اگر وصیت به عین معین یا مقدار کلی از مال مثلا پنجاه هزار تومان باشد ثلث یا کمتر و بیشتر بودن نسبت به اموال حین وفات موصی سنجیده می شود. یعنی اگر ارزش آن عین در حین وصیت بمقدار نصف ترکه بود و بعد به جهت نقصان قیمت یا زیادی آن یا بدست آمدن مال دیگری برای موصی، ارزش آن در حین وفات موصی بقدر ثلث ترکه است، تمامی آن عین ثلث است. و اگر در حین وصیت ارزش آن به مقدار ثلث بود و بعد به جهت بالا رفتن قیمت یا پایین آمدن اموال دیگر موصی یا تلف بعضی از اموال او ارزش آن در حین وفات به مقدار نصف است، آن عین زاید بر ثلث است. و اگر وصیت به کسر مشاع باشد، مثل اینکه موصی بگوید ثلث مال من بعد از مرگم مال زید باشد و بعد اموال دیگری تحصیل کند، به حسب موارد، حکم آن مختلف می شود. پس اگر قرینه ای بود که معلوم شد مراد موصی ثلث حین الوصیة است یا مرادش ثلث حین الفوت است برطبق آن عمل می شود. و اگر قرینه ای که مراد او را معلوم کند نبود، باید به مقدار کمتر اکتفا کرد. و زاید بر آن ملک ورثه است.
شخصی وصیت کرده که ثلث اموال او را بمصرف خاصی برسانند و ملکی را برای این منظور معین کرده و پس از مدتی از دنیا رفته است. اکنون ملکی را که معین کرده اگر نسبت به موقع وصیت سنجیده شود نصف ترکه بوده، و اگر نسبت به حین فوت حساب شود ثلث ترکه می باشد. مستدعی است بفرمایید وظیفه چیست؟
اگر وصیت به عین معین یا مقدار کلی از مال مثلا پنجاه هزار تومان باشد ثلث یا کمتر و بیشتر بودن نسبت به اموال حین وفات موصی سنجیده می شود. یعنی اگر ارزش آن عین در حین وصیت بمقدار نصف ترکه بود و بعد به جهت نقصان قیمت یا زیادی آن یا بدست آمدن مال دیگری برای موصی، ارزش آن در حین وفات موصی بقدر ثلث ترکه است، تمامی آن عین ثلث است. و اگر در حین وصیت ارزش آن به مقدار ثلث بود و بعد به جهت بالا رفتن قیمت یا پایین آمدن اموال دیگر موصی یا تلف بعضی از اموال او ارزش آن در حین وفات به مقدار نصف است، آن عین زاید بر ثلث است. و اگر وصیت به کسر مشاع باشد، مثل اینکه موصی بگوید ثلث مال من بعد از مرگم مال زید باشد و بعد اموال دیگری تحصیل کند، به حسب موارد، حکم آن مختلف می شود. پس اگر قرینه ای بود که معلوم شد مراد موصی ثلث حین الوصیة است یا مرادش ثلث حین الفوت است برطبق آن عمل می شود. و اگر قرینه ای که مراد او را معلوم کند نبود، باید به مقدار کمتر اکتفا کرد. و زاید بر آن ملک ورثه است.
- [آیت الله خامنه ای] اگر موصی، وصیّ و ناظر را تعیین کند، ولی وظایف و اختیارات آنان را ذکر ننماید و همچنین متعرض ثلث اموال خود و مصارف آن نیز نشود، در این صورت وظیفه وصیّ چیست؟ آیا جایز است ثلث اموال موصی را از ترکه او جدا کند و در امور خیر مصرف نماید؟ و آیا مجرّد وصیّت و تعیین وصیّ برای استحقاق او نسبت به ثلث ترکه اش کافی است تا در نتیجه بر وصی، جدا کردن ثلث از ترکه و مصرف آن برای موصی واجب باشد؟
- [آیت الله خامنه ای] شخصی به دو نفر وصیّت کرده که بعد از وفات او طبق آنچه که در وصیّت نامه آمده است عمل کنند، در ماده سه آن مقرّر شده که همه ترکه موصی اعم از منقول و غیرمنقول و نقد و طلب هایی که از مردم دارد جمع شده و بعد از پرداخت بدهی های او از اصل ترکه، ثلث آن از همه ترکه جدا شود و طبق مواد 4 و 5 و 6 که در وصیّت نامه آمده است مصرف گردد و بعد از گذشت هفده سال باقی مانده ثلث، خرج ورثه فقیر شود. ولی دو وصی از زمان فوت موصی تا پایان این مدت موفق به جدا کردن ثلث نشده اند و عمل به مواد مذکور برای آنان امکان ندارد و ورثه هم مدّعی هستند که وصیّت نامه بعد از انقضای مدت مزبور باطل است و آن دو وصی هم حق دخالت در اموال موصی را ندارند، حکم این مسأله چیست؟ و این دو وصی چه وظیفه ای دارند؟
- [آیت الله خوئی] شخصی در زمان مرجع تقلیدی که در قسمت ارث زوجه از زوج از زمینهای زراعتی و باغ احتیاط واجب داشتند که مصالحه شود با زوجه، فوت نموده است و ما ترک او تا به حال تقسیم نشده. بفرمائید حق زوجه را نسبت به زمینهای زوج متوفی حین الفوت منظور نمایند که مصالحه شود، یا زمان فعلی که محروم باشد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در ادارات دولتی مبلغی به عنوان حقّ دفن و کفن به کارمندان اختصاص می دهند، لطفاً در این مورد به دو سؤال زیر پاسخ دهید: الف) آیا مبلغ مذکور، که بعد از فوت به بستگان تحویل داده می شود، جزء اموال میّت و ترکه او حساب می شود و بین همه ورّاث تقسیم می شود؟ ب) آیا میّت می تواند آن را برای شخص خاصّ یا مصرف خاصّی وصیّت کند؟
- [آیت الله خوئی] زید در حال حیات و زندگی به ثلث مال خود وصیت نموده و شخص معینی را غیر از وارث، وصیّ قرار داده و مصارف را هم معین نموده و حال که از دنیا رفته وارث میگوید که زید در حال حیات به من گفته که یک قطعه از ملک را برایم وقف محل معینی قرار بدهید، وصی میگوید در وصیتنامهای که به دست ما است از وقف چنین ملکی نامی نیست و من به مصارفی که زید معین نموده میرسانم و ملکی را وقف نمیکنم، با فرض چنین مسئلهای وارث چه کند؟ آیا بگذارد وصی به وظیفه خود عمل کند یا آنکه در قسمت وقف، وارث دخالت کند؟ آنچه حکم است بیان فرمائید.
- [آیت الله بروجردی] مرحوم آقا سیّد احمد طباطبایی اصفهانی ساکن شهر رنگون که در حدود چهل سال قبل در همان شهر مرحوم شده وصیّتی نموده و در ضمن وصیّت خانه معیّنی را ثُلث خود قرارداده که اصل خانه بماند و نصف منافع و مال الاجاره آن را در بانک رنگون بگذارند و به تدریج در همان شهر رنگون املاک بخرند برای ثلث و نصف دیگر را به مصارف معیّنه در اصفهان برسانند از قبیل: روضه خوانی و اِعانت سادات فقیر طباطباییِ ارحام او و غیره که در وصیّت نامه مذکور است و این خانه معیّن هم زیادتر از ثلث اصل ترکه نیست، وارث منحصر آن مرحوم یک خواهر بوده است در اصفهان که تمام حقوق خود را مصالحه نموده به پسر بزرگ خود مرحوم حاج سیّد ابوالحسن طباطبایی اصفهانی به مبلغ سی هزار روپیه، بعداً مرحوم حاج سیّد ابوالحسن در ادارات مربوطه رنگون اثبات انحصار وراثت و مصالحه مرقومه را نموده و تمام اموال را تصرّف مینماید بدون این که اظهار وصیّت نامه را بنماید. و پس از تصرّف، خانه ثلث را فروخته است به مبلغ سی و هفت هزار روپیه و قبل از موت وصیّتی نموده و حقیر و دو نفر دیگر را وصی قرار داده است که یکی مرحوم حاج میرزا محمّد رنگونی کابلی داماد مرحوم حاجی نوری قدس سره و دیگری آقای آقا میرزا محمود اصفهانی که فعلاً در رنگون میباشند و در ضمن عبارت وصیّت نامه نوشته: خانه نمره فلان، خانهایست که ملک خود مرحوم حاج سیّد ابوالحسن بوده و از ترکه مرحوم آقای سیّد احمد نیست، ثُلث خودم و مرحوم خالویم مرحوم آقا سیّد احمد و مرحوم والدهام میباشد و قبل از موت همین خانه را نیز فروخته است. آیا فعلاً تکلیف ما که وصی هستیم راجع به خانه ثُلث مرحوم آقا سیّد احمد که مرحوم حاج سیّد ابوالحسن فروخته است چیست؟ استرداد اصل خانه هم ممکن نیست، آیا باید معادل قیمتی که فروخته است از ترکه او برای ثُلث بر داریم یا مکلّف نیستیم؟ و در صورتی که مکلّف باشیم، آیا باید خانه یا ملک دیگر خرید که اصل آن بماند و منافع آن به همان مصارف برسد، یا میتوان معادل قیمت را به مصارف معیّنه در وصیّت نامه رساند که از جمله سادات فقیر طباطبایی هستند؟ و بر فرض لزوم خرید خانه یا ملک دیگر، آیا لازم است که در رنگون خریده شود چون که خانه اصلی در رنگون بوده و نصف منافع را نیز تصریح کرده است که در رنگون خانه یا ملک دیگر بخرند، یا ممکن است در اصفهان خانه دیگر برای ثُلث خرید؟ نظر به این که مصارف منافع در اصفهان معیّن شده است، با در نظر گرفتن این که استفاده از ملک رنگون برای اشخاصی که در اصفهان باشند بیاشکال نیست شاید هم با پیش آمدهای اوضاع کنونی غیر مقدور و متعذّر شود. و آیا ورثه مرحوم حاج سیّد ابوالحسن حق ممانعت دارند یا نه؟ شخصی را که مرحوم حاج سیّد احمد وصی خود قرار داده بوده است نیز مرحوم شده است همان وقت هم چون اصفهان بوده نتوانسته است مداخله در امر وصیّت نماید، متمنّیست آن چه فعلاً وظیفه حقیر و وصی دیگر است تفصیلاً معیّن و مرقوم فرمایید.