باسلامدوست گرامی مشکل و بیماری همسر شما چه بود؟ آیا این مشکل ایشان ایشان باعث ایجاد اختلال در زندگی زناشویی تان می شد که کار به دادگاه کشید؟در هر صورت ایشان کار نادرستی کردند که این مساله را از شما پنهان کردند اما گاه ترس از دست دادن فرد مورد علاقه باعث می شود که فرد برخی از حقایق زندگی خود را پنهان کند. بهتر است کمی خودتان را به جای همسرتان بگذارید و ببینید اگر درشرایطی مشابهی از ایشان بودید چه کار می کردید؟ ایا این هراس را نداشتید که اگر این مساله را عنوان کنید ، ازدواج با فرد مورد علاقه تان را از دست می دادید؟ در ضمن آیا واقعا این مشکل آن قدر مهم است که بخواهد باعث فاصله افتادن شما از همسرتان شود و یا شما را نسبت به ایشان بدبین کند؟همه ما در زندگی اشتباهاتی را مرتکب می شوید که اگر اطرافیان بخواهند شخصیت ما را با همان چند اشتباه مورد قضاوت قرار دهند مسلما هیچ فرد مثبتی در میان انسانها باقی نخواهد ماند. این مساله را کمی منطقی تر در نظر بگیرید.با تشکر از تماس شما
من 8ماه نامزد کرفتم و4ماه بعدازعقدمتوجه شدم شوهرم مریض است وازمن پنهان کرده بودن وحاضر به حقیقت گفتن ودرمانش نبودن وکاربه دادگاه کشیده شد ومشکل حل شد ولی من اعتمادم نسبت به شوهرم وخانواده اش ازدست دادام چه راه حلی برام وجود دارد
باسلامدوست گرامی مشکل و بیماری همسر شما چه بود؟ آیا این مشکل ایشان ایشان باعث ایجاد اختلال در زندگی زناشویی تان می شد که کار به دادگاه کشید؟در هر صورت ایشان کار نادرستی کردند که این مساله را از شما پنهان کردند اما گاه ترس از دست دادن فرد مورد علاقه باعث می شود که فرد برخی از حقایق زندگی خود را پنهان کند. بهتر است کمی خودتان را به جای همسرتان بگذارید و ببینید اگر درشرایطی مشابهی از ایشان بودید چه کار می کردید؟ ایا این هراس را نداشتید که اگر این مساله را عنوان کنید ، ازدواج با فرد مورد علاقه تان را از دست می دادید؟ در ضمن آیا واقعا این مشکل آن قدر مهم است که بخواهد باعث فاصله افتادن شما از همسرتان شود و یا شما را نسبت به ایشان بدبین کند؟همه ما در زندگی اشتباهاتی را مرتکب می شوید که اگر اطرافیان بخواهند شخصیت ما را با همان چند اشتباه مورد قضاوت قرار دهند مسلما هیچ فرد مثبتی در میان انسانها باقی نخواهد ماند. این مساله را کمی منطقی تر در نظر بگیرید.با تشکر از تماس شما