سلام دوباره. در مورد اعدام عناصر ضدانقلاب چپ و کمونیست، در سال 67، بعد از اعدام عناصر سازمان منافقین که بر سر مواضع خود باقی مانده بودند، پرسیده بودم، فرمودید که اسنادی که به این امر اشاره دارند را مع
سلام دوباره. در مورد اعدام عناصر ضدانقلاب چپ و کمونیست، در سال 67، بعد از اعدام عناصر سازمان منافقین که بر سر مواضع خود باقی مانده بودند، پرسیده بودم، فرمودید که اسنادی که به این امر اشاره دارند را مع دوست عزیز ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز سوال شما مشتمل بر دو بخش است : نخست در مورد اعدام منافقان (عمدتا مجاهدین خلق) و دوم اعدام گروههای چپ گرا به طور خاص . در مورد اعدام منافقان زندانی در سال 67 ، در پاسخ به سوال اول شما به طور مفصل در مورد صحت و سقم ماجرا و دلایل و مستندات فقهی و قانونی آن مطالبی ارائه شد و به طور خلاصه می گوییم که این حکم ، حکمی نبود که ناگهان اجرا شده باشد بلکه حکمی بود که از قبل هم بدون فرمان امام خمینی ره و در چارچوب قانون اجرا می شد و در تابستان 67 با توجه به فجایعی که منافقان به دنبال پذیرش قطعنامه سازمان ملل مبنی بر آتش بس از سوی جمهوری اسلامی ایران در بخشهای مختلف کشور از جمله مناطق عملیاتی غرب کشور مرتکب می شدند و از جانب نیروهای داخلی و حتی محبوس وفادار به آنان مورد حمایت قرار گرفته و تحرکاتی هم به منظور به بلوا کشاندن زندانها همزمان با اقدامات منافقان در غرب کشور در حال انجام بود امام خمینی ره دستور رسیدگی به مساله آنان نمود تا اگر کسانی بر سر مواضع خود پایدار بوده و همچنان به عنوان نیروی دشمن عمل می کنند بر اساس احکام قطعی شرع و قوانین اعدام شده و اگر از موضع خود بازگشته باشند روند قضایی خود را طی نمایند و احیانا حتی مشمول عفو شوند و البته توجه به این نکته لازم است که کسانی که در این جریان مورد بررسی قرار گرفتند کسانی بودند که از قبل به دلیل اقدامات خرابکارانه بر علیه امنیت ملی و اقدامات تروریستی شان دستگیر شده بودند و طبیعتا اتهام و جرم آنان ثابت بود و تنها اجرای حکم آنان با توجه به شرایط خاص جنگی تسریع بیشتری یافت و البته این دستور به نفع کسانی هم بود که در زندان پشیمان شده و از مواضع سابق خود عدول نموده بودند و باعث تسریع در بازگشت آنان به آغوش خانواده هایشان شد و در کل بهتر است نیمه پر لیوان را هم ببینیم . در هر صورت باز هم شما را به مطالعه پاسخ سوال اولتان ارجاع می دهیم هر چند که به نظر می رسد که شما در این زمینه قانع شده و بیشتر در مورد علت اعدام گروههای چپ گرا ابهام دارید . لذا به این مساله می پردازیم : اولا سند شما در مورد اعدام گروه های چپ گرا سند معتبری نیست چرا که اولا سایت ویکی پدیا که خود را دانشنامه آزاد می داند منبع علمی و معتبر نیست چه رسد به یک منبع حقوقی معتبر و قابل استناد! بلکه منبعی است که حتی با فرض پذیرش وجود آزادی در آن، هر کسی می تواند هر گونه ادعای جهت داری را در آن عنوان نماید که این مساله خود باعث بی اعتبار شدن ارزش داده های اطلاعاتی سایت می شود لذا نمی توان به خود سایت ویکی پدیا اعتمادی نمود ثانیا اسناد و منابعی که در سایت ویکی پدیا مورد استناد قرار گرفته است خود اشکالاتی دارند چرا که بخشی از آنها بیانیه ای صادره می باشد و در آنها ادعاهایی صورت گرفته است که باز هم بیانیه ، منبع مورد اعتمادی نیست و بخشی دیگر از آنها هم توسط کسانی نگارش یافته است که نوعا دارای مشکلاتی با نظام اسلامی هستند و همواره گزارشهای خلاف واقع درمورد حقایق نظام اسلامی ارائه می دهند به عنوان مثال شخصی همچون آبراهامیان که کتاب (ایران بین دو انقلاب ) او تحلیلی است از انقلاب اسلامی که صد و هشتاد درجه با واقعیات انقلاب اسلامی تعارض داشت به گونه ای که یکی از منتقدان اثر او در باره کتاب او مقاله ای با این عنوان نوشت : (نظریه پردازی برای انقلابی که هرگز اتفاق نیفتاد) به عبارتی تحلیلی که وی از انقلاب اسلامی می کند به اندازه ای دور از واقعیات است که نویسنده معتقد است آبراهامیان برای انقلابی نظریه پردازی کرده است که هرگز اتفاق نیفتاده و انقلابی که اتفاق افتاده است چنین ماهیتی نداشته است . همین تحلیل های کاملا جهت دار در مورد سایر مسایل مرتبط با ایران در آثار دیگر این نویسنده نیز وجود دارد و حتی در کتاب مورد اشاره سایت ویکی پدیا به تصریح خود سایت اشتباهات فاحشی وجود دارد که نشان از کمبود اطلاعات نویسنده دارد و این مساله باز به نوبه خود باعث بی اعتباری بسیاری از داده های اطلاعاتی و تحلیل های دیگر وی می شود . منبع دیگری نیز که شما به آن اشاره نموده اید کتاب خاطرات آیت الله منتظری می باشد که در آن هم اولا اثری از ذکر گروههای چپ گرا نبوده و ثانیا سایر گزارشهای آیت الله منتظری به دلیل جهت دار بودن آن و قضایای پیرامون آیت الله منتظری قابل استناد نمی باشد . در واقع آیت الله منتظری به دلیل روحیات خاصی که از آن برخوردار بود و در نهایت به برکناری ایشان از قائم مقام رهبری منجر شد در بسیاری از قضاوت های خود اسیر القائات کسانی بودند که متاسفانه ایشان را احاطه نموده و گام به گام به سمت دشمنان نظام کشاندند به گونه ای که شخصیتی که در سالهای آغازین انقلاب به تصریح خود در کتاب و علیرغم اعتقاد امام خمینی به مبارزات مسلحانه در خارج از کشور ، اقدام به راه اندازی نهضت های آزادی بخش در خارج از کشور می نماید در اواخر عمر به اندازه ای مورد توجه استکبار جهانی قرار می گیرد که تبدیل به مرجع تقلید ثابت رادیوهای بیگانه به ویژه رادیو بی بی سی شده و رادیو بی بی سی همواره از ایشان به منظور تحقق اهداف استعماری دولتمردان متبوع خود استفتائات جهت داری می نمود و با عنایات ویژه آقای منتظری مواجه می شدند . در طول تاریخ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در موارد مختلف شاهد قضاوتهایی از ایشان در باره عملکرد برخی اشخاص بودیم که همگی حاکی از میزان ساده لوحی و بی بصیرتی ایشان داشت به عنوان مثال ایشان در مورد قضیه مهدی هاشمی معدوم ، و با وجود اینکه متهم به دهها فقره قتل بودند معتقد بودند که ایشان بی گناه بوده و حتی او را به گونه ای بالا می بردند که گویا یکی از اولیای الهی مورد اتهام قرار گرفته است (برای مطالعه بیشتر در مورد جرایم باند مهدی هاشمی و دفاعیات آقای منتظری رک : محمد محمدی ری شهری ، سنجه انصاف ، انتشارات دارالحدیث و همان ، خاطرات سیاسی و نیز رضایی، مسعود و عباس سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت، تهران:دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، 1381) به همین دلیل آقای منتظری که از سوی باند مهدی هاشمی احاطه شده و توسط برادر ایشان به نام هادی هاشمی که داماد آقای منتظری هم بود خط دهی می شد به مرور نسبت به بسیاری از مسائل ازجمله دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و قضایی نظام جمهوری اسلامی بدبین شده و در نتیجه بسیاری از القائات اطرافیان را همچون دشمنان به نظام اسلامی منتسب نمود که البته همین روحیه ساده لوحانه و نیز اقدامات ایشان باعث شد تا امام خمینی ره در آخرین ماههای عمر خود اقدام به برکناری ایشان بنمایند و از ایشان خواستند تا بیت خود را از منافقان و ملی گراها پاک نموده و بیش از این سهم امام را درحلقوم منافقان نریزند . (رک : نامه امام خمینی به آیت الله منتظری مورخه 6 فروردین 1368 و 8 فروردین همان سال) لذا بسیاری از اتهاماتی که آقای منتظری به نظام اسلامی وارد می نمایند ناشی از القائات اطرافیان ایشان که از عوامل باند مهدی هاشمی معدوم بودند و بدبینی حاصر از اعدام مهدی هاشمی بود و از آنجایی که اشتباهات در تحلیل های ایشان نیز به حدی فاحش بود که تروریستی همچون مهدی هاشمی با دهها فقره قتل و جنایت را امین خود نموده و در صدد تبرئه وی بر می آید و حتی همچون یکی از اولیای الهی تقدیس می کند لذا مطالب کتاب ایشان نیز نمی تواند به عنوان مستند قرار گیرد . با این حال حتی فارغ از هر گونه مستندی در زمینه اعدام گروههای چپ گرا به نظر می رسد فرض شما در مورد بی گناه بودن گروههای چپ گرا فرض صحیحی نیست و حتی اگر در زندان افراد چپ گرایی هم به دلیل محاربه اعدام شده باشند کسانی بودند که اسحه بر دست گرفته و بر علیه نظام دست به توطئه زده بودند که طبیعتا جواب توطئه برخورد خشونت آمیز خواهد بود . با این توضیح که سیاست اولیه حکومت اسلامی از منظر امام خمینی تعامل با تمامی گروهها و جرانات و حتی گروههای مارکسیستی بود به گونه ای که امام خمینی ره در یکی از مصاحبه های خود در خارج از کشور اعلام نمودند حتی مارکسیستها در حکومت اسلامی برای اظهار عقاید خود آزاد خواهند بود اما آزادی توطئه را نخواهند داشت متعاقب همین دیدگاه و در پی پیروزی انقلاب اسلامی دربهمن 57 تمامی شرایط و زمینه ها برای تجلی این آزادی توسط نظام نوپا تاسیس شد و این گروهها تا زمانی که دست به توطئه چینی نزده بودند در این کشور آزاد بوده و حتی به بیان دیدگاههای خویش می پرداختند که نمونه آن برگزاری مناظراتی بود که در آن نمایندگان گروههای ملحد با نمایندگان گروههای مذهبی در برنامه تلویزیونی شرکت کرده و به بیان دیدگاههای خود می پرداختند که شاخص ترین آنها در سال 60 مناظره ایدئولوژیک عبدالکریم سروش و مصباح یزدی با احسان طبری ( ایدئولوگ حزب توده ) و فرخ نگهدار( رهبر فداییان اکثریت ) در کنار مناظره های شهید بهشتی با نورالدین کیانوری ( دبیر کل حزب توده ) و نمایندگان سازمان مجاهدین خلق،و ... نشانه توان تحمل طرح آراء مختلف در نظام جمهوری اسلامی بود. اما متاسفانه گروههای مخالف نظام به جای قدردانی از فضای به وجود آمده و استفاده مطلوب از آن به سوء استفاده پرداخته و ابتدا گروههایی همچون مجاهدین خلق به روی مردم اسلحه کشیدند و آنگاه گروههایی همچون حزب توده پس از حمایت از تجزیه طلبان دست به ایجاد شبکه کودتا زدند که در سال 62 رسما کشف و سران آن به تلاش برای ایجادکودتا اعتراف نمودند و بدین ترتیب این حزب نیز منحل شد . در کنار حزب توده به عنوان شاخص ترین ، ریشه دار ترین و رسمی ترین گروه چپ گرای ابتدای انقلاب اسلامی که دست به توطئه کودتا زدند شاهد دهها حزب و گروه چپ گرای دیگر نیز بودیم که برخی از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و برخی دیگر پس از گذشت چندین ماه توطئه های خود را آغاز نموده و اثبات نمودند که شایستگی استفاده از فضای آزادی ها را ندارند و به دنبال دهها جنایتی که بر علیه مردم بی گناه انجام دادند توسط نظام مورد تعقیق قرار گرفته و با آنها برخورد شد و در واقع علاوه بر حزب کومله که در سوال به آن اشاره شده است در ابتدای انقلاب شاهد دهها گروه چپ گرا بودیم که با اقدامات تروریستی خود امنیت کشور را به خطر می انداختند . به عبارتی در همان آغازین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی شاهد حضور چندین گروه اعم از التقاطیون مسلمان (همچون گروهک فرقان) ، التقاطیون مسلمان نمای چپ گرا (همچون مجاهدین خلق) و چپ گرایان رسمی (همچون حزب توده ، گروهک پیکار ، سازمان فداییان خلق ،حزب دمکرات کردستان ، اتحادیه کمونیست های ایران ، حزب رنجبران و دهها گروه چپ گرای دیگر) بودیم که همگی تلاش می کردند در اقدامات تروریستی ، جنایت و کشتار انسانهای بی گناه گوی سبقت را از دیگر رقبا بربایند که گزارشی از وضعیت و اقدامات آنها در کتاب ( جریان شناسی چپ در ایران نوشته حمید احمدی حاجیکلایی نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ) ذکر شده است . بنابر این آنچه مسلم است دهها گروه چپ گرا در ابتدای انقلاب اسلامی بر علیه نظام اسلامی و مردم بی