سلام خانم کهتری من یه مشکلی دارم و میخام خیلی خودمونی مشکلم رو بگم راستش نمیدونم از کجا شروع کنم حدود 2 سال پیش که من با نت اشنا شدم کم کم با شبکه های اجتمایی و چت روم ها اشنا شدم من ساعت های متوالی وقت خودم رو صرف ارتباط با کسانی میکردم که حتی صداشونو نشنیده بودم بعد مدتی وابسته شدم طوری که تو دنیای وواقعی هم فکرم پیش اونا بود تو این مدت با یه نفر اشنا شدم یه دختر 24 ساله - رشته حقوق- اون فرد افسرده ای بود کم کم با هم درد و دل میکردیم حرفامونو به هم میزدیم با هم دوست شده بودیم حدود 6 ماه بود که با هم با واتس اپ و لاین در ارتباط بودیم دیگه خودتون میدونید از این رابطه های مسخره و ... یه مدت که گذشت من بهش وابسته شدم یعنی الان هم هستم خیلی وابسته خیلی حس میکنم نمیتونم بدون اون زندگی کنم من خیلی با اون مهربون بودم وقتی ناراحت بود ارومش میکردم ولی اون دلمو شکست حالم خیلی بده هنوزم وقتی یادم میاد شبا گریه میکنم بهش زنگ میزنم میگه به من زنگ نزن من به اون خیلی نزدیک بودم... و اون به من ... هنوزم گریه میکنم میدونین ؟ نمیتونم درس بخونم نمیتونم به زندگی ادامه بدم ... حس میکنم اونو کم دارم تو زندگیم ولی حالم بهم میخوره که برم التماس کنم میدونی 10 بار هم بیشتر التماسش کردم میدونی هر شب گریه میکنم میدونی دیگه خودم از خودمم خجالت میکشم حالم از خودم بهم میخوره حالم از همچی بهم میخوره نمیدونم چیکار کنم هنوزم به برگشت پیش اون فکر میکنم چرا ادما یهو اینقدر نامرد میشن ؟ چرا میگن تا اخرش هستیم ولی درست همون لحظه که بهشون نیاز داری ولت میکنن میرن خیلی تنها شدم خیلی خیلی بغض گلومو گرفته... من ارزشم خیلی بالا تر از این حرفا بود ولی ... اون اون ...... نمیدونم چی بگم فقط میخام کمکم کنین بتونم دوباره به زندگی برگردم مرسی ...............
باسلامیکی از عیوب چینین ارتباطاتی از طریق اینترنت به هر حال همین مشکلی هست که شما دچارش شده ایدانچه مسلم هست این است که در نهایت این رابطه باید زمانی قطع می شد چون از پایه اشتباه و مخرب بوددر چنین وضعیتی که شما قرار دارید چند کار را باید انجام دهید :اینکه در ابتدا حتی المقدور و صد البته به هیچ عنوان من بعد وارد چنین ارتباطاتی نشویددوم اینکه سعی کنید برنامه روزانه خود را با ورزش و کار و مطالعه تا جایی که می توانید پر کنید و هرگاه چنین افکاری به ذهنتان می اید سعی کنید قطعشان کنیدرابطه تان را با دوستان هم جنس خود بیشتر کنید و  با ایشان به تفریحات سالم بپردازیداول کار قطعا سخت است اما لاجرم باید سعی کنید و بخواهید تا از این حالت افسردگی دربیاییدموفق باشید
عنوان سوال:

سلام خانم کهتری
من یه مشکلی دارم و میخام خیلی خودمونی مشکلم رو بگم
راستش نمیدونم از کجا شروع کنم حدود 2 سال پیش که من با نت اشنا شدم
کم کم با شبکه های اجتمایی و چت روم ها اشنا شدم من ساعت های متوالی وقت خودم رو صرف ارتباط با کسانی میکردم که حتی صداشونو نشنیده بودم بعد مدتی وابسته شدم طوری که تو دنیای وواقعی هم فکرم پیش اونا بود
تو این مدت با یه نفر اشنا شدم یه دختر 24 ساله - رشته حقوق-
اون فرد افسرده ای بود کم کم با هم درد و دل میکردیم حرفامونو به هم میزدیم
با هم دوست شده بودیم حدود 6 ماه بود که با هم با واتس اپ و لاین در ارتباط بودیم
دیگه خودتون میدونید از این رابطه های مسخره و ...
یه مدت که گذشت من بهش وابسته شدم یعنی الان هم هستم
خیلی وابسته خیلی حس میکنم نمیتونم بدون اون زندگی کنم
من خیلی با اون مهربون بودم وقتی ناراحت بود ارومش میکردم ولی
اون دلمو شکست حالم خیلی بده هنوزم وقتی یادم میاد شبا گریه میکنم
بهش زنگ میزنم میگه به من زنگ نزن
من به اون خیلی نزدیک بودم...
و اون به من ...
هنوزم گریه میکنم میدونین ؟ نمیتونم درس بخونم
نمیتونم به زندگی ادامه بدم ... حس میکنم اونو کم دارم تو زندگیم
ولی حالم بهم میخوره که برم التماس کنم میدونی 10 بار هم بیشتر التماسش کردم میدونی هر شب گریه میکنم میدونی دیگه خودم از خودمم خجالت میکشم حالم از خودم بهم میخوره حالم از همچی بهم میخوره
نمیدونم چیکار کنم هنوزم به برگشت پیش اون فکر میکنم
چرا ادما یهو اینقدر نامرد میشن ؟ چرا میگن تا اخرش هستیم ولی درست همون لحظه که بهشون نیاز داری ولت میکنن میرن
خیلی تنها شدم خیلی خیلی
بغض گلومو گرفته...
من ارزشم خیلی بالا تر از این حرفا بود ولی ... اون اون ......
نمیدونم چی بگم
فقط میخام کمکم کنین بتونم دوباره به زندگی برگردم
مرسی ...............


پاسخ:

باسلامیکی از عیوب چینین ارتباطاتی از طریق اینترنت به هر حال همین مشکلی هست که شما دچارش شده ایدانچه مسلم هست این است که در نهایت این رابطه باید زمانی قطع می شد چون از پایه اشتباه و مخرب بوددر چنین وضعیتی که شما قرار دارید چند کار را باید انجام دهید :اینکه در ابتدا حتی المقدور و صد البته به هیچ عنوان من بعد وارد چنین ارتباطاتی نشویددوم اینکه سعی کنید برنامه روزانه خود را با ورزش و کار و مطالعه تا جایی که می توانید پر کنید و هرگاه چنین افکاری به ذهنتان می اید سعی کنید قطعشان کنیدرابطه تان را با دوستان هم جنس خود بیشتر کنید و  با ایشان به تفریحات سالم بپردازیداول کار قطعا سخت است اما لاجرم باید سعی کنید و بخواهید تا از این حالت افسردگی دربیاییدموفق باشید





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین