قبل از هر پاسخی باید دقت کنیم که این سوال مبتنی بر پیش فرض های ویژه ای بنا شده که مطابق آن علم برای مکتشفین و مخترعین است. در حالی که این پیش فرض ها قطعی و همیشگی نبوده اند. به همین دلیل به امام باقر (علیه السلام) شکافنده علوم گفته شده، در حالی که ایشان مخترع و مکتشف نبوده اند. پس جا دارد که ابتدا نگاهی به پیش فرض های این سوال بیندازیم: نگاه پوزیتیویستی: یکی از عوامل شکل گیری این نوع ابهام ها نگاه پوزیتیویستی است که علم را منحصر به عالم مادی و برآمده از تجربه می داند و هر علم غیر تجربی را غیر علمی می خواند و به تعبیری تجربیات را science خوانده و غیر آن را knowledge نام می گذارد. پس نه تنها علوم تجربی را برتر از علوم انسانی می داند، بلکه اصلا علمی غیر از نتایج تجربه قائل نیست. در حالی که بطلان این نوع نگاه بسیار روشن است. اصلی ترین مقدمه ای که تمام علوم تجربی بر آن بنا می شوند، اصل علیت است که علم تجربی هرگز قادر به اثبات آن نیست. چون هر تجربه ای بر پایه پذیرش این اصل بنا شده، یعنی تمام تجربه ها در مرحله بعد از پذیرش این اصل قرار می گیرند، پس چگونه می توانند درباره صحت و سقم آن بررسی کنند؟ در واقع نگاه پوزیتیویستی، اندیشه ای است که از درون خود به فروپاشی می رسد. نگاه منکر غیب: زمانی که انسان خود را در زندگی کوتاه هفتاد ساله دنیوی محدود کرد، طبیعی است که از عظمت عالم غیب غافل شود و مسائل آن برایش بی معنا باشد. به همین دلیل خدمت به بشر، منحصر به این معنا می شود که زرق و برق دنیای مادی او بیشتر شود و رفاه و لذت بیشتری برایش به ارمغان آورده شود. گویی انسان به مثابه حیوانی دیده می شود که سعادتش در آبادانی هر چه بیشتر چراگاه اوست! در حالی که این جفا در حق انسانی است که تا ابدیت امتداد داشته و روح عظیم او قادر به تعالی در اوج آسمان هاست. بنابراین سوال مطرح شده در فوق حاصل تنگ نظری هایی در عرصه هستی و در عرصه علم است. و کسی که دچار این تنگ نظری ها شده، قادر به شناخت امام نیست و نمی تواند اهمیت و ارزش جایگاه امام و علم او و رهبری معصومانه انسان برای سعادتی به اندازه ابدیت را درک کند. و راه حل اصلی رفع چنین شبهه ای خروج از تنگ نظری هاست. اما با فرض باقی ماندن دیدگاههای مطرح شده در بالا و محدود دیدن علم و محدود دیدن هستی، نیز می توان مطالبی مفید مطرح کرد: کشفیات و اختراعات هر کدام نیاز به مقدمات بسیار و فراهم شدن زمینه هایی داشته اند. بسیاری از اختراعات در مرحله ابتدایی خود به نوعی غیر معقول بوده اند. در نظر بگیرید که شما می توانستید با یک چرتکه ساده محاسبات ریاضی را انجام دهید. حال شخصی پیدا شده که با مخارج فراوان دستگاه بزرگی ساخته تا با آن چند عمل ساده ریاضی را انجام دهد! یا شما می توانستید با استفاده از یک اسب کالاهای خود را جا به جا کنید، حال شخصی پیدا شده که با مخارج فراوان دستگاه بزرگ و کم بهره و پر سر و صدایی ساخته که می تواند کار حمل و نقل را انجام دهد! و هر از چند گاه نیز مخزن احتراق آن منفجر می شود! این نوع اختراع ها، تنها زمانی ارزش خود را نشان دادند که در بستر زمان انسان ها و جوامع آنها را پذیرفته اند و گذشت زمان نیز با همراه نمودن نیروهای انسانی بسیار توانسته هر روز بر ارتقاء کیفی آن محصول بیفزاید. بنابراین نگاه به اختراعات و اکتشافات به این شکل که یک نفر بدون مهیا بودن زمینه ها و بستر ها، آنها را به جامعه تقدیم کند، مانند این است که تمام نقشه ها و فرمول های مورد نیاز ساخت یک هواپیما به جمعی صد نفره از کودکان تقدیم شود! به نظر شما آیا این کار معقول است؟ یا اینکه باید جامعه را رشد داد تا خود به این مراحل دست پیدا کند؟ اگر دیدگاه معقولانه باشد، آن وقت می توانیم با نشان دادن جایگاه ائمه در تشویق توده ها به علم جویی نقش آنان را در پیشرفت علمی بشر نشان دهیم. علاوه بر آن اگر ائمه زمینه ای مساعد می دیده اند، مطالب علمی را به مقتضای فهم شاگردشان بیان می کردند. همان طور که مسائل بسیار زیبایی درباره حیوانات و طبیعت توسط امام صادق (ع) برای مفضل تبیین شد. یا اینکه جابر بن حیان به عنوان یک شیمی دان بزرگ شاگرد امام صادق (ع) خوانده شده است.
قبل از هر پاسخی باید دقت کنیم که این سوال مبتنی بر پیش فرض های ویژه ای بنا شده که مطابق آن علم برای مکتشفین و مخترعین است. در حالی که این پیش فرض ها قطعی و همیشگی نبوده اند. به همین دلیل به امام باقر (علیه السلام) شکافنده علوم گفته شده، در حالی که ایشان مخترع و مکتشف نبوده اند. پس جا دارد که ابتدا نگاهی به پیش فرض های این سوال بیندازیم:
نگاه پوزیتیویستی:
یکی از عوامل شکل گیری این نوع ابهام ها نگاه پوزیتیویستی است که علم را منحصر به عالم مادی و برآمده از تجربه می داند و هر علم غیر تجربی را غیر علمی می خواند و به تعبیری تجربیات را science خوانده و غیر آن را knowledge نام می گذارد. پس نه تنها علوم تجربی را برتر از علوم انسانی می داند، بلکه اصلا علمی غیر از نتایج تجربه قائل نیست.
در حالی که بطلان این نوع نگاه بسیار روشن است. اصلی ترین مقدمه ای که تمام علوم تجربی بر آن بنا می شوند، اصل علیت است که علم تجربی هرگز قادر به اثبات آن نیست. چون هر تجربه ای بر پایه پذیرش این اصل بنا شده، یعنی تمام تجربه ها در مرحله بعد از پذیرش این اصل قرار می گیرند، پس چگونه می توانند درباره صحت و سقم آن بررسی کنند؟ در واقع نگاه پوزیتیویستی، اندیشه ای است که از درون خود به فروپاشی می رسد.
نگاه منکر غیب:
زمانی که انسان خود را در زندگی کوتاه هفتاد ساله دنیوی محدود کرد، طبیعی است که از عظمت عالم غیب غافل شود و مسائل آن برایش بی معنا باشد. به همین دلیل خدمت به بشر، منحصر به این معنا می شود که زرق و برق دنیای مادی او بیشتر شود و رفاه و لذت بیشتری برایش به ارمغان آورده شود. گویی انسان به مثابه حیوانی دیده می شود که سعادتش در آبادانی هر چه بیشتر چراگاه اوست! در حالی که این جفا در حق انسانی است که تا ابدیت امتداد داشته و روح عظیم او قادر به تعالی در اوج آسمان هاست.
بنابراین سوال مطرح شده در فوق حاصل تنگ نظری هایی در عرصه هستی و در عرصه علم است. و کسی که دچار این تنگ نظری ها شده، قادر به شناخت امام نیست و نمی تواند اهمیت و ارزش جایگاه امام و علم او و رهبری معصومانه انسان برای سعادتی به اندازه ابدیت را درک کند. و راه حل اصلی رفع چنین شبهه ای خروج از تنگ نظری هاست.
اما با فرض باقی ماندن دیدگاههای مطرح شده در بالا و محدود دیدن علم و محدود دیدن هستی، نیز می توان مطالبی مفید مطرح کرد:
کشفیات و اختراعات هر کدام نیاز به مقدمات بسیار و فراهم شدن زمینه هایی داشته اند. بسیاری از اختراعات در مرحله ابتدایی خود به نوعی غیر معقول بوده اند. در نظر بگیرید که شما می توانستید با یک چرتکه ساده محاسبات ریاضی را انجام دهید. حال شخصی پیدا شده که با مخارج فراوان دستگاه بزرگی ساخته تا با آن چند عمل ساده ریاضی را انجام دهد! یا شما می توانستید با استفاده از یک اسب کالاهای خود را جا به جا کنید، حال شخصی پیدا شده که با مخارج فراوان دستگاه بزرگ و کم بهره و پر سر و صدایی ساخته که می تواند کار حمل و نقل را انجام دهد! و هر از چند گاه نیز مخزن احتراق آن منفجر می شود!
این نوع اختراع ها، تنها زمانی ارزش خود را نشان دادند که در بستر زمان انسان ها و جوامع آنها را پذیرفته اند و گذشت زمان نیز با همراه نمودن نیروهای انسانی بسیار توانسته هر روز بر ارتقاء کیفی آن محصول بیفزاید.
بنابراین نگاه به اختراعات و اکتشافات به این شکل که یک نفر بدون مهیا بودن زمینه ها و بستر ها، آنها را به جامعه تقدیم کند، مانند این است که تمام نقشه ها و فرمول های مورد نیاز ساخت یک هواپیما به جمعی صد نفره از کودکان تقدیم شود! به نظر شما آیا این کار معقول است؟ یا اینکه باید جامعه را رشد داد تا خود به این مراحل دست پیدا کند؟
اگر دیدگاه معقولانه باشد، آن وقت می توانیم با نشان دادن جایگاه ائمه در تشویق توده ها به علم جویی نقش آنان را در پیشرفت علمی بشر نشان دهیم. علاوه بر آن اگر ائمه زمینه ای مساعد می دیده اند، مطالب علمی را به مقتضای فهم شاگردشان بیان می کردند. همان طور که مسائل بسیار زیبایی درباره حیوانات و طبیعت توسط امام صادق (ع) برای مفضل تبیین شد. یا اینکه جابر بن حیان به عنوان یک شیمی دان بزرگ شاگرد امام صادق (ع) خوانده شده است.
- [سایر] چرا به امام باقر (ع) شکافنده علم (باقر العلوم) می گویند؟
- [سایر] چرا به امام باقر (ع) شکافنده علم (باقر العلوم) می گویند؟
- [سایر] زندگی امام باقر (ع) چگونه بود؟
- [سایر] داستانی از امام باقر(ع) بیان کنید؟
- [سایر] زندگی امام باقر (ع) چگونه بود؟
- [سایر] امام باقر(ع) چگونه به شهادت رسیدند؟
- [سایر] زندگی امام باقر (ع) چگونه بود؟
- [سایر] امام باقر(ع) چگونه به شهادت رسیدند؟
- [سایر] آیا امام چهارم (زین العابدین) و امام محمد باقر (ع) در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] زندگی نامه امام باقر (ع) را بیان کنید؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله شبیری زنجانی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است، بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلَّا اللَّهُ وأَنَّ محمَّداً رَسُولُ اللَّهِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (أَللَّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمِنینَ و الْمُؤْمِناتِ) و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المیِّتِ) و اگر زن است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المیِّتِ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اول، بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بالحَقِّ بشیراً ونَذیراً بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ). و بعد از تکبیر دوم، بگوید: (أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ وبارِکْ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ، وارْحَمْ محمَّداً و آلَ محمَّد، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وبارَکْتَ و رَحِمْتَ عَلی إبْرَاهیمَ و آلِ إبْراهیمَ، إِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وصَلِّ عَلی جَمیعِ الْأنبیاءِ و الْمُرْسَلینَ، و الشُّهداءِ و الصِّدِّیقینَ، وجَمیعِ عِبَادِ اللَّهِ الصَّالحین). و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمنینَ و الْمُؤْمِناتِ و المُسْلِمِینَ و المُسْلِماتِ، الْأَحیاءِ مِنْهُمْ و الْأَمْواتِ، تَابِعِ اللّهُمَّ بَیْنَنَا وبَیْنَهُمْ بالخَیْراتِ، إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ، إنَّکَ علی کلِّ شیءٍ قَدیرٌ). و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذا عَبْدُکَ وابْنُ عَبْدِکَ وابْنُ أَمَتِکَ، نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ به مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِهِ، وإِنْ کان مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عنْهُ واغْفِرْ له، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِهِ فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ) ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذه أَمَتُکَ وابْنَةُ عَبْدِکَ وابْنَةُ أَمَتِکَ، نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ بها مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَتْ مُحْسِنةً فَزِدْ فی إِحْسَانِها، وإِنْ کانت مُسِیئةً فَتَجاوَزْ عنْها واغْفِرْ لها، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِها فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ).
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله بعد از تکبیر دوم بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ و بعد از تکبیر چهارم، اگر میت مرد است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِکْ عَلی مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد کَأفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَبَارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْرَاهِیمَ وآلِ إِبْرَاهِیم إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ والْمُرْسلیِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْیَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْء قَدِیر و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است، بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِه وَإنْ کَانَ مُسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنتُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ کَانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إِحْسَانِهَا وَإنْ کَانَت مُسِیئةً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَاغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهَا فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
- [آیت الله بهجت] دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فورا نیت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بنا بر احتیاط واجب به نحو مأثور بگوید : ( بسم اللّه و بِاللّه و صَلَّی اللّه عَلی محمّدٍ و آلِ محمّد ) یا ( بسم اللّه و باللّه اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ) ، ولی بهتر است بگوید : ( بسم اللّه و باللّه السّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ و رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُه ) ، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنا بر اظهر وقتی سر از سجده برداشت تشهد بخواند سپس سلام بدهد .
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.