قسمتی از املاک موروثی اینجانب که به صورت باغ بوده دراختیار دو نفر کشاورز قرار گرفته و نیمی از درآمد متعلق به کشاورز و نیم دیگر متعلق به مالک تقسیم می گردد... - استفتاء آیت الله سبحانی

تقسیم

تقسیم (بلاغت)، استیفای اقسام موجود برای یک شیء و بیان وضع آن‌ها است.

ریشه

به اندامهاى گیاهى معمولا زیرزمینى که کار آن جذب آب و مواد غذایى است ریشه می‌گویند که از احکام مرتبط با آن به مناسبت در بابهایى نظیر حج، صلح، مزارعه، مساقات و احیاء موات سخن گفته‏اند.

وارث

كسی كه از ميت ارث می‌برد.

مالک

مالکیت، یکی از عناصری است که در تعیین نوع نظام اقتصادی نقش بسزایی دارد.

نفر

نَفْر در لغت به معنی اعراض‏ كردن، پيش ‏دويدن، پراكنده ‏شدن و رم ‏كردن آمده است. [۱]

فوت

فوت در دو معنای مردن ( مرگ ) و سپری شدن وقت عبادت دارای وقت، همچون نماز و روزه (قضاء شدن) به کار می‌رود؛ واژه فوت کردن یعنی دمیدن.

باغ

باغ‌، محوطه‌ای‌ غالباً محصور، ساخته انسان‌ با بهره‌گیری‌ از گل‌ و گیاه‌، درخت‌، آب‌ و بناهای‌ ویژه‌ که‌ بر قواعد هندسی‌ و باورها مبتنی‌ است‌. و از آن به مناسبت در باب‌هاى خمس، تجارت، مساقات، اجاره، اطعمه و اشربه و احیاء موات سخن رفته است.

احتیاطا

از روی احتياط. رجوع کنيد به: احتياط

بسمه

باسْمه (نیز: باصْمه، بَسْمه، بَصْمه)، واژة مأخوذ از ترکی برای طرحی که به وسیله قلم یا قالب و موادی چون ورقه‌های نازک طلا یا نقره یا رنگ و نظایر آن‌ها با فشار روی کاغذ یا پارچه و مواد دیگری از این قبیل، منتقل می‌شد. این طرز کار شبیه شیوه‌ای است که برای تهیه پارچه‌های قلمکار اصفهان یا چیتهای ساده (چاپی) به کار می‌رود.

ریشه

به اندامهاى گیاهى معمولا زیرزمینى که کار آن جذب آب و مواد غذایى است ریشه می‌گویند که از احکام مرتبط با آن به مناسبت در بابهایى نظیر حج، صلح، مزارعه، مساقات و احیاء موات سخن گفته‏اند.

عرف

ـــ عُرف، شیوه متعارف و پذیرفته شده نزد همه یا گروهی از مردم می باشد. ـــ شیوه مستمر میان همه یا بیشتر مردم یا گروه خاص را عرف گویند.

فرض

حکم الزامی و طلب اکید متعلق به چیزی را وجوب گویند.

حد

حدّ یکی از اقسام احکام، در اسلام است.