ما در سال 76 ازدواج کردیم همسرم در دوران نامزدی با پس اندازی که داشت شروع به ساختن طبقه بالای خانه پدری خود کرد تمام مناسبت های دوران نامزدی من که کمتر از یکسال بود و میشه گفت آرزوی هر دختری می تونه باشه با گفتن جمله (( من دارم خونه می سازم )) نقش بر آب می شد اما گذشت بعد از گذشت 3ماه از ازدواج ما دعواهای پدر همسرم سر دادن اجاره شروع شد و ما هرروز اعصاب خوردی داشتیم بابت این جریانات که 4 سال طول کشید و با دادن 3 میلیون در سال 81 ما از آنجا با دعوا و قهر بلند شدیم و در حال حاضر بدلیل شاغل بودن من از سال 83 به خاطر به دنیا آمدن پسرم منزل پدرم که خیلی کوچک است و ما مجبور شدیم بیشتر وسایل زندگی را بفروشیم تا بتوانیم در آنجا ساکن شویم مستاجر میباشیم پس انداز این 12 سال زندگی مشرک ما مبلغ 60 میلیون تومان پول است که همسرم معتقد است که با دادن آن به برادرم که در کار بساز و بفروشی می باشد پولمان را افزایش دهیم تا بتوانیم در آینده خانه ای را خریداری کنیم . اما من واقعا خسته شدم و دوست دارم بعد از گذشت این همه سختی و رنج و خاطرات عذاب آور یک زندگی خوب داشته باشم پسر من اول مهر به پیش دبستانی میرود . چند وقتی است که واقعا دچار عذاب شدم و سر ناسازگاری با همسرم دارم من می خواهم مستقل باشم چون احساس میکنم این برای پسرم هم خوب باشد که ما از والدینم دور باشیم و هم اینکه از کوچکی جا من واقعا خسته شدم . شما اگر جای من بودید چه می کردید ؟ متشکرم
باسلاماز ویژگی های شاخص زندگی مشترک این است که همه چیز در ان جنبه اشتراکی دارد یعنی زوجین د رهمه چیز با هم سهیم بوده و بعد از گذشت سالها ،چه احساس خوشبختی کنند و چه نکنند هر دو نفر انها د راین احساس سهم مشترک دارند. بنابراین وقتی یکی از زوجین دارای مشکل رفتاری یا خلق و خو است ،این مساله تنها مشکل یک طرف نیست بلکه مشکل هر دو نفر انهاست و هردوی انها برای رفع و بهبود این شرایط باید سعی و تلاش لازم را بنمایند.در مورد زندگی شما نیز وضعیت به همین منوال است. شما برای رفع این مساله تا به حال چه اقداماتی انجام داده اید؟ این اقدامات چه بوده و چه نتایجی به دنبال داشته است؟ آیا همسر شما از احساسی که شما دارید مطلع است؟اگر تا به حال برای حل این مساله اقدام خاصی را انجام نداده اید بنابراین اولین اقدام و گام موثر این است که در مورد مشکل خود با ایشان صحبت کنید. برای گفتگو با همسرتان لازم است که در یک فضای کاملا صمیمی با هم به گفتگو بنشینید. مثلا یک مهمانی دو نفره با تهیه غذای مورد علاقه همسرتان به همراه یک هدیه کوچک (مثلا یک شاخه گل)ترتیب دهید. به شما توصیه اکید دارم که حتما سعی کنید به همسرتان عنوان کنید که از وضعیت پیش آمده بسیار ناراحت بوده و احساس می کنید که ادامه ار شدن این مساله باعث ناراحتی بیشتر شما خواهد شد. در مورد احساسات خود به طور کامل برای همسرتان شرح دهید.توجه داشته باشید که مشکلات زناشویی بخش جدایی ناپذیر از زندگی همه ما انسانهاست اما اینکه چگونه مورد مواجهه و رویارویی قرار گیرد مهم است. به جای اینکه در این شرایط افراد دست به نارضایتی و بدرفتاری بزنند اولا باید سعی کنند تلاش خود را بیشتر کرده و از طرف دیگر بیاموزند که چگونه با آرامش مشکل را حل کنید. به طور کلی نارضایتی خود را از تصمیم ایشان دوستانه در میان بگذارید و در ضمن بگویید که اگر بخواهند به همین روش رفتارهای نادرست خود را ادامه دهند مسلما این زندگی دچار مشکل میشود چرا که موجبات رنجش شما را فراهم می اورد. به ایشان گوشزد کنید که وضعیت فعلی زندگی تان، ناراضی بوده و احساس می کنید در زندگی ایشان، حضورتان کم رنگ شده است و هر لحظه از این شرایط زجر می کشید بنابراین لازم است که تمام احساس و رنجشهای خود را با ایشان در میان بگذارید.در ضمن هنگامی که می خواهید ایرادهای همسرتان را به ایشان گوشزد کنید اول سعی کنید فضا کاملا صمیمی و دوستانه باشد. بعد از اینکه محاسن همسر خود را نام بردید و یا اینکه با او همدلی کردید مشکل اصلی را با محبت و البته بدون هیچ تحقیری در میان بگذارید. هرگز در هنگام گفتگو با هم بحث و جدل نکنید در ضمن اشتباهات همسر خود را زیاد به رخ ایشان نکشید چون باعث بی تفاوتی می شود. به علاوه گمان نکنید که با اولین اقدامات شما همه چیز اصلاح می شود بلکه لازم است به همسرتان فرصت داده و اجازه دهید آرام ارام مشکلاتتان حل شود. همچنین در هنگام گفتگو به ایشان نیز فرصت حرف زدن و بیان احساسات و افکارشان را بدهید تا متوجه شوند که این گفتگو برای حل مشکلات است نه توبیخ و متهم کردن یکی از طرفین. در هنگام گفتگو فراموش نکنید که احساسات و خواسته های خود را با ایشان در میان بگذارید و مساله ای را پنهان نکنید.در پایان گفتگو سعی کنید به یک نتیجه و راه حل منطقی که هر دو شما دو نفر بر سر آن توافق دارید برسید نه اینکه تنها مسائل و مشکلات را عنوان کرده و دیگر هیچ راه حلی بررسی و جستجو نشود.بنابراین نتیجه این صحبت یا باید این باشد که شما قانع شده و مدتی دیگر این شرایط را تحمل کنید یا اینکه همسرتان بپذیرد که دیگر وقت ان رسیده که خانه ای مستقل تهیه کنید.
عنوان سوال:

ما در سال 76 ازدواج کردیم همسرم در دوران نامزدی با پس اندازی که داشت شروع به ساختن طبقه بالای خانه پدری خود کرد تمام مناسبت های دوران نامزدی من که کمتر از یکسال بود و میشه گفت آرزوی هر دختری می تونه باشه با گفتن جمله (( من دارم خونه می سازم )) نقش بر آب می شد اما گذشت بعد از گذشت 3ماه از ازدواج ما دعواهای پدر همسرم سر دادن اجاره شروع شد و ما هرروز اعصاب خوردی داشتیم بابت این جریانات که 4 سال طول کشید و با دادن 3 میلیون در سال 81 ما از آنجا با دعوا و قهر بلند شدیم و در حال حاضر بدلیل شاغل بودن من از سال 83 به خاطر به دنیا آمدن پسرم منزل پدرم که خیلی کوچک است و ما مجبور شدیم بیشتر وسایل زندگی را بفروشیم تا بتوانیم در آنجا ساکن شویم مستاجر میباشیم پس انداز این 12 سال زندگی مشرک ما مبلغ 60 میلیون تومان پول است که همسرم معتقد است که با دادن آن به برادرم که در کار بساز و بفروشی می باشد پولمان را افزایش دهیم تا بتوانیم در آینده خانه ای را خریداری کنیم .
اما من واقعا خسته شدم و دوست دارم بعد از گذشت این همه سختی و رنج و خاطرات عذاب آور یک زندگی خوب داشته باشم پسر من اول مهر به پیش دبستانی میرود .
چند وقتی است که واقعا دچار عذاب شدم و سر ناسازگاری با همسرم دارم من می خواهم مستقل باشم چون احساس میکنم این برای پسرم هم خوب باشد که ما از والدینم دور باشیم و هم اینکه از کوچکی جا من واقعا خسته شدم .
شما اگر جای من بودید چه می کردید ؟
متشکرم


پاسخ:

باسلاماز ویژگی های شاخص زندگی مشترک این است که همه چیز در ان جنبه اشتراکی دارد یعنی زوجین د رهمه چیز با هم سهیم بوده و بعد از گذشت سالها ،چه احساس خوشبختی کنند و چه نکنند هر دو نفر انها د راین احساس سهم مشترک دارند. بنابراین وقتی یکی از زوجین دارای مشکل رفتاری یا خلق و خو است ،این مساله تنها مشکل یک طرف نیست بلکه مشکل هر دو نفر انهاست و هردوی انها برای رفع و بهبود این شرایط باید سعی و تلاش لازم را بنمایند.در مورد زندگی شما نیز وضعیت به همین منوال است. شما برای رفع این مساله تا به حال چه اقداماتی انجام داده اید؟ این اقدامات چه بوده و چه نتایجی به دنبال داشته است؟ آیا همسر شما از احساسی که شما دارید مطلع است؟اگر تا به حال برای حل این مساله اقدام خاصی را انجام نداده اید بنابراین اولین اقدام و گام موثر این است که در مورد مشکل خود با ایشان صحبت کنید. برای گفتگو با همسرتان لازم است که در یک فضای کاملا صمیمی با هم به گفتگو بنشینید. مثلا یک مهمانی دو نفره با تهیه غذای مورد علاقه همسرتان به همراه یک هدیه کوچک (مثلا یک شاخه گل)ترتیب دهید. به شما توصیه اکید دارم که حتما سعی کنید به همسرتان عنوان کنید که از وضعیت پیش آمده بسیار ناراحت بوده و احساس می کنید که ادامه ار شدن این مساله باعث ناراحتی بیشتر شما خواهد شد. در مورد احساسات خود به طور کامل برای همسرتان شرح دهید.توجه داشته باشید که مشکلات زناشویی بخش جدایی ناپذیر از زندگی همه ما انسانهاست اما اینکه چگونه مورد مواجهه و رویارویی قرار گیرد مهم است. به جای اینکه در این شرایط افراد دست به نارضایتی و بدرفتاری بزنند اولا باید سعی کنند تلاش خود را بیشتر کرده و از طرف دیگر بیاموزند که چگونه با آرامش مشکل را حل کنید. به طور کلی نارضایتی خود را از تصمیم ایشان دوستانه در میان بگذارید و در ضمن بگویید که اگر بخواهند به همین روش رفتارهای نادرست خود را ادامه دهند مسلما این زندگی دچار مشکل میشود چرا که موجبات رنجش شما را فراهم می اورد. به ایشان گوشزد کنید که وضعیت فعلی زندگی تان، ناراضی بوده و احساس می کنید در زندگی ایشان، حضورتان کم رنگ شده است و هر لحظه از این شرایط زجر می کشید بنابراین لازم است که تمام احساس و رنجشهای خود را با ایشان در میان بگذارید.در ضمن هنگامی که می خواهید ایرادهای همسرتان را به ایشان گوشزد کنید اول سعی کنید فضا کاملا صمیمی و دوستانه باشد. بعد از اینکه محاسن همسر خود را نام بردید و یا اینکه با او همدلی کردید مشکل اصلی را با محبت و البته بدون هیچ تحقیری در میان بگذارید. هرگز در هنگام گفتگو با هم بحث و جدل نکنید در ضمن اشتباهات همسر خود را زیاد به رخ ایشان نکشید چون باعث بی تفاوتی می شود. به علاوه گمان نکنید که با اولین اقدامات شما همه چیز اصلاح می شود بلکه لازم است به همسرتان فرصت داده و اجازه دهید آرام ارام مشکلاتتان حل شود. همچنین در هنگام گفتگو به ایشان نیز فرصت حرف زدن و بیان احساسات و افکارشان را بدهید تا متوجه شوند که این گفتگو برای حل مشکلات است نه توبیخ و متهم کردن یکی از طرفین. در هنگام گفتگو فراموش نکنید که احساسات و خواسته های خود را با ایشان در میان بگذارید و مساله ای را پنهان نکنید.در پایان گفتگو سعی کنید به یک نتیجه و راه حل منطقی که هر دو شما دو نفر بر سر آن توافق دارید برسید نه اینکه تنها مسائل و مشکلات را عنوان کرده و دیگر هیچ راه حلی بررسی و جستجو نشود.بنابراین نتیجه این صحبت یا باید این باشد که شما قانع شده و مدتی دیگر این شرایط را تحمل کنید یا اینکه همسرتان بپذیرد که دیگر وقت ان رسیده که خانه ای مستقل تهیه کنید.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین