالی نازک نارنجی است و زود احساسی و گریه می کند . شب ها هم بعضی مواقع نیمه شب از توی خواب حرف می زند و گریه می کند .
سلام . دوست گرامی ، آنچه که باعث ایجاد مشکل در فرزندان ما می شود ، رفتار اشتباه ما می باشد . حساسیت هایی که در ما می باشد ، اگر قرار باشد در نوع رفتارمان با فرزندانمان اثر بگذارد ، نتیجه اش نه تنها حل شدن مشکل نیست ، بلکه مشکل را خود ما در آنها زنده می کنیم . در سنین کمتر از 6 سال ، هیچگونه محدودیت رابطه ای بین دختر و پسر از نظر شرع وجود ندارد و از منظر روانشناسی اصلا نوع نگاه بچه ها به همدیگر ( دو جنس مخالف ) مانند نگاه بزرگتر ها نیست و لذا نه تنها جای نگرانی نیست ، بلکه اگر شما نگران باشید و این نگرانی را به دخترتان منتقل کنید ، او هم مشکل دار می شود ( وابستگی بیش از اندازه ی او به پدرش و گریه کردن در خواب ، شاید نشانه ی همین حساسیت شما باشد ) حجب و حیاء در دختران به نحو تعجب بر انگیزی قبل از بلوغ اتفاق می افتد مشروط بر این که ما قبل از آن دوران با دخالت های بیجا خرابش نکرده باشیم. حتی در خصوص حجاب دختران روایت داریم که قبل از بلوغ آنان را وادار به این کار نکنید ( اگر خودش دوست داشت حجاب داشته باشد و اگرنه ، نه ) . خواهید دید که در نزدیکی بلوغ ، خود او حجاب را بر می گزیند . نکته ی آخر این که بسیار مراقب باشید به خداوند متعال از طرف خودتان نسبت دوست داشتن یا نداشتن را ندهید ( فلان کار را خدا دوست دارد یا دوست ندارد) . حتما باید مطمئن باشید تا بتوانید نسبت دهید . این نسبت دادن در خصوص واجبات و محرمات یا مستحبات و مکروهات روشن است و فراتر از آن دلیل می خواهد .تازه این مطلب در خصوص افراد بالغ است و کسانی که هنوز به بلوغ نرسیده اند ، معلوم نیست که خدا انجام واجبات یا ترک محرمات را در آنها حتما دوست داشته باشد ( نیاز به دلیل جدای شرعی داریم ) ؛ مثلا در خصوص نماز به نحوی خاص و از سنی خاص توصیه ی به فرزندان مطلوب شرع می باشد و اگر خلاف آن عمل کنیم معمول نیست که رضایت خدا در آن باشد . این که شما به دخترتان بگویید که دستت را در گردنت نگذار چون خدا دوست ندارد ، نسبت دادنی بدون دلیل است . اگر این دقت در تربیت صورت نگیرد ، خطر این را دارد که بچه ها آن طور که دوست دارند ، دین داری بکنند ، نه آنطور که خدا گفته.در تربیت ، بیشتر باید مراقب خود باشیم تا فرزندانمان ؛ نکند که تربیت فطری خدا را خراب کنیم !موفق باشید .
عنوان سوال:

