باسلام دوست گرامی مساله ای را که مطرح کردید از دوبعد می توان نگاه کردیکی در مورد اینکه شما نمی توانید بدون اینکه خود ایشان خواست و اراده ای در تغییر رفتارش داشته باشد شخصیت ایشان را تغییر دهید این نوع رفتار ایشان ممکن است زمینه اخلاقی پیچیده ای داشته باشد که صرفا خودشان باید به دنبال حلش باشندبنابراین لازم است در انتخاب دوست هایمان ملاک هایی را قایل باشیم که حتی الامکان با علایق و حساسیت های ما تطابق داشته باشند تا زمینه ایجاد کدورت را در ما فراهم نکننداما نکته حایز اهمیت دیگر مربوط به نوع روابط عاطفی شما با هم است که به نظر می رسد زیاد پسندیده نیستحتی دو برادر هم در رفتارها و پیام هایشان به هم به نظر نمی رسد که کلمات عاشقانه بکار ببرندلازم است در سبک ارتباطی و کیفیت ان کمی تامل کنید و در صورت امکان با مشاور مدرسه تان مشورتی داشته باشیدموفق باشید
سلام.
ممکن است توضیحاتم طولانی شود،معذرت میخواهم.
سال اول دبیرستان هستم و در مدرسه استعداد های درخشان اصفهان درس میخوانم...همیشه پسر درسخوانی بوده ام(البته آرام آرام میلم به درس کاهش یافته) و از نظر ظاهر و اینجور چیز ها مشکلی ندارم از این رو همیشه دورم پر از آدم های جور واجور بوده که باهاشون در ارتباط بوده ام...
اما در بیشتر مواقع افرادی که با آن ها خیلی گرم می گیرم و دوست می شوم چه از نظر درسی و چه از نظر اخلاقی از خودم پایینتر هستند به جز دو تن از دوستانم که از سال سوم دبستان تا سوم راهنمایی با هم بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم.یک جورایی شباهت های بسیاری با هم داشتیم...
اما با رفتن به دبیرستان مدت زیادی است که با وجود دوستی بسیارمان از هم فاصله گرفته ایم.
اما تا اینجا هم مشکل اصلی ام نیست...
از حدود 9 ماه پیش که پا به دبیرستان جدیدم گذاشتم با چند نفری دوست شده ام که با یکی از آن ها نوعی احساس عاطفی قدرتمند برقرار کرده ام...
به گونه ای که در اس ام اس هایی که برای همدیگر می فرستیم از کلمات عاشقانه و خیلی صمیمی استفاده می کنیم و حتی بارها دوستم به من گفته که ای کاش با هم برادر بودیم تا همیشه در کنار یکدیگر بودیم.
ازبابت اینکه هر دو یکدیگر را دوست داریم مطمئنم اما مشکل اینجاست که دوستم زمانی که در برابر جمع و دیگران قرار می گیرد در مورد من چیزهایی میگوید که دیگران بخندند...بارها با هم در این باره صحبت کرده ایم و حتی قهرهای طولانی مدتی هم داشته ایم ولی به دلیل همان حس قوی،توان دوری از یکدیگر را نداشته ایم...
به نوعی او زمانی که در برابر جمع قرار میگیرد با زمانی که تنها هستیم،از زمین تا آسمان تفاوت دارد!
مخواستم ببینم باید چگونه با او رفتار کنم تا اصلاح شود؟چرا که رفتارش در جمع واقعا عذابم می دهد...
مورد دوم اینکه پدر و مادرم به رفت و آمد زیاد من با او راضی نیستند...من میدانم که او اگرچه از نظر درسی از من ضعیفتر است ولی از نظر اخلاقی همانند خودم است ولی والدینم میگویند که باید از سلامت او و خانواده اش مطمئن شوند... و این را هم میدان که مادرش چندان حجاب خوبی ندارد و می ترسم اگر خانواده ام متجه شوند اجازه ندهند با او رفت و آمد داشته باشم...
چگونه باید با این موضوع برخورد کنم؟
ممنون میشم پاسخ بدهید...
ببخشید که طولانی شد...
باسلام دوست گرامی مساله ای را که مطرح کردید از دوبعد می توان نگاه کردیکی در مورد اینکه شما نمی توانید بدون اینکه خود ایشان خواست و اراده ای در تغییر رفتارش داشته باشد شخصیت ایشان را تغییر دهید این نوع رفتار ایشان ممکن است زمینه اخلاقی پیچیده ای داشته باشد که صرفا خودشان باید به دنبال حلش باشندبنابراین لازم است در انتخاب دوست هایمان ملاک هایی را قایل باشیم که حتی الامکان با علایق و حساسیت های ما تطابق داشته باشند تا زمینه ایجاد کدورت را در ما فراهم نکننداما نکته حایز اهمیت دیگر مربوط به نوع روابط عاطفی شما با هم است که به نظر می رسد زیاد پسندیده نیستحتی دو برادر هم در رفتارها و پیام هایشان به هم به نظر نمی رسد که کلمات عاشقانه بکار ببرندلازم است در سبک ارتباطی و کیفیت ان کمی تامل کنید و در صورت امکان با مشاور مدرسه تان مشورتی داشته باشیدموفق باشید