با عرض سلام پسری هفت ساله دارم با سرد شدن هوا سریع سرما می خورد در پنج سالگی از سینوس هاش عکس گرفتیم گفتن سینوزیت داره .امسال غیر از سینوزیت سرفه هم... - پرسش و پاسخ

اضافه

واژه اضافه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اضافه (منطق)، اصطلاحی‌ منطقی‌ - فلسفی‌، از مقولات‌ دهگانه ارسطویی‌ و از اعراض‌ نسبی‌• اضافه (ادبیات عرب)، اصطلاحی در ادبیات عرب به معنای نسبت‌ دادن‌ یک‌ اسم‌ به‌ اسمی‌ دیگر• اضافه (ادبیات فارسی)، اصطلاحى‌ در دستور زبان‌ به معنای نسبت‌ دادن‌ اسمی‌ به‌ اسم‌ دیگر

درمان

مداواي بیماری را درمان مي گويند.

فایده

بهره و نتيجه‌ای كه انسان از مال يا عمل بدست آورد.

وارد

دلیل وارد به معنی دلیل منتفی کننده موضوع دلیل دیگر است.

شروع

آغاز به حالتی در مقابل پایان گفته می شود.

بخور

بخور، بخار حاصل از تبخیر، یا دود ناشى از سوزاندن موادّ خوش‌بو است و در باب طهارت و حج از آن سخن رفته است.

دارو

دارو یا دوا عبارت است از هر ماده‌ای که برای درمان یا تسکین و یا پیشگیری بیماری به بیمار تجویز می‌شود.

خلط

به ترشحات مخاطی خارج شده از راه دهان ، خلط می گویند.

عرض

عرض ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • عرض (فقه)، به فتح عین و سکون راء، به معنای پهنا، مقابل طول، دارای کاربرد فقهی• عرض (فلسفه)، به فتح عین و راء، در مقابل جوهر و از اصطلاحات فلسفی

عکس

عکس ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • عکس (علوم قرآنی)، به معنای جابه جایی اجزای فراز قبلی عبارت در فراز بعدی و دارای کاربرد در علوم قرآنی• عکس (فقه)، به معنای تصویر ایجاد شده به وسیله دوربین عکاسی و دارای کاربرد فقهی• عکس (منطق)، از اصطلاحات علم منطق، دارای دو زیرمجموعه عکس مستوی و عکس نقیض

قطع

قطع، اعتقاد جازم نسبت به یک چیز است.

درمان

مداواي بیماری را درمان مي گويند.

نصارا

دین مسیحیت از ادیان بزرگ آسمانی و آیین حضرت عیسی بن مریم علیه‌السّلام است.

روزی

هر چیزی که مایه دوام زندگی مخلوقات زنده است را رزق و روزی گویند.

عنبر

عَنبر، ماده‌ای تیره‌رنگ و خوش‌بو می‌باشد.

دهان

دهان:از اعضاى بدن است .به اوّلین قسمت دستگاه گوارش؛ شامل لب ها، زبان، دندان ها و غدد بزاقى، دهان گویند.

سینه

سینه در دو معنای ‏ بخش بالایى تنه و پستان به کار می‌رود که از آن به معناى نخست در بابهاى طهارت، صلات، حدود و دیات سخن گفته‏اند.

بینی

بينى عضو داراى حسّ بويايى است که از آن در بابهاى طهارت، صلات، قصاص و دیات سخن رفته است.

حلق

حَلْق (تراشیدن موی سر) و تقصیر (کوتاه کردن موی سر یا ناخن) از واجبات حج و عمره‌اند که در موارد مختلف یکی از آنها انجام می‌شود. حلق و تقصیر مانند سایر اعمال حج و عمره، از عبادات به حساب می‌آیند و مانند نماز نیاز به قصد قربت دارند.

پشت

حدّ فاصل میان استخوان لگن و کتف انسان را پشت گویند. این عنوان در بابهای طهارت، صلات و دیات آمده است.

چشم

چشم از اعضای بدن است که دارای قوه بینایی بوده , از آن در بابهاى طهارت، صلات، صوم، حج، اطعمه و اشربه، قصاص و دیات سخن رفته است.

خلط

به ترشحات مخاطی خارج شده از راه دهان ، خلط می گویند.

صبح

سحرگاه زمان راز و نیاز و نیایش با خالق و هنگام استجابت دعاست.

رفع

رَفع به معنی منع از استمرار وجود یک شیء است.

دود

دود: مادّه‌اى شبیه بخار،که پدید آمده از سوختن اجسام است.

سرخ

سرخ ‌یکى از سه رنگ اصلى می‌باشد. از احکام مرتبط با آن در بابهاى طهارت، صلات، زکات، حج، تجارت، نکاح و دیات سخن گفته‌اند.

اتش

آتش‌ ماده ای است که می سوزاند و گرما و نور تولید می کند و از آن در باب‌هاى طهارت، صلات، جهاد، صید و ذباحه و حدود سخن رفته است.

اب

آب، تنها مایعی که در احکام اسلامی جزو پاک کننده‌های نجاست است. وضو و غسل نیز فقط با آب صحیح است، چنان‌که بعضی از اشیاء متنجس نیز فقط با آب پاک می‌شوند.