استفتائات آیت الله بروجردی
آدرس: http://www.broujerdi.ir

زیدی املاکی را بر مصارف معیّنه وقف نموده و در باب تولیت این عبارت مرقوم داشته - که عیناً ذکر می‌شود -: امّا تولیت وقف مادام الحیات متولّی خود و تولیت با نفس خود که واقفم می‌باشد، بعد از وفات من دو نفر فرزندم محمّد کاظم و محمّد تقی می‌باشند، بعد از ایشان اولاد ذکور هر دو ایشان هر یک در هر طبقه و سلسله و هر مرتبه که صاحب امانت و دیانت باشند در هر دو سلسله برقرار باشد دخلی به سن ندارد، شرط امانت و دیانت است، هر یک معروف به امانت و دیانت باشند سزاوار است، هرگاه از یکی اولاد و کسی باقی نماند از آن که مانده است متولّیست … الی آخر. و در باب حق التولیه می‌نویسد: مادامی که خود هستم عُشر بوده باشد از تمامی منافع و مداخل بعد از مخارج لازمه قنات و بعد از من دو نفر اولادِ من واولادِ اولادِ من در تمامی بطن‌ها دو عُشر که هر یک، یک عُشر بوده باشد بطناً بعدبطن … الی آخر. در زمان حیات واقف محمّد کاظم نام برده مرحوم شده و اولادی جز یک دختر نداشته است و اولاد ذکور از اناث دارد، مستدعیست مقرّر فرمایید: اوّلاً: مراد از عبارت مرقومه ذکور از ذکور است، یا ذکور از اناث که اولاد محمّدکاظم نام برده می‌باشند شامل می‌شود؟ ثانیاً: بر فرض شمول شرطیّت رعایت طبقه وسطیت در هر دو سلسله متولّی مستقلّاً و بالانفراد است ملحوظ است و یا ملحوظ بالاجتماع است به این معنی اولاد ذکور باقی مانده از یکی متولّی در سلسله خودش مثلاً: در طبقه دوّم واقف است و اولاد ذکور متولّی دیگر در طبقه سوّم واقف است در م سلسله خودش. خلاصه اولاد ذکور محمّدتقی که در طبقه دوّم واقف است مثلاً: با اولاد ذکوراز اناث محمّد کاظم که در طبقه سوّم واقف است هر دو در تولیت شرکت دارند یاخیر؟ ثالثاً: در صورتی که اولاد ذکور از یک متولّی متعدّد باشند و همه دارای امانت و دیانت بوده باشند، تعیین یک نفر در بین آنها به چه نحو است؟
در صورتی که ناظر به قدر امکان عمل به وظیفه خود نماید استحقاق حق النظاره را دارد و در صورتی که مسامحه کند استحقاق ندارد و تفویض حق النظاره به شخص دیگر جایز نیست مگر آن که چنین اختیاری را به حسب جعل واقف داشته باشد، یا به عنوان وکالت از طرف ناظر باشد و شرط مباشرت هم نشده باشد.
عنوان سوال:

زیدی املاکی را بر مصارف معیّنه وقف نموده و در باب تولیت این عبارت مرقوم داشته - که عیناً ذکر می‌شود -: امّا تولیت وقف مادام الحیات متولّی خود و تولیت با نفس خود که واقفم می‌باشد، بعد از وفات من دو نفر فرزندم محمّد کاظم و محمّد تقی می‌باشند، بعد از ایشان اولاد ذکور هر دو ایشان هر یک در هر طبقه و سلسله و هر مرتبه که صاحب امانت و دیانت باشند در هر دو سلسله برقرار باشد دخلی به سن ندارد، شرط امانت و دیانت است، هر یک معروف به امانت و دیانت باشند سزاوار است، هرگاه از یکی اولاد و کسی باقی نماند از آن که مانده است متولّیست … الی آخر.
و در باب حق التولیه می‌نویسد:
مادامی که خود هستم عُشر بوده باشد از تمامی منافع و مداخل بعد از مخارج لازمه قنات و بعد از من دو نفر اولادِ من واولادِ اولادِ من در تمامی بطن‌ها دو عُشر که هر یک، یک عُشر بوده باشد بطناً بعدبطن … الی آخر.
در زمان حیات واقف محمّد کاظم نام برده مرحوم شده و اولادی جز یک دختر نداشته است و اولاد ذکور از اناث دارد، مستدعیست مقرّر فرمایید:
اوّلاً: مراد از عبارت مرقومه ذکور از ذکور است، یا ذکور از اناث که اولاد محمّدکاظم نام برده می‌باشند شامل می‌شود؟
ثانیاً:
بر فرض شمول شرطیّت رعایت طبقه وسطیت در هر دو سلسله متولّی مستقلّاً و بالانفراد است ملحوظ است و یا ملحوظ بالاجتماع است به این معنی اولاد ذکور باقی مانده از یکی متولّی در سلسله خودش مثلاً: در طبقه دوّم واقف است و اولاد ذکور متولّی دیگر در طبقه سوّم واقف است در م سلسله خودش.
خلاصه اولاد ذکور محمّدتقی که در طبقه دوّم واقف است مثلاً: با اولاد ذکوراز اناث محمّد کاظم که در طبقه سوّم واقف است هر دو در تولیت شرکت دارند یاخیر؟
ثالثاً:
در صورتی که اولاد ذکور از یک متولّی متعدّد باشند و همه دارای امانت و دیانت بوده باشند، تعیین یک نفر در بین آنها به چه نحو است؟


پاسخ:

در صورتی که ناظر به قدر امکان عمل به وظیفه خود نماید استحقاق حق النظاره را دارد و در صورتی که مسامحه کند استحقاق ندارد و تفویض حق النظاره به شخص دیگر جایز نیست مگر آن که چنین اختیاری را به حسب جعل واقف داشته باشد، یا به عنوان وکالت از طرف ناظر باشد و شرط مباشرت هم نشده باشد.





پرسش‌های مرتبط از این مرجع
سوال مرتبط یافت نشد
پرسش‌های مرتبط از دیگر مراجع
سوال مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از این مرجع
مسئله مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین