سلام علیکم جایگاه علمی ائمه بخصوص امام پنجم و ششم، آیا منحصر به مباحثدینی و فقهی بوده یا اینکه علوم پایه و ... را نیز شامل میشده؟ در اینصورت چه آثاری در این زمینه ها بعنوان مصداق باقیمانده؟(جدای از اسنادی که به مرکزیت علمی جلسات ایشان اشاره دارد) متشکرم
سلام علیکم جایگاه علمی ائمه بخصوص امام پنجم و ششم، آیا منحصر به مباحثدینی و فقهی بوده یا اینکه علوم پایه و ... را نیز شامل میشده؟ در اینصورت چه آثاری در این زمینه ها بعنوان مصداق باقیمانده؟(جدای از اسنادی که به مرکزیت علمی جلسات ایشان اشاره دارد) متشکرم پاسخ: در پاسخ به سوال شما توجه به مطالب ذیل لازم است: شأن امام ، شأن هدایتگری است نه شأن تدریس علوم پایه یا طبابت و مهندسی و صنعتگری و امثال این امور. اگر بنا بود که ائمه (ع) به سبک دانشمندان علوم تجربی اقدام به بیان و نوشتن و تدریس دانسته های خود در باب عالم هستی نمایند در آن صورت هر امامی تمام عمرش را باید صرف همین علوم دنیوی می کرد در حالی که او برای امر دیگری آمده است. علوم دنیوی را اوّلاً خود بشر به مرور زمان و متناسب با نیاز خود به دست می آورد و ثانیاً بود و نبود آنها نیز نقشی در سعادت حقیقی انسان ندارد ؛ بلکه حتّی برخی اندیشمندان در ملل مختلف بر این باورند که این علوم با رویکرد سکولاری که پیدا نموده اند بشر را به بیراهه می برند لذا در دهه های اخیر بحث تأسیس علوم تجربی دینی به جدّ مطرح شده است. امّا اغلب علوم خاصّ الهی که انبیاء و اهل بیت(ع) برای بشر به ارمغان آورده اند اوّلاً جز از راه تعلیم الهی معصوم ، قابل دست یابی نیستند. ثانیاً این معارف و علوم الهی ، تنها ضامن سعادت حقیقی و ابدی انسان می باشند ؛ لذا در اولویّت بیان قرار دارند. وقتی به تاریخ اهل بیت (ع) نظر می کنیم می بینیم که این بزرگواران به خاطر محدودیّتهای ایجاد شده از سوی حکومتهای ظالم برای بیان معارف الهی نیز با کمبود وقت مواجه بودند لذا وقت آن نبود که به امور غیر ضروری مانند علوم پایه بپردازند. البته هرچند ائمه به طور مستقیم به بررسی علوم پایه نپرداخته اند (چراکه شان و وظیفه ائمه اطهار علیهم السلام هدایتگری است نه پرداختن به اینگونه مسائل دنیوی.) امّا چنین هم نبوده که ائمه(ع) از علوم دنیوی چیزی برای بشر نگفته باشند. بنیانگذار علم شیمی نوین جابر بن حیّان شاگرد امام صادق(ع) است که امروزه به نام پدر علم شیمی شناخته می شود. و علم شیمی بزرگترین نقش را در رشد علم زیست شناسی و علم پزشکی داشته است. همچنین گفته شده که از امام صادق (ع) هم ، رساله‌ای در علم شیمی تحت عنوان (رسالة فی علم الصناعة و الحجر المکرم) باقیمانده که دکتر (روسکا) آن را به زبان آلمانی ترجمه و در سال 1924 تحت عنوان (جعفر صادق امام شیعیان ، کیمیاگر عربی) در (هایدبرگ) به چاپ رسانده است. همچنین هزاران آموزه از مطالب طبّی از ائمه(ع) به یادگار مانده که هر جمله از آنها قابلیّت این را دارند که موضوعات تحقیق علمی شوند. حجّة الاسلام ری شهری این احادیث گهربار را در دو جلد قطور به نام احادیث پزشکی گرد آورده و به طبع رسانده اند. پیامبر(ص) هنگام ساخت مسجد النبی در مدینه دستوری محاسباتی به سازندگان داد که در قرن چهارم ریاضیدان بزرگ اسلامی ، ابوالوفای بوزجانی با استفاده از آن دستور العمل نبوی ، قانون تانژانت را در علم مثلثات کشف نمود. ابوالاسود دوئلی شاگرد امام علی (ع) اوّلین