اعمال حج را به جهت خوف حیض بر اعمال منی مقدم داشت ولی چون طواف یا سعی را قطع کرده بود به طوری که می باید اتمام و اعاده کند و چنین کرد ایا بعد از اعمال منی بر او چیزی نیست
اگر وظیفه را طبق مساله مناسک انجام داده چیزی بر او نیست
منظور از مناسک حج ، اعمالی است که دز زمان انجام عبادت حج در مکه ، منا ، عرفات و مشعر انجام داده می شود.
اتمام
اتمام به معنی تمام کردن میباشد. از «اتمام نماز» در باب صلات و از «اتمام عمل» در بابهایی همچون صوم و حج سخن رفته است.
اعاده
ــ اعاده در دو معنا به کار رفته است:۱. انجام دوبارۀ عمل۲. بازگرداندن چیزی به جای اول آن.از اعاده به معنای نخست، در بابهای طهارت، صلات، زکات و حج سخن رفته است. ــ اعاده، انجام دوباره عمل عبادی در وقت مخصوص آن است.
اعمال
عمل، به کار گفته میشود.
مقدم
شرط ( جمله شرطیه )، بخشی از جمله شرطیه، دارای ادات شرط است.
طواف
طَواف به معنای هفت بار چرخیدن به دور کعبه، یکی از اعمال واجب حج و عمره است. هر دور از این چرخیدن «شَوط» نام دارد. تمام اقسام حج و عمره دارای دو طواف زیارت و طواف نساء هستند به جز عمره تمتع که طواف نساء ندارد. در غیر حالت احرام نیز میتوان طواف مستحبی انجام داد. پس از هر طواف، دو رکعت نماز طواف پشت مقام ابراهیم خوانده میشود.
حیض
عادت ماهیانه (قاعدگی، حِیض، پِریود، رِگل) به جاری شدن خون حیض از رحم بانوان از دوران بلوغ تا یائسگی گفته میشود که به طور معمول بین ۵ تا ۷ روز طول میکشد. زن در این مدت «حائض» بوده و احکام فقهی ویژهای دارد، از جمله حرام بودن کارهای مشروط به طهارت.
منی
مَنی، مایعی به رنگ سفید، غلیظ و جهنده، که خروج آن از بدن منجر به جنابت و وجوب غسل جنابت میشود. از منظر فقهی، سه شرط شهوت، جهیدن و سست شدن بدن از نشانههای منی ذکر شده است. منی از نجاسات بوده و خروج آن از بدن، در برخی موارد باعث باطل شدن روزه میشود.
خوف
بیم از وقوع امری ناخوشایند را ترس می گویند و از آن به مناسبت در بابهایی همچون طهارت، صلات، صوم، حج، حدود و دیات یاد شده است.
قطع
قطع، اعتقاد جازم نسبت به یک چیز است.
حج
زيارت خانه خدا و اعمال مربوط به آن
مناسک
حج، عملی عبادی در اسلام، به معنای سفر به شهر مکه در عربستان و زیارت خانه کعبه و انجام دادن اعمال عبادی مخصوص آن است. حج افزون بر بُعد عبادی دارای ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز هست و از مهمترین شعائر اسلام به شمار میرود.
وظیفه
تکلیف مستفاد از اصول عملی، هنگام شک یا جهل به حکم واقعی را وظیفه عملی گویند. این بحث در اصول فقه کاربرد دارد.