با سلام من 6 ماه پیش بعد از 8سال زندگی مشترک و با وجود یک دختر 4 ساله به دلیل عدم تفاهم با همسرم ازاو جدا شدم دلایل مختلف جدایی از قبیل وقت نگذاشتن همسرم برای خانوادش دیر آمدن های مکرر و دخالتهای مادر و 4 خواهرش در زندگی ما من را از پا درآورد و بالاخره بعد از یکسال کشمکش قانونی این اتفاق افتاد .هنوز اورا دوست دارم و او نیز همین را میگوید .و بعضی وقتها میگوید که دوباره با هم زندگی کنیم ولی نمیدانم آیا حق طلاق .مهر بالاتر و یا .... چه چیزی میتواند ضامن زندگی بهتر شود با توجه به اینکه وابستگی روحی و کاری ایشان به خانوادش به دلیل همکار بودن او با خواهرش بیشتر شده از طرفی جدیدا نگرانیهای من برای آینده خودم و دخترم نیز افزایش پیدا کرده لطفاً راه درست تر را به من نشان دهید .لازم به ذکر است که من وابستگی مالی به خانوادم ندارم و در یک خانه مستقل با دخترم تنها زندگی میکنم
سلامهم شما نیازمند به همسر هستید و هم دخترتان نیاز به پدر دارد ؛ اگر شما بتوانید که بر مشکلات بی همسری فائق بیایید ، بعید است که دخترتان بتواند کمبود روحی نبود پدر را جبران کند.مهمترین نکته در موفق بودن ادامه ی زندگی با همسرتان این است که شما بتوانید اهمیت مشکلات سابق را نزد خود پایین بیاورید و البته این کار عملی می باشد ( اگر لازم دانستید ، مقداری از مشکلاتی که داشتید ، بیان بفرمایید تا راجع به آن گفتگو کنیم ) . اگر شما با همان توقع سابق وارد زندگی گردید ، احتمال به مشکل خوردن ، بازهم وجود دارد . اما اگر توقعات خود را پایین بیاورید و در ضمن تمهیدات لازم جهت حل شدن مشکلات سابق را هم در نظر بگیرید ، ان شاء الله زندگی خوبی را خواهید داشت . تأکید می کنم که شما نیاز دارید که زندگی مشترکتان را از سر بگیرید و این کار با پایین آوردن توقعات امکان پذیر است . امید وارم که هرچه سریعتر این کار انجام شود . موفق باشید .
عنوان سوال:

با سلام
من 6 ماه پیش بعد از 8سال زندگی مشترک و با وجود یک دختر 4 ساله به دلیل عدم تفاهم با همسرم ازاو جدا شدم دلایل مختلف جدایی از قبیل وقت نگذاشتن همسرم برای خانوادش دیر آمدن های مکرر و دخالتهای مادر و 4 خواهرش در زندگی ما من را از پا درآورد و بالاخره بعد از یکسال کشمکش قانونی این اتفاق افتاد .هنوز اورا دوست دارم و او نیز همین را میگوید .و بعضی وقتها میگوید که دوباره با هم زندگی کنیم ولی نمیدانم آیا حق طلاق .مهر بالاتر و یا .... چه چیزی میتواند ضامن زندگی بهتر شود با توجه به اینکه وابستگی روحی و کاری ایشان به خانوادش به دلیل همکار بودن او با خواهرش بیشتر شده از طرفی جدیدا نگرانیهای من برای آینده خودم و دخترم نیز افزایش پیدا کرده لطفاً راه درست تر را به من نشان دهید .لازم به ذکر است که من وابستگی مالی به خانوادم ندارم و در یک خانه مستقل با دخترم تنها زندگی میکنم


پاسخ:

سلامهم شما نیازمند به همسر هستید و هم دخترتان نیاز به پدر دارد ؛ اگر شما بتوانید که بر مشکلات بی همسری فائق بیایید ، بعید است که دخترتان بتواند کمبود روحی نبود پدر را جبران کند.مهمترین نکته در موفق بودن ادامه ی زندگی با همسرتان این است که شما بتوانید اهمیت مشکلات سابق را نزد خود پایین بیاورید و البته این کار عملی می باشد ( اگر لازم دانستید ، مقداری از مشکلاتی که داشتید ، بیان بفرمایید تا راجع به آن گفتگو کنیم ) . اگر شما با همان توقع سابق وارد زندگی گردید ، احتمال به مشکل خوردن ، بازهم وجود دارد . اما اگر توقعات خود را پایین بیاورید و در ضمن تمهیدات لازم جهت حل شدن مشکلات سابق را هم در نظر بگیرید ، ان شاء الله زندگی خوبی را خواهید داشت . تأکید می کنم که شما نیاز دارید که زندگی مشترکتان را از سر بگیرید و این کار با پایین آوردن توقعات امکان پذیر است . امید وارم که هرچه سریعتر این کار انجام شود . موفق باشید .





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین