از آنجایی که شغل اینجانب (دامپزشکی) ایجاب می کند در جریان روند بیماریهایی که از حیوان به انسان سرایت می کنند و سبب بیماریهای گاهاً مهلک (مثل تب مالت یا آنفولانزای مرغی) می شوند باشم و از آنجایی که دسترسی به متخصصین معتبر خارجی از راه اینترنت ساده بوده و جواب سریع اخذ می گردد آیا تماس با دانشمندان آمریکایی و اروپایی جهت کسب اطلاعات مورد تأیید روز در خصوص وضعیت بیماریهایی از این قبیل جایز می باشد؟
تماس با دانشمندان برای کسب اطلاع، بخودی خود منع شرعی ندارد.
عنوان سوال:
از آنجایی که شغل اینجانب (دامپزشکی) ایجاب می کند در جریان روند بیماریهایی که از حیوان به انسان سرایت می کنند و سبب بیماریهای گاهاً مهلک (مثل تب مالت یا آنفولانزای مرغی) می شوند باشم و از آنجایی که دسترسی به متخصصین معتبر خارجی از راه اینترنت ساده بوده و جواب سریع اخذ می گردد آیا تماس با دانشمندان آمریکایی و اروپایی جهت کسب اطلاعات مورد تأیید روز در خصوص وضعیت بیماریهایی از این قبیل جایز می باشد؟
پاسخ:
تماس با دانشمندان برای کسب اطلاع، بخودی خود منع شرعی ندارد.
تأیید به معنای تقویت و پشتیبانى كردن است. ازعنوان تأیید، در باب امر به معروف و نهی از منکر سخن گفته شده است.
حیوان
حیوان، واژه ای عربی که بر هرگونه ذی روح اطلاق می شود و انسان را نیز، که او را حیوان ناطق میخوانند، در بر می گیرد. [۱] [۲] [۳]در منابع دینی و متون فقهی این واژه غالباً به موجود ذی روحِ فاقد خرد و تعقل اطلاق شده است که معادل آن در زبان فارسی کنونی جانور است.
سرایت
انتقال، نفوذ و گسترش را سرایت گویند. از آن در بابهاى عتق، یمین، حدود، قصاص و دیات سخن گفتهاند.
خصوص
حکم یا لفظ دارای شمول کمتر در مقایسه با حکم یا لفظ دیگر را خصوص گویند.
تماس
برخورد و ملاقات جسمی با جسمی دیگر را تماس گویند و از آن در بابهای طهارت، نکاح، طلاق و ظهار سخن گفته شده است.
سبب
ـــ سبب، وصف وجودی که حکم دائر مدار آن است، مقابل مباشر و مقابل نسب. مانند روزهای ماه رمضان که سبب وجوب روزه، و یا خویشاوندی که سبب ارث بردن است. ـــ سبب، اماره ثبوت حکم شرعی است.
اخذ
آخِذ: از اسما و صفات الهی میباشد.
تب
واژه تب ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تب (علوم قرآنی)، علامت دو آیه بودن نزد قراء بصره• تب (فقه)، بیماری معروف و دارای احکامی در فقه
تماس
برخورد و ملاقات جسمی با جسمی دیگر را تماس گویند و از آن در بابهای طهارت، نکاح، طلاق و ظهار سخن گفته شده است.