شخصی در ظهر چکی دو امضاء نموده (مشخص نیست به عنوان ظهرنویس یا ضامن امضاء کرده است) و چک مزبور توسط شخص ثالثی به بانک برده شده و شش ماه پس از سررسید به... - استفتاء آیت الله اردبیلی

برایت ذمه

فارغ شدن و پاك شدن ذمّه‌ی انسان از آنچه بر عهده‌ی او بوده است.

مسموع

پذيرفته، قابل قبول

گواهی

گواهی دادن به چیزی از روی علم و یقین، و کشته شدن در راه خدا را شهادت گویند. از احکام شهادت به معنای اول به تفصیل در باب شهادات و به مناسبت در بابهایی نظیر حج، تجارت و طلاق سخن گفته‌اند.

برایت

تبرّی، یا برائت به معنای دوری جستن از دشمنان خدا و دشمنان اولیای دین، اصطلاحی کلامی و از آموزه‌های اعتقادی و رفتاری دینی، به ویژه نزد شیعیان و برخی دیگر از فرقه‌های اسلامی. این اصطلاح ریشه در قرآن کریم داشته و در ۲۰ سوره قرآن مطرح شده است.

اثبات

واژه اثبات ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اثبات (فقه)، استعمال شده در دو معنای احراز وجود خارجی موضوع دارای اثر شرعی و اقامه دلیل بر دعوا نزد قاضی• اثبات (منطق)، به معنای محقق ساختن چيزى با دليل و برهان و درستى قضيه‌اى را معلوم داشتن‌

امضاء

امضاء به معنی اجازه کردن ( تنفیذ) بوده و همچنین به علامت هویت شخص در پای اسناد نیز اطلاق می شود. از معنای اخیر به مناسبت در باب‏های اجتهاد و تقلید، وقف و وصیت سخن رفته است.

تاریخ

زمان وقوع یک پدیده را، تاریخ گویند. از عنوان تاریخ در فقه در باب هایى نظیر طهارت، حج، نکاح و ارث و نیز در اصول فقه سخن رفته است.

تجارت

تجارت به معانی خرید و فروش، مطلق کسب و داد و ستد، داد و ستد به قصد سود بردن است.

ضامن

آن که ضمانت کسی را در اموال کند ضامن (ضمین) [۱] نامیده می شود، همین ضمانت اگر در امور بدنی باشد از آن تعبیر به کفیل و کفالت می‌شود.

بانک

بانک همان نهاد عهده‌دار عملیات پولى، مالی و اعتباری است و بانکدارى عبارت است از ارائۀ خدمات و عملیات بانکى در زمینه‌هاى پولى، مالی و اعتباری. موضوع بانک و بانکدارى پیش از زمان معاصر در دورۀ اسلامى سابقه‌اى ندارد و فقهاى معاصر مسائل مربوط به آن را تحت عنوان مسائل مستحدثه طرح کرده‌اند. بانکها در یک تقسیم‌بندى کلّى به اسلامى و غیر اسلامى و هرکدام به خصوصى (شخصى)، دولتى و مشترک تقسیم مى‌گردند.

برده

برده ممکن است در دو معنی به کار رود:۱. بردگی، به معنای غلامي يا کنیز بودن۲. برده (قصیده)، به ضم باء و فتح دال، مشهورترین قصیده در مدح رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)

امضا

امضاء به معنی اجازه کردن ( تنفیذ) بوده و همچنین به علامت هویت شخص در پای اسناد نیز اطلاق می شود. از معنای اخیر به مناسبت در باب‏های اجتهاد و تقلید، وقف و وصیت سخن رفته است.

قسمت

قسمت به تمییز حقوق گویند. [۱]

ماده

منشاء و منبع آب (چاه و چشمه ماده دارند برخلاف آب حوض)

محرز

آشكار، قطعی

وجه

پول، مبلغ صورت، چهره شيوه، طريق

قید

قید به عبارت محدود کننده شمول مفهوم کلام دیگر اطلاق می‌شود.

کسر

کسر به تخلّف «حکمِ» قیاس از حکمتِ اعتبار شده اطلاق می‌شود.

رفع

رَفع به معنی منع از استمرار وجود یک شیء است.

ذمه

ذمّه از ماده «ذَمَمَ» به معنی عهد، کفالت، امان، حرمت، حق و ضمان می‌باشد. [۱] [۲] [۳]

ماه

قمر ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • سوره قمر، پنجاه و چهارمین سوره قرآن معروف به سوره اقتربت• شمس و قمر، سیاره آسمانی در حال گردش به دور کره زمین• شق القمر، یکی از معجزات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

اخر

آخِر، واژه‌ای عربی به معنی انجام، سرانجام، بازپسین، پسین، واپسین، فرجام و کران است.

ظرف

ظرف وسیله‌ای برای نگهداری چیزی می‌باشد.

چک

چک، سند ، تعهد و حواله‌ ای حقوقی برای پرداخت پول یا کالا ؛ نیز قباله ، برات، منشور و حجت می‌باشد.

احکام

احکام شرعی، قوانین دینی هستند که خواست و اراده خداوند را نشان داده و وظیفه عملی انسان را مشخص می‌کنند.

جامعه

جامعه، عنوان برخی از زیارت‌نامه‌های مأثور است. این زیارت‌نامه‌ها را به این سبب «‌جامعه‌» می‌نامند که مخصوص امام خاصی نیستند، بلکه به گونه‌ای انشا و تعلیم شده‌اند که با خواندن آنها می‌توان هر یک از ائمه(ع) را از دور یا نزدیک زیارت کرد.[۱]

ضامن

آن که ضمانت کسی را در اموال کند ضامن (ضمین) [۱] نامیده می شود، همین ضمانت اگر در امور بدنی باشد از آن تعبیر به کفیل و کفالت می‌شود.

گذشت

کلید واژگان: مدارا، عفو، خشم، قرآن، حدیث.

رافع

رافع ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • رافع بن عبدالله، از یاران امام حسین (علیه‌السلام) و یکی از شهدای کربلا• رافع بن هرثمه، یا ابن نومَرْد، یکی از سرداران آل طاهر و حاکم خراسان من جانب محمد بن طاهر

عرف

ـــ عُرف، شیوه متعارف و پذیرفته شده نزد همه یا گروهی از مردم می باشد. ـــ شیوه مستمر میان همه یا بیشتر مردم یا گروه خاص را عرف گویند.

چک

چک، سند ، تعهد و حواله‌ ای حقوقی برای پرداخت پول یا کالا ؛ نیز قباله ، برات، منشور و حجت می‌باشد.