چرا آمریکا عراق را به جان ملت ایران انداخت؟ چرا عراق؟ چه کمکهایی به عراق شد؟ آمریکا به دنبال چه بود؟ از دید آمریکا فشارهای سیاسی و اقتصادی جنگ موجب فروکش کردن احساسات انقلابی مردم ایران شده و زمینههای لازم برای حضور مجدد این کشور در ایران را فراهم میکرد.همچنین جنگ باعث میشد تا فشارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی منجر به نارضایتی مردم از حکومت شده و در نتیجه، زمینههای لازم برای سرنگونی حکومت انقلابی فراهم شود.عراق برای این بهعنوان گزینهی حمله برگزیده شد که بهدلیل موقعیت جغرافیایی، سرزمین حائل بین ایران و کشورهای عربی بود و میتوانست از گسترش موج انقلابی به سایر کشورهای عربی جلوگیری کند.بهعلاوه دارای ارتش مناسب برای تهاجم به ایران بود و تمرکز بر بحث عربی-ایرانی در عراق میتوانست تأکید ایران بر اسلامیت را تحت الشعاع قرار دهد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران و افزایش اعتماد به نفس گروههای اسلامی در خاورمیانه باعث شد تا سیاست خارجی آمریکا در منطقه با بزرگترین شکست روبهرو شود. درواقع به دنبال سرنگونی شاه، لغو پیمان سنتو و نبود ژاندارم در خلیج فارس، این کشور نه تنها اهرم قدرت خود را در منطقه از دست داده بود، بلکه با کشوری مواجه شده بود که سایر ملتهای منطقه را نیز بر علیه نظم آمریکایی تحریک میکرد. از سویی دیگر اشغال لانه جاسوسی نیز موجب شده بود تا آمریکا در سطح جهان تحقیر شود؛ براین اساس این کشور همواره به دنبال اجرای سیاستهایی بود که ایران انقلابی را مهار کند. در این راستا یکی از سیاستهای آمریکا تشویق صدام به حمله به ایران و ارسال انواع سلاحها به این کشور در زمان دفاع مقدس بود. این نوشتار درصدد است تا این مسئله را مورد بررسی قرار دهد. اعترافات خود آمریکاییها مسئله تحریک و تشویق عراق به حمله به ایران توسط آمریکا موضوعی است که تاکنون در کتابها و نشریات گوناگونی مطرح شده است. بهعنوان مثال (جولیتو کیه زا) در کتاب تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده، مینویسد: (آمریکا در تحریک و تشویق کشورهای هممرز ایران تلاشهای فراوانی کرد؛ چراکه میدانست این تهاجم با مشغول کردن دو کشور ایران و عراق باعث تضمین امنیت اسراییل میشود.) همچنین (ویلیام لیمن) از مفسرین برنامههای تلویزیونی آمریکا در 16 فوریه 1993 در برنامهای تلویزیونی میگوید: (پرهزینهترین طرح مشترک آمریکا-عربستان مربوط به کوشش برای مهار کردن انقلاب ایران بود و صدام حسین وسیله انجام این مقصود شد.) [1] در تابستان 1980 عراقیها که علاقهمند بودند از موافقت آمریکا برای حمله به ایران اطمینان حاصل کنند، وزیرخارجه خود را به عربستان و اردن فرستادند تا با مقامات آمریکایی مذاکره کند. این مذاکرات باعث شد تا صدام یک ماه و نیم قبل از حمله به ایران، به عربستان سفر کرده و رایزنیهایی در خصوص تجاوز نظامی به ایران و واکنش آمریکا داشته باشد. [2] جالب اینجاست در زمانی که عراق و آمریکا در حال بررسی چگونگی حمله به ایران بودند، روزنامه واشنگتنپست درخصوص اهمیت خلیج فارس برای آمریکا مینویسد: (اگر آمریکا برلین را از دست میداد هنوز میتوانست از اروپای غربی دفاع کند، اما خلیج فارس دارای موقعیتی است که هرگونه عقب نشینی از آن، به منزلهی از دسترفتن نظم بین الملل در این منطقه میباشد.) [3] چرا عراق؟ این سؤال وجود دارد که چرا در بین کشورهای منطقهی خلیج فارس عراق گزینه مناسبتری برای حمله به ایران بود. در واقع عراق به دلیل موقعیت جغرافیایی، سرزمین حائل بین ایران و کشورهای عربی بود و میتوانست از گسترش موج انقلابی به سایر کشورهای عربی جلوگیری کند. همچنین این کشور دارای جمعیت و ارتش مناسب برای تهاجم به ایران بوده و تمرکز بر بحث عربی-ایرانی در عراق میتوانست تأکید ایران بر اسلامیت را تحت شعاع قرار دهد؛ برایناساس آمریکا عراق را بهترین گزینه برای حمله به ایران تلقی میکرد. از دید آمریکا فشارهای سیاسی و اقتصادی جنگ موجب فروکش کردن احساسات انقلابی مردم ایران شده و زمینههای لازم برای حضور مجدد این کشور در ایران را فراهم میکرد. همچنین جنگ باعث میشد تا فشارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی منجر به نارضایتی مردم از حکومت شده و در نتیجه، زمینههای لازم برای سرنگونی حکومت انقلابی فراهم شود. چه کمکهایی به عراق شد؟ در سالهای دفاع مقدس، آمریکا چندین قانون تصویب کرد. با کمک این قوانین تعاملات دو جانبهی آنها با عراق تسهیل میشد و به آنها امکان میداد تا از صدام در جریان جنگ حمایت کنند. یکی از این طرحها و قوانین طرح افزایش حجم مبادلات نظامی با عراق بود. در این راستا (ریگان) مبادرت به صدور دستورالعمل امنیتی کرد که براساس آن تجهیزات هوایی لازم برای افزایش قدرت نیروی هوایی عراق به صدام داده میشد.[4] در سال 1983، (دونالد رامسفلد) به نمایندگی از آمریکا، موافقتنامهی همکاری نظامی با صدام برای جلوگیری از شکست ارتش عراق در جنگ علیه ایران را امضا کرد که براساس آن، آمریکا سلاحهای لازم برای تقویت ارتش عراق را در اختیار صدام میگذاشت. (ریچارد مورفی) معاون وزارت خارجه آمریکا در آن مقطع، اعلام کرد آمریکا برای جلوگیری از صدور اسلحه به ایران با 20 کشور تماس رسمی گرفته و همچنان این تماسها با دیگر کشورها ادامه دارد. [5] به دنبال استفادهی عراق از سلاح شیمیایی، وزارت خارجه آمریکا در نامهای به هیئت نمایندگی دفتر اروپایی سازمان ملل در 1984 بر ضرورت جلوگیری از محکوم شدن عراق به دلیل حمله شیمیایی علیه ایران تأکید کرد. (وزارت خارجه به نمایندهی آمریکا در سازمان ملل دستور میدهد که حمایت سایر هیئتهای نمایندگی غربی در سازمان ملل را جلب نمایند تا در مورد پیشنویس قطعنامه ایران که استفاده عراق از جنگافزار شیمیایی را محکوم میکند، (رأی ممتنع) دهند؛ در غیر این صورت، ایالات متحده جریان این قطعنامه را متوقف میسازد.)[6] علاوهبراین، وزارت دفاع آمریکا اطلاعات و مشخصات دیپلماتهای ایرانی و برنامههای تدوین شده برای حمله به ایران با ذکر نقاط حساس برای بمباران نقاط مختلف آنرا به طور دائم دراختیار دولت عراق قرار میداد. بهعنوان مثال در سال 1985 عراق با حمایت اطلاعاتی آمریکا، حملهای هوایی به جزیره سیری -که به دلیل بُعد مسافت تصور میشد از حمله هوایی دور میماند- انجام داد تا از این طریق صادرات نفت ایران را مختل کند. در سالهای جنگ، به دلیل اینکه صدام بیشترین درآمد ارزی خود را صرف خرید سلاح میکرد، پولی برای واردات مواد غذایی مورد نیاز مردم کشورش نداشت؛ این مسئله باعث شد تا توزیع برخی مواد غذایی، مانند گوشت، در شهرهای عراق به شدت کاهش یابد. در این زمان آمریکا با ایجاد اعتبار ارزی برای این کشور، بستری فراهم کرد تا صدام بتواند به صورت نسیه، مواد غذایی از آمریکا وارد کند و از این طریق جلوی نارضایتی داخلی را بگیرد. [7] آمریکا به دنبال چه بود؟ از دید آمریکا فشارهای سیاسی و اقتصادی جنگ موجب فروکش کردن احساسات انقلابی مردم ایران شده و زمینههای لازم برای حضور مجدد این کشور در ایران را فراهم میکرد. همچنین جنگ باعث میشد تا فشارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی منجر به نارضایتی مردم از حکومت شده و در نتیجه زمینههای لازم برای سرنگونی حکومت انقلابی فراهم شود. آمریکا با توجه به نزدیکی رژیم بعث به شوروی و ترویج ملیگرایی عرب، انتظار داشت تا با راهاندازی جنگ علیه ایران بتواند با کمترین هزینه، ایران را تضعیف کرده و رژیمهای دستنشاندهی منطقه را تقویت کند. عراق برای این بهعنوان گزینهی حمله برگزیده شد که بهدلیل موقعیت جغرافیایی، سرزمین حائل بین ایران و کشورهای عربی بود و میتوانست از گسترش موج انقلابی به سایر کشورهای عربی جلوگیری کند. بهعلاوه دارای ارتش مناسب برای تهاجم به ایران بود و تمرکز بر بحث عربی-ایرانی در عراق میتوانست تأکید ایران بر اسلامیت را تحت الشعاع قرار دهد. ایجاد تفرقه در بین مسلمانان و رو در رو قرار دادن کشورهای عربی با ایران و بازداشتن مسلمانان از توجه به اسرائیل و متوجه ساختن آنها به ایران، از دیگر اهداف آمریکا بود. همچنین هدف دیگر آمریکا امنیتی کردن فضای منطقه خاورمیانه و ایجاد مسابقه تسلیحاتی در کشورهای منطقه بود تا از این طریق بسترهای لازم برای بازار سلاحهای آمریکایی را در خلیج فارس فراهم کند. فرجام سخن سیاست آمریکا نشان میدهد که این کشور بعد از شکست عملیات آزادسازی گروگانهایش و طرح کودتای نوژه که با یاری این کشور برنامهریزی شده بود، بهرهجویی از توان کشورهای منطقه برای مهار انقلاب اسلامی را گزینهای مناسب دانست. برایناساس، سیاست تشویق عراق برای حمله به ایران را در پیش گرفته و در زمان جنگ نیز با ارسال انواع سلاح و تجهیزات و کمکهای اقتصادی درصدد برآمد تا ایران را مهار کند. با این حال تاریخ نشان میدهد که ایران اسلامی برخلاف پیشبینیهای آمریکا، نهتنها از مواضع خود درخصوص مخالفت با امپریالیسم جهانی دست برنداشت؛ بلکه از جنگ به عنوان اهرمی برای افشای ماهیت آمریکا و رژیمهای دست نشاندهی این کشور در منطقه استفاده کرد؛ مسئلهای که باعث شد در اواخر دهه 80 میلادی امواج ملیگرایی عرب، فروکش کرده و گروههای اسلامگرا در منطقه با اقبال گستردهی مردم مواجه شوند. (*) پی نوشت ها: [1]-کامران غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، انتشارات کیا،1380، صفحه 198 [2]-بهمن همایون، روابط پنهانی آمریکا و عربستان، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 72-71، مرداد و شهریور 1372، صفحه 67 [3]-فرهاد دوریشی، ریشههای تهاجم، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ دوم،1380، صفحه 25 [4]-ابراهیم متقی، الگو و روند در سیاست خارجی ایران، انتشارات دانشگاه مفید، بهار 1390، صفحه 306 [5]- کامران غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، همان، صفحه 294 [6]-پیرسالینجر، ترجمه: موسی احمدزاده، جنگ خلیج فارس، پرونده محرمانه، انتشارات اطلاعات،1370، صفحه 26 [7]-کنت آر. تیومن، سوداگری مرگ، ترجمه: احمد تدین، موسسه فرهنگی رسا،1373، صفحه 280 *سیدمحسن موسوی زاده؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی/برهان/1393/6/30
چرا آمریکا عراق را به جان ملت ایران انداخت؟ چرا عراق؟ چه کمکهایی به عراق شد؟ آمریکا به دنبال چه بود؟
چرا آمریکا عراق را به جان ملت ایران انداخت؟ چرا عراق؟ چه کمکهایی به عراق شد؟ آمریکا به دنبال چه بود؟
از دید آمریکا فشارهای سیاسی و اقتصادی جنگ موجب فروکش کردن احساسات انقلابی مردم ایران شده و زمینههای لازم برای حضور مجدد این کشور در ایران را فراهم میکرد.همچنین جنگ باعث میشد تا فشارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی منجر به نارضایتی مردم از حکومت شده و در نتیجه، زمینههای لازم برای سرنگونی حکومت انقلابی فراهم شود.عراق برای این بهعنوان گزینهی حمله برگزیده شد که بهدلیل موقعیت جغرافیایی، سرزمین حائل بین ایران و کشورهای عربی بود و میتوانست از گسترش موج انقلابی به سایر کشورهای عربی جلوگیری کند.بهعلاوه دارای ارتش مناسب برای تهاجم به ایران بود و تمرکز بر بحث عربی-ایرانی در عراق میتوانست تأکید ایران بر اسلامیت را تحت الشعاع قرار دهد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران و افزایش اعتماد به نفس گروههای اسلامی در خاورمیانه باعث شد تا سیاست خارجی آمریکا در منطقه با بزرگترین شکست روبهرو شود. درواقع به دنبال سرنگونی شاه، لغو پیمان سنتو و نبود ژاندارم در خلیج فارس، این کشور نه تنها اهرم قدرت خود را در منطقه از دست داده بود، بلکه با کشوری مواجه شده بود که سایر ملتهای منطقه را نیز بر علیه نظم آمریکایی تحریک میکرد. از سویی دیگر اشغال لانه جاسوسی نیز موجب شده بود تا آمریکا در سطح جهان تحقیر شود؛ براین اساس این کشور همواره به دنبال اجرای سیاستهایی بود که ایران انقلابی را مهار کند. در این راستا یکی از سیاستهای آمریکا تشویق صدام به حمله به ایران و ارسال انواع سلاحها به این کشور در زمان دفاع مقدس بود. این نوشتار درصدد است تا این مسئله را مورد بررسی قرار دهد.
اعترافات خود آمریکاییها
مسئله تحریک و تشویق عراق به حمله به ایران توسط آمریکا موضوعی است که تاکنون در کتابها و نشریات گوناگونی مطرح شده است.
بهعنوان مثال (جولیتو کیه زا) در کتاب تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده، مینویسد: (آمریکا در تحریک و تشویق کشورهای هممرز ایران تلاشهای فراوانی کرد؛ چراکه میدانست این تهاجم با مشغول کردن دو کشور ایران و عراق باعث تضمین امنیت اسراییل میشود.) همچنین (ویلیام لیمن) از مفسرین برنامههای تلویزیونی آمریکا در 16 فوریه 1993 در برنامهای تلویزیونی میگوید: (پرهزینهترین طرح مشترک آمریکا-عربستان مربوط به کوشش برای مهار کردن انقلاب ایران بود و صدام حسین وسیله انجام این مقصود شد.) [1]
در تابستان 1980 عراقیها که علاقهمند بودند از موافقت آمریکا برای حمله به ایران اطمینان حاصل کنند، وزیرخارجه خود را به عربستان و اردن فرستادند تا با مقامات آمریکایی مذاکره کند. این مذاکرات باعث شد تا صدام یک ماه و نیم قبل از حمله به ایران، به عربستان سفر کرده و رایزنیهایی در خصوص تجاوز نظامی به ایران و واکنش آمریکا داشته باشد. [2]
جالب اینجاست در زمانی که عراق و آمریکا در حال بررسی چگونگی حمله به ایران بودند، روزنامه واشنگتنپست درخصوص اهمیت خلیج فارس برای آمریکا مینویسد: (اگر آمریکا برلین را از دست میداد هنوز میتوانست از اروپای غربی دفاع کند، اما خلیج فارس دارای موقعیتی است که هرگونه عقب نشینی از آن، به منزلهی از دسترفتن نظم بین الملل در این منطقه میباشد.) [3]
چرا عراق؟
این سؤال وجود دارد که چرا در بین کشورهای منطقهی خلیج فارس عراق گزینه مناسبتری برای حمله به ایران بود. در واقع عراق به دلیل موقعیت جغرافیایی، سرزمین حائل بین ایران و کشورهای عربی بود و میتوانست از گسترش موج انقلابی به سایر کشورهای عربی جلوگیری کند. همچنین این کشور دارای جمعیت و ارتش مناسب برای تهاجم به ایران بوده و تمرکز بر بحث عربی-ایرانی در عراق میتوانست تأکید ایران بر اسلامیت را تحت شعاع قرار دهد؛ برایناساس آمریکا عراق را بهترین گزینه برای حمله به ایران تلقی میکرد.
از دید آمریکا فشارهای سیاسی و اقتصادی جنگ موجب فروکش کردن احساسات انقلابی مردم ایران شده و زمینههای لازم برای حضور مجدد این کشور در ایران را فراهم میکرد. همچنین جنگ باعث میشد تا فشارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی منجر به نارضایتی مردم از حکومت شده و در نتیجه، زمینههای لازم برای سرنگونی حکومت انقلابی فراهم شود.
