در حادثه سقوط اتومبیل، به لحاظ تغییر مسیر ناگهانی آن، راننده و سرنشین هر دو فوت نموده اند. با توجّه به این که:
اوّلا: اولیای دم هر کدام، خواهان دیه هستند.
ثانیاً: اظهارات شهود در مورد این که کدام یک از متوفّیان رانندگی اتومبیل را بر عهده داشته و کدام یک سرنشین بوده، با هم در تعارض می باشد.
ثالثاً: نظریّه کاردان فنّی تصادفات، کارشناس رسمی دادگستری، و هیأت های سه نفره و پنج نفره کارشناسان، در خصوص مورد مذکور مغایر همدیگر است. و در یک جمله قناعت وجدانی دادگاه را فراهم نیاوده است، مسؤول پرداخت دیه کیست؟
دیه از هر دو طرف ساقط می شود.
عنوان سوال:
در حادثه سقوط اتومبیل، به لحاظ تغییر مسیر ناگهانی آن، راننده و سرنشین هر دو فوت نموده اند. با توجّه به این که:
ثانیاً: اظهارات شهود در مورد این که کدام یک از متوفّیان رانندگی اتومبیل را بر عهده داشته و کدام یک سرنشین بوده، با هم در تعارض می باشد.
ثالثاً: نظریّه کاردان فنّی تصادفات، کارشناس رسمی دادگستری، و هیأت های سه نفره و پنج نفره کارشناسان، در خصوص مورد مذکور مغایر همدیگر است. و در یک جمله قناعت وجدانی دادگاه را فراهم نیاوده است، مسؤول پرداخت دیه کیست؟
کسی که شغلش راندن وسائل نقلیه است و از آن طریق امرار معاش می کندرا رانننده می گویند.
خواهان
دعوا ادّعای شخصی علیه شخصی دیگر نزد حاکم است. به اقامه کننده دعوا «مدّعی» یا «خواهان»، به طرف مقابل که دعوا علیه او اقامه شده «مدّعیٰ علیه» یا «خوانده» (جاحد) و به حقّ مورد ادعا «مدّعیٰ به» یا «خواسته» گویند که از عنوان یاد شده در باب قضاء بحث کردهاند.
دادگاه
دادگاه یا همان مجلس قضا و مجلس حکم محل رسیدگى به دعاوى است و از احکام آن در باب قضاء سخن گفتهاند.
قناعت
قناعت، به معنای اکتفا کردن به اندک و ضد اسراف کاری است.قناعت در ادبیات و فرهنگ اسلامی به معنای ریاضت کشیدن و کم مصرف کردن نیست بلکه مفهوم آن صحیح مصرف کردن است که در ادبیات اقتصادی امروز جهان با واژگانی نظیر بهرهوری ، کارآیی، بهینه سازی مصرف و... بیان می شود.
تعارض
واژه تعارض ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تعارض (فقه الحدیث)، یکی از شاخه های فقه الحدیث، به معنای شناخت تعارض اخبار و اختلاف روایات• تعارض ادله (اصول)، نافی میان مدلول - یا دلالت - دو یا چند دلیل• اقسام تعارض، اقسام تعارض مطرح در اصول فقه
تغییر
تبدیل یعنی تغییر دادن و عوض کردن یک چیز با چیز دیگر.
خصوص
حکم یا لفظ دارای شمول کمتر در مقایسه با حکم یا لفظ دیگر را خصوص گویند.
سقوط
سقوط در اصطلاح بر طرف شدن تکلیف یا حق و در لغت فروافتادن را گویند.
عهده
عُهده به معنای ظرف مسئوليتها و تعهدات است.
فوت
فوت در دو معنای مردن ( مرگ ) و سپری شدن وقت عبادت دارای وقت، همچون نماز و روزه (قضاء شدن) به کار میرود؛ واژه فوت کردن یعنی دمیدن.
دیه
دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.
دم
دَم به خون یا حیوان، جهت قربانی یا کفّاره در حج گفته می شود .
دیه
دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.