استفتائات آیت الله مکارم شیرازی
آدرس: http://www.makarem.ir

منزلی در مشهد مقدّس برای مدّت زمان محدودی از سال، مثلا یک ماه یا یک فصل از سال، فروخته می شود. مثلا به 4 نفر، بدین ترتیب واگذار می گردد، که فصل بهار برای (الف)، فصل تابستان برای (ب)، فصل پاییز برای (ج) و فصل زمستان برای (د) باشد، و همه ساله این افراد در همان مقاطع زمانی مالک منزل باشند. لازم به ذکر است که این جا بحث شراکت مشاعی، همراه با مصالحه بین افراد، برای تقسیم زمانها نیست. بلکه مالکیّت زمانی است. حال با فرض مذکور به این سؤالات پاسخ فرمایید: الف) آیا چنین بیعی با توجّه به عمومات و اطلاقات، از جمله: (اَوْفُوا بِالعُقُودِ)، (اَلْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِم)، (اَحَلَ اللّهُ الْبَیْعَ)، (تِجارةً عَنْ تَراض) صحیح است؟ ب) آیا تدوام مالکیّت در همه فصلها و همه زمانها، جزء مقتضای عقد بیع است؟ ج) آیا می توان گفت این عقد چنانچه بر بنای عقلا (بما هم عقلا) استوار باشد، امضای نوعی شارع مقدّس برای همه زمانها، برای حلیّت آن وجود دارد؟ د) چنانچه جواب سؤالات (الف و ج) مثبت است، پس محدودیّت تسلّط مالک بر مالش چگونه توجیه می شود؟ توضیح این که چون حقّ غیر در فصلهای دیگر سال بر آن مال تعلّق گرفته، و این مقتضیِ محدودیّت تصرّف است، قاعده (الناس مسلّطون علی اموالهم) چگونه توجیه می شود؟
هرگاه چنین معامله ای در منطقه ای رایج شود، و جزء عقود عقلائیّه گردد، صحّت آن را می توان با ادّله ای که اشاره کرده اید اثبات کرد، و محدود بودن مالکیّت از نظر زمان مشکلی ایجاد نمی کند.
عنوان سوال:

منزلی در مشهد مقدّس برای مدّت زمان محدودی از سال، مثلا یک ماه یا یک فصل از سال، فروخته می شود. مثلا به 4 نفر، بدین ترتیب واگذار می گردد، که فصل بهار برای (الف)، فصل تابستان برای (ب)، فصل پاییز برای (ج) و فصل زمستان برای (د) باشد، و همه ساله این افراد در همان مقاطع زمانی مالک منزل باشند. لازم به ذکر است که این جا بحث شراکت مشاعی، همراه با مصالحه بین افراد، برای تقسیم زمانها نیست. بلکه مالکیّت زمانی است. حال با فرض مذکور به این سؤالات پاسخ فرمایید:

الف) آیا چنین بیعی با توجّه به عمومات و اطلاقات، از جمله: (اَوْفُوا بِالعُقُودِ)، (اَلْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِم)، (اَحَلَ اللّهُ الْبَیْعَ)، (تِجارةً عَنْ تَراض) صحیح است؟

ب) آیا تدوام مالکیّت در همه فصلها و همه زمانها، جزء مقتضای عقد بیع است؟ ج) آیا می توان گفت این عقد چنانچه بر بنای عقلا (بما هم عقلا) استوار باشد، امضای نوعی شارع مقدّس برای همه زمانها، برای حلیّت آن وجود دارد؟

د) چنانچه جواب سؤالات (الف و ج) مثبت است، پس محدودیّت تسلّط مالک بر مالش چگونه توجیه می شود؟ توضیح این که چون حقّ غیر در فصلهای دیگر سال بر آن مال تعلّق گرفته، و این مقتضیِ محدودیّت تصرّف است، قاعده (الناس مسلّطون علی اموالهم) چگونه توجیه می شود؟


پاسخ:

هرگاه چنین معامله ای در منطقه ای رایج شود، و جزء عقود عقلائیّه گردد، صحّت آن را می توان با ادّله ای که اشاره کرده اید اثبات کرد، و محدود بودن مالکیّت از نظر زمان مشکلی ایجاد نمی کند.





پرسش‌های مرتبط از این مرجع
سوال مرتبط یافت نشد
پرسش‌های مرتبط از دیگر مراجع
سوال مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از این مرجع
مسئله مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین