راهنمـا
درباره مـا
حمایت از ما
استفتائات آیت الله مظاهری
آدرس:
http://www.almazaheri.org
پدرم به پرداخت خمس و زکات اهمّیّتی نمیدهند، تکلیف اینجانب چیست؟ آیا وظیفهای بر عهده من است؟ آیا میتوانم بدون اطّلاع ایشان تا آنجا که میتوانم از اموال ایشان بپردازم؟
استفاده شما از مال پدرتان جایز است. (و نمیتوانید بدون اجازه او از اموالش چیزی بردارید.)
عنوان سوال:
پدرم به پرداخت خمس و زکات اهمّیّتی نمیدهند، تکلیف اینجانب چیست؟ آیا وظیفهای بر
عهده
من است؟ آیا میتوانم بدون اطّلاع ایشان تا آنجا که میتوانم از اموال ایشان بپردازم؟
پاسخ:
استفاده شما از مال پدرتان جایز است. (و نمیتوانید بدون
اجازه
او از اموالش چیزی بردارید.)
پرسشهای مرتبط
از این مرجع
پرسشهای مرتبط
از دیگر مراجع
مسائل مرتبط
از این مرجع
مسائل مرتبط
از دیگر مراجع
پرسشهای مرتبط از این مرجع
اگرچیزی به ما بدهند، یا در منزل اقوام به ما گفتند چیزی را بخوریم و بدانیم یا یقین داشته باشیم که خمس و زکات آن پرداخت نشده، یا از اموال بیت المال است، یا پول نزول و بهره است، چه باید بکنیم؟ آیا باید خودمان قبل از مصرف خمس و زکات آن را بپردازیم؟
اینجانب به علّت عمل غدّههای بزاقی، ترشّحات بدنم کم شده است به طوری که روزه گرفتن برایم ضرر دارد، امّا با خورردن مقدار کمی آب مشکلم حلّ میشود، حال من نسبت به روزهام چه وظیفهای دارم؟
با توجّه به این که شوهر اینجانب حدود پنج سال پیش بر اثر شکستی که در کار خوردند حدود پنج میلیون ضرر کردند و ما مجبور شدیم برای جبران ضرر، خانه مسکونی خود را بفروشیم و در یک اتاق با سه بچّه زندگی کنیم که برای خود و فرزندانم بسیار مشکل است و درآمد شوهرم از اوّل زندگی تا حال حاضر به گونهای بوده که فقط گذران زندگی را بتوانیم داشته باشیم و هیچ گونه پس اندازی نداشته و نداریم، بعد از حدود دو سال پدر و مادر اینجانب فوت نمودند و مقداری ارث به بنده رسید که کلّ این مقدار را برای خرید یک خانه دادهام و برای قابل نشیمن شدن خانه خریداری شده باید پنج میلیون وام مسکن بگیریم، لذا خواهشمند است مشخّص نمایید آیا اینجانب از نظر شرعی مستطیع میباشم؟ و میتوانم به جای مادرم به مکّه بروم؟ چون ایشان وصیّت کردهاند که از پول فروش خانه خودشان مکّهای برایشان برویم.
اینجانب کارمندی هستم 44 ساله با همسری خانه دار و دو فرزند ذکور که یکی در سال آخر دبیرستان تحصیل میکند و دیگری یک سال کوچکتر است. به دلیل اجاره نشین بودن و این که تنها منبع درآمدم حقوق کارمندی بود که به سختی مخارج روزمرّه تأمین مینمایم، و تا کنون موفّق به انجام فریضه حجّ نگردیدهام و در حال حاضر قطعه زمینی به ارزش تقریبی شش میلیون تومان دارم و قطعه زمینی نیز ب طور مشترک با برادرم به ارزش تقریبی دو میلیون تومان دارم که برای فرزندانم اختصاص دادهام و از ارثی که از پدر و مادرم به من رسیده، اکنون موفّق به خرید یک باب منزل یک طبقه گردیدهام که مبالغی نیز بابت آن مقروض میباشم و ماشین و مغازه و چیز دیگری ندارم و پدرم در وصیّت نامه خود من را به عنوان نایب حجّ خود تعیین کردهاند.
