می خواستم بپرسم دلیل این همه گرانی در کشور چیست؟ چرا دولتمردان ما همیشه از صحبت کردن درباره مشکلاتی مانند گرانی روگردانند؟ نمونه بارز آن صحبتهای رئیس جمهور در مناظرات انتخابات سال گذشته. مقدمه: یکی از موضوعاتی که همواره سایه آن بر اقتصاد سنگینی کرده و بعنوان تهدیدی بالقوه و جدی فراروی آن بوده است موضوع تورم و به تعبیری گرانی است. بدون تردید این موضوع در هیچ اقتصادی مطلوب نبوده و می باید با آن بطور جدی و اساسی با مکانیزم های علمی مبارزه نمود تا این که از این ناحیه ضرری متوجه مردم نشده و توان بر اداره خانوار داشته باشند. پاسخ: در پاسخ به این موضوع باید توجه داشت: اولا: تورم مختص امروز نیست و علت و ریشه در گذشته های دور دارد که ذیلا بدان اشاره خواهد شد. ثانیا: این سخن راکه مسولین از ذکر و بیان موضوع تورم در کشور روی گردان اند نمی توان تایید نمود و بلکه باید گفت ادعایی بدون دلیل می باشد چرا که مسولین مختلف از جمله شخص ریاست جمهور در مواضع مختلف از جمله سخنان تلویزیونی خود با مردم از این موضوع صحبت می نمایند.( برای اثبات این مدعا به مصاحبه 26/9/86 که در سایت خبرگزاری فارس موجود است مراجعه فرمائید) نکته ای که در اینجا وجود دارد این که شاید به اندازه کافی از آن سخن نگویند که این خود ممکن بر اساس مصالح و دلایلی این چنین باشد: الف: ایجاد تورم ممکن است بگوییم که اگر برخی مسولین بطور مشروح و مبسوط به بیان مسائل مربوط به تورم نمی پردازند چون این خود باعث تورم مضاعف و به تعبیری عامل تشدید آن می شود لذا بیان مفصل آن به مصلحت جامعه نیست. ب: عدم ضرورت بنا نیست تمام مسایل جاری(همانطور که در دنیا نیز مرسوم است) درانظار عمومی طرح گردد چرا که بجای این مهم باید به دنبال حل آن باشند لذا است که طرح آن ضرورتی نداشته و موجب حل آن نخواهد گردید. ثالثا: هر چند کشور ما یکی از اقتصادهای خوب دنیا را دارد ولی آنچه در این میان از اهمیت برخوردار می باشد این که باید به دنبال بررسی و تحلیل علل و عوامل بروز پدیده نامیمون تورم در اقتصاد بود که بی شک این امر زائیده علل مختلف و متفاوتی می باشد که ما در این جا به تحلیل و بررسی برخی از آنها می پردازیم. 1:اقتصاد جهانی اصولا از آنجا که دنیای اقتصاد به دلایلی همچون مبانی نظری،واردات،صادرات و... با یکدیگر مرتبط و متصل می باشد لذا است که اگر برخی اقتصادها دچار مشکل شوند این موضوع به دیگر اقتصادها نیز سرایت می کند مثل بحران اخیری که در غرب بروز نمود که از اقتصاد آمریکار شروع و آثار تورم زا و شوم آن به دیگر اقتصادهای جهان بویژه اروپا جریان یافت و آنها را دچار اختلالات جدی نمود.لذا این موضوع نسبت به اقتصاد ایران در نرم کلان و جهانی آن خالی ا زتاثیر نمی باشد. 2: اقتصاد متکی به نفت علت دیگری که می توان در این جهت ذکر کرد موضوع اقتصاد متکی بر نفت ایران می باشد که پایه های اقتصاد از دوران های گذشته(بویژه در دوره های پهلوی ها)بر محصول نفت نهاده شد که این خود آثاری تورم زا به همراه دارد. البته در سال های اخیر تلاش بر این است که سمت و سوی اقتصاد به جهت صادرات غیر نفتی سوق داده شود و به عبارتی در این تلاش اند تا ایران را از اقتصاد تک محصولی نجات دهند. 3: شایعات و ایجاد جنگ روانی از جمله علل برخی گرانی ها و تورم ها بحث شایعه سازی و ایجاد عدم توازن فکری در میان بازار و مردم می باشد که در موارد متعددی شاهد این پدیده شوم بوده و هستیم از جمله در حوادث اخیر بازار طلا و ارز. 4: احتکار یکی از مسایل مهمی که همواره مورد انکار و طرد اسلام بوده و هست موضوع احتکار می باشد.