دو نفر وسیله نقلیّه (از قبیل اتومبیل، یا موتور سیکت و مانند آن) معامله می کنند. فروشنده هرگونه ایراد و اشکال قانونی و شرعی در مورد مبیع را بر عهده می گیرد. بعداً مشخّص می شود که شماره موتور سیکلت مورد معامله دستکوب است، و مأمورین آگاهی چنین موتورهایی را توقیف می کنند. مشتری از طریق قانون تقاضای استرداد ثمن مورد معامله را می کند، زیرا احتمال مسروقه بودن آن می ورد. لازم به ذکر است که هیچ گونه مالک معارضی در خصوص موتور سیکلت وجود ندارد، و مدّعی مالکیّت غیر مطرح نیست. با عنایت به این که ید در این جا حاکم است، صرفاً دستکوب بودن وسیله مورد معامله موجب فسخ معامله، یا فضولی بودن معامله می شود یا خیر؟
خریدار در فرض مساله حقّ فسخ معامله را دارد.
عنوان سوال:
دو نفر وسیله نقلیّه (از قبیل اتومبیل، یا موتور سیکت و مانند آن) معامله می کنند. فروشنده هرگونه ایراد و اشکال قانونی و شرعی در مورد مبیع را بر عهده می گیرد. بعداً مشخّص می شود که شماره موتور سیکلت مورد معامله دستکوب است، و مأمورین آگاهی چنین موتورهایی را توقیف می کنند. مشتری از طریق قانون تقاضای استردادثمن مورد معامله را می کند، زیرا احتمال مسروقه بودن آن می ورد. لازم به ذکر است که هیچ گونه مالک معارضی در خصوصموتور سیکلت وجود ندارد، و مدّعی مالکیّت غیر مطرح نیست. با عنایت به این که ید در این جا حاکم است، صرفاً دستکوب بودن وسیله مورد معامله موجب فسخ معامله، یا فضولی بودن معامله می شود یا خیر؟
بازپس گرفتن را استرداد گویند. از آن در بسیاری از بابهای عقود مانند تجارت، ودیعه، عاریه، اجاره و هبه و در برخی بابهای احکام مانند غصب، لقطه و ارث سخن گفته شده است.
مالکیت
مالکیت، یکی از عناصری است که در تعیین نوع نظام اقتصادی نقش بسزایی دارد.
معامله
معامله ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • معامله (اخص)، عقود و ایقاعات• معامله (اعم)، امور بینیاز از قصد قربت
موتور
موتور از القاب حضرت مهدی (علیهالسلام) است.
فضولی
فضولی به کسی گویند که ملک غیر را بدون اذن او بفروشد. [۱] [۲]
نقلیه
بَقْلیّه (یا نَفلیّه)، نام گروهی از قرامطه که در سواد کوفه در نیمه اول سده چهارم هجری زندگی میکردند.
حاکم
حاکم، اصطلاحی با معانی مختلف در فقه، حقوق و اصول فقه. این کلمه در لغت به معانی قاضی، داور، فرمانروا، اجراکننده حکم و متصدی اداره یک ایالت یا بخش از جانب حکومت است. کاربرد «حاکم» در منابع فقهی و متون حقوقی به معنای لغوی و غیراصطلاحی رایج است. با وجود این، به سبب قیود و شروطی که برای برخی مصادیق آن، به ویژه در فقه امامی، ذکر شده، به یک اصطلاح تبدیل شده است، همچنان که در اصول فقه نیز معانی اصطلاحی خاصی دارد.
مالک
مالکیت، یکی از عناصری است که در تعیین نوع نظام اقتصادی نقش بسزایی دارد.
مبیع
مبیع در اصطلاح فقه مورد بیع، آنچه بیع بر آن واقع می شود (مقابل ثمن) گفته میشود. [۱]
مدعی
دعوا ادّعای شخصی علیه شخصی دیگر نزد حاکم است. به اقامه کننده دعوا «مدّعی» یا «خواهان»، به طرف مقابل که دعوا علیه او اقامه شده «مدّعیٰ علیه» یا «خوانده» (جاحد) و به حقّ مورد ادعا «مدّعیٰ به» یا «خواسته» گویند که از عنوان یاد شده در باب قضاء بحث کردهاند.
خصوص
حکم یا لفظ دارای شمول کمتر در مقایسه با حکم یا لفظ دیگر را خصوص گویند.
عهده
عُهده به معنای ظرف مسئوليتها و تعهدات است.
فسخ
فسخ در لغت به معنای نقض، زایل گردانیدن، تباه كردن و شكستن آمده است.فسخ كه به آن انحلال ارادی قرار داد نیز گفته میشود، در اصطلاح حقوقی عبارت است از پایان دادن حقوقی به قرار داد به وسیله یكی از دو طرف قرارداد یا شخص ثالث.فسخ یا انحلال ارادی قرارداد از حیث جایگاه حقوقی یكی از مباحث اسباب سقوط تعهدات و قراردادها میباشد.بحث فسخ قرارداد، اختصاص به عقود لازم دارد، چرا كه در عقود جائز هر کدام از طرفین میتواند هر زمان كه اراده کند، عقد را بر هم زند. بحثی که در عقود لازم مطرح است آن است كه آیا مدعی فسخ عقد، حق فسخ دارد یا اینكه باید به عقد ملتزم بماند؟
ثمن
ثَمَن به معنی بهای کالای مورد معامله است. از این عنوان در باب تجارت و به مناسبت در برخی دیگر از ابواب معاملات و نیز عبادات سخن رفته است.
نفر
نَفْر در لغت به معنی اعراض كردن، پيش دويدن، پراكنده شدن و رم كردن آمده است. [۱]
ید
يد به معنای دست است.
معامله
معامله ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • معامله (اخص)، عقود و ایقاعات• معامله (اعم)، امور بینیاز از قصد قربت
فرض
حکم الزامی و طلب اکید متعلق به چیزی را وجوب گویند.
فسخ
فسخ در لغت به معنای نقض، زایل گردانیدن، تباه كردن و شكستن آمده است.فسخ كه به آن انحلال ارادی قرار داد نیز گفته میشود، در اصطلاح حقوقی عبارت است از پایان دادن حقوقی به قرار داد به وسیله یكی از دو طرف قرارداد یا شخص ثالث.فسخ یا انحلال ارادی قرارداد از حیث جایگاه حقوقی یكی از مباحث اسباب سقوط تعهدات و قراردادها میباشد.بحث فسخ قرارداد، اختصاص به عقود لازم دارد، چرا كه در عقود جائز هر کدام از طرفین میتواند هر زمان كه اراده کند، عقد را بر هم زند. بحثی که در عقود لازم مطرح است آن است كه آیا مدعی فسخ عقد، حق فسخ دارد یا اینكه باید به عقد ملتزم بماند؟