کسی است که به تعلیم امیر المومنین(ع) علم دستور زبان (صرف و نحو) را در زبان عربی ابداع نمود. آنگاه غیر عربها نیز این شیوه را در زبان خود به کار بستند. آیات و روایات پر اند از حقایقی در باب آسمانها و زمین و طبیعت که چند جلد از کتاب بحارالانوار را به خود اختصاص داده اند. مطلب مهم دیگری که در مورد جنبه ی علمی اهل بیت(ع) باید مد نظر قرار گیرد این است که مردم آن زمان افراد قابلی برای درک علوم اهل بیت نبودند. شاهد این مطلب آن است که امیر المومنین (ع) در جمع عمومی فرمودند:( أَیُّهَا النَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ الْأَرْض . ای مردم قبل از آنکه مرا از دست بدهید از من بپرسید چرا که من راههای آسمان را بهتر از راههای زمین می شناسم.)( نهج‌البلاغة: خطبه ی 189) گفته اند یکی از حاضران پرسید یا علی! تعداد موهای سر من چند است؟ آری اهل بیت(ع) مبتلا به چنین افرادی بودند که به جای پرسیدن از اسرار طبیعت و کنه حقیقت از تعداد موی سر خود می پرسیدند. امام باقر(ع) فرمودند:(... وَ لَمْ یَجِدْ جَدِّی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع حَمَلَةً لِعِلْمِهِ حَتَّی کَانَ یَتَنَفَّسُ الصُّعَدَاءَ وَ یَقُولُ عَلَی الْمِنْبَرِ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَإِنَّ بَیْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّی عِلْماً جَمّاً هَاهْ هَاهْ أَلَا لَا أَجِدُ مَنْ یَحْمِلُهُ أَلَا وَ إِنِّی عَلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَة ... . جدّم امیرالمومنین(ع) حاملی برای علم خود نمی یافت ؛ لذا مثل کسانی که نفس تنگی دارند نفس می کشید ، و بر بالای منبر می گفت از من بپرسید قبل از آنکه مرا از دست بدهید ؛ همانا درون سینه ی من علم فراوانی انباشته است. آه آه ، آگاه باشید که حمل کننده ای برای آن نمی یابم ؛ آگاه باشید که من حجّت بالغه ی خدا بر شما هستم. ( یعنی با وجود من حجّت بر شما تمام است) )(بحارالأنوار ،ج3 ،ص224) همچنین حضرتش به کمیل ابن زیاد نخعی فرمود:( هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً ‌ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ ‌ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَی أَصَبْتُ لَقِناً غَیْرَ مَأْمُونٍ عَلَیْهِ مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّینِ لِلدُّنْیَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَی عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَی أَوْلِیَائِهِ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِیرَةَ لَهُ فِی أَحْنَائِهِ یَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِی قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاکَ أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِیَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ لَیْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّینِ فِی شَیْ‌ءٍ أَقْرَبُ شَیْ‌ءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ کَذَلِکَ یَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِیهِ . بدان که در اینجا علم فراوانی است و اشاره فرمودند به سینه ی خود کاش حاملی برای آن می یافتم . آری افراد باهوشی را می یابم که بر علم امین نیستند و دین را وسیله ی دنیا خواهی قرار می دهند و با نعمتهای الهی برای بندگانش اظهار فضل می کنند و با حجّتهای خدا بر اولیایش فخر می فروشند. برخی نیز افراد فرمانبردار و امینی برای حاملان حقیقت هستند ولی بینایی و ژرف اندیشی لازم را در شناخت حقیقت ندارند ، که با اوّلین شبهه ای شک و تردید در دلشان ریشه می زند ؛ پس نه آنها و نه اینها ، سزاوار آموختن دانش های فراوان من نمی باشند. یا فرد دیگری که سخت در پی لذّت بوده و اختیار خود را به دست شهوت داده است ؛ یا آن که در ثروت اندوزی حرص می ورزد ؛ هیچ کدام از آنان نمی توانند از دین پاسداری کنند ، و بیشتر به چهارپایان چرنده شباهت دارند ؛ و چنین است که دانش با مرگ دارندگان دانش می میرد.) (خطبه 147 نهج البلاغه) همچنین علوم تجربی همواره در بسترهای خاصّی رشد می کنند و همواره رو به کمال می روند ؛ گویی به تدریج کشف شدن در بطن آنها نهفه است.اگر امام(ع) می خواست نظریّه ی درست در مورد فیزیک را بدهد یا در باره آن کتابی تالیف کند یقیناً هیچکدام از نظرات کشف شده ی امروزی را نمی دادند. چون همه ی این نظرات ناقص بوده در حال تکاملند. زمانی فیزیک نیوتنی بر جهان علم حاکم بود و الآن نسبیّت عامّ و خاصّ انیشتین و مکانیک کوانتوم. فردا نیز یقیناً نظریّه ای کاملتر از اینها جای اینها را خواهد گرفت.کما اینکه هم اکنون نیز فیزیکدانها در پی نظریّه ی جایگزین می گردند ؛ و از هم اکنون نام آن نظریّه ی احتمالی را نظریّه ی وحدت گذاشته اند. حال اگر امام(ع) می خواست به فرض ، همین نظرات فیزیکی فعلی را به کسی بیاموزد آیا کسی وجود داشت که بتواند آنها را بیاموزد ؟؟!! باهوشترین انسانهای امروزی با اینهمه سابقه ی تاریخ علم ، برای درک این علوم ، حدود بیست سال زمان صرف می کنند ، حال امام (ع) چگونه باید اینگونه مطالب را به افرادی می گفتند که اجدادشان تازه دست از دختر کشی برداشته بودند.جابر بن حیّان که باهوشترین شاگرد امام در امور علمی بود یک هزارم علوم جدید را هم نمی توانست بفهمد کجا رسد کلّ آن را و بلکه بالاتر از آن را. لذا امام (ع) این علوم را هم تا آنجا که مردم ظرفیّت داشتند بیان نموده اند ؛ بلکه آنچه بیان نموده اند بیش از فهم آنها و بیش از فهم ماهاست. آیا ما انسانهای امروزی توانسته ایم پرده از اسراری که در روایات پیش گفته آمده است برداریم. بلی مقداری از اسرار و علمی و فلسفی این روایات ، در حکمت متعالیه ی ملاصدرا و علوم تجربی فعلی راز گشایی شده ولی بسیاری از جنبه های علمی آنها هنوز نامکشوف مانده است.پس مشکل عدم بیان آن از سوی امام نیست بلکه مشکل از اطرافیان بود که قابلیّت لازم برای دریافت فیض را نداشتند. و مشکل از ماست که فرمایشات گوهربار آن بزرگان را موضوع تحقیقات خود قرار نمی دهیم تا پرده ها از اسرار عالم برای ما آشکار شود. مشکل اساسی ازخودباختگی اندیشمندان علوم تجربی ما در مقابل غرب بوده و هست که مانع از پرداختن به منابع خودی شده است. با توجه به نکاتی که ذکر شد روشن می شود که اولا هدف اصلی ائمه معصومین علیهم السلام رساندن بشر به کمال واقعی بوده و این امر را با هزاران روایتی که از آنان باقی مانده به ما رسانده اند و ثانیا اینگونه هم نبوده است که از آن بزرگواران در رابطه با علوم دیگر چیزی به ما نرسیده باشد بلکه آن حضرات در حد توان و ضرورت و به اقتضای فهم و درک مردم آن زمان برخی مسائل از علوم و فنون پایه را بیان کرده اند.
