پدرم در زمینی مشغول احداث ساختمان گردید و قبل از اتمام ساختمان واحدهای آن را به برخی از فرزندان هبه نمود و لکن قبل از اتمام ساخت، از دنیا رفت، آیا تملیک... - استفتاء آیت الله سبحانی

ساختمان

ساختمان به معنی بنا یا عمارت ساخته شده بر روی زمین می باشد.از این عنوان به مناسبت در بابهاى طهارت، تجارت، صلح، شفعه و ارث سخن گفته‌اند.

تملیک

مالی را به ملک دیگری در آوردن را تَملیک گویند و از آن در بابهای عقود نظیر تجارت، قرض، رهن، صلح، مضاربه و هبه سخن رفته است.

اتمام

اتمام به معنی تمام کردن می‌باشد. از «اتمام نماز» در باب صلات و از «اتمام عمل» در بابهایی همچون صوم و حج سخن رفته است.

نافذ

جاری، روا، اطاعت شده؛ قابل اجرا

دنیا

دنیا: جهان محسوس و مادّی، مقابل آخرت است .

پدر

پدر به معنای مردی است که دیگرى از نطفه‌ی‌ او- از طریق شرعی یا وطی به شبهه- به وجود آید یا صاحب شیر را گویند. از این عنوان در بسیارى از ابواب سخن رفته است، نظیر باب های طهارت، صلاة، زکات، خمس، صوم، حج، جهاد، تجارت و... .

هبه

هبه یکی از اقسام عقود می باشد.

اختیار

اختیار در چند معنا به کار رفته است:۱. مقابل جبر، ۲. در برابر اکراه، ۳. مقابل ضرورت و اضطرار، ۴. برگزیدن یکی یا بیشتر، از چند چیز. از اختیار به معنای چهارم در باب نکاح سخن رفته است.

اقباض

تحویل مال تعهّد شده به طرف مقابل را اِقباض (تسلیم؛ تحویل ) می‌گویند.

تحویل

تحویل ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تحویل (حدیث)، اصطلاحی حدیثی به معنای انتقال از سندی به سند دیگر• تحویل (فقه)، جابه‌جا کردن و از حالی به حالی برگرداندن و همچنین تسلیم مال تعهّد شده به متعهّدٌلَه• تحویل (نجوم)، اصطلاحی در نجوم به معنای انتقال نجوم در آسمان از برجی به برج دیگر

تملیک

مالی را به ملک دیگری در آوردن را تَملیک گویند و از آن در بابهای عقود نظیر تجارت، قرض، رهن، صلح، مضاربه و هبه سخن رفته است.

بالغ

بلوغ، در فقه اسلامی به معنای رسیدن انسان به سنی است که مشمول تکلیف دینی می‌شود و باید به دستورهای دینی عمل کند. نشانه‌های بلوغ عبارتند از احتلام، روییدن موی خشن اطراف شرمگاه و سن؛ هر یک از این علائم ظاهر شود، شخص بالغ و مکلّف محسوب می‌گردد.

نافذ

جاری، روا، اطاعت شده؛ قابل اجرا

بخشش

جود صفت نیکو است و در روایات به آن توصیه شده است. این عنوان به مناسبت در باب زکات و صوم به کار رفته است.

بسمه

باسْمه (نیز: باصْمه، بَسْمه، بَصْمه)، واژة مأخوذ از ترکی برای طرحی که به وسیله قلم یا قالب و موادی چون ورقه‌های نازک طلا یا نقره یا رنگ و نظایر آن‌ها با فشار روی کاغذ یا پارچه و مواد دیگری از این قبیل، منتقل می‌شد. این طرز کار شبیه شیوه‌ای است که برای تهیه پارچه‌های قلمکار اصفهان یا چیتهای ساده (چاپی) به کار می‌رود.

پدر

پدر به معنای مردی است که دیگرى از نطفه‌ی‌ او- از طریق شرعی یا وطی به شبهه- به وجود آید یا صاحب شیر را گویند. از این عنوان در بسیارى از ابواب سخن رفته است، نظیر باب های طهارت، صلاة، زکات، خمس، صوم، حج، جهاد، تجارت و... .

قبض

دريافت کردن چيزي

فوت

فوت در دو معنای مردن ( مرگ ) و سپری شدن وقت عبادت دارای وقت، همچون نماز و روزه (قضاء شدن) به کار می‌رود؛ واژه فوت کردن یعنی دمیدن.

مال

مال همان سرمایه و ثروت انسان است که در آموزه‌های دینی از احکام ویژه‌ای برخوردار است.

هبه

هبه یکی از اقسام عقود می باشد.

پدرم در زمینی مشغول احداث ساختمان گردید و قبل از اتمام ساختمان واحدهای آن را به برخی از فرزندان هبه نمود و لکن قبل از اتمام ساخت، از دنیا رفت، آیا تملیک پدر نافذ است؟