چه کمکهایی به عراق شد؟
در سالهای دفاع مقدس، آمریکا چندین قانون تصویب کرد. با کمک این قوانین تعاملات دو جانبهی آنها با عراق تسهیل میشد و به آنها امکان میداد تا از صدام در جریان جنگ حمایت کنند. یکی از این طرحها و قوانین طرح افزایش حجم مبادلات نظامی با عراق بود. در این راستا (ریگان) مبادرت به صدور دستورالعمل امنیتی کرد که براساس آن تجهیزات هوایی لازم برای افزایش قدرت نیروی هوایی عراق به صدام داده میشد.[4]
در سال 1983، (دونالد رامسفلد) به نمایندگی از آمریکا، موافقتنامهی همکاری نظامی با صدام برای جلوگیری از شکست ارتش عراق در جنگ علیه ایران را امضا کرد که براساس آن، آمریکا سلاحهای لازم برای تقویت ارتش عراق را در اختیار صدام میگذاشت. (ریچارد مورفی) معاون وزارت خارجه آمریکا در آن مقطع، اعلام کرد آمریکا برای جلوگیری از صدور اسلحه به ایران با 20 کشور تماس رسمی گرفته و همچنان این تماسها با دیگر کشورها ادامه دارد. [5]
به دنبال استفادهی عراق از سلاح شیمیایی، وزارت خارجه آمریکا در نامهای به هیئت نمایندگی دفتر اروپایی سازمان ملل در 1984 بر ضرورت جلوگیری از محکوم شدن عراق به دلیل حمله شیمیایی علیه ایران تأکید کرد. (وزارت خارجه به نمایندهی آمریکا در سازمان ملل دستور میدهد که حمایت سایر هیئتهای نمایندگی غربی در سازمان ملل را جلب نمایند تا در مورد پیشنویس قطعنامه ایران که استفاده عراق از جنگافزار شیمیایی را محکوم میکند، (رأی ممتنع) دهند؛ در غیر این صورت، ایالات متحده جریان این قطعنامه را متوقف میسازد.)[6]
علاوهبراین، وزارت دفاع آمریکا اطلاعات و مشخصات دیپلماتهای ایرانی و برنامههای تدوین شده برای حمله به ایران با ذکر نقاط حساس برای بمباران نقاط مختلف آنرا به طور دائم دراختیار دولت عراق قرار میداد. بهعنوان مثال در سال 1985 عراق با حمایت اطلاعاتی آمریکا، حملهای هوایی به جزیره سیری -که به دلیل بُعد مسافت تصور میشد از حمله هوایی دور میماند- انجام داد تا از این طریق صادرات نفت ایران را مختل کند.
در سالهای جنگ، به دلیل اینکه صدام بیشترین درآمد ارزی خود را صرف خرید سلاح میکرد، پولی برای واردات مواد غذایی مورد نیاز مردم کشورش نداشت؛ این مسئله باعث شد تا توزیع برخی مواد غذایی، مانند گوشت، در شهرهای عراق به شدت کاهش یابد. در این زمان آمریکا با ایجاد اعتبار ارزی برای این کشور، بستری فراهم کرد تا صدام بتواند به صورت نسیه، مواد غذایی از آمریکا وارد کند و از این طریق جلوی نارضایتی داخلی را بگیرد. [7]
آمریکا به دنبال چه بود؟
از دید آمریکا فشارهای سیاسی و اقتصادی جنگ موجب فروکش کردن احساسات انقلابی مردم ایران شده و زمینههای لازم برای حضور مجدد این کشور در ایران را فراهم میکرد. همچنین جنگ باعث میشد تا فشارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی منجر به نارضایتی مردم از حکومت شده و در نتیجه زمینههای لازم برای سرنگونی حکومت انقلابی فراهم شود. آمریکا با توجه به نزدیکی رژیم بعث به شوروی و ترویج ملیگرایی عرب، انتظار داشت تا با راهاندازی جنگ علیه ایران بتواند با کمترین هزینه، ایران را تضعیف کرده و رژیمهای دستنشاندهی منطقه را تقویت کند.
عراق برای این بهعنوان گزینهی حمله برگزیده شد که بهدلیل موقعیت جغرافیایی، سرزمین حائل بین ایران و کشورهای عربی بود و میتوانست از گسترش موج انقلابی به سایر کشورهای عربی جلوگیری کند. بهعلاوه دارای ارتش مناسب برای تهاجم به ایران بود و تمرکز بر بحث عربی-ایرانی در عراق میتوانست تأکید ایران بر اسلامیت را تحت الشعاع قرار دهد.
ایجاد تفرقه در بین مسلمانان و رو در رو قرار دادن کشورهای عربی با ایران و بازداشتن مسلمانان از توجه به اسرائیل و متوجه ساختن آنها به ایران، از دیگر اهداف آمریکا بود. همچنین هدف دیگر آمریکا امنیتی کردن فضای منطقه خاورمیانه و ایجاد مسابقه تسلیحاتی در کشورهای منطقه بود تا از این طریق بسترهای لازم برای بازار سلاحهای آمریکایی را در خلیج فارس فراهم کند.
فرجام سخن
سیاست آمریکا نشان میدهد که این کشور بعد از شکست عملیات آزادسازی گروگانهایش و طرح کودتای نوژه که با یاری این کشور برنامهریزی شده بود، بهرهجویی از توان کشورهای منطقه برای مهار انقلاب اسلامی را گزینهای مناسب دانست. برایناساس، سیاست تشویق عراق برای حمله به ایران را در پیش گرفته و در زمان جنگ نیز با ارسال انواع سلاح و تجهیزات و کمکهای اقتصادی درصدد برآمد تا ایران را مهار کند.
با این حال تاریخ نشان میدهد که ایران اسلامی برخلاف پیشبینیهای آمریکا، نهتنها از مواضع خود درخصوص مخالفت با امپریالیسم جهانی دست برنداشت؛ بلکه از جنگ به عنوان اهرمی برای افشای ماهیت آمریکا و رژیمهای دست نشاندهی این کشور در منطقه استفاده کرد؛ مسئلهای که باعث شد در اواخر دهه 80 میلادی امواج ملیگرایی عرب، فروکش کرده و گروههای اسلامگرا در منطقه با اقبال گستردهی مردم مواجه شوند. (*)
پی نوشت ها:
[1]-کامران غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، انتشارات کیا،1380، صفحه 198
[2]-بهمن همایون، روابط پنهانی آمریکا و عربستان، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 72-71، مرداد و شهریور 1372، صفحه 67
[3]-فرهاد دوریشی، ریشههای تهاجم، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ دوم،1380، صفحه 25
[4]-ابراهیم متقی، الگو و روند در سیاست خارجی ایران، انتشارات دانشگاه مفید، بهار 1390، صفحه 306
[5]- کامران غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، همان، صفحه 294
[6]-پیرسالینجر، ترجمه: موسی احمدزاده، جنگ خلیج فارس، پرونده محرمانه، انتشارات اطلاعات،1370، صفحه 26
[7]-کنت آر. تیومن، سوداگری مرگ، ترجمه: احمد تدین، موسسه فرهنگی رسا،1373، صفحه 280
*سیدمحسن موسوی زاده؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی/برهان/1393/6/30
- [سایر] ایران همواره از آمریکا به عنوان حامی اصلی عراق یاد کرده است، آیا واقعا علت حضور نیروهای آمریکا در خلیج فارس حمایت از عراق بوده است؟
- [سایر] علت دشمنی آمریکا با ملت مسلمان ایران چیست؟
- [سایر] آیا تقابل ملت ایران با دولت آمریکا صرفا به پس از انقلاب اسلامی برمیگردد؟
- [سایر] سرانجام مبارزهی تاریخی ملت ایران با دولت مستکبر آمریکا چه خواهد بود؟
- [سایر] اهمیت ایران برای آمریکا کدام است؟ ادوار رابطه ایران با آمریکا؟ آمریکا در نگاه امام خمینی؟ ابعاد ماهیت استکباری آمریکا؟
- [سایر] آمریکا چه زمانی از دشمنی با ملت ایران دست خواهد برداشت؟
- [سایر] علت اصلی دشمنی دولت آمریکا با ملت ایران و جمهوری اسلامی چیست؟
- [سایر] آمریکا در راه اندازی جنگ عراق علیه ایران چه نقشی داشت و چه منافعی را دنبال میکرد؟
- [سایر] بعد از این مدت طولانی مبارزه ملت ایران با دولت آمریکا، کدام کشور پیروز میدان بوده است؟
- [سایر] آیا تهدیدات آمریکا بر علیه ایران کارساز است و آیا بهتر نیست ایران با آمریکا رابطه بر قرار کند؟