طلاق خُلع طلاق به عوض است و صحّت آن مشروط به اینست که زن کراهت داشته باشد از مرد به نحوی که خوف وقوع در خلاف شرع از برای او باشد به نحوی که در رسائل عملیّه نوشته شده. و در این صورت هرگاه زن چیزی را به شوهر بذل کرد به عنوان فدیه در طلاق و مرد هم طلاق داد، طلاق خُلع واقع میشود و در طلاق خُلع زن میتواند رجوع کند به آن چیزی که بذل کرده در صورتی که مرد هم بعد از رجوع زن به بذل، بتواند رجوع کند به زن، پس در زوجه غیر مدخوله به لحاظ آن که عدّه ندارد مرد نمیتواند رجوع کند به زن و زن هم نمیتواند رجوع کند به چیزی که بذل کرده و لکن چیزی را که بذل کرده مرد مالک شده و مرد هم که طلاق داده صحیحاً واقع شده و امّا این که به صیغه خُلع میتواند طلاق زن را بدهد، یا این که صیغه طلاق را هم دنبال آن بیاورد، عنوان دیگریست که در رسائل عملیّه مذکور است.
طلاق دختر غیر مدخوله که شوهر او با گرفتن نصف مهریه میخواهد طلاق بدهد، آیا میتوان به صیغه طلاق خُلع مطلّقه نمود یا خیر؟ و اگر اجرای صیغه خُلع واقع شد و زن میدانست طلاق غیر مدخوله بائن قطعیست و شوهر نمیتواند به زن رجوع نماید، خواست خدعه کند و به آن چه بذل نموده رجوع کند، چه صورت دارد؟
و از طرفی طلاق غیر مدخوله عدّه ندارد و طلاق خُلع مستلزم عدّه است که اگر بخواهد در عدّه رجوع به بذل کند بتواند، آیا در چنین فرضی اجرای صیغه طلاق باید به چه نحو باشد؟
طلاق خُلع طلاق به عوض است و صحّت آن مشروط به اینست که زن کراهت داشته باشد از مرد به نحوی که خوف وقوع در خلاف شرع از برای او باشد به نحوی که در رسائل عملیّه نوشته شده.
و در این صورت هرگاه زن چیزی را به شوهر بذل کرد به عنوان فدیه در طلاق و مرد هم طلاق داد، طلاق خُلع واقع میشود و در طلاق خُلع زن میتواند رجوع کند به آن چیزی که بذل کرده در صورتی که مرد هم بعد از رجوع زن به بذل، بتواند رجوع کند به زن، پس در زوجه غیر مدخوله به لحاظ آن که عدّه ندارد مرد نمیتواند رجوع کند به زن و زن هم نمیتواند رجوع کند به چیزی که بذل کرده و لکن چیزی را که بذل کرده مرد مالک شده و مرد هم که طلاق داده صحیحاً واقع شده
و امّا این که به صیغه خُلع میتواند طلاق زن را بدهد، یا این که صیغه طلاق را هم دنبال آن بیاورد، عنوان دیگریست که در رسائل عملیّه مذکور است.
- شخصی زوجه خود را مطلّقه به طلاق رجعی نموده و در عدّه رجوع کرده و تمام حقوق زوجه را رد نموده و در وقت رجوع، زن با شوهر خود شرط کرده که اگر او را بعداً طلاق دهد مبلغ دویست تومان به زوجه بدهد به طریق شرط ابتدایی، بعداً به کراهت زوجه از زوج و تقاضای زوجه طلاق خود را، زوج او را طلاق داده و زوجه به خیال آن که آن دویست تومان صداق اوست آن را به شوهر خود برای تقاضای طلاق بذل نموده، آیا در این صورت این طلاق، طلاق خُلع است یا رجعی است؟
- زنی در ضمن عقد ازدواج دایمی خود شرط نموده بر زوج خود که چنان چه مسافرتی کند که شش ماه طول بکشد و نیاید و نفقه نفرستد خود زن وکالت داشته باشد که خود را مطلّقه نماید و زوج قبل از مسافرت و حصول شرط زوجه را مطلّقه نمود به طلاق رجعی و زوجه بعد از طلاق مهریه خود را صلح نموده به زوج خود به عوض کمی و در ضمن صلح شرط نمود بر زوج خودکه چنان چه رجوع نمود، زوجه حق داشته باشد که مصالحه مهریّه را فسخ نماید و زوج به شرطی که بر او شده عمل نکرده زوجه را رجوع نموده، بدیهیست که به رجوع زوج زوجیّت رجوع میشود. بیان فرمایید که آیا این صلح موجب برطرف شدن وکالت زوجه در ضمن عقد میشود، یا این که به رجوع زوجیّت باز وکالت هم بر میگردد و زوجه باز هم در صورت تحقّق شرط میتواند خود را مطلّقه نماید؟
- شخصی به وکالت از زوجی زوجه او را در نزد دو نفر مطلّقه نموده و زن بعد از انقضای عدّه شوهر اختیار نموده، بعداً معلوم شده که آن دو نفر در حین استماع طلاق فاسق بودهاند، آیا بر طلاق دهنده واجب است که زوج و زوجه را اِعلام نماید؟ و بر فرضِ اِعلام، قبول قول مجری صیغه طلاق بر زوج و زوجه واجب است؟
- [آیت الله سبحانی] زوجه با بذل مهریه اش خواستار طلاق شده است و زوج نیز قبول بذل نموده و وی را طلاق داده از آنجا که نزدیکی صورت نگرفته طلاق خلع و غیر مدخوله و بدون عده اعلام شده است ولی پس از دو ماه از اجرای طلاق، زن اعلام داشته که حمل 6 ماهه دارد که ممکن است در اثر ملاعبه باردار شده باشد آیا عده لازم است و آیا مرد می تواند به زن رجوع کند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زنی در طلاق خلع مهریه خود را که در ذمه شوهر بوده به عنوان بذل، اسقاط کرده است، آیا این زن می تواند در عده به بذل (ذمه ساقط شده) رجوع کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر در طلاق رجعی به جای رجوع در عدّه با زن صیغه موقت کند، پس از پایان عدّه در ضمن آن زمان مدت صیغه هم بگذرد آیا مطلقه رجعیه می تواند با مرد دیگری ازدواج کند یا نیاز به عدّه دیگر دارد؟ اگر در زمان صیغه موقت مدخوله نشده باشد چطور؟
- [آیت الله سبحانی] مردی با زنی ازدواج موقّت نموده و دخول نیز انجام شده و پس از انقضای مدت، در زمان عده، وی را به عقد دائم خود درمی آورد و لکن قبل از دخول، زن را طلاق می دهد آیا این زن در حکم مطلقه غیر مدخوله از حیث عده می باشد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتراما در صور ذیل حکم خواستگاری از زن، با اشاره (تعریض) و تصریح به ازدواج از طرف همسر و یا شخص دیگر نسبت به زن شوهر دار و یا زنی که در دوران عده به سر می برد، مرقوم فرمایید؟ 1- زن شوهردار به عقد دائم یا موقت 2- زنی که در عده طلاق رجعی به سر می برد؟ 3- زنی که در عده بائن (مانند خلع، وفات، فسخ و...) به سر می برد؟ 4- زنی که سه مرتبه طلاق داده شده است و در عده به سر می برد؟ 5- زنی که نه مرتبه طلاق داده شده و بر زوج حرام ابد شده و در دوران عده به سر می برد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن و شوهری اختلاف پیدا می کنند، بدین جهت زن علیه شوهر شکایت می نماید. پس از مراجعات زیاد، دادگستری دستور حلّ اختلاف را از طریق کدخدا منشی صادر می کند. جمعی به همراه زن و شوهر به محضر حاکم شرع محل می روند. پس از مشخّص شدن حقوق شرعی زن (مهریّه، نفقه، و مانند آن) حاکم شرع از شوهر وکالت شرعی گرفته، و اقرار نامه ای جهت اجرای صیغه طلاق تهیّه، و به امضای زن و شوهر و حاضرین در جلسه می رساند. زن تمام حقوق شرعی خود، حتّی اُجرت انجام صیغه طلاق را از شوهر می گیرد. شوهر در این مورد و در این مدّت نه به زن، و نه به حاکم شرع، رجوع ننموده است. پس از گذشت 7 سال، زن ادّعای جاری نشدن صیغه طلاق را دارد، و نفقه و مخارج چند ساله خود را از شوهر مطالبه می نماید. حاکم شرع نیز اعتراف دارد که صیغه طلاق را اجرا نکرده است. در این مدّت طولانی، اجرا نشدن صیغه طلاق به صورت یک راز بین زن و حاکم شرع پنهان بوده، و به شوهر اطلاع نداده اند! زن مجدّداً علیه شوهر شکایت نموده، و شوهر محکوم به خسارات و مجازاتی می شود. حکم مسأله را بیان فرمایید.
- [سایر] ائمه اطهار گاه متناسب با شرایط زمان و مسئله فقهی خاص احادیث را نقل نموده اند. علاوه بر این نقل احادیث جعلی نیز متأسفانه در کتب دینی ما به چشم می خورد. متأسفانه عده ای از دوستان مذهبی ما می خواستند کار خوبی بکنند؛ مثلا بحث عقد موقت را مطرح کنند اما این عده از روی جهالت اقدام به انتشار احادیثی نموده اند که از نظر بلاغتی و از نظر لحن کلامی باید به آنها شک نمود لطفا این احادیث را بررسی کرده و نظرتان را در مورد تک تک احادیث به ما بفرمایید. 1. ابان بن تغلب از امام صادق (ع) سؤال می کند: اگر زن زیبایی دیده شود که راضی به ازدواج موقت باشد؛ ولی معلوم نیست شوهر دارد یا نه چه باید کرد؟ حضرت فرمودند: لازم نیست تحقیق کنی حرف او که میگوید شوهر ندارم برای تو کافی است. (کتاب متعه شیخ مفید حدیث 37). 2. رسول خدا (ص): هر کس یک بار متعه کند یک سوم او از آتش جهنم آزاد میشود و هر کس دوبار متعه کند دو سوم او از آتش جهنم آزاد میشود و هر کس سه بار متعه کند تمام بدن او از آتش جهنم آزاد میشود. 3. زراره بن اعین از امام باقر (ع) نقل میکند که: سرگرمی مؤمن در سه کار است: 1- متعه زنان، 2- شوخی با دوستان و برادران، 3- نماز شب.(ازدواج موقت، نیاز امروز نوشته عباس زاده). 4. حمیری به امام زمان حضرت مهدی (عج) نوشت و از آن حضرت سوال کرد: مردی که شیعه است و متعه را حلال میداند و اعتقاد به رجعت دارد و همسر خوبی دارد که در تمام کارها او را کمک کار است و لذا با او عهد کرده است که هرگز بر او همسر دیگری نگیرد و ازدواج موقت نکند و خلاصه با وجود او کس دیگر را نخواهد. او به این عهد نوزده سال پایبند است و به عهد و قولش عمل کرده است و چه بسا مسافرت رفته و مدت زیادی دور از منزل خود بوده است و به قول خود پای بند مانده... البته او متعه را حرام نمی داند بلکه متدین به آن است؛ ولی چون همسر خود را مِیخواهد و دوستش دارد برای حفظ او و خودش متعه نمیگیرد. آیا او برای ترک متعه گناه کرده است؟ از طرف حضرت جواب رسید: برای این که قسم به معصیت خدا خورده است لازم است خدا را اطاعت کند و یک دفعه هم شده متعه بگیرد. (بحار ج100ص298/کتاب متعه شیخ مفید ص48). 5. رسول خدا (ص): هر که از دنیا برود و متعه نکند بد منظر و بدهیبت باشد مانند کسی که بینی او را بریده باشند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بنده از اینترنت شرایطی را در مورد ازدواج دیدم که خیلی خوب و عادلانه هم بود و من از آنها پرینت گرفتم و به دوستانم هم نشان دادم و آنها هم تایید کردند که شرایط بسیار خوبی است و می تواند برای دختری که قصد ازدواج دارد بسیار مفید باشد برای همین با خواستگارم مطرح کردم و آن هم پذیرفت ولی وقتی رفتیم محضر، محضر دار که یک روحانی هم بود گفت اکثر این ها شرایط خلاف شرع هستند و بدرد نمی خورند و حتی به تمسخر گفتند که شاید هر کس این ها را نوشته قصد دست انداختن خانمها را داشته است و من خیلی ناراحت شدم واقعاً همین مسایل است که باعث می شود ما جوانها دین گریز باشیم چرا نباید به شرایط مورد توافق طرفین احترام قایل شد ؟ من شرایط را هم برایتان ارسال می کنم و از شما خواهش دارم که مرا راهنمایی فرمایید از لطف شما هم ممنونم 1.زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر داد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و خود را از علقه زوجیت رها سازد به هر طریق اعم از بذل یا اخذ مهریه. 2.زوج به زوجه وکالت بلا عزل داد تا هر زمان خواست مهریه را به هر میزان که خواست افزایش دهد. 3- زوجه اجازه دارد هر زمان اراده نمود به خارج از کشور مسافرت نموده و نیازی به اجازه مجدد زوج نباشد چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است. 4- زوجه حق ادامه تحصیل را تا هر مرحله یی که لازم بداند خواهد داشت در هر مکان و محلی که ایجاب کند . 5- زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و در هر محلی که صلاح بداند مخیر می نماید. 6- زوج مکلف است هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست زوج باشد یا به درخواست زوجه ، کلیه دارایی خود را اعم از منقول و غیر منقول و وجوه نقدی بلا عوض به زوجه منتقل نماید. 7- حق انتخاب مسکن و تعیین کشور و شهر یا محل آن با زوجه خواهد بود. 8- حضانت فرزندان بعد از طلاق مطلقاً با زوجه خواهد بود و در صورت خروج از کشور نیز نیازی به اذن پدر نخواهد بود. 9.اختیار زمان بچه دار شدن مطلقاً در اختیار زوجه خواهد بود. 10.نزدیکی و تمکین در اختیار زوجه بوده و هر زمان که اراده نمود زوج مکلف به همبستری با زوجه خواهد بود. 11.اگر احیاناً تقاضای همبستری از سوی زوج باشد زوج باید قبلاً مبلغی (که از سوی زوجه تعیین می شود) به شماره حساب زوجه واریز نماید با این حال زوجه در نزدیکی مخیر بوده و این امر موجد هیچ حقی هم برای زوج نخواهد بود. 12.زوج به هیچ عنوان حق طلاق زوجه را نخواهد داشت. 13.زوج پس از متارکه به هیچ عنوان حق ازدواج را نخواهد داشت اعم از نکاح دائم یا نکاح منقطع. 14.زوجه هر وقت مصلحت بداند می تواند زوج را تنبیه بدنی نماید و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را در این خصوص از خود سلب و ساقط می نماید. 15.زوج مکلف به انجام کلیه کارهای منزل بوده و در موقع جدایی نیز حق درخواست اجرت المثل را از این حیث نخواهد داشت. 16.زوجه هر گونه که مقتضی و صلاح بداند در برقراری ارتباط با دیگران مخیر بوده و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را از خود سلب و ساقط می نماید. 17.درخصوص تربیت اولاد زوجه هر گونه صلاح بداند اقدام خواهد نمود و زوج حق دخالت در این خصوص را نخواهد داشت. 18.ریاست خانواده با زوجه خواهد بود. 19.زوجه شرط نمود که زوج ضمن اطاعت کامل از زوجه از والدین ایشان نیز تبعیت کامل داشته باشد. 20.زوجه شرط نمود عند اللزوم نفقه والدین ایشان نیز با زوج باشد. 21.حق رجوع بعد از طلاق با زوجه خواهد بود. 22.نفقه زوجه علاوه بر مصادیق قانونی که عبارت از تهیه مسکن و البسه و خوراک و هزینه های بهداشتی و داروییٍٍ می باشد شامل کلیه تفریحات زوجه نیز از قبیل مسافرت خارج از کشور و غیره خواهد بود و میزان نفقه نیز توسط زوجه بدون لحاظ کردن وضعیت مالی زوج تعیین خواهد شد.
- [آیت الله سیستانی] اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند ، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد ، پس از بذل میگوید : (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خَلَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط مستحب نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم او رها است . و در صورتی که زن معیّن باشد ، بردن نامش لازم نیست ، و همچنین در مبارات .
- [آیت الله اردبیلی] اگر زن یا مرد در عدّه طلاق رجعی بمیرد، دیگری از او ارث میبرد، ولی اگر در عدّه طلاق بائن مانند طلاق خُلع یا مبارات یکی از آنان بمیرد، دیگری از او ارث نمیبرد، مگر این که در عدّه طلاق (خلع) یا (مبارات) زن از بخشیدن مال یا مهریّه خود به شوهر برگردد و شوهر هم مطّلع شود و رجوع نماید که در این صورت اگر یکی از آنان در زمان عدّه بمیرد، دیگری از او ارث میبرد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند باید زن را به گونهای مشخّص کند و چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتی فاطِمَةُ خَلَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ) و احتیاط مستحب آن است که پس از این عبارت صیغه طلاق را نیز ضمیمه کند، مثلاً بگوید: (هی طالق)، یا (فهی طالق). (یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم).
- [آیت الله خوئی] اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلًا فاطمه باشد پس از بذل میگوید: (زَوَجَتِیْ فاطِمَةَ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَت) و بنابر احتیاط مستحب نیز بگوید (هِیَ طَالق) یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم او رها است و درصورتی که زن معین باشد بردن نامش در اینجا و در طلاق مبارات نیز لازم نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، پس از بذل میگوید: زَوْجَتِی فَاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هی طَالِق زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم او رها است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند؛ چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد؛ پس از بذل می گوید زوجتی فاطمه خالعتها علی ما بذلت و بنا بر احتیاط مستحب نیز بگوید هی طالق یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم او رها است و در صورتی که زن معین باشد بردن نامش در اینجا و در طلاق مبارات نیز لازم نیست.
- [آیت الله سیستانی] اگر زنی را دو بار طلاق دهد و به او رجوع کند ، یا دو بار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش کند ، یا بعد از یک طلاق رجوع و بعد از طلاق دیگر عقد کند ، بعد از طلاق سوم آن زن بر او حرام است ، ولی اگر بعد از طلاق سوم به دیگری شوهر کند ، با پنج شرط به شوهر اول حلال میشود ، یعنی میتواند آن زن را دوباره عقد نماید : اول : آنکه عقد شوهر دوم همیشگی باشد ، و اگر ازدواج موقت کند ، بعد از آنکه از او جدا شد شوهر اول نمیتواند او را عقد کند . دوم : شوهر دوم با او نزدیکی و دخول کند ، و احتیاط واجب آن است که نزدیکی از فرج باشد نه از دبر . سوم : شوهر دوم طلاقش دهد یا بمیرد . چهارم : عدّه طلاق ، یا عدّه وفات شوهر دوم تمام شود . پنجم : بنابر احتیاط واجب شوهر دوم در زمان نزدیکی بالغ باشد .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زنی را دو بار طلاق دهد و به او رجوع کند یا دوبار اورا طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش کند ، بعد از طلاق سوّم آن زن بر او حرام است ، ولی اگر بعد از طلاق سوّم به دیگری شوهر کند ، با چهار شرط به شوهر اوّل حلال می شود ، یعنی می تواند آن زن را دوباره عقد نماید : اوّل : آنکه عقد شوهر دوّم عقد دائم باشد و اگر مثلاً یک ماهه یا یک ساله او را صیغه کند ، بعد از آنکه از او جدا شد ، شوهر اوّل نمی تواند او را عقد کند . دوّم : شوهر دوّم بالغ و با او نزدیکی و دخول کند و بنا بر اقوی باید نزدیکی از جلوی زن صورت بگیرد ولی انزال لازم نیست . سوّم : شوهر دوّم طلاقش دهد یا بمیرد . چهارم : عدّة طلاق یا عدّة وفات شوهر دوّم تمام شود . طلاق خُلع
- [آیت الله سبحانی] اگر زنی را دو بار طلاق دهد و بعد از هر طلاقی به او رجوع کند، یا دو بار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش کند، بعد از طلاق سوم آن زن بر او حرام است، ولی اگر بعد از طلاق سوم به دیگری شوهر کند، با چهار شرط به شوهر اول حلال می شود، یعنی می تواند آن زن را دوباره عقد نماید: اوّل: آن که عقد شوهر دوم همیشگی باشد و اگر مثلاً یک ماهه یا یک ساله او را صیغه کند، بعد از آن که از او جدا شد، شوهر اول نمی تواند او را عقد کند. دوم: شوهر دوم با او نزدیکی کند. سوم: شوهر دوم طلاقش دهد یا بمیرد. چهارم: عدّه طلاق یا عدّه وفات شوهر دوم تمام شود. طلاق خُلع
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زنی را دو بار طلاق دهد و به او رجوع کند، یا دو بار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش کند، بعد از طلاق سوم آن زن بر او حرام است، ولی اگر بعد از طلاق سوم به دیگری شوهر کند با چهار شرط به شوهر اوّل حلال میشود؛ یعنی میتواند آن زن را دوباره عقد نماید: اوّل: آن که عقد شوهر دوم همیشگی باشد و اگر مثلاً یک ماهه یا یک ساله او را صیغه کند، بعد از آن که از او جدا شد شوهر اوّل نمیتواند او را عقد کند. دوم: شوهر دوم با او نزدیکی و دخول کند. سوم: شوهر دوم طلاقش دهد یا عقد وی را فسخ کند یا عقد زن به علّتی همچون شیر دادن فسخ گردد یا شوهر دوم بمیرد. چهارم: عدّه طلاق یا فسخ یا عدّه وفات شوهر دوم تمام شود.