نظر حضرتعالی در خصوص عقد موقت دختر بالغهی رشیده بدون اذن ولی چیست؟ در حالی که قصد ایجاد ارتباط زناشویی نباشد؟
در نکاح باکره بنا بر احتیاط واجب اذن پدر یا جد پدری شرط است حتی اگر قصد جماع نداشته باشد و .
در نکاح باکره بنا بر احتیاط واجب اذن پدر یا جد پدری شرط است حتی اگر قصد جماع نداشته باشد و .
عنوان سوال:
نظر حضرتعالی در خصوص عقد موقت دختر بالغهی رشیده بدون اذن ولی چیست؟ در حالی که قصد ایجاد ارتباط زناشویی نباشد؟
پرسشهای مرتبط از این مرجع
- آیا اذن پدر دختر در ازدواج موقت دختر باکره لازم است؟ اگر دختر رشیده باشد چطور؟
- آیا ازدواج موقت با دختر باکره رشیده بدون اجازه پدر صحیح است؟
- آیا خواندن صیغه موقت، در حالی که زن در عادت ماهانه باشد، صحیح است؟
- اگر در عقد موقت شرط عدم دخول و عدم ازاله بکارت شود، آیا باز هم اذن ولیّ لازم است؟
- آیا میتوانیم با دختر نامحرمی، صیغه خواهر و برادری بخوانیم، و مثل خواهر و برادر با هم رفتار کنیم؟
- بنده قبلاً مقلّد حضرت إمام بودم و فتوای إیشان را در ارتباط با شبهای مهتابی و خواندن نماز صبح به مدّت حدوداً بیست دقیقه بعد از اذان و یا در مورد امساک در سحرها، عمل می نمودم. خواستم سؤال نمایم که حضرتعالی در این مورد نظر مبارکتان چیست و آیا می شود به مدت همان 5 یا 6 دقیقه احتیاطاً بعد از اذان صبح نماز خواند و یا قبل از این إمساک نمود؟
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله علوی گرگانی] متعه دختر بالغه عاقله رشیده بدون اذن ولیّ چطور است؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا اذن پدر دختر در ازدواج موقت دختر باکره لازم است؟ اگر دختر رشیده باشد چطور؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا اذن پدر دختر در ازدواج موقت دختر باکره لازم است؟ اگر دختر رشیده باشد چطور؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا اذن پدر دختر در ازدواج موقت دختر باکره لازم است؟ اگر دختر رشیده باشد چطور؟
- [آیت الله بهجت] آیا دختر باکره ای را که بالغ و عاقل و رشیده است، بی اذن پدر او می توان متعه کرد؟
- [سایر] من مقلد آیت الله خامنه ای هستم می خواستم ببینم آیا ایشان رساله دارند اگر دارند از کجا می توان تهیه کرد؟ همچنین در خصوص نظر ایشان در مورد ازدواج موقت دختر باکره در سایت های مختلف به نظرات ضد و نقیضی بر خوردم نظر صریح ایشان در خصوص اذن پدر دختر باکره در ازدواج موقت چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] در ازدواج موقت بین مرد و دختری 28 ساله اگر مرد مقلد مرجعی باشد که احتیاط واجب در ازدواج موقت دختر باکره بدون اذن پدر داده و دختر مقلد مرجعی باشد که عقد بدون اذن را بیاشکال می داند، آیا پسر میتواند او را عقد موقت بدون اذن پدر دختر نماید؟
- [آیت الله اردبیلی] من دختری 33 ساله بالغ و عاقل (باکره) را بدون اذن پدرش به عقد موقت خود در آوردم. نظر حضرتعالی دربارة این عقد چیست؟
