سلام خانم متاهل هستم به جای سرد سیر 10 سال است نقل مکان کرده 3یا4 سال است از اوایل شهریور تا اواسط بهار بینی وپا ودستم یخ میشود واحساس میکنم هوای سرد را... - پرسش و پاسخ

استشمام

بو ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • بو (رایحه)، به معنی رایحه قابل استشمام• با، یا با کلمه‌ای در آغازِ نامِ افراد و در مرحله ثانوی، نام خاندان‌های رایج در جنوب عربستان، خاصه در میان سادات و مشایخ حضرموت است، مانند باعَبّاد، باعَلَوی، بافَضل، بافَقیه، باحَسَن، باحَسّان، باهُرمز، باوزیر• برگ‌بو، به عربی غار، درخت یا درختچه ای از تیره غاریان، به نام علمی لائوروس نوبیلیس، به بلندی ۶ـ ۱۸ متر، همیشه سبز، بومی ناحیه مدیترانه

شهریور

۱۳۶۰- انفجار دفتر نخست وزیری ایران به دست منافقین و شهادت محمد جواد باهنر و محمدعلی رجایی

احساس

احساس در لغت، به معنی دریافتن، آگاه شدن و درک چیزی با یکی از حواس است.

اوایل

الاوائل ممکن است عنوان برای کتاب‌های ذیل باشد: • الاوایل (شوشتری)، اثر محمدتقی شوشتری، درباره اولین‌ها در امور مختلف، با استفاده از احادیث اهل بیت (علیه‌السّلام) و اخبار و تاریخ، به زبان عربی• الأوائل‌ (ابوهلال عسکری)، نوشته ابو هلال عسکری، حسن بن عبدالله بن سهل (وفات - ۳۹۵ ه) شاعر، ادیب، لغت‌شناس در موضوع اوائل و به زبان عربی• اوائل (سرآغازها)، آگاهی درباره سرآغاز یا نخستین‌ها، عشق‌ به‌ آگاهی‌ از سرآغاز پدیده‌های جهان‌• اوائل المقالات (شیخ مفید)، تالیف شیخ مفید از مهمترین کتب کلامی شیعه

تخلیه

تخلیه به متمکن ساختن طرف عقد از تصرف در مال تعهد شده می گویند.

سردرد

سردرد از جمله الفاظی است که در فقه کاربرد دارد.

مکان

مکان در لغت اسم مکان از ماده "مکن" و به معنای "جا"، "موضع" و محل است. [۱]

باعث

الباعِث، از نام‌های خداوند است.

بهار

بهار ممکن است در معانی ذیل به کار رود:۱. فصل بهار، یکی از فصل‌های چهارگانه سال، پس از زمستان و قبل از تابستان۲. شهر بهار، شهرستان و شهری در غرب استان همدان۳. ماهنامه بهار، نخستین ماهنامۀ ادبی به زبان فارسی به مدیریت و نویسندگی یوسف اعتصامی۴. ایالت بهار، نام شهر و ایالتی در شمال شرقی هند

بینی

بينى عضو داراى حسّ بويايى است که از آن در بابهاى طهارت، صلات، قصاص و دیات سخن رفته است.

سال

سال به سال قمری و شمسی تقسیم می‌شود و سال شرعی که احکام مرتبط با زمان بر اساس آن تنظیم شده، سال قمری است که دوازده ماه می‌باشد. از عنوان سال در بابهاى طهارت، صلات، زکات، خمس، حجر، وصیت، نکاح و طلاق سخن گفته‌اند.

خلط

به ترشحات مخاطی خارج شده از راه دهان ، خلط می گویند.

نقل

نقل به معنای حالت حاصل از انتقال لفظ از معنای اصلی به معنای دیگر می‌باشد.

پرهیز

اجتناب: به معنای دورى گزیدن است.اجتناب از عناوین کلّى است که در همه ی فقه، کاربرد دارد و در این جا، به اجمال، به مباحث آن اشاره مى‌شود.

نصارا

دین مسیحیت از ادیان بزرگ آسمانی و آیین حضرت عیسی بن مریم علیه‌السّلام است.

عنبر

عَنبر، ماده‌ای تیره‌رنگ و خوش‌بو می‌باشد.

دهان

دهان:از اعضاى بدن است .به اوّلین قسمت دستگاه گوارش؛ شامل لب ها، زبان، دندان ها و غدد بزاقى، دهان گویند.

روزی

هر چیزی که مایه دوام زندگی مخلوقات زنده است را رزق و روزی گویند.

روغن

روغن ماده ای چرب است و از احکام آن در بابهای طهارت، حج، تجارت و اطعمه و اشربه سخن گفته‏اند.

باعث

الباعِث، از نام‌های خداوند است.

بینی

بينى عضو داراى حسّ بويايى است که از آن در بابهاى طهارت، صلات، قصاص و دیات سخن رفته است.

چشم

چشم از اعضای بدن است که دارای قوه بینایی بوده , از آن در بابهاى طهارت، صلات، صوم، حج، اطعمه و اشربه، قصاص و دیات سخن رفته است.

دود

دود: مادّه‌اى شبیه بخار،که پدید آمده از سوختن اجسام است.

طبع

طبع، به مزاج اطلاق می‌شود.

عرض

عرض ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • عرض (فقه)، به فتح عین و سکون راء، به معنای پهنا، مقابل طول، دارای کاربرد فقهی• عرض (فلسفه)، به فتح عین و راء، در مقابل جوهر و از اصطلاحات فلسفی

پشت

حدّ فاصل میان استخوان لگن و کتف انسان را پشت گویند. این عنوان در بابهای طهارت، صلات و دیات آمده است.

حلق

حَلْق (تراشیدن موی سر) و تقصیر (کوتاه کردن موی سر یا ناخن) از واجبات حج و عمره‌اند که در موارد مختلف یکی از آنها انجام می‌شود. حلق و تقصیر مانند سایر اعمال حج و عمره، از عبادات به حساب می‌آیند و مانند نماز نیاز به قصد قربت دارند.

سرخ

سرخ ‌یکى از سه رنگ اصلى می‌باشد. از احکام مرتبط با آن در بابهاى طهارت، صلات، زکات، حج، تجارت، نکاح و دیات سخن گفته‌اند.

اتش

آتش‌ ماده ای است که می سوزاند و گرما و نور تولید می کند و از آن در باب‌هاى طهارت، صلات، جهاد، صید و ذباحه و حدود سخن رفته است.