گناه دست به جنایتهای بی شمار زدند که نظام اسلامی سرانجام ناچار به برخورد سخت با آنان شده و اگر هم در سال 67 چپ گرایانی در زندان بوده باشند از همین قبیل افراد بوده اند که برخورد قانونی و شرعی با تروریستها نیز امری طبیعی و حتی الزامی می باشد . با این حال سیاست نظام اسلامی هرگز برخورد خشونت بار با چپ گرایانی که دست به توطئه نرده اند نبوده است و علاوه بر اینکه مطالبی که در همین سایت ذکر شده است خود به خود نشان از عدم برخورد اینچنینی دارد (به عنوان مثال در بخشی از مطالب سایت ویکی پدیا آبراهامیان به نقل از یکی از زنان چپ گرا به عنوان بازمانده کشتار 67 مطالبی نقل می کند در حالی که طبق ادعا های دیگر این کتاب در این ماجرا تمامی کسانی که در زندان بوده اند و بر سر موضع خود بوده اند قتل عام شده اند و طبیعتا زنده ماندن این فرد نشان می دهد که علاوه بر باطل بودن اصل استدلال و ادعا ، برخورد نظام نیز برخورد سخت با همگان نبوده است و اگر ادعای اولی را هم قبول کنیم زنده ماندن این فرد نشان میدهد که وی دست به توطئه نزده و یا بر سر مواضع خود نبوده و در نتیجه نظام اسلامی کسانی را که دست به توطئه نزده بودند را از سایرین استثنا نموده و با آنان برخورد سخت نداشته است) برخی شواهد دیگر نیز شاهد این است که کسانی که صرفا چپ گرا بوده و در عین حال توطئه ای انجام نداده اند آزادانه در حال فعالیت به عنوان شهروند عادی هستند همچون دهها استاد دانشگاه چپ گرا که حتی کتابهایشان هنوز هم در دانشگاهها در حال تدریس می باشد و یا برخی فعالان چپ گرای سابق که گهگاهی از نقل خاطراتشان در رسانه ملی استفاده می شود و دهها کتاب که توسط چپ گرایان در مورد خاطراتشان انتشار یافته است و در دسترس همگان قرار دارد یا در جریان یکی از نمایشگاههای کتاب که مقام معظم رهبری در جریان بازدید از یکی از غرفه ها و با دیدن یکی از کتابهای به آذین که از نویسندگان شدیدا چپ گرا بوده و در بستر بیماری بودند احوالپرسی نمودند که همه اینها نشان دهنده این است که سیاست نظام اسلامی عدم برخورد با گروهها و جریانات مخالفی که دست به توطئه نزده اند می باشد و آنان می توانند آزادانه به عنوان شهروند درنظام اسلامی از حقوق شهروندی خود برخوردار باشند و در نتیجه اگر هم برخوردی تا کنون صورت گرفته است تنها باگروهها توطئه گر بوده است . نتجه اینکه اولا اسناد ارائه شده چندان معتبر نیستند و ثانیا بالفرض در صورت صحت ماجرا باز هم با توجه به سیاست نظام اسلامی مبنی بر برخورد با گروههای توطئه گر و نه هر گروه مخالفی و نیز با توجه به اینکه در آن سالها علاوه بر کومله دهها گروه چپ گرای تروریست که به اسامی برخی از آنها اشاره شد فعال بودند این افراد قطعا از میان همین گروهها بوده اند و مجازات اعدام برای تروریست ها مجازاتی کاملا طبیعی و معقول می باشد . دوست عزیز امیدواریم که این پاسخ ذهن حقیقت جوی شمارا قانع نموده باشد در صورتی که باز هم ابهامی مانده باشد لطفا با بیان نقطه ابهام خود ما را در پاسخ رسانی هر چه دقیقتر یاری فرمایید . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 7/100137771)
عنوان سوال:

سلام دوباره. در مورد اعدام عناصر ضدانقلاب چپ و کمونیست، در سال 67، بعد از اعدام عناصر سازمان منافقین که بر سر مواضع خود باقی مانده بودند، پرسیده بودم، فرمودید که اسنادی که به این امر اشاره دارند را مع


پاسخ:

سلام دوباره. در مورد اعدام عناصر ضدانقلاب چپ و کمونیست، در سال 67، بعد از اعدام عناصر سازمان منافقین که بر سر مواضع خود باقی مانده بودند، پرسیده بودم، فرمودید که اسنادی که به این امر اشاره دارند را مع

دوست عزیز ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز سوال شما مشتمل بر دو بخش است : نخست در مورد اعدام منافقان (عمدتا مجاهدین خلق) و دوم اعدام گروههای چپ گرا به طور خاص .
در مورد اعدام منافقان زندانی در سال 67 ، در پاسخ به سوال اول شما به طور مفصل در مورد صحت و سقم ماجرا و دلایل و مستندات فقهی و قانونی آن مطالبی ارائه شد و به طور خلاصه می گوییم که این حکم ، حکمی نبود که ناگهان اجرا شده باشد بلکه حکمی بود که از قبل هم بدون فرمان امام خمینی ره و در چارچوب قانون اجرا می شد و در تابستان 67 با توجه به فجایعی که منافقان به دنبال پذیرش قطعنامه سازمان ملل مبنی بر آتش بس از سوی جمهوری اسلامی ایران در بخشهای مختلف کشور از جمله مناطق عملیاتی غرب کشور مرتکب می شدند و از جانب نیروهای داخلی و حتی محبوس وفادار به آنان مورد حمایت قرار گرفته و تحرکاتی هم به منظور به بلوا کشاندن زندانها همزمان با اقدامات منافقان در غرب کشور در حال انجام بود امام خمینی ره دستور رسیدگی به مساله آنان نمود تا اگر کسانی بر سر مواضع خود پایدار بوده و همچنان به عنوان نیروی دشمن عمل می کنند بر اساس احکام قطعی شرع و قوانین اعدام شده و اگر از موضع خود بازگشته باشند روند قضایی خود را طی نمایند و احیانا حتی مشمول عفو شوند و البته توجه به این نکته لازم است که کسانی که در این جریان مورد بررسی قرار گرفتند کسانی بودند که از قبل به دلیل اقدامات خرابکارانه بر علیه امنیت ملی و اقدامات تروریستی شان دستگیر شده بودند و طبیعتا اتهام و جرم آنان ثابت بود و تنها اجرای حکم آنان با توجه به شرایط خاص جنگی تسریع بیشتری یافت و البته این دستور به نفع کسانی هم بود که در زندان پشیمان شده و از مواضع سابق خود عدول نموده بودند و باعث تسریع در بازگشت آنان به آغوش خانواده هایشان شد و در کل بهتر است نیمه پر لیوان را هم ببینیم . در هر صورت باز هم شما را به مطالعه پاسخ سوال اولتان ارجاع می دهیم هر چند که به نظر می رسد که شما در این زمینه قانع شده و بیشتر در مورد علت اعدام گروههای چپ گرا ابهام دارید . لذا به این مساله می پردازیم :
اولا سند شما در مورد اعدام گروه های چپ گرا سند معتبری نیست چرا که اولا سایت ویکی پدیا که خود را دانشنامه آزاد می داند منبع علمی و معتبر نیست چه رسد به یک منبع حقوقی معتبر و قابل استناد! بلکه منبعی است که حتی با فرض پذیرش وجود آزادی در آن، هر کسی می تواند هر گونه ادعای جهت داری را در آن عنوان نماید که این مساله خود باعث بی اعتبار شدن ارزش داده های اطلاعاتی سایت می شود لذا نمی توان به خود سایت ویکی پدیا اعتمادی نمود ثانیا اسناد و منابعی که در سایت ویکی پدیا مورد استناد قرار گرفته است خود اشکالاتی دارند چرا که بخشی از آنها بیانیه ای صادره می باشد و در آنها ادعاهایی صورت گرفته است که باز هم بیانیه ، منبع مورد اعتمادی نیست و بخشی دیگر از آنها هم توسط کسانی نگارش یافته است که نوعا دارای مشکلاتی با نظام اسلامی هستند و همواره گزارشهای خلاف واقع درمورد حقایق نظام اسلامی ارائه می دهند به عنوان مثال شخصی همچون آبراهامیان که کتاب (ایران بین دو انقلاب ) او تحلیلی است از انقلاب اسلامی که صد و هشتاد درجه با واقعیات انقلاب اسلامی تعارض داشت به گونه ای که یکی از منتقدان اثر او در باره کتاب او مقاله ای با این عنوان نوشت : (نظریه پردازی برای انقلابی که هرگز اتفاق نیفتاد) به عبارتی تحلیلی که وی از انقلاب اسلامی می کند به اندازه ای دور از واقعیات است که نویسنده معتقد است آبراهامیان برای انقلابی نظریه پردازی کرده است که هرگز اتفاق نیفتاده و انقلابی که اتفاق افتاده است چنین ماهیتی نداشته است . همین تحلیل های کاملا جهت دار در مورد سایر مسایل مرتبط با ایران در آثار دیگر این نویسنده نیز وجود دارد و حتی در کتاب مورد اشاره سایت ویکی پدیا به تصریح خود سایت اشتباهات فاحشی وجود دارد که نشان از کمبود اطلاعات نویسنده دارد و این مساله باز به نوبه خود باعث بی اعتباری بسیاری از داده های اطلاعاتی و تحلیل های دیگر وی می شود .
منبع دیگری نیز که شما به آن اشاره نموده اید کتاب خاطرات آیت الله منتظری می باشد که در آن هم اولا اثری از ذکر گروههای چپ گرا نبوده و ثانیا سایر گزارشهای آیت الله منتظری به دلیل جهت دار بودن آن و قضایای پیرامون آیت الله منتظری قابل استناد نمی باشد . در واقع آیت الله منتظری به دلیل روحیات خاصی که از آن برخوردار بود و در نهایت به برکناری ایشان از قائم مقام رهبری منجر شد در بسیاری از قضاوت های خود اسیر القائات کسانی بودند که متاسفانه ایشان را احاطه نموده و گام به گام به سمت دشمنان نظام کشاندند به گونه ای که شخصیتی که در سالهای آغازین انقلاب به تصریح خود در کتاب و علیرغم اعتقاد امام خمینی به مبارزات مسلحانه در خارج از کشور ، اقدام به راه اندازی نهضت های آزادی بخش در خارج از کشور می نماید در اواخر عمر به اندازه ای مورد توجه استکبار جهانی قرار می گیرد که تبدیل به مرجع تقلید ثابت رادیوهای بیگانه به ویژه رادیو بی بی سی شده و رادیو بی بی سی همواره از ایشان به منظور تحقق اهداف استعماری دولتمردان متبوع خود استفتائات جهت داری می نمود و با عنایات ویژه آقای منتظری مواجه می شدند . در طول تاریخ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در موارد مختلف شاهد قضاوتهایی از ایشان در باره عملکرد برخی اشخاص بودیم که همگی حاکی از میزان ساده لوحی و بی بصیرتی ایشان داشت به عنوان مثال ایشان در مورد قضیه مهدی هاشمی معدوم ، و با وجود اینکه متهم به دهها فقره قتل بودند معتقد بودند که ایشان بی گناه بوده و حتی او را به گونه ای بالا می بردند که گویا یکی از اولیای الهی مورد اتهام قرار گرفته است (برای مطالعه بیشتر در مورد جرایم باند مهدی هاشمی و دفاعیات آقای منتظری رک : محمد محمدی ری شهری ، سنجه انصاف ، انتشارات دارالحدیث و همان ، خاطرات سیاسی و نیز رضایی، مسعود و عباس سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت، تهران:دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، 1381) به همین دلیل آقای منتظری که از سوی باند مهدی هاشمی احاطه شده و توسط برادر ایشان به نام هادی هاشمی که داماد آقای منتظری هم بود خط دهی می شد به مرور نسبت به بسیاری از مسائل ازجمله دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و قضایی نظام جمهوری اسلامی بدبین شده و در نتیجه بسیاری از القائات اطرافیان را همچون دشمنان به نظام اسلامی منتسب نمود که البته همین روحیه ساده لوحانه و نیز اقدامات ایشان باعث شد تا امام خمینی ره در آخرین ماههای عمر خود اقدام به برکناری ایشان بنمایند و از ایشان خواستند تا بیت خود را از منافقان و ملی گراها پاک نموده و بیش از این سهم امام را درحلقوم منافقان نریزند . (رک : نامه امام خمینی به آیت الله منتظری مورخه 6 فروردین 1368 و 8 فروردین همان سال) لذا بسیاری از اتهاماتی که آقای منتظری به نظام اسلامی وارد می نمایند ناشی از القائات اطرافیان ایشان که از عوامل باند مهدی هاشمی معدوم بودند و بدبینی حاصر از اعدام مهدی هاشمی بود و از آنجایی که اشتباهات در تحلیل های ایشان نیز به حدی فاحش بود که تروریستی همچون مهدی هاشمی با دهها فقره قتل و جنایت را امین خود نموده و در صدد تبرئه وی بر می آید و حتی همچون یکی از اولیای الهی تقدیس می کند لذا مطالب کتاب ایشان نیز نمی تواند به عنوان مستند قرار گیرد .
با این حال حتی فارغ از هر گونه مستندی در زمینه اعدام گروههای چپ گرا به نظر می رسد فرض شما در مورد بی گناه بودن گروههای چپ گرا فرض صحیحی نیست و حتی اگر در زندان افراد چپ گرایی هم به دلیل محاربه اعدام شده باشند کسانی بودند که اسحه بر دست گرفته و بر علیه نظام دست به توطئه زده بودند که طبیعتا جواب توطئه برخورد خشونت آمیز خواهد بود .
با این توضیح که سیاست اولیه حکومت اسلامی از منظر امام خمینی تعامل با تمامی گروهها و جرانات و حتی گروههای مارکسیستی بود به گونه ای که امام خمینی ره در یکی از مصاحبه های خود در خارج از کشور اعلام نمودند حتی مارکسیستها در حکومت اسلامی برای اظهار عقاید خود آزاد خواهند بود اما آزادی توطئه را نخواهند داشت متعاقب همین دیدگاه و در پی پیروزی انقلاب اسلامی دربهمن 57 تمامی شرایط و زمینه ها برای تجلی این آزادی توسط نظام نوپا تاسیس شد و این گروهها تا زمانی که دست به توطئه چینی نزده بودند در این کشور آزاد بوده و حتی به بیان دیدگاههای خویش می پرداختند که نمونه آن برگزاری مناظراتی بود که در آن نمایندگان گروههای ملحد با نمایندگان گروههای مذهبی در برنامه تلویزیونی شرکت کرده و به بیان دیدگاههای خود می پرداختند که شاخص ترین آنها در سال 60 مناظره ایدئولوژیک عبدالکریم سروش و مصباح یزدی با احسان طبری ( ایدئولوگ حزب توده ) و فرخ نگهدار( رهبر فداییان اکثریت ) در کنار مناظره های شهید بهشتی با نورالدین کیانوری ( دبیر کل حزب توده ) و نمایندگان سازمان مجاهدین خلق،و ... نشانه توان تحمل طرح آراء مختلف در نظام جمهوری اسلامی بود. اما متاسفانه گروههای مخالف نظام به جای قدردانی از فضای به وجود آمده و استفاده مطلوب از آن به سوء استفاده پرداخته و ابتدا گروههایی همچون مجاهدین خلق به روی مردم اسلحه کشیدند و آنگاه گروههایی همچون حزب توده پس از حمایت از تجزیه طلبان دست به ایجاد شبکه کودتا زدند که در سال 62 رسما کشف و سران آن به تلاش برای ایجادکودتا اعتراف نمودند و بدین ترتیب این حزب نیز منحل شد . در کنار حزب توده به عنوان شاخص ترین ، ریشه دار ترین و رسمی ترین گروه چپ گرای ابتدای انقلاب اسلامی که دست به توطئه کودتا زدند شاهد دهها حزب و گروه چپ گرای دیگر نیز بودیم که برخی از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و برخی دیگر پس از گذشت چندین ماه توطئه های خود را آغاز نموده و اثبات نمودند که شایستگی استفاده از فضای آزادی ها را ندارند و به دنبال دهها جنایتی که بر علیه مردم بی گناه انجام دادند توسط نظام مورد تعقیق قرار گرفته و با آنها برخورد شد و در واقع علاوه بر حزب کومله که در سوال به آن اشاره شده است در ابتدای انقلاب شاهد دهها گروه چپ گرا بودیم که با اقدامات تروریستی خود امنیت کشور را به خطر می انداختند . به عبارتی در همان آغازین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی شاهد حضور چندین گروه اعم از التقاطیون مسلمان (همچون گروهک فرقان) ، التقاطیون مسلمان نمای چپ گرا (همچون مجاهدین خلق) و چپ گرایان رسمی (همچون حزب توده ، گروهک پیکار ، سازمان فداییان خلق ،حزب دمکرات کردستان ، اتحادیه کمونیست های ایران ، حزب رنجبران و دهها گروه چپ گرای دیگر) بودیم که همگی تلاش می کردند در اقدامات تروریستی ، جنایت و کشتار انسانهای بی گناه گوی سبقت را از دیگر رقبا بربایند که گزارشی از وضعیت و اقدامات آنها در کتاب ( جریان شناسی چپ در ایران نوشته حمید احمدی حاجیکلایی نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ) ذکر شده است . بنابر این آنچه مسلم است دهها گروه چپ گرا در ابتدای انقلاب اسلامی بر علیه نظام اسلامی و مردم بی گناه دست به جنایتهای بی شمار زدند که نظام اسلامی سرانجام ناچار به برخورد سخت با آنان شده و اگر هم در سال 67 چپ گرایانی در زندان بوده باشند از همین قبیل افراد بوده اند که برخورد قانونی و شرعی با تروریستها نیز امری طبیعی و حتی الزامی می باشد .
با این حال سیاست نظام اسلامی هرگز برخورد خشونت بار با چپ گرایانی که دست به توطئه نرده اند نبوده است و علاوه بر اینکه مطالبی که در همین سایت ذکر شده است خود به خود نشان از عدم برخورد اینچنینی دارد (به عنوان مثال در بخشی از مطالب سایت ویکی پدیا آبراهامیان به نقل از یکی از زنان چپ گرا به عنوان بازمانده کشتار 67 مطالبی نقل می کند در حالی که طبق ادعا های دیگر این کتاب در این ماجرا تمامی کسانی که در زندان بوده اند و بر سر موضع خود بوده اند قتل عام شده اند و طبیعتا زنده ماندن این فرد نشان می دهد که علاوه بر باطل بودن اصل استدلال و ادعا ، برخورد نظام نیز برخورد سخت با همگان نبوده است و اگر ادعای اولی را هم قبول کنیم زنده ماندن این فرد نشان میدهد که وی دست به توطئه نزده و یا بر سر مواضع خود نبوده و در نتیجه نظام اسلامی کسانی را که دست به توطئه نزده بودند را از سایرین استثنا نموده و با آنان برخورد سخت نداشته است) برخی شواهد دیگر نیز شاهد این است که کسانی که صرفا چپ گرا بوده و در عین حال توطئه ای انجام نداده اند آزادانه در حال فعالیت به عنوان شهروند عادی هستند همچون دهها استاد دانشگاه چپ گرا که حتی کتابهایشان هنوز هم در دانشگاهها در حال تدریس می باشد و یا برخی فعالان چپ گرای سابق که گهگاهی از نقل خاطراتشان در رسانه ملی استفاده می شود و دهها کتاب که توسط چپ گرایان در مورد خاطراتشان انتشار یافته است و در دسترس همگان قرار دارد یا در جریان یکی از نمایشگاههای کتاب که مقام معظم رهبری در جریان بازدید از یکی از غرفه ها و با دیدن یکی از کتابهای به آذین که از نویسندگان شدیدا چپ گرا بوده و در بستر بیماری بودند احوالپرسی نمودند که همه اینها نشان دهنده این است که سیاست نظام اسلامی عدم برخورد با گروهها و جریانات مخالفی که دست به توطئه نزده اند می باشد و آنان می توانند آزادانه به عنوان شهروند درنظام اسلامی از حقوق شهروندی خود برخوردار باشند و در نتیجه اگر هم برخوردی تا کنون صورت گرفته است تنها باگروهها توطئه گر بوده است .
نتجه اینکه اولا اسناد ارائه شده چندان معتبر نیستند و ثانیا بالفرض در صورت صحت ماجرا باز هم با توجه به سیاست نظام اسلامی مبنی بر برخورد با گروههای توطئه گر و نه هر گروه مخالفی و نیز با توجه به اینکه در آن سالها علاوه بر کومله دهها گروه چپ گرای تروریست که به اسامی برخی از آنها اشاره شد فعال بودند این افراد قطعا از میان همین گروهها بوده اند و مجازات اعدام برای تروریست ها مجازاتی کاملا طبیعی و معقول می باشد .
دوست عزیز امیدواریم که این پاسخ ذهن حقیقت جوی شمارا قانع نموده باشد در صورتی که باز هم ابهامی مانده باشد لطفا با بیان نقطه ابهام خود ما را در پاسخ رسانی هر چه دقیقتر یاری فرمایید . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 7/100137771)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین