آیا بین قرآن و دروس دانشگاهی ارتباطی وجود دارد؟
اسلام با ظهور خود، فرهنگ نوینی را به بشریت عرضه داشت و با طرح مفاهیم جدید، بینش انسان‌ها را دگرگون ساخت. این مفاهیم که از مجرای وحی و سنت رسول خدا(ص) - که ترجمان حقیقی وحی بود - نازل شد و با عمل و رفتار مؤمنان در شبه جزیره عربستان بسط یافت؛ بنیان‌های تکوین یک (امت واحد جهانی) را فراهم آورد. قرآن شریف، سفارش‌های مکرری به اندیشیدن و تمیز درست از نادرست دارد و این رهنمودها کاملاً منطقی است. این کتاب عظیم همان‌طور که عقل را راهنمای انسان می‌داند، از افراد بشر می‌خواهد تا حکمت و رشد خود را گسترش دهند. در این باب نگا: عباس محمود عقاد، تفکر از دیدگاه اسلام، ترجمه محمدرضا عطائی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد: چاپ اول 1371 ش، صص 9-26. همچنین در این کتاب بی‌نظیر، آموزه‌هایی وجود دارد که سمت و سوی حرکت آدمی را به کلی دگرگون ساخته است. آموزه‌هایی در باب اخلاق، خداشناسی، انسان‌شناسی، جهان‌شناسی، تاریخ و... . حضرت رسول(ص) با سیره عملی و گفتار زبانی و بعد از او ائمه(ع)، کوشش کردند تا این آموزه‌ها را به طور صحیح و درست برای ما تفسیر کنند؛ هر چند به دلایلی نشد آنچه را که حق این کتاب بود، به بشریت ارزانی دارند. اما باید به این نکته توجه داشت که هدف اصلی و اولی قرآن شریف، کدام یک از این آموزه‌ها بوده است؟ آیا علاوه بر طرح مسائلی چون خداشناسی، انسان‌شناسی، راهنماشناسی و اخلاق؛ مواردی چون جهان‌شناسی به معنای شناخت جهان و طبیعت (مانند فیزیک، گیاه‌شناسی، زمین‌شناسی، ستاره‌شناسی) و در یک کلام دانش تجربی نیز مد نظر وحی بوده است تا ما انتظار داشته باشیم که چنین قضایایی نیز در قرآن طرح شده باشد؟! قرآن، کتاب انسان‌سازی است تاآنچه را که بشر در راه تکامل حقیقی؛ یعنی، تقرب به خدای متعال نیاز دارد، به او بیاموزد. بر این اساس، آموزه‌هایی که در ارتباط مستقیم با این مسأله بوده‌اند مورد اهتمام آیات قرآن‌اند؛ یعنی، در باب خداشناسی، انسان‌شناسی، معادشناسی، راهنماشناسی، اخلاق و احکام عبادی. اما درباره جهان، طبیعت و مسائل فیزیکی و جسمانیِ بدن، قرآن به طور اجمالی و استطرادی، بحث کرده‌است و شاید هیچ آیه‌ای را نیابیم که مستقلاً و مستقیماً، به ذکر آفرینش جهان و کیفیت وجود آسمان‌ها و زمین پرداخته باشد. در برخی موارد، گفت و گو از آفرینش جهان و انواع آفریده‌ها، برای آگاهانیدن انسان و رهنمونی او به عظمت الهی و سترگی حکمت‌هایی است که خداوند در آفرینش به کار برده است. در پاره‌ای مواضع، نعمت‌های خدا در آسمان و زمین، به تفصیل یادآوری شده است تا انگیزه‌ای برای شکر و حق‌شناسی باشد. و در همه جا ممکن است این هدف مد نظر باشد که انسان، با نگرش به عالم - از آن جهت که آفریده خدا و در چنبره تدبیر او است - (معرفت فطری) و (شناخت حضوری) خود را شکوفا کند و به آن شدت و نیروی بیشتری بخشد. محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، مؤسسه در راه حق، قم: چاپ اول 1367 ش، ج 1، ص 226 و 225. با توجه به این نکته، در پاسخ به این پرسش خاطرنشان می‌شویم که اگر مقصود از (نظریات قرآن) در باب آموزه‌هایی باشد که هدف اولی و اصلی قرآن است؛ بله در این جهت ما باید کوشش کنیم تا آموزه‌های قرآنی را محور نظریات علمی خود قرار دهیم و از آنها سود جوییم. به راستی ما در انسان‌شناسی و اخلاق و حتی مباحث خداشناسی، راهنماشناسی و معادشناسی، هنوز مطالب ناگفته بسیاری در قرآن داریم که با استخراج و انتظام منطقی آنها، می‌توانیم مسائل جدیدی را در این ساحت‌ها، به جهان بشری عرضه کنیم. اما اگر منظور، آموزه‌هایی در ساحت دانش تجربی باشد - که هدف اولی و اصلی قرآن نبوده و در این مورد تنها به ذکر کلیاتی اکتفا شده است - به نظر ما نباید تلاش بیهوده‌ای را آغاز کنیم؛ همان گونه که برخی چون رشید رضا در تفسیر (المنار) و طنطاوی در تفسیر (الجواهر فی تفسیر القرآن) کوشش کرده‌اند که بسیاری از مسائل علمی را با آیات قرآن تطبیق دهند. این آیات از آن جا که جنبه غیراصلی و استطرادی دارد، در هیچ زمینه، هیچ‌گاه به بحث‌های تفصیلی در این باب نپرداخته است؛ بلکه به همان اندازه که هدف قرآن در هدایت مردم تأمین می‌شده، بسنده کرده است. به همین جهت برخلاف بسیاری از آیات دیگر، این آیات غالباً دارای ابهام‌هایی است و کمتر می‌توانیم نظر قطعی در این مورد به قرآن نسبت دهیم. برای آگاهی بیشتر ر.