من و چند نفر از خویشاوندان دیگر در ساخت یک گارگاه صنعتی مشارکت کرده ایم، یک نفر از ما بدنبال کارهای اداری و تهیه طرح و کارهای آن بوده است. البته بیشتر سهام متعلق به ایشان است ولی هنوز میزان سهام بین طرفین تعیین نشده. بعد از چندین سال ایشان بعلت اختلافات بوجود آمده از در اختیار گذاشتن حسابها جلوگیری می کند. ایشان در نظر دارد با بقیه شرکا بطور انفرادی تسویه حساب کند. آیا با توجه به اختلافات بوجود آمده با بقیه شرکا من می توانم با ایشان تسویه کنم. و بقیه شرکا را در نظر نگیرم؟
در صورتیکه مدت شرکت تمام نشده فسخ آن باید با توافق همه باشد.
عنوان سوال:
من و چند نفر از خویشاوندان دیگر در ساخت یک گارگاه صنعتی مشارکت کرده ایم، یک نفر از ما بدنبال کارهای اداری و تهیه طرح و کارهای آن بوده است. البته بیشتر سهام متعلق به ایشان است ولی هنوز میزان سهام بین طرفین تعیین نشده. بعد از چندین سال ایشان بعلت اختلافات بوجود آمده از در اختیار گذاشتن حسابها جلوگیری می کند. ایشان در نظر دارد با بقیه شرکا بطور انفرادی تسویه حساب کند. آیا با توجه به اختلافات بوجود آمده با بقیه شرکا من می توانم با ایشان تسویه کنم. و بقیه شرکا را در نظر نگیرم؟
پاسخ:
در صورتیکه مدت شرکت تمام نشده فسخ آن باید با توافق همه باشد.
اختیار در چند معنا به کار رفته است:۱. مقابل جبر، ۲. در برابر اکراه، ۳. مقابل ضرورت و اضطرار، ۴. برگزیدن یکی یا بیشتر، از چند چیز. از اختیار به معنای چهارم در باب نکاح سخن رفته است.
تسویه
واژه تسویه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تسویه (فقه)، رعایت مساوات، راست و برابر کردن چیزى نسبت به چیزى دیگر• تسویه (عرفان)، اصطلاحی در عرفان• تسویه آدم، به معنای آفرینش جوارح، اندام و تصویر صورت انسانی آدم و مهیا ساختن جسم او برای پذیرفتن روح• ادات تسویه، ادات بیانگر تساوی طرفین• استفهام تسویهای، پرسش به قصد بیان یکسان بودن نتیجه دو کار• تشبیه تسویه، تشبیه دارای مشبه متعدد و مشبه به واحد• قلب تسویه، ابطال «علّت» در قیاس از طریق تسویه بین دو حکم «اصل»
تعیین
تعیین یعنی متمایز کردن چیزى از غیر آن بوسیله خصوصیتی که در او است.
میزان
وسیله سنجش و وزن کردن اشیاء را میزان گویند. میزان هر شیء متناسب با خود آن شیء میباشد.
سال
سال به سال قمری و شمسی تقسیم میشود و سال شرعی که احکام مرتبط با زمان بر اساس آن تنظیم شده، سال قمری است که دوازده ماه میباشد. از عنوان سال در بابهاى طهارت، صلات، زکات، خمس، حجر، وصیت، نکاح و طلاق سخن گفتهاند.
نفر
نَفْر در لغت به معنی اعراض كردن، پيش دويدن، پراكنده شدن و رم كردن آمده است. [۱]
توافق
وحدت نظر دو یا چند نفر بر امری و همچنین هموِفق بودن دو یا چند عدد با یکدیگر را توافق گویند و از توافق به معنای نخست در ابواب عقود سخن رفته است و توافق به معنای دوم از اصطلاحات علم حساب میباشد که از آن به مناسبت در باب ارث یاد شده است.
شرکت
به اجتماع حقوق چند مالک در یک چیز به صورت مشاع شرکت گفته می شود .
فسخ
فسخ در لغت به معنای نقض، زایل گردانیدن، تباه كردن و شكستن آمده است.فسخ كه به آن انحلال ارادی قرار داد نیز گفته میشود، در اصطلاح حقوقی عبارت است از پایان دادن حقوقی به قرار داد به وسیله یكی از دو طرف قرارداد یا شخص ثالث.فسخ یا انحلال ارادی قرارداد از حیث جایگاه حقوقی یكی از مباحث اسباب سقوط تعهدات و قراردادها میباشد.بحث فسخ قرارداد، اختصاص به عقود لازم دارد، چرا كه در عقود جائز هر کدام از طرفین میتواند هر زمان كه اراده کند، عقد را بر هم زند. بحثی که در عقود لازم مطرح است آن است كه آیا مدعی فسخ عقد، حق فسخ دارد یا اینكه باید به عقد ملتزم بماند؟