تیری به پهلوی راست کسی اصابت نموده و با فاصله حدود 20 سانتیمتر از همان جا خارج شده است، به عبارت دیگر به مقدار کمی زیر پوست واقع شده و با فاصله کوتاهی خارج شده ولی به درون بدن وارد نشده است، پزشک قانونی اعلام نموده تیر مذکور هیچ آسیب داخلی به احشا و امعا وارد نکرده است، آیا این جرح، مصداق جائفه ای است که یک سوّم دیه کامل، دیه آن است یا مصداق جائفه ای که دو سوّم دیه کامل است یا هیچ کدام و باید ارش معین گردد؟
این جراحت ظاهراً مصداق نافذه است که دیه آن در روایات معتبره صد دینار تعیین شده است.
عنوان سوال:
تیری به پهلویراست کسی اصابت نموده و با فاصله حدود 20 سانتیمتر از همان جا خارج شده است، به عبارت دیگر به مقدار کمی زیر پوست واقع شده و با فاصله کوتاهی خارج شده ولی به درون بدنوارد نشده است، پزشک قانونی اعلام نموده تیر مذکور هیچ آسیب داخلی به احشا و امعا وارد نکرده است، آیا این جرح، مصداق جائفه ای است که یک سوّم دیه کامل، دیه آن است یا مصداق جائفه ای که دو سوّم دیه کامل است یا هیچ کدام و باید ارش معین گردد؟
پاسخ:
این جراحت ظاهراً مصداق نافذه است که دیه آن در روایات معتبره صد دینارتعیین شده است.
واژه پهلوی ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد:• زبان و ادبیات پهلوی، نام زبان رایج در استان پارت• سلسله پهلوی، آخرین سلسله در نظام شاهنشاهی ایران
جایفه
جراحت ناشى از نفوذ آلت جرح به درون بدن را جائفه می گویند که از این عنوان در باب قصاص و دیات سخن گفتهاند.
فاصله
فاصله یعنی جدایی یا مقدار دوری دو یا چند چیز از هم میباشد.
وارد
دلیل وارد به معنی دلیل منتفی کننده موضوع دلیل دیگر است.
پوست
لایۀ رویین تن آدمی، حیوان و گیاه را پوست گویند. از آن در بابهایی نظیر طهارت، صلات، زکات، حج، تجارت، اطعمه و اشربه، قصاص و دیات سخن رفته است.
راست
واژه راست در معانی مختلفی بکار رفته از جمله دروغ و... که بنابه معنای مستعمل در آن احکام خاص خود را دارد .
اسیب
آفت به آسیب و تباهی گفته می شود.
ارش
ارش مال پرداختی برای جبران خسارت مالی يا بدنی را گویند.
بدن
بدن به معنای اندام و تن انسان یا حیوان می باشد که در باب هاى طهارت، صلاة، حج، تجارت، نکاح، صید و ذباحه و حدود از آن سخن رفته است.
تیر
دیه
دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.
جرح
جرح و تعدیل، شاخهای از علوم حدیث و اصطلاحی در آن است که ناظر به ارزیابی وثاقت و عدم وثاقت راویان (و به تبع آن پذیرفتن یا نپذیرفتن احادیث آنان) و معیارهای آن است. فهم معانی کتاب و سنّت، که به کمک آثار و احادیث صحیح حاصل میشود، به جرح و تعدیل وابسته است، زیرا شناخت آثار و اخبار صحیح و سقیم منوط به شناخت میزان وثاقت راویان احادیث است.
تعیین
تعیین یعنی متمایز کردن چیزى از غیر آن بوسیله خصوصیتی که در او است.
جراحت
زخمهای ایجاد شده در بدن بوسیله آلات جرح و مانند آن را جراحت می گویند که عمده احکام جراحتها در باب قصاص و دیات مطرح شده، لیکن در بابهاى طهارت، جهاد و شهادت نیز از آن سخن رفته است.
دینار
دینار: سکه ی طلا، مقابل درهم است .
دیه
دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.