دوست عزیز سلام قبل از هر چیزی خیلی مهم است شما مسئولیت رفتار خودتان را بپذیرید. این جمله که به من اصرار کرد ، دلم برایش سوخت شماره دادم چه معنی دارد؟! مگر ممکن است و قابل توجیه است که دلمان برای یک فرد غریبه بسوزد و به او شمار بدهیم؟ و در آخر میگویید دلم کباب شد، در حد 10 دقیقه دیدمش! به خاطر دلسوزی شماره می‌دهید و به خاطر دلسوزی قرار ملاقات می‌گذارید، پس کرامت شما چه می‌شود؟ به این ترتیب اگر پیش برود ممکن است به خاطر دلسوزی متأسفانه کارهایی بکنید که شدیداً پشیمان شوید. مسئولیت کار خودتان را بپذیرید و با خودتان روراست باشید . راجع به انگیزه‌های خودتان بیشتر فکر کنید، دلتان سوخت یا خودتان دوست داشتید ؟ مسئله بعدی، متأسفانه رفتار این آقا و شما پر از تناقض است! خانم محترم به کسی که برادر شما نیست در یک فضای مجازی لفظ داداش گفتن چه معنی دارد ؟ یادتان باشد ای بسا افراد شیادی که برای دختران مؤمنه ای چون شما این‌گونه دام پهن می‌کنند! چرا که می‌دانند به هر طریق دیگری تیرشان به سنگ می‌خورد! از یک طرف داداش و آبجیو از یک طرف دل‌تنگی برای دیدار! اصلاً با منطق جور درنمی‌آید. کار شما به هیچ عنوان صحیح و قابل توجیه نیست به فرد مورد نظر بگویید، من اشتباه کردم.بالاخره فقط 19 سال دارم ، با خودم که دل ،یکدله کردم دیدم احساساتی به‌جز احساسات خواهر-برادرای بین ما، لااقل از طرف من، وجود دارد یعنی اینکه من دارم به شما علاقه‌مند می‌شوم. و به هیچ عنوان از جنس خواهر و برادری نیست. همان طور که شما هم عقیده دارید من باید احساساتم را در رابطه با همسرم خرج کنم و ادامه رابطه ما به صلاح نیست. پس از اینکه این جملات را گفتید، آن غم به سراغ شما خواهد آمد، سخت است ولی مقاومت کنید، اشکالی ندارد گریه کنید و با این غم بمانید... تمام خواهد شد . این فرد متأسفانه به هیچ عنوان به درد ازدواج هم نمی‌خورد، کسی که خواسته یا ناخواسته با اسم رابطه خواهر و برادری وارد می‌شود، مورد مناسبی برای ازدواج نیست .
با سلام و خسته نباشید.من دخترم. 19 سالمه و دانشجوی ترم 3 عمران هستم. تا الان با هیچ پسری رابطه ای نداشتم .حتی با پسرای کلاس خودمونم سلام هم نمیکنم..از نظر ظاهری هم خوب هستم ..منظورم اینه که رابطه نداشتنم با پسرا به خاطر کمبود اعتماد به نفس در این زمینه نبوده!بلکه ریشه در اعتقاداتم داشته ...حالا موضوعی که پیش اومده اینه که من در فیسبوک با پسری اشنا شدم که خیلی مودب و متشخص و متدین هستش یعنی اهل روابط دوستی با جنس مخالف به این وضع نادرست نیستش!با کلی اصرار دلم براش سوخت و شمارمو بهش دادم...منو آجی خطاب میکنه منم بهش میگم داداش . همیشه بهم میگه نمیخوام طوری باهات حرف بزنم که احساساتی بشی و میگه میخوام احساساتتو فقط واسه همسر ایندت خرج کنی...من ازین بابت خوشحالم که اینقدر بامعرفته و به فکرمه . ولی خب از یک طرفم همش اصرار میکنه که بیا ببینمت دلم برات تنگ شده.. خب من میترسم ازینکه کسی منو با ایشون ببینه و من چی جواب بدم؟ بگم داداشمه؟! بعدم من دارم بهش وابسته میشم نمیدونم چجوری تو زندگی ایندم باید به یکی دیگه بله بگم و ایشونو برای همیشه فراموش کنم!؟؟ خواهشا راهنماییم کنید چجوری باید باهاش رفتار کنم؟اصلا رابطه ای نظیر چیزی که واستون گفتم تو جامعه ی ما جا افتاده یا اشتباه کردم؟ اگه اشتباه کردم حالا چیکار کنم؟؟ (من عکس تو فیسبوک نگذاشتم و اینبار هم باز دلم کبااب شد بس ک اصرار کرد و منم باهاش در حد 10 دقیقه قرار گذاشتم و همو دیدیم)...با تشکر
دوست عزیز سلام قبل از هر چیزی خیلی مهم است شما مسئولیت رفتار خودتان را بپذیرید. این جمله که به من اصرار کرد ، دلم برایش سوخت شماره دادم چه معنی دارد؟! مگر ممکن است و قابل توجیه است که دلمان برای یک فرد غریبه بسوزد و به او شمار بدهیم؟ و در آخر میگویید دلم کباب شد، در حد 10 دقیقه دیدمش! به خاطر دلسوزی شماره میدهید و به خاطر دلسوزی قرار ملاقات میگذارید، پس کرامت شما چه میشود؟ به این ترتیب اگر پیش برود ممکن است به خاطر دلسوزی متأسفانه کارهایی بکنید که شدیداً پشیمان شوید. مسئولیت کار خودتان را بپذیرید و با خودتان روراست باشید . راجع به انگیزههای خودتان بیشتر فکر کنید، دلتان سوخت یا خودتان دوست داشتید ؟ مسئله بعدی، متأسفانه رفتار این آقا و شما پر از تناقض است! خانم محترم به کسی که برادر شما نیست در یک فضای مجازی لفظ داداش گفتن چه معنی دارد ؟ یادتان باشد ای بسا افراد شیادی که برای دختران مؤمنه ای چون شما اینگونه دام پهن میکنند! چرا که میدانند به هر طریق دیگری تیرشان به سنگ میخورد! از یک طرف داداش و آبجیو از یک طرف دلتنگی برای دیدار! اصلاً با منطق جور درنمیآید. کار شما به هیچ عنوان صحیح و قابل توجیه نیست به فرد مورد نظر بگویید، من اشتباه کردم.بالاخره فقط 19 سال دارم ، با خودم که دل ،یکدله کردم دیدم احساساتی بهجز احساسات خواهر-برادرای بین ما، لااقل از طرف من، وجود دارد یعنی اینکه من دارم به شما علاقهمند میشوم. و به هیچ عنوان از جنس خواهر و برادری نیست. همان طور که شما هم عقیده دارید من باید احساساتم را در رابطه با همسرم خرج کنم و ادامه رابطه ما به صلاح نیست. پس از اینکه این جملات را گفتید، آن غم به سراغ شما خواهد آمد، سخت است ولی مقاومت کنید، اشکالی ندارد گریه کنید و با این غم بمانید... تمام خواهد شد . این فرد متأسفانه به هیچ عنوان به درد ازدواج هم نمیخورد، کسی که خواسته یا ناخواسته با اسم رابطه خواهر و برادری وارد میشود، مورد مناسبی برای ازدواج نیست .