ک: همان، صص 228 - 232. در این جا تذکر چند نکته لازم و ضروری است: 1. هر چند قرآن به دانش تجربی - چنان که توضیحش گذشت - نپرداخته است؛ ولی با لحن خاصی انسان را تشویق و ترغیب نموده است که در این باره به کند و کاو و جست و جو و کشف عالم طبیعت بپردازد. (نگا: اعراف، آیه 185؛ غاشیه، آیه 20 - 17 ؛ بقره، آیه 164 و...) 2. خداوند، عقل را به عنوان (حجت باطنی) برای انسان قرار داده است تا در پرتو آن، بشر خود دست به خلاقیت زده و با استفاده از آن، مجهولات جهان طبیعت را کشف کند. در حقیقت، این موضوع به انسان واگذار شده است؛ از این رو در این باره باید از عقول دیگران و تجارب آنان، سود جوید. 3. علوم اسلامی، همچون تفسیر، فقه، اصول، حدیث، نحو، بلاغت، تاریخ، اخلاق، فلسفه و کلام، هر چند در پرتو هدایت‌های رسول خدا(ص) و پایه‌گذاری حضرت علی(ع) پدید آمده است؛ ولی بسط و تسدید آن به وسیله‌ی انسان صورت گرفت و آدمی با عقل خود، آن را توسعه بخشید. بنابراین علوم غیراسلامی نیز می‌تواند با خود آدمی، رشد و بالندگی خود را به دست آورد. در این باب نگا: علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، ظهور شیعه، انتشارات فقیه، تهران: چاپ اول، 1360 ش، ص 33 و 34. 4. طفیلی و استطرادی بودن بعضی از آموزه‌های قرآنی درباره‌ی (دانش تجربی)، به این معنا نیست که آنها پندارهای خیالی‌اند که برای ارائه یک پیام ارزشی ساخته و پرداخته شده باشند. هرگز چنین نیست! گزارش‌های (وحی) از خلقت آسمان و زمین، کلام آن خداوندی است که بهتر و برتر از همگان به اسرار خلقت و چگونگی آفرینش آگاه است. قرآن، در پی تبیین چنین آموزه‌هایی نبوده است و از این رو این سلسله آیات، با ابهام مطرح شده است. در واقع با این سلسله آیات، خداوند آدمی را تحریک، تشویق و ترغیب کرده است تا با استمداد از عقل خود، به کشف رازهای مجهول آن نایل آید. 5. ناگفته نماند که نگاه دینی قرآن به طبیعت و تاریخ، از یک امتیاز عمده نسبت به نگاه مفسران مادی طبیعت برخوردار است؛ زیرا قرآن، همراه با طرح این مسائل، به (علت فاعلی و غایی) حوادث طبیعی و تاریخی نیز توجّه نشان می‌دهد و در نتیجه علوم طبیعی و اجتماعی را با دو بال (هو الاول) و (هوالاخر) تا اوج‌گاه (مبدأ) و (معاد) پرواز می‌دهد. آیت اللَّه عبداللَّه جوادی آملی، شریعت در آیینه معرفت، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران: چاپ اول، 1372، صص 164 - 166. به هر حال ما باید در بعضی از آموزه‌های قرآنی - که اهتمام اولی به آن شده است - نظریات آن را استخراج کرده، به جهانیان عرضه نماییم؛ ولی در بعضی از دانش‌ها (چون دانش تجربی و تاریخی) باید با استمداد از عقل بشری و تبادل آرا و افکار، از دیدگاه دانشمندان، در کشف مجهولات خویش استفاده کنیم. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 20/500004)
عنوان سوال:

آیا بین قرآن و دروس دانشگاهی ارتباطی وجود دارد؟


پاسخ:

اسلام با ظهور خود، فرهنگ نوینی را به بشریت عرضه داشت و با طرح مفاهیم جدید، بینش انسان‌ها را دگرگون ساخت. این مفاهیم که از مجرای وحی و سنت رسول خدا(ص) - که ترجمان حقیقی وحی بود - نازل شد و با عمل و رفتار مؤمنان در شبه جزیره عربستان بسط یافت؛ بنیان‌های تکوین یک (امت واحد جهانی) را فراهم آورد.
قرآن شریف، سفارش‌های مکرری به اندیشیدن و تمیز درست از نادرست دارد و این رهنمودها کاملاً منطقی است. این کتاب عظیم همان‌طور که عقل را راهنمای انسان می‌داند، از افراد بشر می‌خواهد تا حکمت و رشد خود را گسترش دهند. در این باب نگا: عباس محمود عقاد، تفکر از دیدگاه اسلام، ترجمه محمدرضا عطائی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد: چاپ اول 1371 ش، صص 9-26. همچنین در این کتاب بی‌نظیر، آموزه‌هایی وجود دارد که سمت و سوی حرکت آدمی را به کلی دگرگون ساخته است. آموزه‌هایی در باب اخلاق، خداشناسی، انسان‌شناسی، جهان‌شناسی، تاریخ و... .
حضرت رسول(ص) با سیره عملی و گفتار زبانی و بعد از او ائمه(ع)، کوشش کردند تا این آموزه‌ها را به طور صحیح و درست برای ما تفسیر کنند؛ هر چند به دلایلی نشد آنچه را که حق این کتاب بود، به بشریت ارزانی دارند.
اما باید به این نکته توجه داشت که هدف اصلی و اولی قرآن شریف، کدام یک از این آموزه‌ها بوده است؟ آیا علاوه بر طرح مسائلی چون خداشناسی، انسان‌شناسی، راهنماشناسی و اخلاق؛ مواردی چون جهان‌شناسی به معنای شناخت جهان و طبیعت (مانند فیزیک، گیاه‌شناسی، زمین‌شناسی، ستاره‌شناسی) و در یک کلام دانش تجربی نیز مد نظر وحی بوده است تا ما انتظار داشته باشیم که چنین قضایایی نیز در قرآن طرح شده باشد؟!
قرآن، کتاب انسان‌سازی است تاآنچه را که بشر در راه تکامل حقیقی؛ یعنی، تقرب به خدای متعال نیاز دارد، به او بیاموزد. بر این اساس، آموزه‌هایی که در ارتباط مستقیم با این مسأله بوده‌اند مورد اهتمام آیات قرآن‌اند؛ یعنی، در باب خداشناسی، انسان‌شناسی، معادشناسی، راهنماشناسی، اخلاق و احکام عبادی.
اما درباره جهان، طبیعت و مسائل فیزیکی و جسمانیِ بدن، قرآن به طور اجمالی و استطرادی، بحث کرده‌است و شاید هیچ آیه‌ای را نیابیم که مستقلاً و مستقیماً، به ذکر آفرینش جهان و کیفیت وجود آسمان‌ها و زمین پرداخته باشد.
در برخی موارد، گفت و گو از آفرینش جهان و انواع آفریده‌ها، برای آگاهانیدن انسان و رهنمونی او به عظمت الهی و سترگی حکمت‌هایی است که خداوند در آفرینش به کار برده است. در پاره‌ای مواضع، نعمت‌های خدا در آسمان و زمین، به تفصیل یادآوری شده است تا انگیزه‌ای برای شکر و حق‌شناسی باشد. و در همه جا ممکن است این هدف مد نظر باشد که انسان، با نگرش به عالم - از آن جهت که آفریده خدا و در چنبره تدبیر او است - (معرفت فطری) و (شناخت حضوری) خود را شکوفا کند و به آن شدت و نیروی بیشتری بخشد. محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، مؤسسه در راه حق، قم: چاپ اول 1367 ش، ج 1، ص 226 و 225.
با توجه به این نکته، در پاسخ به این پرسش خاطرنشان می‌شویم که اگر مقصود از (نظریات قرآن) در باب آموزه‌هایی باشد که هدف اولی و اصلی قرآن است؛ بله در این جهت ما باید کوشش کنیم تا آموزه‌های قرآنی را محور نظریات علمی خود قرار دهیم و از آنها سود جوییم. به راستی ما در انسان‌شناسی و اخلاق و حتی مباحث خداشناسی، راهنماشناسی و معادشناسی، هنوز مطالب ناگفته بسیاری در قرآن داریم که با استخراج و انتظام منطقی آنها، می‌توانیم مسائل جدیدی را در این ساحت‌ها، به جهان بشری عرضه کنیم.
اما اگر منظور، آموزه‌هایی در ساحت دانش تجربی باشد - که هدف اولی و اصلی قرآن نبوده و در این مورد تنها به ذکر کلیاتی اکتفا شده است - به نظر ما نباید تلاش بیهوده‌ای را آغاز کنیم؛ همان گونه که برخی چون رشید رضا در تفسیر (المنار) و طنطاوی در تفسیر (الجواهر فی تفسیر القرآن) کوشش کرده‌اند که بسیاری از مسائل علمی را با آیات قرآن تطبیق دهند. این آیات از آن جا که جنبه غیراصلی و استطرادی دارد، در هیچ زمینه، هیچ‌گاه به بحث‌های تفصیلی در این باب نپرداخته است؛ بلکه به همان اندازه که هدف قرآن در هدایت مردم تأمین می‌شده، بسنده کرده است. به همین جهت برخلاف بسیاری از آیات دیگر، این آیات غالباً دارای ابهام‌هایی است و کمتر می‌توانیم نظر قطعی در این مورد به قرآن نسبت دهیم. برای آگاهی بیشتر ر.ک: همان، صص 228 - 232.
در این جا تذکر چند نکته لازم و ضروری است:
1. هر چند قرآن به دانش تجربی - چنان که توضیحش گذشت - نپرداخته است؛ ولی با لحن خاصی انسان را تشویق و ترغیب نموده است که در این باره به کند و کاو و جست و جو و کشف عالم طبیعت بپردازد. (نگا: اعراف، آیه 185؛ غاشیه، آیه 20 - 17 ؛ بقره، آیه 164 و...)
2. خداوند، عقل را به عنوان (حجت باطنی) برای انسان قرار داده است تا در پرتو آن، بشر خود دست به خلاقیت زده و با استفاده از آن، مجهولات جهان طبیعت را کشف کند. در حقیقت، این موضوع به انسان واگذار شده است؛ از این رو در این باره باید از عقول دیگران و تجارب آنان، سود جوید.
3. علوم اسلامی، همچون تفسیر، فقه، اصول، حدیث، نحو، بلاغت، تاریخ، اخلاق، فلسفه و کلام، هر چند در پرتو هدایت‌های رسول خدا(ص) و پایه‌گذاری حضرت علی(ع) پدید آمده است؛ ولی بسط و تسدید آن به وسیله‌ی انسان صورت گرفت و آدمی با عقل خود، آن را توسعه بخشید. بنابراین علوم غیراسلامی نیز می‌تواند با خود آدمی، رشد و بالندگی خود را به دست آورد. در این باب نگا: علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، ظهور شیعه، انتشارات فقیه، تهران: چاپ اول، 1360 ش، ص 33 و 34.
4. طفیلی و استطرادی بودن بعضی از آموزه‌های قرآنی درباره‌ی (دانش تجربی)، به این معنا نیست که آنها پندارهای خیالی‌اند که برای ارائه یک پیام ارزشی ساخته و پرداخته شده باشند. هرگز چنین نیست! گزارش‌های (وحی) از خلقت آسمان و زمین، کلام آن خداوندی است که بهتر و برتر از همگان به اسرار خلقت و چگونگی آفرینش آگاه است. قرآن، در پی تبیین چنین آموزه‌هایی نبوده است و از این رو این سلسله آیات، با ابهام مطرح شده است. در واقع با این سلسله آیات، خداوند آدمی را تحریک، تشویق و ترغیب کرده است تا با استمداد از عقل خود، به کشف رازهای مجهول آن نایل آید.
5. ناگفته نماند که نگاه دینی قرآن به طبیعت و تاریخ، از یک امتیاز عمده نسبت به نگاه مفسران مادی طبیعت برخوردار است؛ زیرا قرآن، همراه با طرح این مسائل، به (علت فاعلی و غایی) حوادث طبیعی و تاریخی نیز توجّه نشان می‌دهد و در نتیجه علوم طبیعی و اجتماعی را با دو بال (هو الاول) و (هوالاخر) تا اوج‌گاه (مبدأ) و (معاد) پرواز می‌دهد. آیت اللَّه عبداللَّه جوادی آملی، شریعت در آیینه معرفت، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران: چاپ اول، 1372، صص 164 - 166. به هر حال ما باید در بعضی از آموزه‌های قرآنی - که اهتمام اولی به آن شده است - نظریات آن را استخراج کرده، به جهانیان عرضه نماییم؛ ولی در بعضی از دانش‌ها (چون دانش تجربی و تاریخی) باید با استمداد از عقل بشری و تبادل آرا و افکار، از دیدگاه دانشمندان، در کشف مجهولات خویش استفاده کنیم. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 20/500004)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین