آیا تغییرات باید از بالا شروع شود یا پایین؟ ( الناس بدین ملوکهم) پس ( تغیر نفسهم) پس تغییرات باید از بالا شروع شود؟ مردم مقصرند یا دولت؟ زمان شاه؟
آیا تغییرات باید از بالا شروع شود یا پایین؟ ( الناس بدین ملوکهم) پس ( تغیر نفسهم) پس تغییرات باید از بالا شروع شود؟ مردم مقصرند یا دولت؟ زمان شاه؟ درپاسخ به سوال شما باید بگوییم بر اساس تعالیم دین مبین اسلام سرنوشت افراد و جوامع به دست خودشان است و هر گونه تغییر و دگرگونی مثبت یا منفی در درجه اول به خود آنان باز می گردد و از خود آنها آغاز می شود ،در این خصوص آیه شریفه ان الله لا یغیر ما بقو م حتی یغیروا ما بانفسهم ،خداوند سرنوشت هیچ قوم وملتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند ( سوره رعد آیه 11) و آیه شریفه ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمه انعمها علی قوم حتی یغیروا بانفسهم ؛این بخاطر آن است که خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده تغییر نمی دهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند. ( سوره انفال ،آیه 53)بیانگریک قانون کلی و عمومی اسلام است که هر گونه تغییر و دگرگونی در خوشبختی و بدبختی اقوام وملتها در درجه اول به خود آنها بازگشت می کند ،شانس و طالع و اقبال و تصادف و تاثیر اوضاع فلکی و مانند اینها هیچکدام پایه ندارد ، آنچه اساس و پایه است این است که ملتی خود بخواهد سربلند و سرفراز و پیروز و پیشرو باشد و یا به عکس خودش تن به ذلت و زبونی وشکست در دهد حتی لطف خداوند یا مجازات او بی مقدمه دامان هیچ ملتی را نخواهد گرفت بلکه این اراده و خواست ملتها و تغییرات درونی آنهاست که آنها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب خدا می سازد به تعبیر دیگر این دو آیه یکی از اصول اجتماعی اسلام را این چنین بیان می کند که مهم ترین اصل در پیروزی و شکست و خوشبختی و بدبختی یک جامعه مرد م خود آن جامعه هستند و هر گونه تغییرات برونی متکی به تغییرات درونی ملتها و اقوام است و هر گونه پیروزی و شکستی که به قومی می رسد از همین جا سرچشمه می گیرد . ( مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه ، تهران : دار الکتب الاسلامیه ، 1375، ج10، ص 145) بنابر این این دو آیه شریفه به این اصل مهم اشاره می کنند که منشا تغییراها و دگرگونی ها در جوامع و ملتها به درون آن جامعه و افراد آن باز می گرددو هر گونه تغییر و تحول در میان جامعه و یک ملت از تغییر و تحول در درون افراد آن جامعه سرچشمه می گیردو تا تغییر و تحول مثبت یا منفی در درون جامعه شکل نگیرد آن جامعه دچار تغییر و دگرگونی چه مثبت و چه منفی نخواهد شد البته این دو آیه نقش عوامل دیگر را نفی نمی کند ولی هرگونه تغییرات و عوامل بیرونی رامبتنی و متکی بر تغییرات درونی ملتها و جوامع می داند از این رو این دو آیه شریفه با جمله معروف( الناس علی دین ملوکهم ) هیچ تعارضی ندارد زیرا همانگونه که اشاره شد این دو آیه شریفه منشا تغییر و دگرگونی در جوامع را در درجه اول و در مرحله نخست ، افراد آن جامعه و تغییرات درونی آنها معرفی می نماید و این جمله معروف به تاثیر دیدگاهها و نگرش حاکمان بر دیدگاههای مردم و نوع نگرش آنان اشاره دارد و اینکه حاکمان بر نوع نگاه مرد و افراد جامعه تاثیر گذار هستند و این اصلی غیر قابل انکار است اما در این میان ، این مردم هستند که زمینه حاکمیت حاکمان را فراهم می نمایند و تا مردم نخواهند کسی نمی تواند برآنها مسلط شود بنابر این باز نقش اساسی به خود افراد باز می گردد هر چند عوامل بیرونی و نوع نگاه حاکمان بر نگرش افراد تاثیر گذار است اما بهر حال تا تغییر و دگرگونی در خود افراد ایجاد نشود زمینه تغییر و تحول در جامعه فراهم نخواهد شد پیش از انقلاب اسلامی و در رژیم گذشته شاهد بودیم که تا مردم دچار تغییر وتحول درونی نشدند رژیم شاه به حیات خود ادامه داده وهمچنان بر تمامی امور کشور تسلط داشت اما با تحول و دگرگونی در میان اقشار مختلف مردم ،که در اثر آگاهی و شناختی بوجود آمد که نتیجه تلاش و مجاهدت ورهبری مرحوم امام بود ،خود مردم خواهان بر کناری رژیم منحوس پهلوی شدند و زمینه تشکیل حکومت اسلامی را فراهم نمودند بنابر این سرچشمه و سر آغاز هر گونه تغییر و دگرگونی به خود افراد باز می گردد هر چند نباید نقش سایر عوامل از جمله نوع نگرش حاکمان در این جهت را نادیده گرفت . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 5/100112969)
عنوان سوال:

آیا تغییرات باید از بالا شروع شود یا پایین؟ ( الناس بدین ملوکهم) پس ( تغیر نفسهم) پس تغییرات باید از بالا شروع شود؟ مردم مقصرند یا دولت؟ زمان شاه؟


پاسخ:

آیا تغییرات باید از بالا شروع شود یا پایین؟ ( الناس بدین ملوکهم) پس ( تغیر نفسهم) پس تغییرات باید از بالا شروع شود؟ مردم مقصرند یا دولت؟ زمان شاه؟

درپاسخ به سوال شما باید بگوییم بر اساس تعالیم دین مبین اسلام سرنوشت افراد و جوامع به دست خودشان است و هر گونه تغییر و دگرگونی مثبت یا منفی در درجه اول به خود آنان باز می گردد و از خود آنها آغاز می شود ،در این خصوص آیه شریفه ان الله لا یغیر ما بقو م حتی یغیروا ما بانفسهم ،خداوند سرنوشت هیچ قوم وملتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند ( سوره رعد آیه 11) و آیه شریفه ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمه انعمها علی قوم حتی یغیروا بانفسهم ؛این بخاطر آن است که خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده تغییر نمی دهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند. ( سوره انفال ،آیه 53)بیانگریک قانون کلی و عمومی اسلام است که هر گونه تغییر و دگرگونی در خوشبختی و بدبختی اقوام وملتها در درجه اول به خود آنها بازگشت می کند ،شانس و طالع و اقبال و تصادف و تاثیر اوضاع فلکی و مانند اینها هیچکدام پایه ندارد ، آنچه اساس و پایه است این است که ملتی خود بخواهد سربلند و سرفراز و پیروز و پیشرو باشد و یا به عکس خودش تن به ذلت و زبونی وشکست در دهد حتی لطف خداوند یا مجازات او بی مقدمه دامان هیچ ملتی را نخواهد گرفت بلکه این اراده و خواست ملتها و تغییرات درونی آنهاست که آنها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب خدا می سازد به تعبیر دیگر این دو آیه یکی از اصول اجتماعی اسلام را این چنین بیان می کند که مهم ترین اصل در پیروزی و شکست و خوشبختی و بدبختی یک جامعه مرد م خود آن جامعه هستند و هر گونه تغییرات برونی متکی به تغییرات درونی ملتها و اقوام است و هر گونه پیروزی و شکستی که به قومی می رسد از همین جا سرچشمه می گیرد . ( مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه ، تهران : دار الکتب الاسلامیه ، 1375، ج10، ص 145) بنابر این این دو آیه شریفه به این اصل مهم اشاره می کنند که منشا تغییراها و دگرگونی ها در جوامع و ملتها به درون آن جامعه و افراد آن باز می گرددو هر گونه تغییر و تحول در میان جامعه و یک ملت از تغییر و تحول در درون افراد آن جامعه سرچشمه می گیردو تا تغییر و تحول مثبت یا منفی در درون جامعه شکل نگیرد آن جامعه دچار تغییر و دگرگونی چه مثبت و چه منفی نخواهد شد البته این دو آیه نقش عوامل دیگر را نفی نمی کند ولی هرگونه تغییرات و عوامل بیرونی رامبتنی و متکی بر تغییرات درونی ملتها و جوامع می داند از این رو این دو آیه شریفه با جمله معروف( الناس علی دین ملوکهم ) هیچ تعارضی ندارد زیرا همانگونه که اشاره شد این دو آیه شریفه منشا تغییر و دگرگونی در جوامع را در درجه اول و در مرحله نخست ، افراد آن جامعه و تغییرات درونی آنها معرفی می نماید و این جمله معروف به تاثیر دیدگاهها و نگرش حاکمان بر دیدگاههای مردم و نوع نگرش آنان اشاره دارد و اینکه حاکمان بر نوع نگاه مرد و افراد جامعه تاثیر گذار هستند و این اصلی غیر قابل انکار است اما در این میان ، این مردم هستند که زمینه حاکمیت حاکمان را فراهم می نمایند و تا مردم نخواهند کسی نمی تواند برآنها مسلط شود بنابر این باز نقش اساسی به خود افراد باز می گردد هر چند عوامل بیرونی و نوع نگاه حاکمان بر نگرش افراد تاثیر گذار است اما بهر حال تا تغییر و دگرگونی در خود افراد ایجاد نشود زمینه تغییر و تحول در جامعه فراهم نخواهد شد پیش از انقلاب اسلامی و در رژیم گذشته شاهد بودیم که تا مردم دچار تغییر وتحول درونی نشدند رژیم شاه به حیات خود ادامه داده وهمچنان بر تمامی امور کشور تسلط داشت اما با تحول و دگرگونی در میان اقشار مختلف مردم ،که در اثر آگاهی و شناختی بوجود آمد که نتیجه تلاش و مجاهدت ورهبری مرحوم امام بود ،خود مردم خواهان بر کناری رژیم منحوس پهلوی شدند و زمینه تشکیل حکومت اسلامی را فراهم نمودند بنابر این سرچشمه و سر آغاز هر گونه تغییر و دگرگونی به خود افراد باز می گردد هر چند نباید نقش سایر عوامل از جمله نوع نگرش حاکمان در این جهت را نادیده گرفت . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 5/100112969)





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین