با توجه به اینکه در حال حاضر امکان قربانی کردن در منی و مناطق اطراف آن، جز در منطقه معیصم وجود ندارد، قربانی کردن در قربانگاههای منطقه معیصم چه صورتی دارد؟ آیا برای کسی که توانایی دارد هر چند با پرداخت هزینه بیشتر، قربانی را در روز عید یا غیر آن در خود منی انجام دهد، لازم است این کار را انجام دهد؟
ذبح در مسلخ جدید مُجزی است، هر چند شخص بتواند بدون حرج و مشقت شدید در خود منی قربانی کند.
عنوان سوال:
با توجه به اینکه در حال حاضر امکانقربانی کردن در منی و مناطق اطراف آن، جز در منطقه معیصم وجود ندارد، قربانی کردن در قربانگاههای منطقه معیصم چه صورتی دارد؟ آیا برای کسی که توانایی دارد هر چند با پرداخت هزینه بیشتر، قربانی را در روز عید یا غیر آن در خود منی انجام دهد، لازم است این کار را انجام دهد؟
پاسخ:
ذبح در مسلخ جدید مُجزی است، هر چند شخص بتواند بدون حرج و مشقت شدید در خود منیقربانی کند.
قربانی به معنی نزدیکی انسان به خدا از طریق اقدام به ذبح یک حیوان میباشد.
اطراف
اطراف (جمع طرف) در دو معنای نهایت چیزی و اعضای بدن به کار رفته است.از مفهوم نخست در بابهای طهارت، صلات و جهاد سخن گفته شده است.از مفهوم دوم در بابهای قصاص و دیات سخن رفته است.
امکان
امکان ، در یکی از کاربردهایش از مواد ثلاث، قسیم وجوب و امتناع ذاتی و به معنای سلب ضرورت وجود و عدم از ماهیت من حیث هی میباشد.
منی
مَنی، مایعی به رنگ سفید، غلیظ و جهنده، که خروج آن از بدن منجر به جنابت و وجوب غسل جنابت میشود. از منظر فقهی، سه شرط شهوت، جهیدن و سست شدن بدن از نشانههای منی ذکر شده است. منی از نجاسات بوده و خروج آن از بدن، در برخی موارد باعث باطل شدن روزه میشود.
عید
واژه عید بر گرفته از «عاد، یعود» یا «عادت» در لغت به هر روزی که مردم در آن اجتماع کنند اطلاق میشود.
مجزی است
كافی است (ساقط كنندهی تكليف است).
قربانی
قربانی به معنی نزدیکی انسان به خدا از طریق اقدام به ذبح یک حیوان میباشد.
مجزی
عملی كه در ادای تكليف كافی است.
مشقت
دشواری، گرفتاری، رنج
منی
مَنی، مایعی به رنگ سفید، غلیظ و جهنده، که خروج آن از بدن منجر به جنابت و وجوب غسل جنابت میشود. از منظر فقهی، سه شرط شهوت، جهیدن و سست شدن بدن از نشانههای منی ذکر شده است. منی از نجاسات بوده و خروج آن از بدن، در برخی موارد باعث باطل شدن روزه میشود.
حرج
عسر در لغت به معنای صعوبت، مشقّت و شدت آمده است و حرج نیز به معنای ضیق و تنگی و تنگنا و گناه آمده است [۱] و در اصطلاح فقهی و حقوقی منظور از این قاعده این است که تکالیفی که موجب مشقت و سختی برای مکلف است در دین وجود ندارد.
ذبح
ذَبْح بریدن رگهای چهارگانه گردن است. بنابر مشهور، ذبح با بریدن تمامی رگهای چهارگانه (معروف به اوداج اربعه) یعنی مری، حلقوم و دو شاه رگ گردن که بنابر مشهور به حلقوم و بنابر قول برخی به مری احاطه دارد، محقق میشود و بریدن بعض رگها در صورت امکان بریدن همه آنها، کفایت نمیکند.