راننده ای مقصر با عابر پیاده تصادف می کند و به بهانه انتقال به بیمارستان بیمار را سوار می کند، امّا از ترس برای فرار از مجازات، او را در بیابان و دور از دسترس مردم رها می سازد و مصدوم به علّت خونریزی و عدم کمک و مراقبت در همان محل فوت می نماید، آیا این قتل، قتل عمد محسوب می شود؟
هرگاه رها کردن او به این حال در بیابان قاعدتاً سبب مرگ بوده، قتل عمد محسوب می شود.
عنوان سوال:
راننده ای مقصر با عابر پیادهتصادف می کند و به بهانه انتقال به بیمارستانبیمار را سوار می کند، امّا از ترس برای فرار از مجازات، او را در بیابان و دور از دسترس مردم رها می سازد و مصدوم به علّت خونریزی و عدم کمک و مراقبت در همان محل فوت می نماید، آیا این قتل، قتل عمد محسوب می شود؟
پاسخ:
هرگاه رها کردن او به این حال در بیابان قاعدتاً سببمرگ بوده، قتل عمد محسوب می شود.
بیمارستان _ که در زبان عربی به آن مستشفی میگویند _ محلّ نگهداری و درمان بیماران است و از آن به مناسبت در باب زکات یاد شده است.
قتل عمد
اينكه كسی، ديگری را با علم و قصد بكشد.
انتقال
انتقال،از مطهرات است و همچنین گردیدن از حالتی به حالتی دیگر یا از حکمی به حکمی دیگر و یا جابهجا شدن ملک یا حقی از شخصی به دیگری را انتقال میگویند که از انتقال به معنای نخست در باب طهارت سخن رفته و به مفهوم دوم به مناسبت در بابهای طهارت، صلات، حجر، ضمان، طلاق، ظهار و ارث سخن گفتهاند.
بیابان
بیابان فلات دشت یا صحرا به جای گفته میشود که در آن هیچ نروید.
مجازات
عقوبت یا مجازات عبارت است از جزای عمل بد انسان. مجازات یکی از قدیمیترین نهادهای بشری است و در بیشتر ادیان، جایگاهی محکم و دیرینه دارد. از این مسأله در ابواب مختلفی در فقه اسلامی نیز بحث شده است.
بیمار
مقابل سلامت و تندرستی را بیماری گویند. از آن در بابهای طهارت، صلات، زکات، صوم، اعتکاف، حج، جهاد، حجر، ضمان، وصیّت، نکاح، طلاق، اطعمه و اشربه، ارث، حدود، قصاص و دیات سخن رفته است.
پیاده
پیاده در مقابل سواره به کار میرود که از آن به مناسبت در بابهای طهارت، صلات، حج و جهاد سخن رفته است.
تصادف
به برخورد وسیله نقلیه با چیزى دیگر تصادف گفته می شود که از عناوین مستحدثه است.این عنوان از مسائل مستحدثه است که احکام آن در استفتائات مطرح شده است.
سوار
مقابل پیاده را سواره گویند. از آن در بابهای طهارت، صلات، خمس، حج، جهاد، صلح، عاریه، نذر و دیات سخن گفتهاند.
فرار
فرار به معنی گریختن است.
مقصر
رجوع کنيد به: جاهل
فوت
فوت در دو معنای مردن ( مرگ ) و سپری شدن وقت عبادت دارای وقت، همچون نماز و روزه (قضاء شدن) به کار میرود؛ واژه فوت کردن یعنی دمیدن.
کمک
یاری کردن را اعانت گویند. از این عنوان به مناسبت در بابهای صلات، حج، تجارت، ضمان، اجاره، اطعمه و اشربه، غصب و دیات سخن رفته و احکام و آثاری بر آن مترتّب گشته است.
عمد
عمد، انجام دادن یا ترک عملی از روی اختیار و قصد، و در مقابل سهو میباشد.
قتل
كشتن
دور
دور ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • دور (منطق)، از اصطلاحات علم منطق، به معنای توقف وجودی دو چيز بر همديگر• دور (فقه)، به معنای بازگشت چیزی به جای نخست و دارای کاربرد در ابواب فقهی
ترس
بیم از وقوع امری ناخوشایند را ترس می گویند و از آن به مناسبت در بابهایی همچون طهارت، صلات، صوم، حج، حدود و دیات یاد شده است.
قتل عمد
اينكه كسی، ديگری را با علم و قصد بكشد.
بیابان
بیابان فلات دشت یا صحرا به جای گفته میشود که در آن هیچ نروید.
عمد
عمد، انجام دادن یا ترک عملی از روی اختیار و قصد، و در مقابل سهو میباشد.
مرگ
مرگ یعنی انتقال از دنیا به آخرت. مرگاز قوانین فراگیر جهان هستی است که همه موجودات طعم آن را خواهند چشید. [۱] [۲]
قتل
كشتن
سبب
ـــ سبب، وصف وجودی که حکم دائر مدار آن است، مقابل مباشر و مقابل نسب. مانند روزهای ماه رمضان که سبب وجوب روزه، و یا خویشاوندی که سبب ارث بردن است. ـــ سبب، اماره ثبوت حکم شرعی است.