عنوان سوال:

سلام علیکم جایگاه علمی ائمه بخصوص امام پنجم و ششم، آیا منحصر به مباحثدینی و فقهی بوده یا اینکه علوم پایه و ... را نیز شامل میشده؟ در اینصورت چه آثاری در این زمینه ها بعنوان مصداق باقیمانده؟(جدای از اسنادی که به مرکزیت علمی جلسات ایشان اشاره دارد) متشکرم


پاسخ:

سلام علیکم جایگاه علمی ائمه بخصوص امام پنجم و ششم، آیا منحصر به مباحثدینی و فقهی بوده یا اینکه علوم پایه و ... را نیز شامل میشده؟ در اینصورت چه آثاری در این زمینه ها بعنوان مصداق باقیمانده؟(جدای از اسنادی که به مرکزیت علمی جلسات ایشان اشاره دارد) متشکرم

پاسخ: در پاسخ به سوال شما توجه به مطالب ذیل لازم است:
شأن امام ، شأن هدایتگری است نه شأن تدریس علوم پایه یا طبابت و مهندسی و صنعتگری و امثال این امور. اگر بنا بود که ائمه (ع) به سبک دانشمندان علوم تجربی اقدام به بیان و نوشتن و تدریس دانسته های خود در باب عالم هستی نمایند در آن صورت هر امامی تمام عمرش را باید صرف همین علوم دنیوی می کرد در حالی که او برای امر دیگری آمده است. علوم دنیوی را اوّلاً خود بشر به مرور زمان و متناسب با نیاز خود به دست می آورد و ثانیاً بود و نبود آنها نیز نقشی در سعادت حقیقی انسان ندارد ؛ بلکه حتّی برخی اندیشمندان در ملل مختلف بر این باورند که این علوم با رویکرد سکولاری که پیدا نموده اند بشر را به بیراهه می برند لذا در دهه های اخیر بحث تأسیس علوم تجربی دینی به جدّ مطرح شده است. امّا اغلب علوم خاصّ الهی که انبیاء و اهل بیت(ع) برای بشر به ارمغان آورده اند اوّلاً جز از راه تعلیم الهی معصوم ، قابل دست یابی نیستند. ثانیاً این معارف و علوم الهی ، تنها ضامن سعادت حقیقی و ابدی انسان می باشند ؛ لذا در اولویّت بیان قرار دارند. وقتی به تاریخ اهل بیت (ع) نظر می کنیم می بینیم که این بزرگواران به خاطر محدودیّتهای ایجاد شده از سوی حکومتهای ظالم برای بیان معارف الهی نیز با کمبود وقت مواجه بودند لذا وقت آن نبود که به امور غیر ضروری مانند علوم پایه بپردازند.

البته هرچند ائمه به طور مستقیم به بررسی علوم پایه نپرداخته اند (چراکه شان و وظیفه ائمه اطهار علیهم السلام هدایتگری است نه پرداختن به اینگونه مسائل دنیوی.) امّا چنین هم نبوده که ائمه(ع) از علوم دنیوی چیزی برای بشر نگفته باشند.
بنیانگذار علم شیمی نوین جابر بن حیّان شاگرد امام صادق(ع) است که امروزه به نام پدر علم شیمی شناخته می شود. و علم شیمی بزرگترین نقش را در رشد علم زیست شناسی و علم پزشکی داشته است. همچنین گفته شده که از امام صادق (ع) هم ، رساله‌ای در علم شیمی تحت عنوان (رسالة فی علم الصناعة و الحجر المکرم) باقیمانده که دکتر (روسکا) آن را به زبان آلمانی ترجمه و در سال 1924 تحت عنوان (جعفر صادق امام شیعیان ، کیمیاگر عربی) در (هایدبرگ) به چاپ رسانده است.
همچنین هزاران آموزه از مطالب طبّی از ائمه(ع) به یادگار مانده که هر جمله از آنها قابلیّت این را دارند که موضوعات تحقیق علمی شوند. حجّة الاسلام ری شهری این احادیث گهربار را در دو جلد قطور به نام احادیث پزشکی گرد آورده و به طبع رسانده اند.
پیامبر(ص) هنگام ساخت مسجد النبی در مدینه دستوری محاسباتی به سازندگان داد که در قرن چهارم ریاضیدان بزرگ اسلامی ، ابوالوفای بوزجانی با استفاده از آن دستور العمل نبوی ، قانون تانژانت را در علم مثلثات کشف نمود.
ابوالاسود دوئلی شاگرد امام علی (ع) اوّلین کسی است که به تعلیم امیر المومنین(ع) علم دستور زبان (صرف و نحو) را در زبان عربی ابداع نمود. آنگاه غیر عربها نیز این شیوه را در زبان خود به کار بستند.
آیات و روایات پر اند از حقایقی در باب آسمانها و زمین و طبیعت که چند جلد از کتاب بحارالانوار را به خود اختصاص داده اند.
مطلب مهم دیگری که در مورد جنبه ی علمی اهل بیت(ع) باید مد نظر قرار گیرد این است که مردم آن زمان افراد قابلی برای درک علوم اهل بیت نبودند. شاهد این مطلب آن است که امیر المومنین (ع) در جمع عمومی فرمودند:( أَیُّهَا النَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ الْأَرْض . ای مردم قبل از آنکه مرا از دست بدهید از من بپرسید چرا که من راههای آسمان را بهتر از راههای زمین می شناسم.)( نهج‌البلاغة: خطبه ی 189) گفته اند یکی از حاضران پرسید یا علی! تعداد موهای سر من چند است؟ آری اهل بیت(ع) مبتلا به چنین افرادی بودند که به جای پرسیدن از اسرار طبیعت و کنه حقیقت از تعداد موی سر خود می پرسیدند.
امام باقر(ع) فرمودند:(... وَ لَمْ یَجِدْ جَدِّی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع حَمَلَةً لِعِلْمِهِ حَتَّی کَانَ یَتَنَفَّسُ الصُّعَدَاءَ وَ یَقُولُ عَلَی الْمِنْبَرِ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَإِنَّ بَیْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّی عِلْماً جَمّاً هَاهْ هَاهْ أَلَا لَا أَجِدُ مَنْ یَحْمِلُهُ أَلَا وَ إِنِّی عَلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَة ... . جدّم امیرالمومنین(ع) حاملی برای علم خود نمی یافت ؛ لذا مثل کسانی که نفس تنگی دارند نفس می کشید ، و بر بالای منبر می گفت از من بپرسید قبل از آنکه مرا از دست بدهید ؛ همانا درون سینه ی من علم فراوانی انباشته است. آه آه ، آگاه باشید که حمل کننده ای برای آن نمی یابم ؛ آگاه باشید که من حجّت بالغه ی خدا بر شما هستم. ( یعنی با وجود من حجّت بر شما تمام است) )(بحارالأنوار ،ج3 ،ص224)
همچنین حضرتش به کمیل ابن زیاد نخعی فرمود:( هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً ‌ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ ‌ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَی أَصَبْتُ لَقِناً غَیْرَ مَأْمُونٍ عَلَیْهِ مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّینِ لِلدُّنْیَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَی عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَی أَوْلِیَائِهِ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِیرَةَ لَهُ فِی أَحْنَائِهِ یَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِی قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاکَ أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِیَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ لَیْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّینِ فِی شَیْ‌ءٍ أَقْرَبُ شَیْ‌ءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ کَذَلِکَ یَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِیهِ . بدان که در اینجا علم فراوانی است و اشاره فرمودند به سینه ی خود کاش حاملی برای آن می یافتم . آری افراد باهوشی را می یابم که بر علم امین نیستند و دین را وسیله ی دنیا خواهی قرار می دهند و با نعمتهای الهی برای بندگانش اظهار فضل می کنند و با حجّتهای خدا بر اولیایش فخر می فروشند. برخی نیز افراد فرمانبردار و امینی برای حاملان حقیقت هستند ولی بینایی و ژرف اندیشی لازم را در شناخت حقیقت ندارند ، که با اوّلین شبهه ای شک و تردید در دلشان ریشه می زند ؛ پس نه آنها و نه اینها ، سزاوار آموختن دانش های فراوان من نمی باشند.