- [سایر] با سلام. همانطور که می دانیم یکی از امورمهم در زندگی هر فردی ازدواج است.و اسلام نیز در این زمینه بسیار تاکید کرده و نوعی از ازدواج را نیز به عنوان ازدواج موقت تعریف کرده است.احادیث و روایاتی در این زمینه وجود دارد .از جمله :((امام باقر (ع) فرمودند : زنی که مالک نفس خود ( آزاد) باشد و سفیه ، مجنون و کودک نباشد . در چنین حالی شوهر کردن او بدون اجازه ولی جائز است.امام صادق (ع) فرمودند : هر زنی که بخواهد اگر مالک نفس خود باشد ( یعنی کنیز یا دیوانه نباشد ) می تواند ازدواج کند و اگر آن زن بخواهد می تواند وکیل بگیرد.امام صادق (ع) فرمودند : بکر و غیر بکر مساوی است که باید نکاح به اذن آنها باشد و هیچ زنی را نکاح نمی توان کرد مگر به امر و رخصت او .ابو عبد الله (ع) فرمودند : باکره می تواند بدون اجازه پدرش ازدواج کند.امام صادق (ع) فرمودند : اگر دختر راضی شود بدون رضایت پدرش ازدواج موقت نماید اشکالی ندارد.امام صادق (ع) فرمودند :ازدواج موقت با دختر اشکالی ندارد . تا زمانی که دختر از باکره بودن خارج نشود . به خاطر آنکه ممکن است باکره نبودن دختر برای خانواده دختر یک عیب حساب شود.و روایتی را در این زمینه شنیده ام که ائمه صیغه های موقتی که شرط عدم مقاربت در آنها باشد را بدون اذن ولی برای دیگران می خواندند. ازدواج موقت بین دختر و پسر از نظر اسلامی مانند ازدواج دائم است ولی اسلام شناسان و مراجع تقلید از زمان کهن تا به حال درباره اینکه دختر بتواند بدون اذن ولی ازدواج نماید اختلاف نظر داشته اند و بسیاری از آنان به خاطر دوری از هرج و مرج و فساد اذن ولی را شرط عقد می دانسته اند و می دانند . ولی بسیاری بر این عقیده اند که در اسلام بنابر حکم اولیه اذن ولی در عقد دختر بالغ و رشیده شرط نیست چرا که ائمه اطهار (ع) در بسیاری از اخبار رسیده اذن ولی را در ازدواج باکره رشیده شرط نمی دانند و حتی در برخی از روایات ازدواج موقت دختران را بدون اذن ولی و در صورت عدم ازاله بکارت جایز می دانند.حال بسیاری از مراجع به علت مسائل اجتماعی ازدواج موقت را با اذن پدر احتیاط واجب یا واجب و لازم دانسته اند.که به حق می توان گفت صحیح است.با وجوداینکه حکم مراجع تقلید سند است و باید به آن عمل شود از حضرت عالی می خواستم بپرسم آیا گفته های مرا تایید می کنید یا در برخی جملات آن ایراداتی مشاهده می کنید.لطفا آنها را ذکر کنید. من مشغول به تحقیق در این زمینه هستم. سوال دوم من این است.من و دختر خانومی که به هم علاقه داشتیم،از طریق تلفن و پیام کوتاه و گاهی نیز به شکل حضوری ارتباط داشتیم. ارتباط ما فقط در حد صحبت کردن با یکدیگر بود.اما مرجع تقلیدم این ارتباط را جایز نمی دانستند.من در آن زمان حکم دقیق مرجع تقلیدم را در مورد ازدواج موقت نمی دانستم و بی اذن ولی دختر او را به عقد موقت خود در آوردم. شرط عقد ما این بود که ارتباط ما به احترام پدر دختر با وجود محرم بودن در همان حد صحبت کردن باقی بماند واز آن حد تجاوز نکند. (آیا تا اینجا به دلیل اینکه که عالم نبودیم گناهی مرتکب شدیم؟) اما بعدا فهمیدم که ما می بایست تکلیفا از پدر دختر اجازه می گرفتیم.و عقد ما صحیح است اما دختر مرتکب گناه شده است. ولی ما عقدمان را به هم نزدیم و ارتباط خودمان را به همان شکل حفظ کردیم.و از حد صحبت تجاوز نکرد.به یکدیگرجملات عاشقانه می گفتیم اما از گفتن خیلی از جملات نیز خودداری می کردیم.آیا با بر هم نزدن عقد بعد از آگاه شدن از حکم صحیح آن،مرتکب گناه شدیم؟آیا با گفتن جملات عاشقانه به یکدیگرمرتکب گناه شدیم؟لازم به ذکر است که بعدا به لطف خداوند خانواده های خود را از علاقه مان به یکدیگر آگاه ساختیم و الان نیز با هم زن و شوهر هستیم.
- [آیت الله مظاهری] دختری به پسری علاقه مند می شود ولی خانواده او به علت تحصیلات پایین دختر با ازدواج آنها مخالفت می کنند. این دختر و پسر بدون اذن پدر دختر عقد می کنند و مدتی است که با هم ارتباط دارند. عقد آنها در دو صورت موقت یا دائم بودن چه حکمی دارد ؟
مسائل مرتبط از این مرجع
- . عقد ازدواج چند شرط دارد: اول آن که به عربی صحیح خوانده شود، و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند بهتر بلکه احوط آن است که کسی را که میتواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند، لکن لازم نیست، و خودشان هم میتوانند به غیر عربی بخوانند، اما باید لفظی بگویند که معنی زوجت و قبلت را بفهماند. دوم مرد و زن یا وکیل آنان که صیغه را میخوانند، قصد انشاء داشته باشند، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند زن به گفتن (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد، و مرد به گفتن (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ) زنبودن او را برای خود قبول نماید، و اگر وکیل مرد و وکیل زن صیغه را میخوانند، به گفتن (زَوَّجْتُ(الخ) وَ قَبِلْتُ) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند زن و شوهر شوند. سوم کسی که صیغه را میخواند، عاقل و بنابر احتیاط لازم بالغ باشد؛ چه برای خودش بخواند، یا از طرف دیگری وکیل شده باشد. چهارم اگر وکیل زن و شوهر یا ولیّ آنان صیغه را میخوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند، مثلاً اسم آنان را ببرند یا به آنان اشاره نمایند. پس کسی که چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید: زَوَّجْتُکَ اِحْدی بَنَاتی یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را، و او بگوید: (قَبِلْتُ) یعنی قبول کردم چون در موقع عقد، دختر را معین نکردهاند، عقد باطل است. پنجم زن و مرد به ازدواج راضی باشند، ولی اگر زن ظاهراً با کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است، عقد صحیح است.
- . عقد ازدواج چند شرط دارد: اول آن که به عربی صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند بهتر بلکه احوط آن است که کسی را که می تواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند، لکن لازم نیست. و خودشان هم می توانند به غیر عربی بخوانند، اما باید لفظی بگویند که معنی زوجت و قبلت را بفهماند. دوم مرد و زن یا وکیل آنان که صیغه را می خوانند، قصد انشاء داشته باشند یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را می خوانند زن بگفتن "زَوَّجْتُکَ نَفْسِی" قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد بگفتن "قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ" زن بودن او را برای خود قبول نماید، و اگر وکیل مرد و وکیل زن صیغه را می خوانند، به گفتن "زَوَّجْتُ"الخ" وَقَبِلْتُ" قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کرده اند زن و شوهر شوند. سوم کسی که صیغه را می خواند عاقل و بنابر احتیاط لازم بالغ باشد چه برای خودش بخواند، یا از طرف دیگری وکیل شده باشد. چهارم اگر وکیل زن و شوهر یا ولی آنان صیغه را می خوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند، مثلاً اسم آنان را ببرند یا به آنان اشاره نمایند. پس کسی که چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید: زَوَّجْتُکَ اِحْدی بَنَاتی یعنی: زن تو نمودم یکی از دخترانم را و او بگوید "قَبِلْتُ" یعنی: قبول کردم چون در موقع عقد، دختر را معین نکرده اند عقد باطل است. پنجم زن و مرد به ازدواج راضی باشند، ولی اگر زن ظاهراً با کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است عقد صحیح است.