با سلام بنده دو فرزند دارم یک دختر که چهار سال و هفت ماه سن دارد و پسری دارم که 7 ماه سن دارد . به دلیل وضع کاری شوهرم سه سال است در واحد آپارتمانی به دور از اقوام در شهری زندگی می کنیم البته فاصله شهر مورد نظر تا محل زندگی قبلی امان زیاد نیست و بیست دقیقه راه بیشتر نیست و معمولا هفته ای یک بار به آنان سر می زنیم و به آنجا می رویم . از مدتی است که در اینجا زندگی میکنیم نمی دانم چرا رفتار دخترم کلا عوض شده است . با توجه به اینکه من و پدرش وسواس زیادی نسبت به مسائل جنسی دخترم داریم اما نمی دانم رفتارش چرا تغییر کرده است . البته نسبت به مسائل واسواس زیادی هم نداریم . دخترم آنقدر به باباش وابسته شده که شب ها در آغوش او می خوابد و خوابش می برد و اگر باباش بیدار باشد او هم نمی خوابد و نتوانسته ایم این رفتار را از او دور کنیم . وقتی می خوابد دست در گردن باباش می کند و می خوابد و تازگی ها تا حدی توانسته ایم این رفتار ها را از او دور کنیم . با وجود این شب ها وقتی می خوابد دست زیر گلویش می کند تا خوابش بگیر بارها به او گفته ایم این رفتار تو زشت است خدا دوست ندارد ولی از رفتارش دور نشده است . حتی او را تشویق کرده ایم باز هم نتوانسته ایم از طریق تشویق او را از این کار منع کنیم . در مواقعی که به منزل دوست و آشنایان می رویم با بچه ها بازی دکتری می کند . بارها از سوی من تذکر داده ام ولی باز هم به سوی این کار می رود و من از آینده اش می ترسم . و فکر می کنم خدای نا کرده در آینده مشکل اخلاقی پیدا نکند . بیشتر پسرها را دوست دارد و وقتی در جمعی بچه ها از دخترها و پسرها ی هم سن و سالش حضور دارند دور و بر پسرها می رود و با آنها بازی می کند و کاری به دخترها ندارد . پدرش کارمند است و اکثر من در خانه پیش او هستم نمی دانم چکار کنم حتی بعضی مواقع او را تبیه هم کرده ام . پدرش تا حدی هر چه او خواسته در اختیارش قرار داده است . خیلی بی نظم شده است وسایلش را پرت می کند و اصلا حرف گوش نمی کند . خیالی نازک نارنجی است و زود احساسی و گریه می کند . شب ها هم بعضی مواقع نیمه شب از توی خواب حرف می زند و گریه می کند .


پاسخ:

سلام . دوست گرامی ، آنچه که باعث ایجاد مشکل در فرزندان ما می شود ، رفتار اشتباه ما می باشد . حساسیت هایی که در ما می باشد ، اگر قرار باشد در نوع رفتارمان با فرزندانمان اثر بگذارد ، نتیجه اش نه تنها حل شدن مشکل نیست ، بلکه مشکل را خود ما در آنها زنده می کنیم . در سنین کمتر از 6 سال ، هیچگونه محدودیت رابطه ای بین دختر و پسر از نظر شرع وجود ندارد و از منظر روانشناسی اصلا نوع نگاه بچه ها به همدیگر ( دو جنس مخالف ) مانند نگاه بزرگتر ها نیست و لذا نه تنها جای نگرانی نیست ، بلکه اگر شما نگران باشید و این نگرانی را به دخترتان منتقل کنید ، او هم مشکل دار می شود ( وابستگی بیش از اندازه ی او به پدرش و گریه کردن در خواب ، شاید نشانه ی همین حساسیت شما باشد ) حجب و حیاء در دختران به نحو تعجب بر انگیزی قبل از بلوغ اتفاق می افتد مشروط بر این که ما قبل از آن دوران با دخالت های بیجا خرابش نکرده باشیم. حتی در خصوص حجاب دختران روایت داریم که قبل از بلوغ آنان را وادار به این کار نکنید ( اگر خودش دوست داشت حجاب داشته باشد و اگرنه ، نه ) . خواهید دید که در نزدیکی بلوغ ، خود او حجاب را بر می گزیند . نکته ی آخر این که بسیار مراقب باشید به خداوند متعال از طرف خودتان نسبت دوست داشتن یا نداشتن را ندهید ( فلان کار را خدا دوست دارد یا دوست ندارد) . حتما باید مطمئن باشید تا بتوانید نسبت دهید . این نسبت دادن در خصوص واجبات و محرمات یا مستحبات و مکروهات روشن است و فراتر از آن دلیل می خواهد .تازه این مطلب در خصوص افراد بالغ است و کسانی که هنوز به بلوغ نرسیده اند ، معلوم نیست که خدا انجام واجبات یا ترک محرمات را در آنها حتما دوست داشته باشد ( نیاز به دلیل جدای شرعی داریم ) ؛ مثلا در خصوص نماز به نحوی خاص و از سنی خاص توصیه ی به فرزندان مطلوب شرع می باشد و اگر خلاف آن عمل کنیم معمول نیست که رضایت خدا در آن باشد . این که شما به دخترتان بگویید که دستت را در گردنت نگذار چون خدا دوست ندارد ، نسبت دادنی بدون دلیل است . اگر این دقت در تربیت صورت نگیرد ، خطر این را دارد که بچه ها آن طور که دوست دارند ، دین داری بکنند ، نه آنطور که خدا گفته.در تربیت ، بیشتر باید مراقب خود باشیم تا فرزندانمان ؛ نکند که تربیت فطری خدا را خراب کنیم !موفق باشید .





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین