راهنمـا
درباره مـا
حمایت از ما
استفتائات آیت الله مظاهری
آدرس:
http://www.almazaheri.org
به علّت بیماری دیابت نمیتوانم روزه بگیرم و بیماری من خوب شدنی نیست که بتوانم تا سال آینده آن روزههارا قضا کنم، وظیفه من چیست؟
روزهها قضا ندارد.
عنوان سوال:
به علّت بیماری دیابت نمیتوانم روزه بگیرم و بیماری من خوب شدنی نیست که بتوانم تا سال آینده آن روزههارا
قضا
کنم،
وظیفه
من چیست؟
پاسخ:
روزهها
قضا
ندارد.
پرسشهای مرتبط
از این مرجع
پرسشهای مرتبط
از دیگر مراجع
مسائل مرتبط
از این مرجع
مسائل مرتبط
از دیگر مراجع
پرسشهای مرتبط از این مرجع
اگر دختری نداند از ابتدای بلوغ که در ماه رمضان به علّت عذر شرعی روزه خورده، آیا روزههای آن سال را گرفته و یا بعد از ماه رمضان بعدی گرفته، چگونه باید کفّاره روزهها را بدهد؟ البته این مربوط به سالهای اوّل بوده، بعد از واقف شدن به این مسأله که باید کفّاره دهد تمام روزههای هر سال را قبل از ماه رمضان بعدی میگرفته، وظیفه او چیست؟
زنی هستم دارای یک فرزند پسر که چند سالی است دچار بیماری وسواس گشتهام و آنقدر زندگی برایم سخت و طاقت فرساست که روزی چند مرتبه آرزوی مرگ میکنم که چرا نمیتوانم شوهرداری و بچّهداری کنم، از جمله اینکه هنگام دستشویی یا حمّام اینقدر معطّل میکنم که پاهایم از نشستن یا ایستادن خواب میرود و با هیچکس رفت و آمدی ندارم، وظیفه فردی من چیست؟
میخواستم متأهّل شوم امّا پدرم قبول نکرده و گفتند دستم خالی است باید مدّتی صبر کنی تا چیزی دستم بیاید و بتوانم خرج عروسی تو را کفایت کنم، برای من هم سخت است چون به گناه میافتم البته نه گناهی که به فعل و عمل باشد بلکه گناه فکری اذیّتم میکند و هر کاری کردم نتوانستم گناه فکری را از خودم دور کنم.
اگر زنی 45 سال قبل که همسرش با مبلغ شش هزار تومان به حجّ رفته، در همان سال مهریه و سهم الارث خود را استفاده میکرد، میتوانست همراه همسرش به حجّ مشرّف شود. لکن به علّت نقد نبودن مهریه و متفرّق بودن ارث پدرش، در آن زمان نتوانسته و اکنون هم که حدود 85 سال سنّ دارد مجموع دارائیهایش جواب گوی مخارج و هزینه یک سفر حجّ نمیباشد، آیا عمل حجّ بر ذمّه دارد یا خیر؟
اینجانب تا کنون دو مرتبه سفر حجّ واجب مشرّف شدهام و بسیار علاقهمندم در کار حجّ و مدیریت حجّ خدمتکزار زائران بیت الله الحرام باشم، برای این امر استخاره کردم پیگیر این مسأله باشم بسیار خوب آمد و استخاره کردم بگذارم به حال خودش که خود به خود سفر حجّ قسمت من شود استخاره بد بود، ولی چون یک مادر بیمار و محروم از زندگی موفّق دارم که من تنها فرزند او میباشم اصرار دارد که من دیگر سفر حجّ نروم. استدعا دارم بفرمائید آیا به طور کلّی از این مسأله منصرف شوم بهتر است یا پیگیر آن باشم یا اگر خود به خود درست شد بروم؟
اینجانب کارمندی هستم 44 ساله با همسری خانه دار و دو فرزند ذکور که یکی در سال آخر دبیرستان تحصیل میکند و دیگری یک سال کوچکتر است. به دلیل اجاره نشین بودن و این که تنها منبع درآمدم حقوق کارمندی بود که به سختی مخارج روزمرّه تأمین مینمایم، و تا کنون موفّق به انجام فریضه حجّ نگردیدهام و در حال حاضر قطعه زمینی به ارزش تقریبی شش میلیون تومان دارم و قطعه زمینی نیز ب طور مشترک با برادرم به ارزش تقریبی دو میلیون تومان دارم که برای فرزندانم اختصاص دادهام و از ارثی که از پدر و مادرم به من رسیده، اکنون موفّق به خرید یک باب منزل یک طبقه گردیدهام که مبالغی نیز بابت آن مقروض میباشم و ماشین و مغازه و چیز دیگری ندارم و پدرم در وصیّت نامه خود من را به عنوان نایب حجّ خود تعیین کردهاند.
اینجانب مادری داشتم که فعلاً در قید حیات نیستند و تا زنده بودند یک بار قسمتشان شده بود و به حجّ رفته بودند و بعد هم ثبت نام کردند که مقداری از پول ثبت نام را برادرم داده بودند و مادرم گفته بودند که اگر تا زندهام خودم رفتم که هیچ، ولی اگر در قید حیات نبودم دخترم برود که اینجانب هستم، حال من هم یک باب مغازه 9 متری واقع در خیابان .... که این مغازه را شوهرم در سال 60 خریداری نموده و به نام من زده است ولی اختیاردار آن خود شوهرم بودهاند و گفتند بعد از فوتم مغازه به جای مهریه شما باشد و در سال 74 شوهرم فوت کردند و من دارای چند بچّه صغیر هستم که این مغازه را کرایه میدهم و از آن خود و بچّههایم امرار معاش میکنیم (در ضمن دختر و پسر دم بخت دارم)، میخواستم بدانم من میتوانم حجّ مادرم را به جا آورم یا اینکه احتیاج به نایب است؟ خود واجب الحجّ هستم یا خیر؟ در ضمن سفر اوّلم به حجّ است) خواهشمندم راهنمایی فرمایید.
جوانی 32 ساله هستم که خیلی وقت است دچار شدیدترین وسوسهها و شکها شدهام به طوری که نه از جنبه عقل میتوانم استفاده نمایم و نه از اخلاق و ملکات فاضله، به طوری که میشود گفت که اصلاً درست در مقابل فضائل اخلاقی قرار گرفتهام، به کتاب چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره) خیلی دلبستگی دارم امّا هرگز مطالب آن را به طور کامل نمیتوانم بفهمم، طوری است که هر وقت طرف کتابها میروم کتاب حضرت امام بیش از قرآن در نظرم هست و این صفات زشت وسوسه روز به روز هم قوّت میگیرد، حدود دو ماه است که صبحها بعد از نماز صبح عادت کردهام که حدود یک ساعت مینشینم و فکر میکنم، از مدّتی که عادت به این کردهام وسوسه و شک شیطانی شدیدتر از قبل ده است، نماز میخوانم و سعی میکنم با حضور قلب بخوانم امّا خجالت میکشم عنوان کنم امّا حضرت عالی میدانید که قضیه از چه قرار است، این روزها احساس میکنم که به خدا هم اعتقادی ندارم، به رسول خدا و به دیگر ائمّه، و هر وقت مراسم روضه خوانی ایشان را میشنوم دچار اضطراب و نگرانی و ناراحتی اعصاب میشوم، احساس میکنم دارم دیوانه میشوم با آنکه برای مظلومیّت ائمّه گریه میکنم و چون من مسلمانم و دلم میخواهد فضائل و مکارم اخلاق داشته باشم قلبم پر از کدورت است فضای ذهنیم تنگ و باریک است و همیشه خیال باف هستم به بندگان خدا هم بد بین هستم و گاهی اوقات در ذهنم احساس میکنم که با بندگان خدا درگیرم این رؤیا را یک واقعیت تلقی میکنم خداوند را قسم میدهم که برای من یک راه چارهای باز کند که من چه کنم؟
مادر ما در سال 1363 واجب الحجّ بودند و جهت مشرّف شدن به مکّه مکرّمه ثبت نام نمودند، البته همیشه از پرواز با هواپیما ترس داشتهاند و هرگز سوار هواپیما نشدهاند حالا که بعد از 15 سال نوبت ایشان شده است هر موقع صحبت از حرکت ایشان میشود دلهره شدید پیدا کرده و میگویند اصلاً نمیتوانم و چنانچه مرا بیهوش کنند و آنجا به هوش آورند میروم، که فکر میکنم مقدور نباشد، حالا از آن آقا انتظار داریم رأی شرعی را در این مورد اعلام فرمایید و آیا میتوانیم به نیابت از مادرمان این فریضه الهی را بجا آوریم؟ ضمناً ایشان دارای چهار پسر و دو دختر میباشند.
برادری داشتم 32 ساله، دارای همسر و یک فرزند دختر سه ساله، که بر اثر بیماری صعب العلاج سرطان دار فانی را در تاریخ 78/9/12 وداع گفت، پس از صورت برداری از اموال و دارایی او، همسرش اعلام میدارد شوهرم در زمان حیاتش مقداری طلا به مناسبتهای مختلف از جمله عقد، تولّد، سال گرد ازدواج گرفته بود که بر حسب نیاز زندگی و خرید موتور سیکلت، طلاهایم را فروختم و در اختیار شوهرم گذاشتم، او هم پس از فروش موتور شفاهاً در روی تخت بیمارستان بدون شاهد اعلام داشته مبلغ پانصد هزار تومان آن متعلّق به وی است، حال سؤال این است با توجّه به اینکه طلاها کلاًّ از پول و درآمد شخصی متوفّی بوده که تهیه شده و مبلغ مذکور را فی الحال همسرش مدّعی است که متعلّق به من است، با عنایت به داشتن طفل صغیر سه ساله و عدم وصیّت نامه کتبی متوفّی، نظر خویش را راجع به مبلغ مذکور از نظر شرعی ذیلاً مرقوم فرمایید.
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
سوال مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از این مرجع
مسئله مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
مسئله مرتبط یافت نشد
وظیفه
تکلیف مستفاد از اصول عملی، هنگام شک یا جهل به حکم واقعی را وظیفه عملی گویند. این بحث در اصول فقه کاربرد دارد.
قضا
انجام عمل بعد از سپری شدن وقت مخصوص آن را قضا گویند.
قضا
انجام عمل بعد از سپری شدن وقت مخصوص آن را قضا گویند.
×
ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
عنوان
*
متن
*