اینجانب مادری داشتم که فعلاً در قید حیات نیستند و تا زنده بودند یک بار قسمتشان شده بود و به حجّ رفته بودند و بعد هم ثبت نام کردند که مقداری از پول ثبت نام را برادرم داده بودند و مادرم گفته بودند که اگر تا زندهام خودم رفتم که هیچ، ولی اگر در قید حیات نبودم دخترم برود که اینجانب هستم، حال من هم یک باب مغازه 9 متری واقع در خیابان .... که این مغازه را شوهرم در سال 60 خریداری نموده و به نام من زده است ولی اختیاردار آن خود شوهرم بودهاند و گفتند بعد از فوتم مغازه به جای مهریه شما باشد و در سال 74 شوهرم فوت کردند و من دارای چند بچّه صغیر هستم که این مغازه را کرایه میدهم و از آن خود و بچّههایم امرار معاش میکنیم (در ضمن دختر و پسر دم بخت دارم)، میخواستم بدانم من میتوانم حجّ مادرم را به جا آورم یا اینکه احتیاج به نایب است؟ خود واجب الحجّ هستم یا خیر؟ در ضمن سفر اوّلم به حجّ است) خواهشمندم راهنمایی فرمایید.
برادری داشتم 32 ساله، دارای همسر و یک فرزند دختر سه ساله، که بر اثر بیماری صعب العلاج سرطان دار فانی را در تاریخ 78/9/12 وداع گفت، پس از صورت برداری از اموال و دارایی او، همسرش اعلام میدارد شوهرم در زمان حیاتش مقداری طلا به مناسبتهای مختلف از جمله عقد، تولّد، سال گرد ازدواج گرفته بود که بر حسب نیاز زندگی و خرید موتور سیکلت، طلاهایم را فروختم و در اختیار شوهرم گذاشتم، او هم پس از فروش موتور شفاهاً در روی تخت بیمارستان بدون شاهد اعلام داشته مبلغ پانصد هزار تومان آن متعلّق به وی است، حال سؤال این است با توجّه به اینکه طلاها کلاًّ از پول و درآمد شخصی متوفّی بوده که تهیه شده و مبلغ مذکور را فی الحال همسرش مدّعی است که متعلّق به من است، با عنایت به داشتن طفل صغیر سه ساله و عدم وصیّت نامه کتبی متوفّی، نظر خویش را راجع به مبلغ مذکور از نظر شرعی ذیلاً مرقوم فرمایید.
جوانی 32 ساله هستم که خیلی وقت است دچار شدیدترین وسوسهها و شکها شدهام به طوری که نه از جنبه عقل میتوانم استفاده نمایم و نه از اخلاق و ملکات فاضله، به طوری که میشود گفت که اصلاً درست در مقابل فضائل اخلاقی قرار گرفتهام، به کتاب چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره) خیلی دلبستگی دارم امّا هرگز مطالب آن را به طور کامل نمیتوانم بفهمم، طوری است که هر وقت طرف کتابها میروم کتاب حضرت امام بیش از قرآن در نظرم هست و این صفات زشت وسوسه روز به روز هم قوّت میگیرد، حدود دو ماه است که صبحها بعد از نماز صبح عادت کردهام که حدود یک ساعت مینشینم و فکر میکنم، از مدّتی که عادت به این کردهام وسوسه و شک شیطانی شدیدتر از قبل ده است، نماز میخوانم و سعی میکنم با حضور قلب بخوانم امّا خجالت میکشم عنوان کنم امّا حضرت عالی میدانید که قضیه از چه قرار است، این روزها احساس میکنم که به خدا هم اعتقادی ندارم، به رسول خدا و به دیگر ائمّه، و هر وقت مراسم روضه خوانی ایشان را میشنوم دچار اضطراب و نگرانی و ناراحتی اعصاب میشوم، احساس میکنم دارم دیوانه میشوم با آنکه برای مظلومیّت ائمّه گریه میکنم و چون من مسلمانم و دلم میخواهد فضائل و مکارم اخلاق داشته باشم قلبم پر از کدورت است فضای ذهنیم تنگ و باریک است و همیشه خیال باف هستم به بندگان خدا هم بد بین هستم و گاهی اوقات در ذهنم احساس میکنم که با بندگان خدا درگیرم این رؤیا را یک واقعیت تلقی میکنم خداوند را قسم میدهم که برای من یک راه چارهای باز کند که من چه کنم؟
با عرض سلام، اینجانب دختری هستم مجرّد که دو سه سال است مادرم فوت نموده و فیش مکّه او با توافق سایر ورثه به اینجانب واگذار گردیده است، فعلاً بعضی از آقایان روحانیون معتقد هستند بنده به جهت اینکه حدود سه هزار متر مربّع زمین زراعتی از مادرم به ارث برده ام، واجب الحجّ میباشم و نمیتوانم به جای مادرم به مکّه مشرّف شوم، شرایط زندگی بنده طوری است که تنها زندگی میکنم و شرایط موجود در خانه پدری و وجود زن پدر و بچّههای او اجازه نمیدهند در خانه پدری بمانم، پدرم هم مخارج زندگی مرتّبی به من نمیدهد به طوری که از لحاظ زندگی، وسایل زندگی و مخارج زندگی معمولاً در مضیقه هستم، زمینی هم از طرف مادرم به ارث رسیده که فاقد مشتری برای فروش میباشد، وقتی حاضر شدهام به نصف قیمت متعارف بفروشم ولی خریدار ندارد، لذا با این شرایط که بنده استطاعت گرفتن نایب را برای مادرم ندارم، استدعا میشود بنده را راهنمایی فرمایید آیا مستطیع میباشم و مجبور هستم برای مادرم نایب بگیرم یا خیر؟
زنی هستم 62 ساله که بعد از فوت شوهرم که در سنّ چهل سالگی خودم به رحمت ایزدی پیوست و بازنشسته ارتش بود و با وجود چند فرزند صغیر که داشتم و مستمرّی که از حقوق شوهرم دریافت میکردم امرار معاش نمودم تا اینکه کلیه فرزندانم همسر اختیار نمودند و خود به علّت تنهایی و نداشتن سرپناهی و اصرار فامیل در سنّ 52 سالگی شوهر دوّم اختیار نمودم که بازنشسته شرکت ملّی نفت بود و چون نگران زندگی جدید بودم ازدواج دوّم را به مبادی ذیربط اطّلاع نداده و حقوق شوهر اوّل را همچنان دریافت نمودم (دو جلد شناسنامه داشتم) و حقوق دریافتی را بیشتر به فرزند کوچکم که از بضاعت مالی خوبی برخوردار نبود میدادم و اندکی را پس انداز مینمودم، شش و نیم سال که از ازدواج دوّم گذشت به دلیل اعتقاد به فرائض دینی و عمل جرّاحی قلب که برایم پیش آمد و او از پرداخت هزینه درمان خودداری مینمود اختلافاتی به وجود آمد و او را ترک نمودم بدون طلاق و تا زمان فوت او که چهار سال طول کشید هیچ گونه نفقهای دریافت ننمودم و از حقوق شوهر اوّل زندگی خود را میگذراندم. استدعایی که از حضرت عالی دارم این است که حقیر را راهنمایی نمایید:
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
سوال مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از این مرجع
مسئله مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
مسئله مرتبط یافت نشد
عهده
عُهده به معنای ظرف مسئوليتها و تعهدات است.
اجازه
اجازه به معنی اظهار رضایت و صدور جواز انجام عمل یا روی دادن حالتی می باشد. جایگاه اصلی عنوان یاد شده در باب تجارت بحث بیع فضولی است، لیکن به تناسب در دیگر بابهای عقود و ایقاعات نیز از آن سخن رفته است.
×
ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
عنوان
*
متن
*