یا فرد دیگری که سخت در پی لذّت بوده و اختیار خود را به دست شهوت داده است ؛ یا آن که در ثروت اندوزی حرص می ورزد ؛ هیچ کدام از آنان نمی توانند از دین پاسداری کنند ، و بیشتر به چهارپایان چرنده شباهت دارند ؛ و چنین است که دانش با مرگ دارندگان دانش می میرد.) (خطبه 147 نهج البلاغه)
همچنین علوم تجربی همواره در بسترهای خاصّی رشد می کنند و همواره رو به کمال می روند ؛ گویی به تدریج کشف شدن در بطن آنها نهفه است.اگر امام(ع) می خواست نظریّه ی درست در مورد فیزیک را بدهد یا در باره آن کتابی تالیف کند یقیناً هیچکدام از نظرات کشف شده ی امروزی را نمی دادند. چون همه ی این نظرات ناقص بوده در حال تکاملند. زمانی فیزیک نیوتنی بر جهان علم حاکم بود و الآن نسبیّت عامّ و خاصّ انیشتین و مکانیک کوانتوم. فردا نیز یقیناً نظریّه ای کاملتر از اینها جای اینها را خواهد گرفت.کما اینکه هم اکنون نیز فیزیکدانها در پی نظریّه ی جایگزین می گردند ؛ و از هم اکنون نام آن نظریّه ی احتمالی را نظریّه ی وحدت گذاشته اند. حال اگر امام(ع) می خواست به فرض ، همین نظرات فیزیکی فعلی را به کسی بیاموزد آیا کسی وجود داشت که بتواند آنها را بیاموزد ؟؟!! باهوشترین انسانهای امروزی با اینهمه سابقه ی تاریخ علم ، برای درک این علوم ، حدود بیست سال زمان صرف می کنند ، حال امام (ع) چگونه باید اینگونه مطالب را به افرادی می گفتند که اجدادشان تازه دست از دختر کشی برداشته بودند.جابر بن حیّان که باهوشترین شاگرد امام در امور علمی بود یک هزارم علوم جدید را هم نمی توانست بفهمد کجا رسد کلّ آن را و بلکه بالاتر از آن را. لذا امام (ع) این علوم را هم تا آنجا که مردم ظرفیّت داشتند بیان نموده اند ؛ بلکه آنچه بیان نموده اند بیش از فهم آنها و بیش از فهم ماهاست. آیا ما انسانهای امروزی توانسته ایم پرده از اسراری که در روایات پیش گفته آمده است برداریم. بلی مقداری از اسرار و علمی و فلسفی این روایات ، در حکمت متعالیه ی ملاصدرا و علوم تجربی فعلی راز گشایی شده ولی بسیاری از جنبه های علمی آنها هنوز نامکشوف مانده است.پس مشکل عدم بیان آن از سوی امام نیست بلکه مشکل از اطرافیان بود که قابلیّت لازم برای دریافت فیض را نداشتند. و مشکل از ماست که فرمایشات گوهربار آن بزرگان را موضوع تحقیقات خود قرار نمی دهیم تا پرده ها از اسرار عالم برای ما آشکار شود. مشکل اساسی ازخودباختگی اندیشمندان علوم تجربی ما در مقابل غرب بوده و هست که مانع از پرداختن به منابع خودی شده است.
با توجه به نکاتی که ذکر شد روشن می شود که اولا هدف اصلی ائمه معصومین علیهم السلام رساندن بشر به کمال واقعی بوده و این امر را با هزاران روایتی که از آنان باقی مانده به ما رسانده اند و ثانیا اینگونه هم نبوده است که از آن بزرگواران در رابطه با علوم دیگر چیزی به ما نرسیده باشد بلکه آن حضرات در حد توان و ضرورت و به اقتضای فهم و درک مردم آن زمان برخی مسائل از علوم و فنون پایه را بیان کرده اند.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین