دوست عزیز سلام با توجه به این‌که گفتید جدیداً این مشکل برای شما پیش آمده و سابقاً مشکلی نداشتید حتمأ ابتدا برای بررسی‌های مغز و اعصاب به یک روان‌پزشک مراجعه کنید . و پس از اینکه معلوم شد شما مشکل مغزی ندارید، می‌توان از روان‌شناس به صورت حضوری کمک گرفت. البته برای اینکه یک فرد سالم بتواند قدرت بیانش را افزایش بدهد، اولین چیز این است که مطالعه او در زمینه ای که می‌خواهد حرف بزند خوب باشد . حتی سخنرانان بزرگ هم وقتی می‌خواهند راجع به مسئله ای نظر بدهند اگر اطلاعات کافی نداشته باشند به مشکل برمی‌خورند. قدم بعدی: کاهش اضطراب است . اگر اضطراب شما بالا باشد حافظة شما به قدری پر می‌شود که عکس‌العمل شما کند می‌شود . یعنی یا یک مطلب اصلاً به ذهن شما نمی‌رسد یا آنقدر دیر می‌رسد که دیگر کار از کار گذشته است. پس اضطراب خود را از طریق ورزش و در صورت نیاز دارو درمانی کم کنید .
سلام
جدیدا مشکلی که تو بیان نظرات و خواسته ها و توضیح یک مطلب یا مطالب که می خواهم بپرسم از دیگران این هست که کامل نمی تونم اون چیزی که می خوام شرح بدم یا تو ذهنم هست را بطور شایسته به مخاطبم ارجاع بدم در واقع قدرت بیانم خیلی پایین اومده و کلمات اونطور که باید و دلم می خواد نمی تونم ادا کنم و خواسته ام را ابراز کنم.
لطفا بفرمایید چطور این مشکل عدم توانایی برای بیان درست یک مطلب را حل کنم
با تشکر
دوست عزیز سلام با توجه به اینکه گفتید جدیداً این مشکل برای شما پیش آمده و سابقاً مشکلی نداشتید حتمأ ابتدا برای بررسیهای مغز و اعصاب به یک روانپزشک مراجعه کنید . و پس از اینکه معلوم شد شما مشکل مغزی ندارید، میتوان از روانشناس به صورت حضوری کمک گرفت. البته برای اینکه یک فرد سالم بتواند قدرت بیانش را افزایش بدهد، اولین چیز این است که مطالعه او در زمینه ای که میخواهد حرف بزند خوب باشد . حتی سخنرانان بزرگ هم وقتی میخواهند راجع به مسئله ای نظر بدهند اگر اطلاعات کافی نداشته باشند به مشکل برمیخورند. قدم بعدی: کاهش اضطراب است . اگر اضطراب شما بالا باشد حافظة شما به قدری پر میشود که عکسالعمل شما کند میشود . یعنی یا یک مطلب اصلاً به ذهن شما نمیرسد یا آنقدر دیر میرسد که دیگر کار از کار گذشته است. پس اضطراب خود را از طریق ورزش و در صورت نیاز دارو درمانی کم کنید .
- [سایر] با سلام خدمت شما مشاور ارجمند و تبریک نیمه شعبان بنده کد885356 هستم.پیرو راهنمایی قبلی شما این جانب به استادم جواب منفی دادم و گفتم که نمی خوام باهاشون رابطه ای داشته باشم. جناب بنده جدیدا 2 تا خواستگار داشتم که یکیشون 12 سال از من بزرگتر بودند و ارشد مکانیک داشتند و یک کارگاه شخصی داشتند و وضع مالی خیلی خوبی هم داشتند.خانواده ی نسبتا خوب و مومنی هم دارند ولی به خاطر اختلاف سن زیاد بنده می خوام با اینکه با اون اقا صحبتی نداشتم بهشون جواب منفی بدم. خواستگار بعدی من 9 سال از من بزرگترند و ما جلسه ی معارفه با ایشون ومادرشون داشتیم و حدودا ما نیم ساعت با هم صحبت کردیم من از طرز صحبتشون خوشم امد و حس خیلی خوبی به این اقا در وهله ی اول پیدا کردم و تمایل دارم به این اشنایی ادامه بدم ولی در مورد ایشون چندتا مطلب هست که من رو در مورد ایشون مردد می کنه البته من خودم این مطلب رو می دونم که همه ی ادمها کامل نیستند ؛ولی باید بگم یکی از مشکلات این اقا که زیاد هم تقصیر خودشون نیست اینه که پدرشون دوتا همسر داشتند که همسر اولشون دو تا دختر داشتند که ظاهرا بچه های اون دختر ها هم ازدواج کردند و مادر این اقا همسر دومشون هستند که 5 تا پسر دارند و 3 تا برادرشون ازدواج کردند پدرشون هم سن زیادی دارند و متولد 1313 هستند تا حالا من با همچین موردی برخورد نداشتم به هر حال درسته که این اقا مقصر نیستند که پدرشون 2 تا همسر داشتند ولی فرزند همون پدرند و من از این بابت نگرانم به نظر شما من باید با این قضیه چطور برخورد کنم ؟چه سوالهایی باید بپرسم که مطمئن بشم این اقا در اینده مثل پدرشون نباشند؟لطفا چیزهایی که در این زمینه لازمه تا من از این اقا بپرسم رو بهم بگید؟ممنون چیز دیگه ای که می خواستم بپرسم ابنه که این اقا مادرشون مانتویی بودند ولی پو شیده ولی من خانواده ی خیلی مذهبی دارم و خودم هم چادری هستم البته من راجع به این مطلب از اقا پرسیدم که ایشون گفتند هیچ مشکلی ندارن و خیلی هم چادر رو می پسندند و دوست دارند خانواده ی همسرشون مذهبی تر باشند و ضاهرا خودشون پسر با ایمانی اومدند البته من نمی خوام بگم خیلی مذهبی بود ولی به گفته ی خودش احکامی مثل نماز؛روزه ؛حلال و حرام؛حق وناحق؛؛رو بهش اعتقاد دارند وانجامش میدند حتی می گفتند تا جایی که بتونند روزه ی مستحبی می گیرند هر روز صبح قران می خونند البته به فارسی تا معنیش رو هم متوجه بشن.من یک کم به این تفاوت مذهبی نگرانم باید چه طور برخورد کنم تا مطمئن بشم؟لطفا راهنماییم کنید که من چه طور می تونم به ایمان این اقا با توچه به خانوادش مطمئن بشم و بدونم قلبا مومن هستند؟من توکل کردم به امام زمان (عج)تا هر چی ایشون صلاح می دونند رو برام قرار بدند ممنون می شم راهنمایین کنید
- [سایر] اول سلام سلام به کسی که وقت با ارزشش بدون چشمداشتی به مردم اختصاص میده ، ازتون مچکرم , همین (چون کار دیگه ای ازم بر نمیاد ،جز دعا ) آقای مرادی نمی دونم از کجا شروع کنم راستش حرف زیاد اما سخت ایجازش. شاید با شروع کردن به خوندن مطلبم با خودتون بگید بازم همون حرفهای همیشگی ، نوشته های کسایی که بازم باید براشون جناب سروانُ لینک کنم اما من فکر میکنم ایندفعه فرق میکنه ، من همه ی اون حرفها رو از قبل باور داشتم و دارم. من دانشجوی سال اول مکانیک تو دانشگاه سراسریم و تازه 20 سالم و با توجه به موفقیت هایی که داشتم و خواهم داشت مطمئنا ﺁینده بسیار خوبی دارم. بگذارید برم سر اصل مطلب یکی از دخترهای فامیل ، البته دور ، که من فقط سالی یکی دو بار می بینمش ، دو سال از خودم کوچیکتر و واقعا از خیلی جهات نمونه است ضمنا ایشون تازه امسال کنکور دارن. دو یا سه سال پیش که تو اوج احساسات بودم این حس بهم دست داد(نمی خوام بگم عشق شاید زمینه ی عاشق شدن) خودمم دقیق نمی دونم که انتخابش کردم یا انتخاب شد . اولش خودم مسخره می کردم که خجالت نمیکشی ، عاشق چشم و ابروی ......... منتظر زوالش بودم اما با فرازش روبرو شدم ، گفتم چون ازش فرار میکنم شاید داره دنبالم میاد باید بایستم وبررسیش کنم شاید این جوری به مرور زمان نواقصی پیدا بشه و بعد از ذهنم پاک بشه ، اما نشد. 1- ﺁقای مرادی اولین چیزی که واقعا منو زجر میده اینه که نمیدونم واقعا می تونم دوستش داشته باشم یا نه یعنی این علاقه ای که انکارش میکنم آیا درست؟ اون دختر خوبیه اما موضوع اینه که ما به درد هم میخوریم یا نه؟ جواب این سوالها فقط پیش خودش ، چطوری می تونم اینها رو بفهمم؟ 2- من اصلا عجله ای برای ازدواج ندارم چون میدونم تا چند سال دیگه هنوز آمادگی شو ندارم ، اما اگه به خاطر تعلل من دیگه کار از کار بگذره و خیلی دیر بشه چی؟ کاری نمیشه کرد؟ 3. ﺁیا من باید صبر کنم تا به سن بالاتری برسم و از لحاظ فکری و مالی وضعیت بهتری پیدا کنم ، بعد دست به کاری بزنم؟ اگر جوابتان بله است بگویید چند سال؟ ببیند من اگر به طرفم مطمئن شوم(مطمئن از نظر تشابه ارزشها)حتما راه حل های بهتری پیش رویم است ، اما چه جوری؟ [4.] خواهش میکنم نگید پسرم الان به فکر درس ومشقت باش ، این افکار اصلا به مسایل دیگه ی زندگیم ضربه ای نزده و توشون مشکلی ندارم ، اما خب همین چند سال خیلی از لحاظ روحی ﺁسیب دیدم ، یه جوری تو برزخ بودن. لطفا کمک کنید.