پزشکی، مانند سایر فنون و دانشها مراتب متعدّد دارد; و اگر طبابت و مداوا پیش از رسیدن به حد تخصّص جایز نباشد همانگونه که در سؤال اشاره شده مسائل درمان با اختلال و کندی روبرو می شود. و پزشک متخصص هم پیدا نخواهد شد، با صرف نظر از لوازم مذکوره، هر پزشکی در حد معلوماتی که دارد، می تواند بیمار را با دقت معاینه و داروی مورد اطمینان و مفید را تجویز کند و برای رفع مسؤولیت، شرط عدم ضمان کند. پاسخ فروع مورد سؤال به شرح ذیل است: الف فراموشی دارو و عوارض بیماری دو قسم است: 1 پزشک می داند نام و خصوصیات داروها را و عوارض بیماریها را فراموش کرده است. 2 متوجه فراموشی خود نیست و خصوصیات داروها و عوارض بیماریها را در ذهنش مخلوط کرده، که جواب این دو فرض در جواب سؤال 2047 و 2048 گذشت ملاحظه شود. ب اگر پزشک اطمینان دارد که داروی خاصی برای مریض مفید است و احتمال می دهد که عوارض جنبی دارد; و یا می داند عوارض سبک جنبی دارد; باید مریض را مداوا کند، و شرط عدم ضمان کند. و اگر احتمال می دهد که دارو مفید است و احتمال عوارض نیز می دهد; ولی عوارض جبران پذیر است، با شرط عدم ضمان می تواند بیمار را درمان کند و مسؤول نیست. و در این دو صورت اگر امکان ارجاع به پزشک دیگر نیست و مداوا نکردن برای بیمار خطر دارد، بر پزشک واجب است مداوا کند; و شرعاً نمی تواند او را به حال خود واگذارد، و جهت رفع مسؤولیت، شرط عدم ضمان کند و اگر اطمینان دارد که عوارض جنبی دارو شدید و خطرناک است، حق مداوا ندارد و اگر مداوا کند مسؤول است. و در این صورت، شرط عدم ضمان هم رفع مسؤولیت و ضمان نمی کند. اما راجع به قسمت آخر سؤال، باید گفت: در هر موردی که پزشک دیگری نیست، و پزشک اطمینان دارد که اگر مریض را به حال خود واگذارد می میرد، و از سویی مرض و بیماری را، یا دارو را صددرصد تشخیص نمی دهد، باید بیمار را با داروهایی که احتمال می دهد مفید است مداوا کند و برای رفع مسؤولیت، شرط عدم ضمان کند.
با توجه به اینکه اگر بخواهیم طبابت پزشک را با توجه به مشکلات فوق، و در صورت مواجهه، با این مشکلات، تنها در صورتی مجاز بدانیم که وی در این زمینه ها دارای تخصص و تجربه کافی باشد; عملا مسائل درمان با اختلال کامل روبرو خواهد شد. زیرا اولا: هر پزشکی تا رسیدن به این تخصص و تجربه کافی; باید همان مراحل اولیه را طی کند (که همان دوران بدون تجربه و تخصص است) و ثانیاً: به علت جمعیت زیاد، امکانات کم، فرصتهای ناکافی و دهها علل دیگر (حداقل در کشور ایران) نمی توان انتظار داشت; پزشکانی که از ابتدا کاملا مسلط باشند به طبابت بپردازند. با توجه به مقدمه فوق و موضوعات مطرح شده در کلیه سؤالهای قبل، مسائل مهم ذیل مطرح می شود: الف در مواردی که پزشک داروی مؤثر بر بیماری یا عوارض خطرناک آن را فراموش کرده، و فرصت و امکانات کافی جهت دسترسی به اطلاعات کافی یا پزشک متخصص دیگری نیز ندارد. ب مطمئن است که داروی خاصی برای بیماری مفید است، و همچنین مطمئن است و یا احتمال می دهد که در صورت تجویز آن دارو عوارضی خفیف و یا شدیدتر از خود بیماری و حتی مرگ در اثر این دارو، گریبانگیر این بیمار خواهد شد. (که البته موارد الف و ب شامل مسائل تشخیصی نیز می باشد). آیا پزشک در این حالات می تواند مریض را به حال خود بگذارد و چنین فرض کند که: گویا پزشکی موجود نبوده و قضا و قدر الهی هرچه باشد بر او جاری خواهد شد. و بدین ترتیب خود را در معرض خطر مؤاخذه مادی و معنوی حاصل از عوارض احتمالی و هزینه های نابجای آن قرار ندهد، و کار وی را به خداوند واگذارد که یا خود بهبودی نسبی یابد و فرصت تحقیقات بعدی فراهم گردد، و یا به تدریج دچار عوارض شدید و مرگ گردد؟ اصولا در چنین مواردی که پزشک واقعاً نمی داند که برای نجات جان یا رفع و تسکین آلام یک بیمار چه کاری انجام دهد; وظیفه او چیست؟ درمانهای بدون اطمینان و غیر قابل اعتماد؟ (که ممکن است خود آنها باعث مرگ یا عوارض شدیدتر شوند) و یا عدم هرگونه اقدام درمانی؟ آیا اگر پزشک با اقدام به درمان نامطمئن، موجب خسارت و مرگ مریض گردد; مسؤول است؟ آیا اگر اقدام به هیچ درمانی نکند (با توجه به علل و توضیحات فوق)، مسؤولیتی متوجه اوست؟ این موضوع با توجه به این نکته که گاهی، فرصت هیچ گونه مشورت یا ارجاع بیمار به پزشکان متخصص و آگاه دیگری وجود ندارد، مطرح است. (در خاتمه جهت روشن شدن موضوع، مثالی ذکر می شود: گاهی پزشکی که دارای تجربه کافی نیست با بیماری در حالت بیهوشی، مواجه می شود که نمی داند این بیمار در اثر کمبود یا ازدیاد قند بدنش، دچار بیهوشی شده است، در این حالت طبیعی است که درمان کاملا متناقض است و باعث اشتباه پزشک می شود.
پزشکی، مانند سایر فنون و دانشها مراتب متعدّد دارد; و اگر طبابت و مداوا پیش از رسیدن به حد تخصّص جایز نباشد همانگونه که در سؤال اشاره شده مسائل درمان با اختلال و کندی روبرو می شود. و پزشک متخصص هم پیدا نخواهد شد، با صرف نظر از لوازم مذکوره، هر پزشکی در حد معلوماتی که دارد، می تواند بیمار را با دقت معاینه و داروی مورد اطمینان و مفید را تجویز کند و برای رفع مسؤولیت، شرط عدم ضمان کند. پاسخ فروع مورد سؤال به شرح ذیل است: الف فراموشی دارو و عوارض بیماری دو قسم است: 1 پزشک می داند نام و خصوصیات داروها را و عوارض بیماریها را فراموش کرده است. 2 متوجه فراموشی خود نیست و خصوصیات داروها و عوارض بیماریها را در ذهنش مخلوط کرده، که جواب این دو فرض در جواب سؤال 2047 و 2048 گذشت ملاحظه شود. ب اگر پزشک اطمینان دارد که داروی خاصی برای مریض مفید است و احتمال می دهد که عوارض جنبی دارد; و یا می داند عوارض سبک جنبی دارد; باید مریض را مداوا کند، و شرط عدم ضمان کند. و اگر احتمال می دهد که دارو مفید است و احتمال عوارض نیز می دهد; ولی عوارض جبران پذیر است، با شرط عدم ضمان می تواند بیمار را درمان کند و مسؤول نیست. و در این دو صورت اگر امکان ارجاع به پزشک دیگر نیست و مداوا نکردن برای بیمار خطر دارد، بر پزشک واجب است مداوا کند; و شرعاً نمی تواند او را به حال خود واگذارد، و جهت رفع مسؤولیت، شرط عدم ضمان کند و اگر اطمینان دارد که عوارض جنبی دارو شدید و خطرناک است، حق مداوا ندارد و اگر مداوا کند مسؤول است. و در این صورت، شرط عدم ضمان هم رفع مسؤولیت و ضمان نمی کند. اما راجع به قسمت آخر سؤال، باید گفت: در هر موردی که پزشک دیگری نیست، و پزشک اطمینان دارد که اگر مریض را به حال خود واگذارد می میرد، و از سویی مرض و بیماری را، یا دارو را صددرصد تشخیص نمی دهد، باید بیمار را با داروهایی که احتمال می دهد مفید است مداوا کند و برای رفع مسؤولیت، شرط عدم ضمان کند.