احتکار که به معنای ذخیره نابه جای مایحتاج جامعه می باشد دارای نقش بسیار زیادی در ایجاد تورم در بازار می باشد که متاسفانه در کشور ما برخی از تجار و ... به این امر مبادرت می کنند که موجبات تورم زایی در اقتصاد را باعث می شوند. 5: بالا بودن هزینه تمام شده کالا از آنجا که در مجموعه اقتصادی هر کشور،عوامل مختلفی از تولید کننده،حمل و نقل،کارگران و... دخالت دارند لذا است که اگر در این جهات نیز تغییراتی حاصل شود موجبات تورم فراهم می آید.بعنوان مثال اگر قیمت سوخت افزایش یابد یا این که دست مزدها رشد نماید طبعا این مهم در ایجاد و گسترش تورم و گرانی موثر می افتد 6: تورم جهانی گاهی می توان ریشه تورم داخلی را در تورم جهانی جستجونمود.همان گونه که پیشتر نیز ذکر شد اقتصادها به نوعی بر یکدیگر تاثیر گذارند لذا است که اگر در برخی از شاخص های جهانی در قیمت کالاها تغییری حاصل شود در قیمت های داخلی نیز این چنین خواهد شد.بعنوان مثال اگر قیمت آهن آلات در سال های اخیر افزایش یافت به علت افزایش نرخ جهانی شمش فولاد بود و یا این که قیمت طلا اگر افزایش می بابد بدلیل گرانی جهانی این فلز می باشد و ارتباط چندانی با سیاست گذاری های داخلی ندارد. 7:عرضه اندک و تقاضای بسیار در این جا یکی دیگر از علل تورم را که بر تورم زایی آن در علم اقتصاد تاکید می شود موضوع عرضه و تقاضا می باشد به این که هرگاه عرضه محصولات به بازار اندک بوده و پاسخ گوی نیازهای جاری مردم نباشد و به عبارتی تقاضای مردم با عرضه ناهمگون باشد این امر باعث تورم خواهد شدکه این موضوع در برخی مواقع وبویژه در ایام ماه مبارک رمضان و نوروز کاملا مشهود می باشد. 8: رشد نقدینگی یکی دیگر از عوامل مهم در ایجاد و گسترش تورم،موضوع رشد نقدینگی و به عبارتی انباشت پول نقد در بازار و میان مردم می باشد که باعث می شود قدرت خرید بالا رفته و عرضه باکمبود مواجه شود. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/100122552)
می خواستم بپرسم دلیل این همه گرانی در کشور چیست؟ چرا دولتمردان ما همیشه از صحبت کردن درباره مشکلاتی مانند گرانی روگردانند؟ نمونه بارز آن صحبتهای رئیس جمهور در مناظرات انتخابات سال گذشته.
می
خواستم بپرسم دلیل این همه گرانی در کشور چیست؟
چرا دولتمردان ما همیشه از صحبت کردن درباره مشکلاتی مانند گرانی روگردانند؟ نمونه بارز آن صحبتهای رئیس جمهور در مناظرات انتخابات سال گذشته.
مقدمه:
یکی از موضوعاتی که همواره سایه آن بر اقتصاد سنگینی کرده و بعنوان تهدیدی بالقوه و جدی فراروی آن بوده است موضوع تورم و به تعبیری گرانی است.
بدون تردید این موضوع در هیچ اقتصادی مطلوب نبوده و می باید با آن بطور جدی و اساسی با مکانیزم های علمی مبارزه نمود تا این که از این ناحیه ضرری متوجه مردم نشده و توان بر اداره خانوار داشته باشند.
پاسخ:
در پاسخ به این موضوع باید توجه داشت:
اولا: تورم مختص امروز نیست و علت و ریشه در گذشته های دور دارد که ذیلا بدان اشاره خواهد شد.
ثانیا: این سخن راکه مسولین از ذکر و بیان موضوع تورم در کشور روی گردان اند نمی توان تایید نمود و بلکه باید گفت ادعایی بدون دلیل می باشد چرا که مسولین مختلف از جمله شخص ریاست جمهور در مواضع مختلف از جمله سخنان تلویزیونی خود با مردم از این موضوع صحبت می نمایند.( برای اثبات این مدعا به مصاحبه 26/9/86 که در سایت خبرگزاری فارس موجود است مراجعه فرمائید)
نکته ای که در اینجا وجود دارد این که شاید به اندازه کافی از آن سخن نگویند که این خود ممکن بر اساس مصالح و دلایلی این چنین باشد:
الف: ایجاد تورم
ممکن است بگوییم که اگر برخی مسولین بطور مشروح و مبسوط به بیان مسائل مربوط به تورم نمی پردازند چون این خود باعث تورم مضاعف و به تعبیری عامل تشدید آن می شود لذا بیان مفصل آن به مصلحت جامعه نیست.
ب: عدم ضرورت
بنا نیست تمام مسایل جاری(همانطور که در دنیا نیز مرسوم است) درانظار عمومی طرح گردد چرا که بجای این مهم باید به دنبال حل آن باشند لذا است که طرح آن ضرورتی نداشته و موجب حل آن نخواهد گردید.
ثالثا: هر چند کشور ما یکی از اقتصادهای خوب دنیا را دارد ولی آنچه در این میان از اهمیت برخوردار می باشد این که باید به دنبال بررسی و تحلیل علل و عوامل بروز پدیده نامیمون تورم در اقتصاد بود که بی شک این امر زائیده علل مختلف و متفاوتی می باشد که ما در این جا به تحلیل و بررسی برخی از آنها می پردازیم.
1:اقتصاد جهانی
اصولا از آنجا که دنیای اقتصاد به دلایلی همچون مبانی نظری،واردات،صادرات و... با یکدیگر مرتبط و متصل می باشد لذا است که اگر برخی اقتصادها دچار مشکل شوند این موضوع به دیگر اقتصادها نیز سرایت می کند مثل بحران اخیری که در غرب بروز نمود که از اقتصاد آمریکار شروع و آثار تورم زا و شوم آن به دیگر اقتصادهای جهان بویژه اروپا جریان یافت و آنها را دچار اختلالات جدی نمود.لذا این موضوع نسبت به اقتصاد ایران در نرم کلان و جهانی آن خالی ا زتاثیر نمی باشد.
2: اقتصاد متکی به نفت
علت دیگری که می توان در این جهت ذکر کرد موضوع اقتصاد متکی بر نفت ایران می باشد که پایه های اقتصاد از دوران های گذشته(بویژه در دوره های پهلوی ها)بر محصول نفت نهاده شد که این خود آثاری تورم زا به همراه دارد.
البته در سال های اخیر تلاش بر این است که سمت و سوی اقتصاد به جهت صادرات غیر نفتی سوق داده شود و به عبارتی در این تلاش اند تا ایران را از اقتصاد تک محصولی نجات دهند.
3: شایعات و ایجاد جنگ روانی
از جمله علل برخی گرانی ها و تورم ها بحث شایعه سازی و ایجاد عدم توازن فکری در میان بازار و مردم می باشد که در موارد متعددی شاهد این پدیده شوم بوده و هستیم از جمله در حوادث اخیر بازار طلا و ارز.
4: احتکار
یکی از مسایل مهمی که همواره مورد انکار و طرد اسلام بوده و هست موضوع احتکار می باشد.احتکار که به معنای ذخیره نابه جای مایحتاج جامعه می باشد دارای نقش بسیار زیادی در ایجاد تورم در بازار می باشد که متاسفانه در کشور ما برخی از تجار و ... به این امر مبادرت می کنند که موجبات تورم زایی در اقتصاد را باعث می شوند.
5: بالا بودن هزینه تمام شده کالا
از آنجا که در مجموعه اقتصادی هر کشور،عوامل مختلفی از تولید کننده،حمل و نقل،کارگران و... دخالت دارند لذا است که اگر در این جهات نیز تغییراتی حاصل شود موجبات تورم فراهم می آید.بعنوان مثال اگر قیمت سوخت افزایش یابد یا این که دست مزدها رشد نماید طبعا این مهم در ایجاد و گسترش تورم و گرانی موثر می افتد
6: تورم جهانی
گاهی می توان ریشه تورم داخلی را در تورم جهانی جستجونمود.همان گونه که پیشتر نیز ذکر شد اقتصادها به نوعی بر یکدیگر تاثیر گذارند لذا است که اگر در برخی از شاخص های جهانی در قیمت کالاها تغییری حاصل شود در قیمت های داخلی نیز این چنین خواهد شد.بعنوان مثال اگر قیمت آهن آلات در سال های اخیر افزایش یافت به علت افزایش نرخ جهانی شمش فولاد بود و یا این که قیمت طلا اگر افزایش می بابد بدلیل گرانی جهانی این فلز می باشد و ارتباط چندانی با سیاست گذاری های داخلی ندارد.
7:عرضه اندک و تقاضای بسیار
در این جا یکی دیگر از علل تورم را که بر تورم زایی آن در علم اقتصاد تاکید می شود موضوع عرضه و تقاضا می باشد به این که هرگاه عرضه محصولات به بازار اندک بوده و پاسخ گوی نیازهای جاری مردم نباشد و به عبارتی تقاضای مردم با عرضه ناهمگون باشد این امر باعث تورم خواهد شدکه این موضوع در برخی مواقع وبویژه در ایام ماه مبارک رمضان و نوروز کاملا مشهود می باشد.
8: رشد نقدینگی
یکی دیگر از عوامل مهم در ایجاد و گسترش تورم،موضوع رشد نقدینگی و به عبارتی انباشت پول نقد در بازار و میان مردم می باشد که باعث می شود قدرت خرید بالا رفته و عرضه باکمبود مواجه شود. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/100122552)
- [سایر] پیچیدهترین انتخابات دنیادرکدام کشور است؟ مردم یا سیاستمداران؛ رئیس جمهور آمریکا منتخب چه کسانی است؟ نظام انتخاباتی این کشور واقعاً چگونه است؟
- [سایر] الا بذکر الله تطمئن القلوب. با سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت حاج آقای مرادی. نمی خوام زیاد وقت شریفتون رو بگیرم ، سر ِ یه دوراههیه بزرگم و به این امید که دری به روم باز کنین مزاحمتون شدم . 23 سال از خدای مهربونم عمر گرفتم. توی یه خونواده ی متدین و با ایمان بزرگ شدم . خونواده ای که سرمایشون مهر و محبت و عاطفه ایه که نسبت به همدیگه دارن و هر گز ، هرگز اونو از هم دریغ نمی کنن.نمی گم تمام عمرمو و نمی گم خیلی خوب و کامل ولی سعی کردم بیشتر وقتمو صرف عبادت همون خدایی بکنم که همیشه بهترینهاشو برام خواسته . و همیشه از بابت چیزایی که بهم داده ممنون دارش بودم و بابت چیزایی که از سر حکمتش نداده ، شکر گذارش . دو سال از تحصیلم توی دانشگاه میگذره.توی این 2 سال خیلی عوض شدم، سعی کردم هر روز خودمو بیشتر به خدا نزدیک کنم تا صداشو بشنوم، تا بتونم راهی رو که توش قدم گذاشتم به سر منزل مقصود برسونم. هیچ وقت چه توی این 2سال و چه قبل از اون به هیچ پسری هم صحبت نشدم ، نه اینکه موقعیتش برام پیش نیاد ، نه ، همیشه باورم بر این بوده که ارزش احساساتم خیلی بیشتر از این حرفاس که بخوام اونو بدم به دست کسی که معلوم نیست قدرش رو بدونه یا نه تا اینکه یکی از همکلاسی های پسرم نظرم به خودش جلب کرد ، من با وجود اینکه توی شهر کاملاً مذهبی و خونواده ی خیلی متدینی بزرگ شدم و لی کمتر پسری رو دیدم با این اعتقادات، پاک ، ساده ، با ایمان ، با خدا، سر به زیر .از طریق اون با مسجد و مراسم امام زمان انس گرفتم ، ازم نخواس که چادر بزنم ولی وقتی برام از خوبی های چادر گفت ، با عشق به بی بی فاطمه چادری شدم . اینقدر برام از ارزش زن گفت که حتی الان دیگه حاضر نیستم یک تار از موهام رو هم نا محرم ببینه حاج آقا منو دلبسته ی اعتقاداتش کرد. تا اینکه تقریباً یکسال پیش به من پیشنهاد ازدواج داد ، با تمام مشکلاتی که داشتیم . اون 1.5 از من کوچیکتره و خونوادش هم نسبت به خونواه ی من نسبتاً مذهبی تر. وقتی که خونوادش رو در جریان قرار داد تقریباً همه مخالفت کردن ، به خاطر اختلاف سن و .. ولی ما تصمیممون واسه ازدواج بر مبنای 2-3 سال آینده بود ، چون ایشون واقعاً الان شرایط ازدواج رو ندارن ، سربازی ، کار و .. ولی خدایی داره که وقتی بهش توکل میکنه هر چیزی رو که بخواد بهش میده و این برای من خیلی مهمه .این ایمانی که داره برام قابل ِ ستایشه . ارتباط زیادی با هم نداشتیم گاهی تلفنی به خاطر اینکه از حال همدیگه با خبر بشیم . و گاهی ایمیل. یه رابطه ی کاملاً سالم بر پایه ی اعتقادات دینیمون برای شناخت بیشتر همدیگه . ما حتی همدیگه رو با اسم کوچیک هم صدا نزدیم . یه بار هم تو چشمای همدیگه نگاه نکردیم . نیت ما از اول با همدیگه به خدا رسیدن بود . ولی اون همش میگه که از این ارتباط احساس گناه میکنه ، حاج آقا ما هیچ کاری نکردیم که حتی زمینه ای برای ارتکاب به گناه باشه . به من بگید کجای این رابطه گناهه؟ آیا گناه که انسان با انگیزه برای رسیدن به کسی که قلباً دوسِش داره تلاش کنه و به هدفش برسه؟ کجای قرآن نوشته شده اگه یکی رو دوس داشته باشی و برای رسیدن بهش تلاش کنی گناه کردی؟ تا اینکه چند روز پیش تماس گرفته و با بغض میگه که یه اتفاقی افتاده که باید همدیگه رو فراموش کنیم . هرچه اصرار میکنم که چی شده جواب نمیده و میگه نمیشه بگم.قسمم میده که بدون اینکه چیزی بپرسم فراموشش کنم. من میدونم ، میدونم که اون اگر خواستار جدایی شده فقط به خاطر خودمه . چون همیشه میگه که ارزش تو بیشتر از منه ... به نظر شما من باید چیکار کنم ؟ مگه 2سال حرف کمیه ؟ مگه احساس چیز بی ارزشیه؟ حاج آقا من نمی تونم . من توی عمرم هیچ کسی رو به اندازه ی ایشون دوس نداشتم . به خاطرش پا روی خیلی چیزا گذاشتم . تمام سختیها رو حاضرم به جون بخرم ولی بدونم اون در کنارمه . به نظرتون اگه اختلاف سن 1.5 خیلی مهمه پس چطور بی بی فاطمه ثمره ی یه ازدواج با اختلاف سن 25 ساله؟ اکثر جوابهایی رو که به پیامهای مشابه داده بودین مطالعه کردم . میدونم که شما هم بر این عقیده هستین که اختلاف سن ممکنه دردسر ساز بشه ولی حاج آقا وقتی یکی عاقله و منطقی چه فرقی میکنه کوچیکتر باشه یا بزرگتر ؟ وقتی دو نفر در کنار هم میتونن به آرامش برسن و در سایه ی آرامش به اوج کمال ، چرا اینقدر مسئله ی اختلاف سن باید مهم باشه؟ چرا خونواده ها این چیزا رو درک نمیکنن ؟ چرا به جای اینکه دست جوونا رو بگیرن و کمکشون کنن اینقدر سر هر مسئله ای بهانه میگیرن و مخالفت میکنن ؟ حاج آقا کمکم کنید. یا علی .
- [سایر] سلام و سال نو مبارک هفته اخر اسفند پیامی برایتان فرستادم و چون مستاصل هستم هر روز پیگیری کردم ولی الان می بینم پاسخ پیامهایی جدید آمده ولی من پاسخ پیام خود را پیدا نکردم خواهش می کنم راهنمایی کنید چون واقعا فکرم را مشغول کرده دختری هستم 37 ساله و مجرد دارای بالاترین مدرک تحصیلی از بهترین دانشگاه کشور یک شغل خیلی خوب دارم و استقلال مالی در زندگی شغلی و درسی آدم موفقی بوده و هستم با پدرو مادر پیرم زندگی میکنم و از نظر خانوادگی زندگی سطح متوسط رو به پایینی داریم خانواده ای مذهبی و مقید دارم هیچگاه در رفتار و گفتار و ظاهر به طریقی عمل نکردم که جلوه گری باشد یا جلب توجه جنس مخالف را بکند از دوران نوجوانی تا اکنون که شاغل و در دهه سی زندگی هستم (اصلا این کارها را بلد نیستم) همیشه با اقوام، همکلاسیهای دانشگاهی و حالا با همکاران و مراجعان مرد خیلی سنگین و جدی و بدون هیچ ترنم زنانه برخورد کرده ام حتی نمونه هایی از همکاران بودند که فکر می کردم آدم مناسبی برای ازدواج هستند و به انها علاقه داشتم اما به خودم اجازه ندادم طوری رفتار کنم که آنها متوجه تمایل و احساس من بشوند ... از زمان دبیرستان خواستگارانی داشتم ولی به دلایل زیر هنوز ازدواج نکردم: - اوایل می گفتم می خوام برم دانشگاه و رد می کردم - کمی بعد تر به دلایل بچه گانه آنها را رد می کردم - چند سال بعد جدی تر به مساله ازدواج فکر کردم اما خیلی از آنها از نظر معیارهای اصلی و مهم با من همخوان نبودند - البته مواردی هم بودند که خودشان دیگر پیگیری نمی کردند - کمی که سنم بالاتر رفت تعداد خواستگارها کم شد بویژه از زمانی که آخرین خواهر کوچکم ازدواج کرد اغلب اطرافیان فکر می کنند من واقعا قصد ازدواج ندارم شاید به دلیل اینکه در دوران نوجوانی می گفتم از مردها خوشم نمی آید استقلال خوب است و .... الان خیلی احساس تنهایی می کنم و واقعا نیاز عاطفی دارم که ازدواج کنم اما نمی توانم از معیارهایم پایین بیایم که مهمترین آنها ایمان، شخصیت، اخلاق، تطابق فرهنگی، تناسب سنی و تا حدودی تحصیلی، مجرد بودن و خانواده خوب داشتن است. در سالهای اخیر مواردی بوده اند اما یا سنشان از من کمتر بوده یا قبلا ازدواج کرده بودند و این مسایل باعث شد انها را نپذیرم. چند سالی است که هیچ پیشنهادی نداشتم در حالیکه خیلی نیاز دارم احساس تنهایی شدید می کنم و فکر می کنم دارم دچار افسردگی می شوم مجبورم از بسیاری از علایق و تفریحات صرف نظر کنم چون بعضی از آنها برای یک دختر تنهای مجرد محجبه با مخاطرات و مشکلاتی همراه است اما کسی به عنوان همراه و همپا و همصحبت و همدل ندارم والدین که پیر و ناتوانند، خواهران و برادران مشغول زندگی و خانواده و همسر خود هستند، دوستان و سایر همسالان هم که همگی ازدواج کرده اند و با همسر و فرزندان خود هستند غرور و عزت نفس و فطرت زنانه اجازه نمی دهد نیاز خود را با کسی مطرح کنم برای آرامش خاطر پدرو مادرم که نگران آینده من هستند (اگر چه هیچگاه اشکارا به رویم نمی آورند) مجبورم در ظاهر اظهار راحتی و خوشنودی از وضع موجود (عدم ازدواج) بکنم شما راهنمایی کنید چه کنم؟ من که به عنوان یک خانم نمی توانم پا پیش بگذارم و خودم دنبال همسر بگردم حتی غرورم اجازه نمی دهد با کسی از اطرافیان مطرح کنم و مثلا بگویم کیس مناسب می شناسند یا خیر، عزت نفسم چه می شود؟ پس چه کنم؟ شما راهنمایی کنید فقط تو را بخدا راهکار عملی بدهید نه توصیه به صبر و توکل چون در تمام این سالها همین کار را کرده ام اعتقاد دارم هیج کاری بدون خواست خدا محقق نمی شود اما با توجه به شرایط فرهنگی جامعه ما می دانید که دختران مجرد در سنین بالا چه مشکلات و ناملایمات اجتماعی زیادی را متحمل می شوند آنقدر زیاد که اغلب از ظرفیت صبر و تحمل یک فرد خارج است بخصوص اگر از قشر مدهبی باشی این ناملایمات و محدودیتها بیشتر هم می شود شاید یک فرد غیر مذهبی لااقل نیاز عاطفی خود را به نحوی برآورده سازد ولی ما به علت تقیداتی که داریم نمی توانیم همسریابی اینترنتی را هم با توجه به پیامدهای احتمالی کار درست و معقولانه ای نمی دانم اگر چه از سر استیصال چند بار این فکر به ذهنم رسیده... نظر شما چیه؟ در هر حال بگویید چه کنم؟ همین و متشکرم ...ممنون
- [سایر] با سلام خدمت شما که وقت و نیروی خود راصرف پاسخ دادن به پرسش های مردم برای کمک به آنها در جهت دست یافتن به راه حل مناسبشان می کنید پیشاپیش از خداوند متعال پیشرفت و موفقیت شما را در این زمینه خواهانم مطلبی را که می خواهم با شما به عنوان یک کارشناس در میان بگذارم مشکلی است که شاید به شکلهای گوناگون در بسیاری از جوانان مخصوصا در جوانان کشور ما وجود دارد منظورم مشکلات جنسی و مسائل مربوط به آن است من نیز از این روند جدا نیستم و درگیر مشکلی هستم که هر لحظه مرا ناتوان تر می سازد چندی پیش این مسئله را با شبکهء پرسمان که یک سایت دانشجویی است در میان گذاشتم آنها نیز لطف کردند و پاسخم را دادند اما این مشکل آن قدر بر روح من چیره گشته که راه حلهای آنها را نتوانستم اجرا کنم چرا که اراده ام بسیار ضعیف شده است مشکلی که در مورد آن می خواستم صحبت کنم کاری است بسیار بسیاربدتر از اعتیاد به مواد مخدر،استمناء!آری درد من این است دردی که هم جسمم را و هم روحم را چند سال مورد حملهء خود قرار داده و تا کنون نتوانسته ام به طور قطعی از پس آن بر بیایم اجازه می خواهم به دلیل اینکه شناخت هر چه بیشتر شخصیت فرد پرسش کننده می تواند به مشاور در جهت ارائهء پاسخی بهتر و جامع تر کمک کند وقتتان را بگیرم و کمی از زندگی ام را برایتان شرح دهم ... باید بگویم به خاطر این که همه فکر می کردند من فرد بسیارپاکی هستم و به خاطر این که قلبا پاک بودم و نظر بدی نسبت به دختران فامیل نداشتم و بسیار از متلک گویی به آنها متنفر بودم همیشه در میان آنها بودم و با آنهابسیار صمیمی تر از هم جنسانم بودم به همین دلیل به من می گفتند مریم خانم در جمع آنها احساس راحتی می کردم و تا اکنون نیز آنها مرا پسری خوب و پاک می دانند به خاطر همین ارتباط پاک احساس بد و شرورانه ای نسبت به آنها نداشتم زمان می گذشت و هر بار که استمناء می کردم بیشتر به درون گمراهی فرو می رفتم هر بار پس از انجام این کار به خودم قول می دادم که دیگر این کار را نکنم و توبه می کردم اما باز این کار تکرار می شد تا همین الان ..... در مقطع پیش دانشگاهی که بودم از یک طرف به نمراتم حساس بودم و از طرفی نگران وضعیت کنکور خود بودم تصمیم گرفتم آن سهل را به دلیل یا بهانهء سنگین بودن درسها و نبود وقت کنکور ندهم و سال آینده با فراغ فکر بیشتری برای کنکور درس بخوانم کارم را خوب شروع کردم و بدون مشورت در چند کلاس کنکور ثبت نام کردم اما هنگامی که دیدم بیشتر به فکر پول هستند تا انتقال مفاهیم انگیزه ام را از دست دادم و دیگر به آن کلاسها نرفتم و تقریبا دیگر درس نخواندم بسیار با خانواده ام درگیر بودم آنها مدام مرا به ادامهء کار تشویق می کردند ولی من مقاومت می کردم زیرا توقعم بالا بود و می خواستم در رشتهء خوبی قبول شوم دلیل این که در این مورد می نویسم این است که می خواهم بگویم یکی از زیانهای استمناء کاهش اراده است من هنگامی که در درسهایم به مشکلی بر می خوردم خیلی سریع ناراحت می شدم و بدتر این که این ناراحتی را به درسهای دیگر نیز می کشاندم و دیگر دوست نداشتم به درس خواندن در آن ساعت ادامه دهم چرا که اراده ام ضعیف شده بود آن سال نیز گذشت وسال تحصیلی جدید را با انگیزه ای قوی شروع کردم در ابتدای شروع کارم چون می دانستم که اگر استمناء را ادامه دهم باز هم سرنوشتم مانند سال گذشته خواهد شد با حال التماس و تضرع پس از نماز به سجده افتادم و قران در بغل از خداوند به زاری خواستم هدایتم کند و مرا از این منجلاب بیرون آورد خداوند نیز با لطف همیشگی که به من داشته است هدایتم کرد هر روز رابطه ام با خداوند بهتر می شد پس از نماز اول وقت مغرب و عشاء هر شب تا شب کنکور به طور مرتب دو صفحه قران را با معنی آن وبا تفکر می خواندم مدت عبادت من یک ساعت به طول می انجامید ولی گذشتن زمان را حس نمی کردم اوایل کار دو سه مرتبه استمناء کردم ولی کم کم این کار را ترک کردم آن قدر خود را به خداوند نزدیک می دیدم که در نماز گریه می کردم و از این که دارم با پروردگار و آفرینندهء خودم صحبت می کنم شور و شعف سراسر وجودم را فرا می گرفت وبا تعجب و شرمندگی به گذشته ام فکرمی کردم جدولی درست کرده بودم که سعود و سقوط اخلاقی را توسط فلشهایی در آن نشان می دادم دائم در حال مراقبهء نفس بودم هر شب بعد از نماز عشاء کل کارهای دیروز و امروزم را مرور می کردم و نکته های مثبت و منفی را یادداشت می کردم تا دیگر بدیها را تکرارنکنم شبهای جمعه را مرتب به حرم می رفتم یک شب حرم خیلی شلوغ بود و من که همیشه دنبال جای خلوتی می گشتم یکی دیگرازبلاهای استمناءگوشه گیری من بود هیچ جای خالی پیدا نکردم و با حالت حزن بسیار به امام رضا ع سلام کردم و با ناراحتی از حرم خارج شدم در مجلسی که به مناسبت چهلم فوت پدربزرگم برگزار شده بود دختر عمه ام به مادرم گفت چند شب پیش احسان را در خواب دیده ام که به حرم رفته و حرم بسیار شلوغ بود و درهای منتهی به ضریح بسته بود و خادمان اجازهء ورود نمی دادند که احسان جلو رفت در را برای او باز کردند وقتی این خواب را شنیدم گریه کردم که چگونه من که آن قدر بد سیرت بودم به کوتاه مدتی آن چنان مورد لطف خداوند قرار گرفته ام که زیر سایهء رحمت امام رضا ع قرار گرفته ام در آن نه ماه که برای کنکور درس می خواندم دعا می کردم که در رشتهء داروسازی در شهر خودم قبول شوم پس از کنکور مانند هر سال تابستان را برای شبکاری به مغازهء تولیدی پدرم رفتم روزی پس از نماز صبح تلفن مغازه به صدا درآمد و صدای پدرم را شنیدم که خبر قبول شدن در رشتهء داروسازی مشهد را به من می داد بسیار خوشحال شدم و نماز شکر خواندم هدف من از درس خواندن رسیدن به پول و ثروت نبود بلکه می خواستم تا پله های پیشرفت را طی کنم و وزیر شوم و به کشور و هم وطنانم خدمت کنم تمام وجودم سرشار از عشق به پیشرفت میهنم بود قبلا مطالعات زیادی در مورد تاریخ باستان ایران و افتخارات آن داشتم و حال پلهء اول را با لطف بسیار خداوند و تلاش خودم با موفقیت طی کرده بودم در تابستان تحقیقی در زمینهء امام زمان ع و وظایف شیعیان ایشان انجام دادم تحقیق بسیار جالبی شده بود باید بگویم در این نه ماه نمازهای ظهرو عصر و مغرب و عشائم را مرتب به مسجد می رفتم به پیشنهاد امام جماعت مسجد محلمان تصمیم گرفتم جمعه شبها آن را برای نمازگزاران آن را ارائه دهم جمعه شبها پس از نماز عشاء بر می خواستم و این تحقیق را می خواندم و حضار با علاقه گوش می کردند خلاصه آدم خوبی شده بودم ولی پس از این که به قول قران کشتی من به ساحل نجات رسیده بود و به هدفم رسیده بودم ارتباطم با خدا ضعیف تر شد و پس از مدتی دوباره با ناسپاسی تمام استمناء کردم و آن را تکرار کردم تا اکنون که در اواخر ترم اول هستم در این چند سال بر اثر این کار همیشه کم بنیه بوده ام مخصوصا این اواخر که به طور جنون آمیزی تقریبا هر دو شب یک باراین کار را می کنم دستهایم می لرزند چشمانم ضعیف شده است در مدت کوتاهی دوبار عینکم را عوض کردم موهایم بسیار نازک و نرم وشکننده شده است و به راحتی و بسیار زیاد می ریزند لبهایم را نا خود آگاه گاز می گیرم مادرم می گوید تازگی ها عصبی شده ای زیاد پلک می زنی انگشتانت را گاز می گیری بر خلاف گذشته اعتماد به نفسم کم شده دیگر نمی توانم در کلاس از استاد سوال بپرسم هنگامی که مطلبی را نمی فهمم و نمی توانم سوال کنم بسیار ناراحت می شوم هنگامی که می خواهم مطلبی را برای هم کلاسی هایم که سی پسر و سی دختر هستند بگویم صورتم به طور محسوسی شروع به لرزش می کند و صدایم بسیار می لرزد چند روز پیش در عین ناباوری دیدم هنگامی که می خواستم چیزی را به دانشجویان یادآوری کنم زیر ناخنهایم کبود شده تمرکزم بر درسهایم بسیار کم شده است سر کلاس که هستم انگار مرده ای بیش نیستم و در دنیایی دیگر سیر می کنم و مرتب ذهنم منحرف می شود و درسها را نمی فهمم در خانه هم هر چه تلاش می کنم بعضی درسها را بفهمم نمی شود و هر روز نگران تر می شوم هر بار تصمیم می گیرم دیگر این کار را نکنم ولی نمی شود دیگر هدفم یادم رفته است دیگر خدا را نمی شناسم و نماز را به زور می خوانم در آیات قران شک می کنم و گاهی اوقات خدا را فاقد نقش در این دنیا می دانم و قران را داستان نمی دانم عاقبتم به کجا می کشد این ها بخشی از زندگی من بود حال امیدم پس از خداوند به شما است خواهش می کنم این برادرتان را اگر بدتان نمی آید کمک کنیدو از تاریکی ها او را دوباره به نور برگردانید خواهش می کنم پاسخی مقطعی به من ندهید و مرا مرحله به مرحله هدایت کنید اگر امثال مرا رها کنید به جای اول خود بر می گردند لطفا مرا راهنمایی کنید در ضمن خوشحال می شوم اگر این نوشته را بدون ذکر نام در معرض دید دیگر کاربران بگذارید چه بسا بخوانند و عبرت بگیرند