با سلام خدمت خانم دکتر بهرامی من خیر سرم لیسانس روانشناسی و شاغل و دارای یک دختر دو ساله هستم و همسرم (به لحاظ اخلاقی متدین و خوش خلقه)10 سال از من بزرگتر،کارمند و وضعیت اقتصادیمون تقریبا بد نیست از ماشین منزل من استفاده میکنم دخترم رو به مهد می برم و میارم و خرید منزل علاوه کار خونه هم با منه.اما مدتی است که با همسرم در هر زمینه ایی اختلاف نظر پیدا کرده ام و مشکلم تا آن اندازه حاد شده که به فکر خودکشی و طلاق افتاده ام نمی دانم باید چکار کنم همسرم مدام برای درست کردن غذای خاصی بهانه می گیرد غذای معمولی نمی خورد ولی تازگی ها یه ذره بهتر شده قبل از این به جز استرس یک مادر شاغل استرس غذا درست کردن داشتم و حتی فکر به اینکه چی درست کنم آزارم میداد و گریه ام می انداخت ولی مشکل جدید و شاید قدیمم اینه که همسرم بیشتر اوقات نظر من براش مهم نیست همیشه سعی داره مخالفت منو با عدم تمکین معنی کنه و میگه که نمی خواد منت تو روی سر منو دخترم باشه تو برای من و دخترم هیچی نکردی و منت نذار هر کاری براش میکنم به نظرش نمی آد و میگه وظیفته به خدا دیگه خسته شدم و آرزوی مرگ میکنم تو رو خدا راهنماییم کنید.
با سلام خانم عزیز در ارتباط شما و همسرتان یک سوء تفاهمی ایجاد شده است . شما فکر میکنید بسیار بیشتر از یک زن معمولی در زندگیتان انرژی و وقت میگذارید و شاید در رفتار و گفتار خود این موضوع را بیان و یا اشاره میکنید و همسرتان معتقد هست شما کار خاصی انجام نمیدهید و در مقابل این موضوع جبهه میگیرد .من پیشنهاد میکنم روشتان را تغییر بدهید . شاید همسرتان با این موضوع احساس بی کفایتی میکند و فکر میکند شما نیازمند به او نیستید و مردانگیش را دچار خطر میبیند .بهتر هست شما عشق زیادی که وجود دارد را اظهار کنید و مسئولیتهای همسرتان را بر عهده نگیرید تا احساس مردانگیش را داشته باشد و با دریافت احساس خوب بودن از طرف شما بتواند احساس خوب و بهتری را به شما منتقل نماید .ایشان هنوز از همراهی شما با خودش مطمئن نیست . بهتر هست با گفتگوی بیشتر و تعریف از توانمندیش رابطه خودتان را بهتر کنید . برای برطرف کردن مشکل ارتباطیتان هم پیشنهاد میکنم کتاب رازهایی درباره مردان را نوشته باربارا مطالعه نمایید . مراجعه حضوری نزد زوج درمانگر برای شما بسیار کمک کننده هست .موفق باشید
عنوان سوال:

با سلام خدمت خانم دکتر بهرامی
من خیر سرم لیسانس روانشناسی و شاغل و دارای یک دختر دو ساله هستم و همسرم (به لحاظ اخلاقی متدین و خوش خلقه)10 سال از من بزرگتر،کارمند و وضعیت اقتصادیمون تقریبا بد نیست از ماشین منزل من استفاده میکنم دخترم رو به مهد می برم و میارم و خرید منزل علاوه کار خونه هم با منه.اما مدتی است که با همسرم در هر زمینه ایی اختلاف نظر پیدا کرده ام و مشکلم تا آن اندازه حاد شده که به فکر خودکشی و طلاق افتاده ام نمی دانم باید چکار کنم همسرم مدام برای درست کردن غذای خاصی بهانه می گیرد غذای معمولی نمی خورد ولی تازگی ها یه ذره بهتر شده قبل از این به جز استرس یک مادر شاغل استرس غذا درست کردن داشتم و حتی فکر به اینکه چی درست کنم آزارم میداد و گریه ام می انداخت ولی مشکل جدید و شاید قدیمم اینه که همسرم بیشتر اوقات نظر من براش مهم نیست همیشه سعی داره مخالفت منو با عدم تمکین معنی کنه و میگه که نمی خواد منت تو روی سر منو دخترم باشه تو برای من و دخترم هیچی نکردی و منت نذار هر کاری براش میکنم به نظرش نمی آد و میگه وظیفته به خدا دیگه خسته شدم و آرزوی مرگ میکنم تو رو خدا راهنماییم کنید.


پاسخ:

با سلام خانم عزیز در ارتباط شما و همسرتان یک سوء تفاهمی ایجاد شده است . شما فکر میکنید بسیار بیشتر از یک زن معمولی در زندگیتان انرژی و وقت میگذارید و شاید در رفتار و گفتار خود این موضوع را بیان و یا اشاره میکنید و همسرتان معتقد هست شما کار خاصی انجام نمیدهید و در مقابل این موضوع جبهه میگیرد .من پیشنهاد میکنم روشتان را تغییر بدهید . شاید همسرتان با این موضوع احساس بی کفایتی میکند و فکر میکند شما نیازمند به او نیستید و مردانگیش را دچار خطر میبیند .بهتر هست شما عشق زیادی که وجود دارد را اظهار کنید و مسئولیتهای همسرتان را بر عهده نگیرید تا احساس مردانگیش را داشته باشد و با دریافت احساس خوب بودن از طرف شما بتواند احساس خوب و بهتری را به شما منتقل نماید .ایشان هنوز از همراهی شما با خودش مطمئن نیست . بهتر هست با گفتگوی بیشتر و تعریف از توانمندیش رابطه خودتان را بهتر کنید . برای برطرف کردن مشکل ارتباطیتان هم پیشنهاد میکنم کتاب رازهایی درباره مردان را نوشته باربارا مطالعه نمایید . مراجعه حضوری نزد زوج درمانگر برای شما بسیار کمک کننده هست .موفق باشید





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین