سلام بی مقدمه بگم: ما خانوادمون 4 نفره من و مادرم و مادر بزرگم و بابام دانشجوم، بابام هرویین مصرف میکرد تا 5 ماه پیش اما الان 5 ماه ترک کرده اما رفتارش عوض نشده : خیلی آروم راننده کامیون ،تو کل عمرمون بدون قلو کردن میگم 1ساعت با هم حرف نزدیم اونم در حد سلام وخداحافظ دیگه من قیدشو زدم چون با وجود ترک کردن اعتیاد رفتارشو ترک نکرده از خودم بگم : نمیدونم به بابام ربط داره یا نه اما انواع و اقسام مشکلات روانی رو در من پیدا میکنید احساس میکنم جز مادرم هیچکس منو نمیخواد احساس میکنم دنیا داره منو به زور تحمل میکنه احساس میکنم بی ارزش ترین آدمم-از اول ابتدایی تو جمع بچه ها نبودم و تحویلمم نمی گرفتن تا الان که 20 سالم ودانشجوم اما با این وجود باز هم تو جمع بچه ها نیستم اصلا تحویلم نمیگیرن_از مشکل اصلیم که یکی از هزاران مشکلم بگم من قصدم هوی و هوس نیست اما یه دختر که بهم نگاه میکنه دلبستش میشم اگر یه لبخند هم بزنه دیونش میشم بعدش مرض خود خوری میگیرمو میگم نکنه کاری کردم که نیومد جلو و پیشنهاد دوستی کنه نمیدونم چی کار کنم کمکم کنید ممنون
سلام پسرم .شکر خدا را که پدرت ترک کرده است . شما با سابقه قبلی که داشتی ، احساس کم بینی داری ؛ که این به سادگی قابل رفع است ؛شما به نکات مثبت زندگی خود نگاه کن مثلاً قبولی دانشگاه وچیزهای دیگر که من نمی دانم ولی یقین دارم که وجود دارد .این نکات مثبت زندگی خودت را پایه زندگی قرار بده وشروع کن با توکل به خدا ضعف های خودت را برطرف کن .این شدنی است باور کن البته زمان می طلبد .مثلاً برای ضعف حضور در جمع دوستان خودت راوادار کن در جمع آنها قرار بگیرید .حتماً اوایل سخت است ولی آرام آرام احساس می کنی ساده است با مطالعه کتب روانشناسی ویا مراجعه به روانشناس ویا مشاور به این کم بینی خود فایق بیایید .در ضمن احساس مثبت به جنس مخالف یک غریزه طبیعی است که همه دارند البته شما به علت کمبود احتمالی محبت درزندگی،بیشتر احساس نیاز می کنی . اگر با یک پسر هم دانشگاهی دوست بشوی وا این کمبود محبت را از اوکسب کن آرامش می گیری با کمک مشاور دانشگاه بهتر می توانی به پیروزی برسی
عنوان سوال:

سلام
بی مقدمه بگم:
ما خانوادمون 4 نفره من و مادرم و مادر بزرگم و بابام
دانشجوم، بابام هرویین مصرف میکرد تا 5 ماه پیش اما الان 5 ماه ترک کرده اما رفتارش عوض نشده : خیلی آروم راننده کامیون ،تو کل عمرمون بدون قلو کردن میگم 1ساعت با هم حرف نزدیم اونم در حد سلام وخداحافظ دیگه من قیدشو زدم چون با وجود ترک کردن اعتیاد رفتارشو ترک نکرده
از خودم بگم : نمیدونم به بابام ربط داره یا نه اما انواع و اقسام مشکلات روانی رو در من پیدا میکنید
احساس میکنم جز مادرم هیچکس منو نمیخواد احساس میکنم دنیا داره منو به زور تحمل میکنه احساس میکنم بی ارزش ترین آدمم-از اول ابتدایی تو جمع بچه ها نبودم و تحویلمم نمی گرفتن تا الان که 20 سالم ودانشجوم اما با این وجود باز هم تو جمع بچه ها نیستم اصلا تحویلم نمیگیرن_از مشکل اصلیم که یکی از هزاران مشکلم بگم من قصدم هوی و هوس نیست اما یه دختر که بهم نگاه میکنه دلبستش میشم اگر یه لبخند هم بزنه دیونش میشم بعدش مرض خود خوری میگیرمو میگم نکنه کاری کردم که نیومد جلو و پیشنهاد دوستی کنه نمیدونم چی کار کنم
کمکم کنید ممنون


پاسخ:

سلام پسرم .شکر خدا را که پدرت ترک کرده است . شما با سابقه قبلی که داشتی ، احساس کم بینی داری ؛ که این به سادگی قابل رفع است ؛شما به نکات مثبت زندگی خود نگاه کن مثلاً قبولی دانشگاه وچیزهای دیگر که من نمی دانم ولی یقین دارم که وجود دارد .این نکات مثبت زندگی خودت را پایه زندگی قرار بده وشروع کن با توکل به خدا ضعف های خودت را برطرف کن .این شدنی است باور کن البته زمان می طلبد .مثلاً برای ضعف حضور در جمع دوستان خودت راوادار کن در جمع آنها قرار بگیرید .حتماً اوایل سخت است ولی آرام آرام احساس می کنی ساده است با مطالعه کتب روانشناسی ویا مراجعه به روانشناس ویا مشاور به این کم بینی خود فایق بیایید .در ضمن احساس مثبت به جنس مخالف یک غریزه طبیعی است که همه دارند البته شما به علت کمبود احتمالی محبت درزندگی،بیشتر احساس نیاز می کنی . اگر با یک پسر هم دانشگاهی دوست بشوی وا این کمبود محبت را از اوکسب کن آرامش می گیری با کمک مشاور دانشگاه بهتر می توانی به پیروزی برسی





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین