طلبه ای از پدرش خانه ای را به ارث برده است که متعلّق خمس است در حالی که این طلبه قادر به پرداخت خمس نیست و بدهکار نیز هست چه کار کند که تصرّفش در این خانه جایز باشد؟
می تواند به حاکم شرع مراجعه کند و چنانچه مستحقّ گرفتن خمس باشد با او دستگردان نماید.
عنوان سوال:
طلبه ای از پدرش خانه ای را به ارثبرده است که متعلّق خمس است در حالی که این طلبه قادر به پرداخت خمس نیست و بدهکار نیز هست چه کار کند که تصرّفش در این خانه جایز باشد؟
به محل سکونت خانه میگویند و از احکام مرتبط با عنوان خانه در بابهاى طهارت، صلات، زکات، خمس، حج، جهاد، تجارت، دین، صلح، اجاره، نکاح، اطعمه و اشربه و دیات سخن گفتهاند.
پدرش
بَراءِ بْنِ مَعْرور (درگذشت صفر ۱ق/اوت ۶۲۲م)، از انصار و صحابی پیامبر(ص) و از تیره بنی سلمه خزرج بود. مطابق برخی روایات وی در عقبه اولی، حضور داشت و گفته شده است که از میان گروه بیعت کنندگانِ عقبه ثانیه، ۱۲ نفر نقیب شدند که یکی از آنان براء بود.
برده
برده ممکن است در دو معنی به کار رود:۱. بردگی، به معنای غلامي يا کنیز بودن۲. برده (قصیده)، به ضم باء و فتح دال، مشهورترین قصیده در مدح رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
خمس
خُمس، اصطلاحی فقهی به معنای پرداخت یک پنجم مازاد درآمد سالانه و برخی موارد دیگر مانند معدن و گنج با شروطی که در فقه آمده است. خُمس از فروع دین است و آیه ۴۱ سوره انفال و بیش از ۱۱۰ حدیث در کتابهای روایی از آن سخن گفتهاند.
ارث
«إرث» به باقی مانده اموال میت گفته می شود، که در اسلام قانون خاصی برای تقسیم آن در بین ورثهٔ میت بیان شده است.این باب در فقه اسلام « باب فرائض» یا «کتاب الفرائض» نامیده می شود، که نامگذاری آن به «کتاب الفرائض» از آن رو است که سهم بعضی از خویشاوندان میت در قرآن بیان شده است.عنوان ارث از بابهای مهم فقهی است که مسائل و احکام ارث به تفصیل در آن آمده است.
حاکم شرع
حاكم شرع حاكم منصوب از جانب خدا به طور مستقيم يا با واسطه است، بيشترين كاربرد عنوان حاكم شرع در كلمات فقها، فقیه جامع شرایط است. از حدود ولایت حاکم شرع در باب تجارت سخن گفتهاند.
دستگردان
گرفتن خمس و بخشيدن يا قرض دادن آن توسط متولی خمس يا مرجع تقليد به كسی كه خمس بر گردن اوست و توانايی پرداخت آن را ندارد.
مراجعه
مراجعه، نقل پرسش و پاسخ صورت گرفته بین گوینده و شخص دیگر، به صورت موجز و جذاب را میگویند.
حاکم
حاکم، اصطلاحی با معانی مختلف در فقه، حقوق و اصول فقه. این کلمه در لغت به معانی قاضی، داور، فرمانروا، اجراکننده حکم و متصدی اداره یک ایالت یا بخش از جانب حکومت است. کاربرد «حاکم» در منابع فقهی و متون حقوقی به معنای لغوی و غیراصطلاحی رایج است. با وجود این، به سبب قیود و شروطی که برای برخی مصادیق آن، به ویژه در فقه امامی، ذکر شده، به یک اصطلاح تبدیل شده است، همچنان که در اصول فقه نیز معانی اصطلاحی خاصی دارد.
خمس
خُمس، اصطلاحی فقهی به معنای پرداخت یک پنجم مازاد درآمد سالانه و برخی موارد دیگر مانند معدن و گنج با شروطی که در فقه آمده است. خُمس از فروع دین است و آیه ۴۱ سوره انفال و بیش از ۱۱۰ حدیث در کتابهای روایی از آن سخن گفتهاند.
شرع
شَریعت به معنی آنچه خداوند متعال براى بندگان خود وضع و تشریع کرده است، می باشد. به شریعت، شَرع، شریعت الهی، شریعت مُنزِلِه و قانون الهی نیز گفته می شود.