- . وکیل لازم نیست مرد باشد، زن هم می تواند برای خواندن صیغه عقد از طرف دیگری وکیل شود.
- . اگر زنی مردی را وکیل کند، که به مدت و مبلغ معین او را برای خود متعه نماید، چنان چه مرد او را به عقد دائم خود در آورد، یا به غیر از مدت یا مبلغی که معین شده او را متعه کند، وقتی که آن زن فهمید، اگر بگوید راضی هستم عقد صحیح وگرنه باطل است.
- . کاری را که انسان نمی تواند انجام دهد، یا شرعاً نباید انجام دهد نمی تواند برای انجام آن از طرف دیگری وکیل شود، مثلاً کسی که در احرام حج است، چون نباید صیغه عقد زناشویی را بخواند نمی تواند برای خواندن صیغه از طرف دیگری وکیل شود.
- . اگر پدر یا جد پدری برای طفل خود زنی را متعه کند، اگر چه مقداری از زمان تکلیف بچه جزء مدت عقد باشد، مثلاً برای پسر چهارده سالهاش زنی را دو ساله متعه کند، چنانچه صلاح بچه باشد، میتواند مدت آن زن را ببخشد، ولی زن دائمی او را نمیتواند طلاق دهد.
- . اگر اجارهدهنده یا مستأجر بفهمد که مغبون شده است، چنانچه در موقع خواندن صیغه ملتفت نباشد که مغبون است، میتواند اجاره را به هم بزند، ولی اگر در صیغه اجاره شرط کنند که اگر مغبون هم باشند حق به همزدن معامله را نداشته باشند، نمیتوانند اجاره را به هم بزنند.
- . کسی که مالی را وقف می کند باید قصد قربت داشته باشد، و از موقع خواندن صیغه، مال را برای همیشه وقف کند، و اگر مثلاً بگوید: این مال بعد از مردن من وقف باشد، چون از موقع خواندن صیغه تا مردنش وقف نبوده، صحیح نیست، و نیز اگر بگوید: تا ده سال وقف باشد و بعد از آن نباشد، یا بگوید: تا ده سال وقف باشد، بعد پنج سال وقف نباشد، و دوباره وقف باشد، وقف صحیح نیست.
- . زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی تواند با زن کافره غیر اهل کتاب ازدواج نماید، ولی متعه کردن زن اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد، بلکه جواز ازدواج آنان به طور دائم نیز خالی از قوت نیست، ولی در صورت تمکن از ازدواج با مسلمه کراهت شدیده دارد، بلکه در این صورت احتیاط ترک نشود.
- . اگر با زنی که در عده طلاق رجعی است، زنا کند آن زن بر او بنابر احتیاط واجب حرام می شود. و اگر با زنی که در عده متعه، یا طلاق باین، یا عده وفات است زنا کند، بعداً می تواند او را عقد نماید، اگرچه احتیاط مستحب آن است که با او ازدواج نکند. و معنای طلاق رجعی و طلاق باین و عده متعه و عده وفات در احکام طلاق گفته خواهد شد.
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله نوری همدانی] دختری که به حدّبلوغ رسیده است هر چند رشیده هم باشد یعنی مصلحت خود را تشخیص بدهد در ازدواج خود چه دائم و چه موقت باید با اذن پدر یا جد پدر اقدام به ازدواج نماید.
- [آیت الله بهجت] کسی که صیغه عقد را میخواند، چه برای خود و چه بهعنوان وکیل، بنابر احتیاط واجب، باید بالغ و عاقل باشد و در هنگام خواندن صیغه قصد ایجاد عقد نکاح داشته باشد، و اگر در حال مستی صیغه را بخوانند، عقد صحیح نیست.
- [آیت الله اردبیلی] مرد میتواند زنی را که متعه او بوده، پس از تمام شدن مدت متعه و یا بخشیدن مدت آن و در حالی که هنوز عدّهاش تمام نشده، به عقد دائم یا موقّت خود در آورد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] : دختری باکره باید با اجازهی پدر یا جدّ پدری ازدواج کند؛ اما اگر رشیده باشد، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد و به تأیید بزرگترهای فامیل همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند اجازه او شرط نیست. همچنین اگر به پدر یا جدّ پدری دسترسی نباشد و دختر رشیده هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد، یا این که دختر قبلاً شوهر کرده باشد، در این دو صورت نیز اجازه پدر و جد در ازدواج جدید لازم نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] دختری باکره باید با اجازه¬ی پدر یا جدّ پدری ازدواج کند؛ اما اگر رشیده باشد، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد و به تأیید بزرگترهای فامیل همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند اجازه او شرط نیست. همچنین اگر به پدر یا جدّ پدری دسترسی نباشد و دختر رشیده هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد، یا این که دختر قبلاً شوهر کرده باشد، در این دو صورت نیز اجازه پدر و جد در ازدواج جدید لازم نیست.
- [آیت الله مظاهری] ازدواج موقّت اگرچه برای لذّت بردن هم نباشد مثلاً به قصد محرم شدن با نزدیکان آن دختر باشد صحیح است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ازدواج موقّت هر چند برای لذّت بردن هم نباشد صحیح است، همسر موقّت را (متعه) یا (صیغه) نیز میگویند.
- [آیت الله بروجردی] عقد ازدواج چند شرط دارد:اوّل:آن که به عربی صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، چنانچه ممکن باشد احتیاط واجب آن است کسی را که میتواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند و اگر ممکن نباشد خودشان میتوانند به غیر عربی بخوانند، امّا باید لفظی بگویند که معنی (زَوَّجْتُ) و (قَبِلْتُ) را بفهماند.دوم:مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را میخوانند قصد انشاء داشته باشند، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند، زن به گفتن (زَوَّجْتُکَ نَفْسی) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن (قَبِلْتُ التَّزویجَ) زن بودن او را برای خود قبول نماید و اگر وکیل مرد و زن صیغه را میخوانند، به گفتن (زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند زن و شوهر شوند.سوم:کسی که صیغه را میخواند بالغ و عاقل باشد، چه برای خودش بخواند یا از طرف دیگری وکیل شده باشد.چهارم:اگر وکیل زن و شوهر یا ولی آنها صیغه را میخوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند، پس کسی که چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید:(زَوَّجْتُکَ اِحَدی بَناتی) (یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را) و او بگوید:(قَبِلْتُ) (یعنی قبول کردم) چون در موقع عقد دختر را معین نکردهاند، عقد باطل است.پنجم:زن و مرد به ازدواج راضی باشند، ولی اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است، عقد صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ازدواج موقت هر چند برای لذت بردن هم نباشد بلکه به قصد محرم شدن نزدیکان آن دختر باشد جائز است مشروط بر این که دختری را که به ازدواج موقت در می آورند در حدی باشد که قابل لذت جنسی باشد، مثلاً اگر کوچک است باید وقت را به اندازه ای زیاد کنند که دوران آمادگی دختر را شامل شود، هرچند بعد از عقد مدت را ببخشند.
- [آیت الله مظاهری] دختری که رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص میدهد، چنانچه باکره باشد، باید با اجازه پدر ازدواج نماید، ولی اگر همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند، اجازه او شرط نیست. همچنین اگر به پدر یا جدّ پدری دسترسی نباشد یا دختر قبلاً شوهر کرده و بکارتش از بین رفته باشد، اجازه پدر لازم نیست. عیوبی که بخاطر آن میتوان عقد را بر هم زد: