می خواستم بدونم مقام کسی همانند حضرت خدیجه(س) که تمام ثروت خود را فدای گسترش اسلام می کنه ( و یا در راه خدمت به خلق و ابادانی اسلام صرف می کنه ) بالاتره یا کسی مثه پیامبر که به تبلیغ دین و دعوت مردم می پردازه ؟ ( منظورم مقایسه شخصیتی نیست چون قطعا پیامبر مقامش بالاتره ، بلکه این بزرگواران نمونه هایی از 2 گروه هستند )
می خواستم بدونم مقام کسی همانند حضرت خدیجه(س) که تمام ثروت خود را فدای گسترش اسلام می کنه ( و یا در راه خدمت به خلق و ابادانی اسلام صرف می کنه ) بالاتره یا کسی مثه پیامبر که به تبلیغ دین و دعوت مردم می پردازه ؟ ( منظورم مقایسه شخصیتی نیست چون قطعا پیامبر مقامش بالاتره ، بلکه این بزرگواران نمونه هایی از 2 گروه هستند ) پاسخ: در ابتدا شایسته است این پرسش این گونه تصحیح شود که در گسترش و تبلیغ امور دینی و اعتلای اسلام نقش کدام گروه و افراد مهمتر است: کسانی که اموال خویش را در راه خدا مصرف می کنند و حاضرند آنچه که از مال دنیا در اختیار دارند را هزینه کنند یا افراد و اشخاصی که غیر از اموال خود توان جسمی و عمر وعلم و بیان(جان) خود را در این راه بذل و بخشش می کنند؟ اینکه اگر در پرسش مطرح شده با تسامح حضرت خدیجه را نماینده گروه اول بدانیم قطعا نماینده گروه دوم پیامبر نخواهد بود تا بتوابیم در مقام قیاس آن دو بر آییم چون ایشان موسس دین هستند و هر دو گروه مورد بحث، مال و جان خویش را در راه آنچه پیامبر از طریق وحی آورده است صرف می کنند.بلکه نماینده گروه دوم مبلغین دین به معنای عام آن هستند نه به معنای خاص یا بهتر بگوییم به معنای اخص که فقط شامل وجود پیامبر شود. با بیان این تشریح که به نظر لازم می آمد و قطعا توضیح بیشتری را هم می طلبد اما برای دور نشدن از آنچه در سئوال مطرح شده است توجه اذهان پرسش گر و نقاد را به نکات ذیل جلب کرده و نتیجه گیری را به همان ذهن فعال و جستجو گر می سپاریم: الف- .......شکی نیست که مال خدیجه به درد مسلمین خورد, اما آیا مال خدیجه صرف دعوت به اسلام شد؟ یعنی خدیجه پول زیادی داشت, پول خدیجه را به کسی دادند و گفتند بیا مسلمان شو؟ آیا یک جا انسان در تاریخ چنین چیزی پیدا می‌کند یا نه؟ در شرائطی که مسلمین و پیغمبر اکرم در نهایت درجه سختی و تحت فشار بودند جناب خدیجه مال و ثروت خودش را در اختیار پیغمبر گذاشت ولی نه برای اینکه پیغمبر العیاذ بالله به کسی رشوه بدهد و تاریخ نیز هیچگاه چنین چیزی نشان نمی‌دهد. این مال آنقدر هم زیاد نبوده و اصلا در آن زمان, ثروت نمی‌توانسته اینقدر زیاد باشد. ثروت خدیجه که زیاد بود, نسبت به ثروتی که در آن روز در آن مناطق بود زیاد بود نه در حد ثروت مثلا یکی از میلیاردهای تهران که بگوئیم او مثل یکی از سرمایه‌دارهای تهران بود. مکه شهر کوچکی بود, البته یک عده تاجر و بازرگان داشت, سرمایه‌دار هم داشت ولی سرمایه‌دارهای مکه مثل سرمایه‌دارهای نیشابور مثلا بودند نه مثل سرمایه‌دارهای تهران یا اصفهان یا مشهد و از این قبیل. پس اگر مال خدیجه نبود فقر و تنگدستی شاید مسلمین را از پا در می‌آورد. مال خدیجه خدمت کرد اما نه خدمت رشوه دادن که کسی را با پول مسلمان کرده باشد, بلکه خدمت به این معنی که مسلمانان گرسنه را نجات داد و مسلمانان با پول خدیجه توانستند سد رمقی بکنند [مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج‌16، ص: 181] این بیان شهید مطهری عمومیت داردو شامل تمام کسانی که اموال خویش را در راه دین می بخشند آن هم اگر مانند خدیجه که تمام اموال را در اختیار پیامبر نهاد می شود. ب- هر دو گروه باید در بذل مال و عمر و جان خویش درا بتدا اهل ایمان باشند و نیت الهی داشته با شند و به تعبیر قرآن اعمالشان فی سبیبل الله با شدلذا صراحتا قرآن هر دو گروه را اینگونه خطاب می کند که الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی‌ سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُون‌ التوبة : 20 که بعد از مسئله هجرت که در جایگاه خود قابل طرح و تفسیر است تلاشگری در راه حق به اموال و جان لیاقت درجه والایی در نزد الله است اما در امر تبلیغ دین و رسالت نکته دیگری است که قرآن مبلّغین الهی را چنین توصیف می‌کند: (الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ احَداً الَّا اللَّه) احزاب 39 آنانکه پیامهای الهی را تبلیغ‌ می‌کنند و از او خشیت دارند و از کسی جز خدا نمی‌ترسند. وظیفه بذل اموال یکی از راه های رسیدن به بهشت است که خداوند جهان درجه ای عظیم برای قایل شده است ولی در عین اهمیّت این موضوع باید توجه نمود که همه وظایف در دادن مال در راه خدا خلاصه نمی شود، در کنار این عمل، کارهای فرهنگی، و تربیتی و حفظ مسلمین از انحراف، و ساختن یک جامعه صد در صد اسلامی از اهمّ وظایف مبلغین است، در این صورت نباید خدمات ارزشمند فرهنگسازان و مربیان و معلمان واقعی را نادیده گرفت و تنها چشم به مال ثروتمندان دوخت و آنچه در تاریخ مشاهده می شود بیشترین کشته شدگان درراه خدا از گروه دوم یعنی مبلغین هستند گو اینکه ایشان همواره در جبهه ای نزدیک به دشمن در حال دعوت به دین و دفاع از مرزهای ایمانی هستند ج- در امر مهمی چون دوام، پایداری و پیشرفت اسلام و مسلمانان یکی ازامور مهم مربوط به حقوق مالی است.اما با این توصیف که اگر ثروتمندان، حقوق مالی خود را به افراد صلاحیت دار بپردازند، نیازمندان تأمین شده، بعلاوه مساجد، مدارس، بیمارستانها، مراکز تبلیغی و غیره تأسیس گشته، مبلّغان و نویسندگان لایق تربیت می‌شوند و با تهیّه وسائل تبلیغاتیِ روز، برنامه‌های اسلام، درجهان ترویج می‌گردد. و سهل انگاری دراین امر، باعث به خطرافتادن اسلام و مسلمانان خواهد شد. امام صادق علیه‌السلام فرمود: (إِنَّ مِنْ بَقاءِ الْمُسْلِمینَ وَبَقاءِ الْإِسْلامِ انْ تَصیرَالْأَمْوالُ عِنْدَ مَنْ یَعْرِفُ فیهَاالْحَقَّ وَیَصْنَعُ (فیهَا) المَعْرُوفَ. فَإِنَّ مِنْ فَناءِ الْأِسْلامِ وَ فَناءِ الْمُسْلِمینَ أَنْ تَصیرَ الْأَمْوالُ فی‌ ایْدی‌ مَنْ لا یَعْرِفُ فیهَا الْحَقَّ وَلا یَصْنَعُ فیهَاالْمَعْرُوفَ) فروع کافی، ج 4، ص 25. دوام وپایداری مسلمانان واسلام‌به این است که ثروتها دردست افرادی قرارگیرد که حق آن را بشناسند و در راه نیک، صرف نمایند، و نابودی اسلام و مسلمانان به این بستگی دارد که اموال دراختیار کسانی قرار گیرد که حق ثروت خود را نشناخته، کار نیک انجام ندهند. د- در توصیف اموال بیان شده است که کمک به دین خدا و دولت اسلامی یکی از راههای ارزشمند استفاده از ثروت است که آن را در جهت ترویج و تبلیغ دین، تعلیم و تربیت اسلامی، نشر کتابها و مجلّات مفید، تأسیس مراکز تبلیغاتی وتحقیقاتی مانند: مساجد، مدارس، دانشگاهها و مانند آن به کار گیرند، تا پایه‌های دین و دولت اسلامی در جامعه، استوار گردد و در مقابل تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام، همچون دژی محکم، ایستادگی کرده و دین وایمان مردم را از دستبرد بیگانگان حفظ کند. مصرف مال درموارد بالااز نمونه‌های روشن انفاق در راه خداست که قرآن می‌فرماید: (وَانْفِقُوا فی‌ سَبیلِ اللَّهِ ...) بقره 195 در پایان خاطره ای جالب از حجه الاسلام قرائتی نقل می کنیم که مانند همیشه ایشان در قالب مثال، نزدیکترین راه رابرای فهم درست مطلب بر گزیده اند: یکی از بازاری‌ها به من گفت: با توجّه به خدمات بازاری‌ها، چرا شما کمتر از آنها تجلیل می‌کنی؟ گفتم: درست است که شما پشتوانه انقلاب‌ بوده‌اید، امّا در جنگ این جوانها هستند که با خون خویش حرف اوّل را می‌زنند. آنگاه مثالی زدم و گفتم: هم حضرت خدیجه‌ به اسلام خدمت کرده هم حضرت علی‌اصغر، امّا شما برای علی‌اصغر بیشتر گریه کرده‌ای یا حضرت خدیجه‌؟ حساب مال از خون جداست. [کتاب خاطرات حجت الاسلام قرائتی(ج‌1) ص 77 ]
عنوان سوال:

می خواستم بدونم مقام کسی همانند حضرت خدیجه(س) که تمام ثروت خود را فدای گسترش اسلام می کنه ( و یا در راه خدمت به خلق و ابادانی اسلام صرف می کنه ) بالاتره یا کسی مثه پیامبر که به تبلیغ دین و دعوت مردم می پردازه ؟ ( منظورم مقایسه شخصیتی نیست چون قطعا پیامبر مقامش بالاتره ، بلکه این بزرگواران نمونه هایی از 2 گروه هستند )


پاسخ:

می خواستم بدونم مقام کسی همانند حضرت خدیجه(س) که تمام ثروت خود را فدای گسترش اسلام می کنه ( و یا در راه خدمت به خلق و ابادانی اسلام صرف می کنه ) بالاتره یا کسی مثه پیامبر که به تبلیغ دین و دعوت مردم می پردازه ؟ ( منظورم مقایسه شخصیتی نیست چون قطعا پیامبر مقامش بالاتره ، بلکه این بزرگواران نمونه هایی از 2 گروه هستند )

پاسخ: در ابتدا شایسته است این پرسش این گونه تصحیح شود که در گسترش و تبلیغ امور دینی و اعتلای اسلام نقش کدام گروه و افراد مهمتر است: کسانی که اموال خویش را در راه خدا مصرف می کنند و حاضرند آنچه که از مال دنیا در اختیار دارند را هزینه کنند یا افراد و اشخاصی که غیر از اموال خود توان جسمی و عمر وعلم و بیان(جان) خود را در این راه بذل و بخشش می کنند؟
اینکه اگر در پرسش مطرح شده با تسامح حضرت خدیجه را نماینده گروه اول بدانیم قطعا نماینده گروه دوم پیامبر نخواهد بود تا بتوابیم در مقام قیاس آن دو بر آییم چون ایشان موسس دین هستند و هر دو گروه مورد بحث، مال و جان خویش را در راه آنچه پیامبر از طریق وحی آورده است صرف می کنند.بلکه نماینده گروه دوم مبلغین دین به معنای عام آن هستند نه به معنای خاص یا بهتر بگوییم به معنای اخص که فقط شامل وجود پیامبر شود.
با بیان این تشریح که به نظر لازم می آمد و قطعا توضیح بیشتری را هم می طلبد اما برای دور نشدن از آنچه در سئوال مطرح شده است توجه اذهان پرسش گر و نقاد را به نکات ذیل جلب کرده و نتیجه گیری را به همان ذهن فعال و جستجو گر می سپاریم:
الف- .......شکی نیست که مال خدیجه به درد مسلمین خورد, اما آیا مال خدیجه صرف دعوت به اسلام شد؟ یعنی خدیجه پول زیادی داشت, پول خدیجه را به کسی دادند و گفتند بیا مسلمان شو؟ آیا یک جا انسان در تاریخ چنین چیزی پیدا می‌کند یا نه؟ در شرائطی که مسلمین و پیغمبر اکرم در نهایت درجه سختی و تحت فشار بودند جناب خدیجه مال و ثروت خودش را در اختیار پیغمبر گذاشت ولی نه برای اینکه پیغمبر العیاذ بالله به کسی رشوه بدهد و تاریخ نیز هیچگاه چنین چیزی نشان نمی‌دهد. این مال آنقدر هم زیاد نبوده و اصلا در آن زمان, ثروت نمی‌توانسته اینقدر زیاد باشد. ثروت خدیجه که زیاد بود, نسبت به ثروتی که در آن روز در آن مناطق بود زیاد بود نه در حد ثروت مثلا یکی از میلیاردهای تهران که بگوئیم او مثل یکی از سرمایه‌دارهای تهران بود. مکه شهر کوچکی بود, البته یک عده تاجر و بازرگان داشت, سرمایه‌دار هم داشت ولی سرمایه‌دارهای مکه مثل سرمایه‌دارهای نیشابور مثلا بودند نه مثل سرمایه‌دارهای تهران یا اصفهان یا مشهد و از این قبیل. پس اگر مال خدیجه نبود فقر و تنگدستی شاید مسلمین را از پا در می‌آورد. مال خدیجه خدمت کرد اما نه خدمت رشوه دادن که کسی را با پول مسلمان کرده باشد, بلکه خدمت به این معنی که مسلمانان گرسنه را نجات داد و مسلمانان با پول خدیجه توانستند سد رمقی بکنند [مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج‌16، ص: 181]
این بیان شهید مطهری عمومیت داردو شامل تمام کسانی که اموال خویش را در راه دین می بخشند آن هم اگر مانند خدیجه که تمام اموال را در اختیار پیامبر نهاد می شود.
ب- هر دو گروه باید در بذل مال و عمر و جان خویش درا بتدا اهل ایمان باشند و نیت الهی داشته با شند و به تعبیر قرآن اعمالشان فی سبیبل الله با شدلذا صراحتا قرآن هر دو گروه را اینگونه خطاب می کند که
الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی‌ سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُون‌ التوبة : 20
که بعد از مسئله هجرت که در جایگاه خود قابل طرح و تفسیر است تلاشگری در راه حق به اموال و جان لیاقت درجه والایی در نزد الله است اما در امر تبلیغ دین و رسالت نکته دیگری است که قرآن مبلّغین الهی را چنین توصیف می‌کند:
(الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ احَداً الَّا اللَّه) احزاب 39
آنانکه پیامهای الهی را تبلیغ‌ می‌کنند و از او خشیت دارند و از کسی جز خدا نمی‌ترسند.
وظیفه بذل اموال یکی از راه های رسیدن به بهشت است که خداوند جهان درجه ای عظیم برای قایل شده است ولی در عین اهمیّت این موضوع باید توجه نمود که همه وظایف در دادن مال در راه خدا خلاصه نمی شود، در کنار این عمل، کارهای فرهنگی، و تربیتی و حفظ مسلمین از انحراف، و ساختن یک جامعه صد در صد اسلامی از اهمّ وظایف مبلغین است، در این صورت نباید خدمات ارزشمند فرهنگسازان و مربیان و معلمان واقعی را نادیده گرفت و تنها چشم به مال ثروتمندان دوخت و آنچه در تاریخ مشاهده می شود بیشترین کشته شدگان درراه خدا از گروه دوم یعنی مبلغین هستند گو اینکه ایشان همواره در جبهه ای نزدیک به دشمن در حال دعوت به دین و دفاع از مرزهای ایمانی هستند
ج- در امر مهمی چون دوام، پایداری و پیشرفت اسلام و مسلمانان یکی ازامور مهم مربوط به حقوق مالی است.اما با این توصیف که اگر ثروتمندان، حقوق مالی خود را به افراد صلاحیت دار بپردازند، نیازمندان تأمین شده، بعلاوه مساجد، مدارس، بیمارستانها، مراکز تبلیغی و غیره تأسیس گشته، مبلّغان و نویسندگان لایق تربیت می‌شوند و با تهیّه وسائل تبلیغاتیِ روز، برنامه‌های اسلام، درجهان ترویج می‌گردد. و سهل انگاری دراین امر، باعث به خطرافتادن اسلام و مسلمانان خواهد شد. امام صادق علیه‌السلام فرمود:
(إِنَّ مِنْ بَقاءِ الْمُسْلِمینَ وَبَقاءِ الْإِسْلامِ انْ تَصیرَالْأَمْوالُ عِنْدَ مَنْ یَعْرِفُ فیهَاالْحَقَّ وَیَصْنَعُ (فیهَا) المَعْرُوفَ. فَإِنَّ مِنْ فَناءِ الْأِسْلامِ وَ فَناءِ الْمُسْلِمینَ أَنْ تَصیرَ الْأَمْوالُ فی‌ ایْدی‌ مَنْ لا یَعْرِفُ فیهَا الْحَقَّ وَلا یَصْنَعُ فیهَاالْمَعْرُوفَ) فروع کافی، ج 4، ص 25.
دوام وپایداری مسلمانان واسلام‌به این است که ثروتها دردست افرادی قرارگیرد که حق آن را بشناسند و در راه نیک، صرف نمایند، و نابودی اسلام و مسلمانان به این بستگی دارد که اموال دراختیار کسانی قرار گیرد که حق ثروت خود را نشناخته، کار نیک انجام ندهند.
د- در توصیف اموال بیان شده است که کمک به دین خدا و دولت اسلامی یکی از راههای ارزشمند استفاده از ثروت است که آن را در جهت ترویج و تبلیغ دین، تعلیم و تربیت اسلامی، نشر کتابها و مجلّات مفید، تأسیس مراکز تبلیغاتی وتحقیقاتی مانند: مساجد، مدارس، دانشگاهها و مانند آن به کار گیرند، تا پایه‌های دین و دولت اسلامی در جامعه، استوار گردد و در مقابل تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام، همچون دژی محکم، ایستادگی کرده و دین وایمان مردم را از دستبرد بیگانگان حفظ کند. مصرف مال درموارد بالااز نمونه‌های روشن انفاق در راه خداست که قرآن می‌فرماید:
(وَانْفِقُوا فی‌ سَبیلِ اللَّهِ ...) بقره 195
در پایان خاطره ای جالب از حجه الاسلام قرائتی نقل می کنیم که مانند همیشه ایشان در قالب مثال، نزدیکترین راه رابرای فهم درست مطلب بر گزیده اند:
یکی از بازاری‌ها به من گفت: با توجّه به خدمات بازاری‌ها، چرا شما کمتر از آنها تجلیل می‌کنی؟ گفتم: درست است که شما پشتوانه انقلاب‌ بوده‌اید، امّا در جنگ این جوانها هستند که با خون خویش حرف اوّل را می‌زنند. آنگاه مثالی زدم و گفتم: هم حضرت خدیجه‌ به اسلام خدمت کرده هم حضرت علی‌اصغر، امّا شما برای علی‌اصغر بیشتر گریه کرده‌ای یا حضرت خدیجه‌؟ حساب مال از خون جداست. [کتاب خاطرات حجت الاسلام قرائتی(ج‌1) ص 77 ]





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین