با عرض سلام خانم ابولحسنی من مشکلم با خانودم هست اونا هیچ درکی از من ندارن فقط چشم گوششون رو میبندن و یک کلام ب همه چیز نه میگن این توضیح کلی بود .. ولی اونا بیشتر خواهرمو دوست دارن و اونو تو سر من میزنن اون 15 سالش و اول دبیرستان و منم 18 سالم سال سوم دبیرستان منو خواعهرم با هم هیچ فرقی نداریم حتی همه هم میدونن من خیلی باهوش تر از خواهرمم اونا کلا مشکلشون با منه سر همه چی مثلا همین درس من سر کلاس گوش میدم معدلمم همیشه بالا هست سه سال دبیرستانمو تا حالا 18/50 شدم من خودمم میدونم در درس یکم تنبلم اما نمدونم چرا همیشه خواهرمو ک فقط درس میخونه رو قبول دارن خانم من تو خانودم خیلی بسازم الان دچار بحران مالی شدیدی شدیم و پدرم بیکار وضعمون این طور نبود اان این طور شده ولی همیشه من ملاحظشون کردم از خیلی از خواسته هام زدم اما دیگه نمیتونم رفتارشون رو تحمل کنم تو این دوره زمونه بچه اول ابتدایی گوشی داره من رو با هزار التماس برام گوشی خریدن سر هر بهانه ای این گوشیو ازم گرفتن باور کنید گوشیمو ک ازم میگیرن اعصاب بدنم درست کار نمیکنه تا میام باهاشون حرف بزنم صدام میره بالا چون هیچچچچ درکی ازم ندارن شما بگید من چ جوری بهشون بفهمونم ک حداقل گوشیم ک تنها سرگرمیمه بهم بدن؟ اخه نه بیرون میذارن برم نه جایی ... کلا فقط میگن نه ! من روزا ک از خواب پا میشم انگار غم عالم ریخته رو سرم چون میگم خدای بازم ی روز خسته کننده دیگه کاراشون از زندگی سیرم کردن هیچ سرگرمی ای ندارم دور تمام دوستامم خط کشیدن خواهشا شما بگین چ جوری بشون بگم حداقل درک درست داشته باشن ازم ..... ببخشید سرتون درد اوردم حلال کنید
باسلاممشکلات نوجوانان با خانواده بخاطر تفاوت ها و خواسته ها ی  متفاوت ایشان از زندگی تاحدی طبیعی است اما اینکه شما این مساله را به دوست نداشتن و فرق گذاشتن بین خودتان و خواهرتان ارتباط دهید کمی بی انصافی استهمان طور که شما معتقدید ایشان شما و خواسته هایتان را درک نمی کنند اگر پای درد دل انها هم بنشینید همین گفته ها را در مورد شما دارندبنابراین یکطرفه رفتن به قاضی صحیح نیستسعی کنید خواسته هایتان را با رفتار بهتر و ملایم تری مطرح کنید و اگر هم مخالفتی با شما شد سعی کنید ارامش خود را حفظ کرده و در موقعیت دیگری  مطرح کنیدخود این عکس العمل شما که بعد از هر مخالفتی ابراز ناراحتی شدیدی می کنید در مخالفت های بعدی ایشان موثر است اما اگر انها کمی متانت و احترام بیشتری از شما ببنیند کم کم بیشتر سعی می کنند به حرفهای شما هم توجه بیشتر ی داشته باشندبا این تغییر رفتار قطعا تغییراتی را نیز در ایشان بزودی و با صبر بیشتر خواهید دیدموفق باشید
عنوان سوال:

با عرض سلام
خانم ابولحسنی من مشکلم با خانودم هست اونا هیچ درکی از من ندارن فقط چشم گوششون رو میبندن و یک کلام ب همه چیز نه میگن
این توضیح کلی بود .. ولی اونا بیشتر خواهرمو دوست دارن و اونو تو سر من میزنن اون 15 سالش و اول دبیرستان و منم 18 سالم سال سوم دبیرستان
منو خواعهرم با هم هیچ فرقی نداریم حتی همه هم میدونن من خیلی باهوش تر از خواهرمم اونا کلا مشکلشون با منه سر همه چی مثلا همین درس من سر کلاس گوش میدم معدلمم همیشه بالا هست سه سال دبیرستانمو تا حالا 18/50 شدم من خودمم میدونم در درس یکم تنبلم اما نمدونم چرا همیشه خواهرمو ک فقط درس میخونه رو قبول دارن
خانم من تو خانودم خیلی بسازم الان دچار بحران مالی شدیدی شدیم و پدرم بیکار وضعمون این طور نبود اان این طور شده ولی همیشه من ملاحظشون کردم از خیلی از خواسته هام زدم اما دیگه نمیتونم رفتارشون رو تحمل کنم تو این دوره زمونه بچه اول ابتدایی گوشی داره من رو با هزار التماس برام گوشی خریدن سر هر بهانه ای این گوشیو ازم گرفتن باور کنید گوشیمو ک ازم میگیرن اعصاب بدنم درست کار نمیکنه تا میام باهاشون حرف بزنم صدام میره بالا چون هیچچچچ درکی ازم ندارن شما بگید من چ جوری بهشون بفهمونم ک حداقل گوشیم ک تنها سرگرمیمه بهم بدن؟ اخه نه بیرون میذارن برم نه جایی ... کلا فقط میگن نه ! من روزا ک از خواب پا میشم انگار غم عالم ریخته رو سرم چون میگم خدای بازم ی روز خسته کننده دیگه کاراشون از زندگی سیرم کردن هیچ سرگرمی ای ندارم دور تمام دوستامم خط کشیدن
خواهشا شما بگین چ جوری بشون بگم حداقل درک درست داشته باشن ازم .....
ببخشید سرتون درد اوردم حلال کنید


پاسخ:

باسلاممشکلات نوجوانان با خانواده بخاطر تفاوت ها و خواسته ها ی  متفاوت ایشان از زندگی تاحدی طبیعی است اما اینکه شما این مساله را به دوست نداشتن و فرق گذاشتن بین خودتان و خواهرتان ارتباط دهید کمی بی انصافی استهمان طور که شما معتقدید ایشان شما و خواسته هایتان را درک نمی کنند اگر پای درد دل انها هم بنشینید همین گفته ها را در مورد شما دارندبنابراین یکطرفه رفتن به قاضی صحیح نیستسعی کنید خواسته هایتان را با رفتار بهتر و ملایم تری مطرح کنید و اگر هم مخالفتی با شما شد سعی کنید ارامش خود را حفظ کرده و در موقعیت دیگری  مطرح کنیدخود این عکس العمل شما که بعد از هر مخالفتی ابراز ناراحتی شدیدی می کنید در مخالفت های بعدی ایشان موثر است اما اگر انها کمی متانت و احترام بیشتری از شما ببنیند کم کم بیشتر سعی می کنند به حرفهای شما هم توجه بیشتر ی داشته باشندبا این تغییر رفتار قطعا تغییراتی را نیز در ایشان بزودی و با صبر بیشتر خواهید دیدموفق باشید





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین