سلام با توجه به اینکه عده ای حضور اصحاب فتنه در دانشگاه به منظور سخنرانی یا حتی مناظره غلط میدانند و با ان مخالفت میکنند و این موضوع را خواسته ی رهبری عنوان میکنند. 1-رهبری در کدام سخنرانی به این موضوع اشاره کرده اند؟ 2-این موضوع که حتی با مناظره ها هم مخالفت شود چه سنخیتی با تاکیدات رهبری بر کرسی های ازاد اندیشی دارد؟
سلام با توجه به اینکه عده ای حضور اصحاب فتنه در دانشگاه به منظور سخنرانی یا حتی مناظره غلط میدانند و با ان مخالفت میکنند و این موضوع را خواسته ی رهبری عنوان میکنند. 1-رهبری در کدام سخنرانی به این موضوع اشاره کرده اند؟ 2-این موضوع که حتی با مناظره ها هم مخالفت شود چه سنخیتی با تاکیدات رهبری بر کرسی های ازاد اندیشی دارد؟ با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز پرسشگر ارجمند، در ارتباط با موضوع چند نکته را خدمت شما عرض نماییم: اولا اینکه قطعا توجه دارید که فتنه ی 88 به تعبیر رهبر معظم انقلاب فتنه ی عمیقی بود که به مدت هشت ماه امنیت و نظم عمومی کشور را درگیر خود نموده و آسیب های زیادی به امنیت ملی کشورمان وارد نمود و مع الاسف تاثیرات مخرب آن محدود به سیاست داخلی نمانده بلکه در عرصه ی بین المللی نیز آسیب ها و خسارت هایی جدی به منافع ملی نظام جمهوری اسلامی وارد آورد. نذکر این نکته از آن رو بود که تصور ننماییم فتنه 88 مساله ی کوچکی بوده و می توان به راحتی آن را فراموش نمود. ظلم بزرگی –به تعبیر رهبر انقلاب- که در این ماجرا به نظام اسلامی وارد شد هنوز که هنوز است آثار خود را هر از گاهی نشان می دهد. بنابر این و با این توضیح به هیچ وجه قابل قبول نیست که در فضای دانشگاهی کشور ، بستری مساعد برای دفاع و طرح مجدد مسائل مرتبط با فتنه مطرح باشد. اگر مروری بر سخنان رهبر معظم انقلاب در طول سال های بعد از فتنه تا به امروز داشته باشید متوجه خواهید شد که محکوم کردن فتنه 88 و تنبه دادن افکار عمومی به ضرر های وسیع این فتنه همواره در طول این سال ها یکی از موارد مورد تاکید رهبری معظم انقلاب می باشد. بنابراین می بایست بین محکومیت فتنه و لزوم روشنگری پیرامون ابعاد آن و نقش خواص بی بصیرت در آن و لزوم ازاد اندیشی در محیط دانشگاهی تفکیک نمود. در پیوست پاسخ پیرامون کرسی های آزاد اندیشی از دیدگاه رهبری مطالبی بیان خواهد گردید. ثانیا می بایست بین جلسه ی مناظره و بحث و بررسی و جلسه ی سخنرانی تفکیک نمود. در جلسه ی سخنرانی جریان اطلاعات یک سویه و منطبق با عقاید و ارای سخنران است اما در مناظره هر یک از طرفین به نقد و تحلیل دیدگاه های طرف مقابل می پردازند و مستمع با ارزیابی تحلیل های ارائه شده نسبت به جمع بندی نظرات و تشخیص صحیح و سقیم اقدام می کند. با توجه به همین نکته به نظر می رسد مقوله ی کرسیهای آزاد اندیشی با مناظره سازگار است نه با جلسات سخنرانی. اینکه در فضایی منطقی و دو جانبه، صاحبان افکار سیاسی متعدد کشور با همدیگر به مناظره نشسته و پیرامون مسائل اساسی کشور با همدیگر به بحث و گفتگو بپردازند، مساله ای است که سابقه داشته و هم اکنون نیز در روال ماجراهای سیاسی دانشگاه ها در جریان می باشد. بحث و مناظره از یک سو برای پیشرفت های علمی و از سوی دیگر برای روشن شدن حقیقت و مفتضح شدن باطل ، از مقوله هایی است که همواره مورد تاکید مسوولان نظام اسلامی بوده است. اگر مروری به تاریخچه ی انقلاب اسلامی داشته باشید متوجه می گردید که در سال های ابتدای انقلاب اسلامی که فضای فکری کشورمان مملو از افکار و اندیشه های متنوع غربی و شرقی بود، اندیشمندان جهان اسلام با برپایی جلسات مناظره ی علمی با سران و مغز متفکر های جریانات فکری موجود در آن زمان ، به ابطال نظریات منسوخ شرقی و غربی پرداخته و در مقابل دیدگاه های مبتنی بر نظریات اصیل دینی پیرامون مسائل مختلف را ارائه می نمودند. قطعا شما نیز درباره ی حضور بزرگان و متفکرانی مانند آیت الله شهید دکتر بهشتی و آیت الله مصباح یزدی در مناظراتی با افرادی مانند کیانوری ( رئیس حزب توده ) یا احسان طبری ( نظریه پرداز کمونیست ) و ... مطالبی را خوانده یا شنیده اید. بنابر این موضع جمهوری اسلامی ایران پیرامون جلسات مناظره به ویژه با کسانی که ادعای روشنفکری و دگراندیشی دارند، واضح و مشخص می باشد. بهترین شاهد بر این مطلب تاکیدات مکرر رهبری معظم انقلاب ( دام ظله العالی ) پیرامون کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها می باشد. احتمالا خود شما نیز با فضای دانشگاه ها آشنا هستید ، در حال حاضر نیز در اکثر دانشگاه ها ، جلسات مناظره اعم از علمی ، سیاسی و ... بین افراد مختلف با دیدگاه های متضاد برگزار می گردد و هر دو طرف آزادانه دیدگاه های خود را بیان نموده و به نقد و رد دیدگاه های طرف مقابل می پردازند. ثالثا رهبر معظم انقلاب همواره مخالفت خود را با برخورد های چکشی و برهم زدن مراسمات اعلام نموده اند. در زیر به بخشی از چند سخنرانی رهبری در سالهای اخیردر این رابطه اشاره می شود 1 – من یک توصیه هم در زمینه‌ی سیاسی بکنم. عزیزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر کشور، امروز ما احتیاج داریم به اتحاد و یکپارچگی. بهانه‌های اختلاف زیاد است. گاهی در یک قضیه‌ای سلیقه‌ی یک نفر، دو نفر با هم یکسان نیست؛ این نباید بهانه‌ی اختلاف بشود. گاهی در کسی یک گرایشی هست، در دیگری نیست؛ این نباید مایه‌ی اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه‌ی در درون، موجب فشل می شود. قرآن به ما تعلیم می دهد: (و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم).(1) اگر منازعه کنیم، سر مسایل گوناگون – مسایل سیاسی، مسایل اقتصادی، مسایل شخصیتی – دست‌به‌یقه شویم، دشمن ما جری می شود. یک مقدار از جرأتی که دشمن در سالهای گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود. سخنان در حرم رضوی در آغاز سال 91 2 – ممکن است ما با یکی مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ درباره‌ی او چگونه قضاوت می کنید؟ اگر قضاوت شما درباره‌ی آن کسی که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزی باشد که در واقع وجود دارد، این تعدی از جاده‌ی تقواست. آیه‌ی شریفه‌ای که اول عرض کردم، تکرار می کنم: (یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا)(2). قول سدید، یعنی استوار و درست؛ اینجوری حرف بزنیم. من می خواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهای انقلابی و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، می نویسند، اقدام می کنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسی، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده‌ی حق تعدی کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد. خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران در حرم امام خمینی (ره) – 1389/03/14 3 – زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. اینها آن وظائف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابی هستیم، بنابراین هر کسی که از ما یک ذره – به خیال ما و با تشخیص ما – کمتر است، حق داریم که درباره‌اش هر چی که می توانیم بگوییم؛ نه، اینجوری نیست. بله، ایمانها یکسان نیست، حدود یکسان نیست و بعضی بالاتر از بعضی دیگر هستند. خدا هم این را می داند و ممکن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقام زندگی جمعی، باید این اتحاد و این انسجام حفظ بشود و این تمایزها کم بشود. سخنان در دیدار اعضای بسیجی‌ هیات علمی دانشگاه‌ها – 1389/04/02 4 – این حرفی که من امروز زدم و از بعضی از مسوولان و سران کشور گله‌گزاری کردم، موجب نشود که حالا یک عده‌ای راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با این کار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عده‌ای راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهایی که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهایی که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسوولین و کسانی که می توانند جلوی این چیزها را بگیرند، تذکر داده‌ام. آن کسانی که این کارها را می کنند، اگر واقعاً حزب‌اللّهی و مؤمنند، خب نکنند. می‌بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادن‌ها کاری از پیش نمی برد. این خشم ها را، این احساسات را برای جای لازم نگه دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجی‌ها می خواستند همین طور بروند یک جایی، طبق میل خودشان حمله کنند، که خب پدر کشور در می‌آمد. نظمی لازم است، انضباطی لازم است، مراعاتی لازم است. اگر چنانچه به این حرف ها اعتنایی ندارند، آنها که خب حسابشان جداست؛ اما آن کسانی که به این حرف ها اعتناء دارند و مقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارها نکنند. سخنان در دیدار مردم آذربایجان‌ – 1391/11/28 5 –در کشور آراء و عقاید مختلفی وجود دارد. اگر چنانچه یک عنوان مجرمانه‌ای بر یک حرکتی، بر یک حرفی منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاه‌های موظف باید تعقیب کنند و می کنند؛ اما اگر عنوان مجرمانه‌ای نباشد، کسی است که نمیخواهد براندازی کند، نمی خواهد خیانت کند، نمی خواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند، اما با سلیقه‌ی سیاسی ما، با مذاق سیاسی ما مخالف است، ما نمی توانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ (و لایجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا). قرآن به ما دستور می دهد و می گوید: مخالفت شما با یک قومی، موجب نشود که عدالت را فرو بگذارید و فراموش کنید. (اعدلوا)؛ حتّی در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. (هو اقرب للتّقوی)؛(1) این عدالت، نزدیکتر به تقواست. مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. همه هوشیار باشیم، همه بیدار باشیم. این بُعد هم نباید ابعاد دیگر را در سایه قرار بدهد. سخنان در بیست و دومین سالگرد امام خمینی 1390/03/14 بنابراین مشاهده می نمایید رهبر انقلاب با هر گونه برخورد از قبیل برهم زدن جلسه ی سخنرانی مخالف اند. و اگر هم اعتراضی به برقراری نشست و برنامه ای وجود دارد می بایست از مجاری قانونی اعتراض خود را به گوش مسوولان رساند. پس با روشن شدن پاسخ قسمت نخست، پاسخ قسمت دوم نیز معلوم می گردد . رهبر معظم انقلاب هیچ گاه با برگزاری جلسات مناظره و ... مخالفتی نداشته اند و دقیقا در نقطه ی مقابل آن، با تاکید بر رواج و گسترش کرسی های آزاد اندیشی گام مهمی در پیشرفت فکری کشور برداشتند. مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم. پیوست : در پیوست پاسخ به نظر می رسد به مناسبت بحث، مروری بر بخشی از دیدگاه های رهبری انقلاب ( دام ظله ) پیرامون کرسی های آزاد اندیشی خالی از لطف نباشد. فلذا به منظور حسن ختام گوشه ای از آرای رهبری عزیز پیرامون این مساله را خدمتتان تقدیم می نماییم . یک. (کرسی های آزاد اندیشی) منظور از کرسی های آزاد اندیشی ایجاد فضایی مناسب در محیط های علمی از جمله دانشگاهها برای طرح اندیشه ها و دیدگاههای مختلف در زمینه های گوناگون، در فضایی کاملاً علمی و بر پایه استدلال و منطق و فارغ از هرگونه تبلیغات منفی و بزرگ نمایی ها، سیاه نمایی ها، جنجال و هیاهو و سیاست زدگی و... است که بستر لازم را برای طرح اندیشه ها و دیدگاههای مختلف فراهم نموده و قدرت استدلال، اندیشه، تفکر و تحلیل را در اختیار افراد قرار می دهد که این مسأله در بالندگی و پویایی فضای جامعه و مقابله با تبلیغات و توطئه های دشمنان نقش بسیار مهمی دارد و همین امر دلیل تاکید و پافشاری مقام معظم رهبری بر بحث کرسی های آزا داندیشی است. در اینجا مناسب است به برخی از فواید و آثار مثبت کرسی های آزاد اندیشی دیدگاه مقام معظم رهبری به اختصاراشاره می کنیم 1 ایجاد جریان سیال فکری در سایه کرسی های آزاد اندیشی (یکی از مسائل مهم که همت مضاعف و کار مضاعف می طلبد، مسئله تولید فکر است کتابخوانی، افزایش معلومات عمومی در زمینه های گوناگون. این کرسی‌های آزاداندیشی که ما عرض کردیم، پیشنهاد کردیم در دانشگاه ها و در حوزه ها به راه بیفتد، می تواند یک جریان سیال فکری بسیار باارزشی را در جامعه به راه بیندازد.) (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، 89/ 1/ 1) 2 گسترش تولید علم و اندیشه در پرتو کرسی های آزاد اندیشی (تنها راه گسترش فرهنگ و تولید علم و اندیشه در کشور، ایجاد فضای نقادی علمی در پرتو آزاداندیشی حقیقی در دانشگاه ها و حوزه ها است. آزاداندیشی در جامعه، نه به معنای تصور تلاش برای ایجاد زمینه به منظور حمله به بنیان ها و ارزش ها و نه به معنای لزوم حمله به بنیان ها و ارزش ها است، بلکه این دو تصور، ظلم به آزاداندیشی می‌باشد. )(همان، بیانات معظم له در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم 81/ 11/ 8) 3 ایجاد فضای اظهار نظر آزاد (بهترین زمینه برای ایجاد فضای اظهارنظر آزاد، تسریع در راه اندازی کرسی های آزاداندیشی در دانشگاهها است.) (همان، دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از اساتید و اعضای هیات علمی، نخبگان، و رؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، 88/ 6/ 8) 4 آشکار شدن حقیقت و کمک به پیشرفت کشور (شما کرسی آزادفکری سیاسی را، کرسی آزادفکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آن جا حرف شان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آن جا خودش را نمایان خواهد کرد. حق این جوری نمایان نمی شود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند. این جوری که حق درست فهمیده نمی شود. ایجاد فضای آشفته ذهنی با لفاظی ها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمی کند. شما تجربه این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک می کند به پیشرفت کشور، آزادی واقعی فکرهاست یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن.) (همان، بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور (6/ 8/ 1388، 5 سالم ماندن محیط اجتماعی از آسیب ها (اگر چنانچه بحث‌های مهم تخصصی در زمینه‌ی سیاسی، در زمینه‌های اجتماعی، در زمینه‌های گوناگون حتّی فکری و مذهبی، در محیطهای سالمی بین صاحبان توان و قدرتِ بحث مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتی که از کشاندن این بحثها به محیطهای عمومی و اجتماعی ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد. وقتی که با عامه‌ی مردم، افراد مواجه می‌شوند، همه نمی‌توانند خودشان را حفظ کنند. مواجهه‌ی با عامه‌ی مردم، انسان ها را دچار انحراف ها و انحطاط ها و لغزش‌های زیادی می‌کند که متأسفانه ما شاهد بودیم. خیلی از افرادی که شما می‌بینید در مواجهه‌ی با عامه‌ی مردم یک حرفی می‌زنند، یک چیزی می‌گویند، در اعماق دلشان ای بسا خیلی اعتقادی هم ندارند. به تعبیر بعضی‌ها جوگیر می‌شوند این خیلی چیز بدی است. اگر در محیطهای خاص، محیطهای آزاداندیشی و آزادفکری، این مسائل مطرح بشود ج مسائل تخصصی، مسائل فکری، مسائل چالش‌برانگیز ج مطمئناً ضایعات کمتر پیش خواهد آمد.) (همان، دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از اساتید و اعضای هیات علمی، نخبگان، و رؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، 88/ 6/ 8) البته باید توجه داشت که کرسی های آزاد اندیشی در عین حال که می تواند اثار مثبت و ارزنده ای را برای کشور به همراه داشته باشد اما در عین حال با آسیب ها و تهدیدهایی روبروست که لازم است از آن ها جلوگیری شود و فضای آزاد اندیشی به فضایی برای تخریب ارزش ها تبدیل نگردد مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: (باید راه آزاداندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالوده شکنی و برهم زدن پایه های هویت ملی نینجامد، این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسی باید مدیریت کند؟ نگاه ها فورا می رود به سمت دولت و وزارت علوم و... نه، مدیریتش با نخبگان است با خود شماست با اساتید فعال، دانشجوی فعال و مجموعه های فعال دانشجویی. حواس تان جمع باشد دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت می کند در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل این ها با هم تفاوت دارد. این وظیفه ای است به عهده خود شماها.) (همان، بیانات معظم له در دانشگاه سمنان، 85/ 8/ 18) دو. بخشی از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون کرسی های آزاد اندیشی سه کرسی متفاوت ولی در یک راستا • به نظر می‌رسد که هر سه روش پیشنهادی شما یعنی تشکیل 1) (کرسی‌های نظریه‌پردازی)؛ 2) (کرسی‌های پاسخ به سؤالات و شبهات) و 3) (کرسی‌های نقد و مناظره)، روش‌هایی عملی و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند به نحوی که هر چه بیش‌تر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریب‌کاران و راهزنان راه علم و دین، تنگ‌تر شود[1]. آزادفکری در همه‌ی رشته‌ها • من بر پیشنهاد شما می‌افزایم که این ایده چه در قالب (مناظره‌های قانونمند و توأم با امکان داوری) و با حضور (هیأت داوری علمی) و چه در قالب تمهید (فرصت برای نظریه‌سازان) و سپس (نقد و بررسی) ایده‌ی آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمی حوزه و دانشگاه، تنها محدود به برخی قلمروهای فکر دینی یا علوم انسانی و اجتماعی نیز نماند بلکه در کلیه‌ی علوم و رشته‌های نظری و عملی (حتی علوم پایه و علوم کاربردی و …) و در جهت حمایت از کاشفان و مخترعان و نظریه‌سازان در این علوم و در فنون و صنایع نیز چنین فضایی پدید آید. • برای آن‌ که ضریب (علمی بودن) این نظریات و مناظرات، پایین نیاید و پخته گویی شود و سطح گفت‌وگوها نازل و عوامانه و تبلیغاتی نشود، باید تمهیداتی اندیشید و قواعدی نوشت. • این‌جانب با چنین طرح‌هایی همواره موافق بوده‌ام و از آن حمایت خواهم کرد و از شورای محترم مدیریت حوزه‌ی علمیه‌ی قم می‌خواهم تا با اطلاع و مساعدت (مراجع بزرگوار و محترم) و با همکاری و مشارکت (اساتید و محققین برجسته‌ی حوزه)، برای بالندگی بیشتر فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر و سایر موضوعات تحقیق و تألیف دینی و نیز فعال کردن (نهضت پاسخ به سؤالات نظری و عملی جامعه)، تدارک چنین فرصتی را ببینند. • از شورای محترم انقلاب فرهنگی و به‌ویژه ریاست محترم آن نیز می‌خواهم که این ایده را در اولویت دستور کار شورا برای رشد تمامی علوم دانشگاهی و نقد متون ترجمه‌ای و آغاز (دوران خلاقیت و تولید) در عرصه‌ی علوم و فنون و صنایع و به‌ویژه رشته‌های علوم انسانی و نیز معارف اسلامی قرار دهند تا زمینه برای این کار بزرگ به تدریج فراهم گردد و دانشگاه‌های ما بار دیگر در صف مقدم تمدن سازی اسلامی و رشد علوم و تولید فن‌آوری و فرهنگ، قرار گیرند. بی‌شک هر دو نهاد از طرح‌های پیشنهادی فضلا دانشگاهی و حوزوی و از جمله طرح شما، استفاده خواهند کرد تا با رعایت همه‌ی جوانب مسأله، جنبش (پاسخ به سؤالات)، (مناظرات علمی) و (نظریه پردازی روشمند) را در کلیه‌ی قلمروهای علمی حوزه و دانشگاه، نهادینه و تشویق کنند.[2] جلسه‌ی آزاداندیشی باید تخصصی باشد، نه عمومی • یکی از دوستان گفتند که اندیشه و علم، دستوری نباشد. من چنین چیزی سراغ ندارم. در جامعه‌ی ما اندیشه دستوری نیست؛ نه علم دستوری است، نه اندیشه‌ی دستوری است. کجا؟ مشخص کنند بگویند. کسی که با این قضیه مبارزه کند، خود منم. ما طرفدار آزاداندیشی هستیم. • البته من به شماها بگویم، آزاداندیشی جایش توی تلویزیون نیست؛ آزاداندیشی جایش توی جلسات تخصصی است. مثلاً فرض کنید در زمینه‌ی فلان مسأله‌ی سیاسی، یک جلسه‌ی تخصصی دانش‌جویی بگذارید؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بیایند آن‌جا با هم‌دیگر بحث کنند؛ این می‌شود آزاداندیشی. • همین‌جور، بحث سر معارف اسلامی است؛ همین‌جور، بحث سر تفکرات مکاتب گوناگون جهانی است؛ همین‌جور، بحث سر یک مسأله‌ی علمی است. بنابراین جلسه باید جلسه‌ی تخصصی باشد؛ والا توی جلسات عمومی و در صدا و سیما دو نفر بیایند؛ بحث کنند، آن کسی که حق است، لزوماً غلبه نخواهد کرد. آن کسی غلبه خواهد کرد که بیش‌تر عیاری کار دستش است و می‌تواند بازیگری کند؛ مثل قضیه‌ی عکس مار و اسم مار. گفت: کدام یکی مار است؟ مردم با اشاره به عکس مار گفتند: معلوم است، مار این است. • بنابراین آزاداندیشی در جلسات تخصصی متناسب با هر بحثی باید باشد؛ در محیط‌های عمومی جای آن بحث‌ها و مناظره‌ها نیست. این هم معنایش این نیست که دارد تحمیل می‌شود؛ نه، بالاخره یک فکر حق مطرح می‌شود؛ (ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن). این حکمت و موعظه‌ی حسنه و مجادله‌ی احسن برای چیست؟ (ادع الی سبیل ربک). یعنی این قبلاً یک اصل موضوعی است، دعوت به سمت خداست. در همه چیز همین جور است. دعوت باید با زبان درست انجام بگیرد، اما جهت دعوت باید مشخص باشد. • معنی ندارد که انسان جهت دعوت را آزاد بگذارد؛ این موجب گمراهی مردم می‌شود. مردم را باید هدایت کرد.[3] • بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه معتقد به آزادی بیانم؛ منتها برخی از حرف‌ها جایش در منبرهای عمومی نیست؛ جایش در مباحث تخصصی است. بله، چند نفر فقیه بنشینند، چند نفر حقوقدان بنشینند، چند نفر فیلسوف بنشینند، چند نفر جامعه‌شناس بنشینند درباره‌ی اساسی‌ترین مسایل و درباره‌ی اصل توحید با هم بحث کنند؛ یکی رد کند، یکی قبول کند، یکی استدلال کند؛ بعد هم پخش بشود و جلوی چشم مردم قرار بگیرد؛ اما در محافل تخصصی این کار باید انجام بگیرد. • درباره‌ی بینات انقلاب هم همین‌طور است؛ درباره‌ی مسایل اساسی نظام جمهوری اسلامی هم همین‌طور است؛ در مجالس تخصصی بحث انجام بگیرد. این نهضت آزادفکری که ما مطرح کردیم، برای همین است. • البته دانشگاه‌ها و حوزه‌ها اول حرکت خوبی از خود نشان دادند و تجاوب کردند؛ لیکن عملاً من در صحنه چیزی مشاهده نمی‌کنم. محافل علمی راه بیندازند و بحث کنند؛ اما اگر قرار شد یک نفر اغواگرانه مطلبی را که در حوزه‌ی تخصصی باید به بحث و جدل و استدلال طرفینی گذاشته شود، برای عامه‌ی مردم بیان کند، این آزادی بیان نیست. البته این‌ها اختلافات فکری و سیاسی و اختلاف و شکاف بین ارکان حاکمیت نظام است که می‌تواند به کشمکش نرسد. چند سال تلاش داشتند این کار را بکنند؛ یعنی بین ارکان حاکمیت اختلاف بیندازند. پیداست که وقتی بین مسؤولان اصلی کشور کشمکش و دعوا و اختلاف بود و هم‌دیگر را قبول نداشتند و دایم به فکر ضربه‌زدن به هم بودند، کارها پیش نمی‌رود. خوشبختانه برخی از مسؤولان هوشیارانه زیر بار نرفتند و اجازه ندادند؛ و الا دشمن برنامه‌اش خیلی وسیع بود.[4] *اجرای آزاداندیشی به عهده‌ی چه کسانی است؟ تولید فکر و علم، ارزش عمومی حوزه و دانشگاه • باید (تولید نظریه و فکر)، تبدیل به یک ارزش عمومی در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهای گوناگون عقل نظری و عملی، از نظریه‌سازان، تقدیر به عمل آید و به نوآوران، جایزه داده شود و سخنانشان شنیده شود تا دیگران نیز به خلاقیت و اجتهاد، تشویق شوند. • باید ایده‌ها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامی با یک‌دیگر رقابت کنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعاده‌ی هویت و عزت کند و ملت ایران به رتبه‌ای جهانی که استحقاق آن را دارد بار دیگر دست یابد.[5] آزاداندیشی، آرمان دانش‌جویی است • بدنه‌ی دانش‌جویی هم به‌طور غالب انسان‌های معتقدی هستند؛ اما من می‌خواهم غالب یا بیش از غالب بدنه‌ی دانش‌جویی کشور، مجموعه‌ای متعهد و دارای احساس مسؤولیت نسبت به آرمان‌های دانش‌جویی باشند. یکی از این آرمان‌ها مسأله‌ی علم است؛ دومی عدالت‌خواهی است و آرمان سوم، آزاداندیشی و آزادی‌خواهی است… • شما می‌توانید در سه زمینه‌ی علم، عدالت‌خواهی و آزاداندیشی کار تئوریک کنید. این کار تئوریک را می‌توانید در زمینه‌ی جنبش تولید علم یا در زمینه‌ی عدالت‌خواهی انجام دهید. مثلاً در زمینه‌ی عدالت‌خواهی، می‌توانید قانون اساسی را مطالعه کنید و ببینید اگر ما بخواهیم عدالت اجتماعی را با همان مفهوم متعارفی که همه می‌فهمیم، تحقق ببخشیم، باید از کدام دستگاه‌ها چه توقع‌هایی داشته باشیم.[6] مدیریت صحیح کرسی‌های آزاداندیشی با اساتید فعال و دانش‌جویان است • حرف اصلی ما امروز این است که نه با توقف در گذشته و سرکوب نوآوری می‌توان به‌جایی رسید، نه با رهاسازی و شالوده‌شکنی و هرج و مرج اقتصادی و عقیدتی و فرهنگی می‌توان به جایی رسید؛ هر دو غلط است. • آزادی فکر؛ همان نهضت آزادفکری که ما دو، سه سال قبل مطرح کردیم و البته دانش‌جوها هم استقبال کردند؛ اما عملاً آن کاری را که من گفته بودم، انجام نشده است؛ نه در حوزه، نه در دانشگاه. من گفتم کرسی‌های آزاداندیشی بگذارید. البته حالا این‌جا الان یادم آمد که در گزارش‌های مربوط به دانشگاه‌های سمنان خواندم که خوشبختانه مجموعه‌های فعال دانش‌جویی در سمنان با هم‌دیگر مناظرات آزاد دارند. اگر این گزارش که به من دادند، دقیق باشد، بسیار چیز مثبت و خوبی است. • مسأله‌ی آزاداندیشی‌ای که ما گفتیم، ناظر به این است. باید راه آزاداندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالوده‌شکنی و بر هم زدن پایه‌های هویت ملی نینجامد. • این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسی باید مدیریت کند؟ نگاه‌ها فوراً می‌رود به سمت دولت و وزارت علوم و…؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانش‌جوی فعال و مجموعه‌های فعال دانش‌جویی. • حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید؛ اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت می‌کند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ این‌ها با هم تفاوت دارد. این وظیفه‌ای است به عهده‌ی خود شماها. • امثال بنده که مسؤول هستیم؛ البته مسؤولیت‌هایی داریم و شکی نیست در این زمینه‌ها؛ اما کار، کار خود شماهاست. گمان نکنید که نهضت آزاداندیشی و حرکت تحول و شجاعت در کارهای گوناگون را، به‌جای شما که دانش‌جو هستید یا محقق هستید یا استاد هستید، ممکن است مسؤولان دولتی یا بنده بیاییم انجام بدهیم؛ نه، من نقشم این است که بیایم بگویم این کار را خوب است بکنیم.[7] آزادفکری آرمان جوان است با درجات متفاوت • آزادفکری و تولید علم و امثال این‌ها آرمان جوان است و برای این‌که به این آرمان برسد، به علم و فعالیت سیاسیِ منظم و صحیح و کسب تجربه و دانایی احتیاج دارد. • جوان باید در خود دانایی را به‌وجود بیاورد. دانایی، فقط علم آموختن نیست؛ دانایی به اندیشمندی هم ارتباط پیدا می‌کند. • باید روی مسایل فکر کرد. عزیزان من! روی مسایل فکر کنید تا به نتیجه برسید. نهضت آزادفکری‌ای که من پیشنهاد کردم در دانشگاه و حوزه راه بیفتد، برای همین است. تریبون‌های آزاد بگذارند و با هم بحث کنند؛ منتها نه متعصبانه و لجوجانه و تحریک شده‌ به‌وسیله‌ی جریانات سیاسی و احزاب سیاسی که فقط به فکر آینده‌ی کوتاه ‌مدت و مقاصد خودشان هستند و برای انتخابات و امثال آن از جوان‌ها استفاده می‌کنند؛ بلکه برای پخته شدن، ورز خوردن و ورزیده شدن و با هدفِ آماده شدن برای ادامه‌ی این راه طولانی و دشوار، اما بسیار خوش‌ عاقبت. • به واقعیت که نگاه می‌کنیم، با جوان‌ها که برخورد می‌کنیم، گزارش‌ها را که مشاهده می‌کنیم، می‌بینیم با وجودی که آرمان‌گرایی در جوان‌های ما موج می‌زند و بدون تردید وجود دارد، اما درعین‌حال مجموعه‌ی جوان کشور ما – که مجموعه‌ی بزرگی هم هست – همه در برابر احساس آرمان‌گرایی یک‌طور نیستند و یک‌طور فکر نمی‌کنند. • بعضی دچار غفلت‌اند، دچار روزمرگی‌اند، سرشان گرم مسایل روزمره است و یادشان نمی‌آید که آرمانی هم وجود دارد. • یک دسته هم کسانی هستند که دغدغه دارند، اما مأیوس و غمگین و افسرده‌اند؛ نگاهشان بدبینانه است؛ می‌گویند نمی‌شود کاری کرد؛ لذا از خیر حیات طیبه می‌گذرند؛ این‌ها هم با این‌که دغدغه دارند و غافل نیستند، در نهایت به دام غفلت و روزمرگی می‌افتند. انسان گاهی نشانه‌های یأس و بدبینی و نگاه منفی را می‌بیند: آقا! چه فایده‌ای دارد؟ نمی‌شود، فایده‌ای ندارد. البته در بعضی‌ها این احساس سطحی است، در بعضی‌ها هم این احساس عمیق است و تغییر دادن آن مشکل است. • یک دسته کسانی هستند که توسعه و رشد و پیشرفت علم و میدان رقابت و آزاداندیشی و امثال این‌ها را می‌خواهند، اما راه آن را در تقلید مطلق از الگوهای غرب جست‌وجو می‌کنند؛ فکر می‌کنند (ره چنان رو که رهروان رفتند.) رهروان چه کسانی هستند؟ فعلاً اقلیتی در دنیای امروز، که عبارت‌اند از کشورهای غربی؛ شامل اروپا و کشور ایالات متحده‌ی آمریکا و بعضی از کشورهای پیشرفته‌ی دیگر. • یک عده هم کسانی هستند که خویش را در خویش می‌جویند. • این‌ها فکر می‌کنند که در مجموعه‌ی اندیشه و معرفت و دستورالعمل موجود در اختیار ملت ایران و یک جوان آگاه و بیدار ایرانی به‌قدر کفایت برای رسیدن به آن الگو به شکل کامل راه وجود دارد. این‌ها هم کم نیستند. • از آن دو دسته‌ی اول می‌گذرم. دسته‌ی سوم – که راه علاج را تقلید مطلق از غرب می‌دانند – فکرشان درخور مداقه است. شما جوان‌ها در این زمینه باید حقیقتاً فکر و کار کنید.[8] جوانان هوشمند، سازوکار آزاداندیشی را بیابند • برای رسیدن به هر آرزوی بزرگ و هر هدف والایی، سازوکاری وجود دارد؛ این سازوکار را باید جوانِ هوشمندِ فرزانه‌ی دانش‌جو پیدا کند. بحث جنبش نرم‌افزاری از همین قبیل است؛ بحث آزاداندیشی از همین قبیل است؛ بحث‌های گوناگونی که در زمینه‌های مختلف اجتماعی می‌شود، از همین قبیل است.[9] فضای گفتمانی را جوانان نخبه به وجود بیاورند • فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛ آن کرسی‌های آزاداندیشی را که من صد بار – با کم و زیادش – تأکید کردم، راه بیندازید و این‌ها را هی آن جا بگویید؛ این می‌شود یک فضا. • وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر می‌کنند، همه در آن فضا جهت‌گیری پیدا می‌کنند، همه در آن فضا کار می‌کنند؛ این همان چیزی است که شما می‌خواهید. بنابراین اگر چنانچه این کاری که شما مثلاً در فلان نشست‌تان، در فلان مجموعه‌ی دانش‌جویی‌تان کردید، فکری که کردید، ترجمه‌ی عملیاتی نشد، به صورت یک قانون یا به صورت یک دستورالعمل اجرایی درنیامد، شما مأیوس نشوید؛ نگویید پس کار ما بی‌فایده بود؛ نخیر و من به شما عرض بکنم؛ در این پانزده؛ شانزده سال اخیر، همین حرکت علمی‌ای که آغاز شده، همین‌جور آغاز شده؛ همین‌جور امروز علم شده یک ارزش؛ چند سال قبل این جوری نبوده. ما همین‌طور روزبه‌روز هی پیش رفتیم.[10] مدیران دستگاه‌های علمی کشور باید پاسخ‌گو باشند • دستگاه‌های علمی کشور – که مدیران آن در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه‌ی کشورند – مشخص کنند که برای تولید علم، آزاداندیشی علمی و تضارب افکار – که ما از دانشگاه و حوزه این مسایل را مطالبه کردیم – چه تلاش و کار بزرگی را انجام داده‌اند؛ چه‌قدر پیش رفته‌اند و چه کارهای دیگری را بایستی انجام دهند.[11] نقش رسانه در نهضت تولید علم و اندیشه • وقتی پیشرفت علمی وجود داشته باشد، پیشرفت فن‌آوری را هم با خودش می‌آورد و پیشرفت فن‌آوری هم کشور را رونق می‌دهد و در جامعه نشاط به‌وجود می‌آورد. • اگر علم نباشد، هیچ‌چیز نیست؛ و اگر فن‌آوری هم باشد، فن‌آوری عاریه‌ای و دروغی و وام‌گرفته‌ی از دیگران است؛ مثل صنعت‌های مونتاژی که وجود دارد. • علم را باید رویانید. • به‌نظر من رسانه می‌تواند در نهضت تولید علم و فکر و نظریه و اندیشه در زمینه‌های مختلف – چه در زمینه‌ی فنی و چه در زمینه‌ی انسانی و غیره – نقش ایفا کند. • شما می‌توانید خط تولید علم و فکر و نظریه را برنامه‌ریزی‌ شده دنبال کنید؛ به بحث‌های منطقی و مفید دامن بزنید؛ کرسی‌های نوآوری را تلویزیونی کنید و چهره‌های علمی نوآور خوب را مطرح نمایید.[12] آزاداندیشی، وظیفه‌ی حتمی بخش‌های فرهنگی دولت اسلامی • وظیفه‌ی حتمی دیگر دولت اسلامی، گسترش علم و دانایی است؛ چون دولت اسلامی بدون گسترش علم و دانایی به جایی نخواهد رسید. گسترش آزاداندیشی هم مهم است. • واقعاً انسان‌ها باید بتوانند در یک فضای آزاد فکر کنند. آزادی بیان تابعی از آزادی فکر است. وقتی آزادی فکر بود، به‌طور طبیعی آزادی بیان هم هست. عمده، آزادی فکر است که انسان‌ها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضای آزاد فکری، امکان رشد وجود ندارد. برای فکر، برای علم، برای میدان‌های عظیم پیشرفت بشری اصلاً جایی وجود نخواهد داشت. • ما در مباحث کلامی و مباحث فلسفی هرچه پیشرفت داشتیم، در سایه‌ی مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض داشتیم. اشکالی که ما همواره به بخش‌های فرهنگی داشته‌ایم، این بوده که به نقش خودشان به عنوان یک دولت اسلامی در صحنه‌ی کارزار فکری درست عمل نمی‌کنند. • کارزار فکری باید باشد؛ منتها کارزار فکری عملاً به این شکل درنیاید که ما به قول سعدی، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فکری که حق می‌دانیم، بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایی می‌خواهند، سر جوان‌های ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید. • ما به تجربه دریافته‌ایم که آن‌ جایی‌که سخن حق با منطق و آرایش لازم خودش به میدان می‌آید، هیچ سخنی در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت کردن نخواهد داشت.[13] گلایه‌ی رهبر انقلاب از حوزه: چرا کرسی آزاداندیشی در حوزه راه نمی‌افتد؟ • یکی از موضوعاتی که حتماً لازم است من عرض بکنم، مسأله‌ی آزاداندیشی است که در بعضی از صحبت‌های آقایان بود. چرا این کرسی‌های آزاداندیشی در قم تشکیل نمی‌شود؟ چه اشکالی دارد؟ • حوزه‌های علمیه‌ی ما، همیشه مرکز و مهد آزاداندیشیِ علمی بوده و هنوز که هنوز است، ما افتخار می‌کنیم و نظیرش را نداریم در حوزه‌های درسیِ غیر حوزه‌ی علمیه که شاگرد پای درس به استاد اشکال کند، پرخاش کند و استاد از او استشمام دشمنی و غرض و مرض نکند. طلبه آزادانه اشکال می‌کند، هیچ ملاحظه‌ی استاد را هم نمی‌کند. استاد هم مطلقاً از این رنج نمی‌برد و ناراحت نمی‌شود؛ این خیلی چیز مهمی است. خب، این مال حوزه‌ی ماست. • یک نفری نظر فقهی می‌دهد، نظر شاذّی است. خیلی خوب، قبول ندارید، کرسی نظریه‌پردازی تشکیل بشود و مباحثه بشود؛ پنج نفر، ده نفر فاضل بیایند این نظر فقهی را رد کنند با استدلال؛ اشکال ندارد. نظر فلسفی‌ای داده می‌شود، همین جور؛ نظر معارفی و کلامی‌ای داده می‌شود، همین‌جور. • مسأله‌ی تکفیر و رمی و این حرف‌ها را بایستی از حوزه ور انداخت؛ آن هم در داخل حوزه نسبت به علمای برجسته و بزرگ؛ یک گوشه‌ای از حرفشان با نظر بنده‌ی حقیر مخالف است، بنده دهن باز کنم رمی کنم؛ نمی‌شود این‌جوری، این را باید از خودِ داخل طلبه‌ها شروع کنید. این یک چیزی است که جز از طریق خودِ طلبه‌ها و تشکیل کرسی‌های مباحثه و مناظره و همان نهضت آزادفکری و آزاداندیشی که عرض کردیم، ممکن نیست. • این را عرف کنید در حوزه‌ی علمیه؛ در مجلات، در نوشته‌ها گفته شود. یک حرف فقهی یک نفر می‌زند، یک نفر رساله‌ای بنویسد در رد او؛ کسی او را قبول ندارد، رساله‌ای در رد او بنویسید. بنویسند، اشکال ندارد؛ با هم بحث علمی بکنند. بحث علمی به نظر من خوب است.[14] • آزاداندیشی جاری در حوزه، از قبل نیز بیش‌تر است اما این آزاداندیشی باید در سطوح مختلف گسترش و تعمیق یابد و اهل فکر، در همه‌ی رشته‌ها، همه گونه آرا و افکار خود را، آزادانه بیان کنند.[15] *آزاداندیشان حقیقی چگونه‌اند؟ آزاداندیشان سرباز انقلاب‌اند • سربازان انقلاب فقط کسانی نیستند که در هنگام بروز انقلاب حضور داشتند و می‌توانستند سربازی کنند. جوانان مؤمن و نواندیش و آزادفکر و پاک‌دامن امروز ما و نسل‌های بعد هم سربازان انقلاب‌اند؛ چون انقلاب یک حقیقت همیشه جاوید است.[16] دوری از تحجر و بدعت‌گذاری • آزاداندیشی در جامعه‌ی ما یک شعار مظلوم است. • تا گفته می‌شود آزاداندیشی، عده‌ای فوری خیال می‌کنند که بناست همه‌ی بنیان‌های اصیل در هم شکسته شود و آن‌ها چون به آن بنیان‌ها دل‌بسته‌اند، می‌ترسند.[17] • آزاداندیشی خاصیت علمی بودن است و تحجر در میدان علم، اصولاً معنا ندارد.[18] • عده‌ای دیگر هم تلقی می‌کنند که با آزاداندیشی باید این بنیان‌ها شکسته شود. • هر دو گروه به آزاداندیشی – که شرطِ لازم برای رشد فرهنگ و علم است – ظلم می‌کنند. • ما به آزاداندیشی احتیاج داریم. متأسفانه گذشته‌ی فرهنگ کشور ما فضا را برای این آزاداندیشی بسیار تنگ کرده بود.[19] آزاداندیشی با چهره‌ی عبوس و ادبیات تکفیری میسر نیست • امروز شعار جمهوری اسلامی، آزادفکری است؛ توسعه‌ی علم و معرفت است؛ توجه به حقوق انسان‌ها و اختیارات انسان‌هاست؛ مهربانی و مهرورزی میان افراد انسان است؛ این‌ها شعار و پیام اسلام است؛ دنیا دنبال این‌هاست. • منطق امام بزرگوار ما، منطق عقل، منطق فکر، منطق عملِ روشن‌بینانه، منطق انسانیت و هنجار انسانی و اخلاق انسانی و فضایل اخلاقی بود؛ دنیا دنبال این است. • مظهر بیداری اسلامی کسانی نیستند که با چهره‌ی عبوس و گرفته‌ی خود با همه‌ی دنیا – حتی با مؤمنین و مسلمین – مواجه می‌شوند؛ عده‌ای را تکفیر می‌کنند؛ عده‌ای را با قوم‌گرایی، عده‌ای را با طایفه‌گرایی، عده‌ای را به بهانه‌های نادرست مورد تهاجم قرار می‌دهند. وجود این‌ها به شدت مشکوک است، که اصلاً چنین کسانی هستند یا در واقع همان عوامل سرویس‌های جاسوسی اسراییل و آمریکا و انگلیس‌اند که دارند این‌‌‌طور فعالیت می‌کنند؛ چهار نفر آدم غافل را هم دست‌خوش فعالیت خودشان کرده‌اند. این هم واقعیتی است که نمی‌شود آن را انکار کرد.[20](*) پی‌نوشت‌ها: [1] پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه 16/11/1381 [2] پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه16/11/1381 [3] بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان 31/5/1389 [4] بیانات در دیدار کارگزاران 08/08/1384 [5] پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه 16/11/1381 [6] بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکلها، کانونها، نشریات، هیأتهای مذهبی و شماری از نخبگان دانشجویی 15/08/138 [7] دیدار با دانشجویان 18/08/1385 [8] بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های استان کرمان 19/02/138 [9] بیانات در دیدار دانشجویان بسیجی05/03/138 [10] بیانات در دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی 13/7/1390 [11] بیانات در صحن جامع رضوی مشهد مقدس 02/01/1383 [12] بیانات در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما 11/09/1383 [13] بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت 08/06/1384 [14] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از اساتید، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه کشور08/09/1386 [15] دیدار جمعی از اساتید، فضلا و طلاب نخبه‌ی حوزه علمیه قم 1389/8/2 [16] بیانات در دیدار مردم قم 1381/10/19 [17] بیانات در دیدار اعضای انجمن اهل قلم 07/11/1381 [18] دیدار جمعی از اساتید، فضلا و طلاب نخبه‌ی حوزه علمیه قم 1389/8/2 [19] بیانات در دیدار اعضای انجمن اهل قلم 07/11/1381 [20] بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام به‌مناسبت مبعث فرخنده‌ی پیامبر مکرم اسلام 11/06/1384
عنوان سوال:

سلام با توجه به اینکه عده ای حضور اصحاب فتنه در دانشگاه به منظور سخنرانی یا حتی مناظره غلط میدانند و با ان مخالفت میکنند و این موضوع را خواسته ی رهبری عنوان میکنند. 1-رهبری در کدام سخنرانی به این موضوع اشاره کرده اند؟ 2-این موضوع که حتی با مناظره ها هم مخالفت شود چه سنخیتی با تاکیدات رهبری بر کرسی های ازاد اندیشی دارد؟


پاسخ:

سلام با توجه به اینکه عده ای حضور اصحاب فتنه در دانشگاه به منظور سخنرانی یا حتی مناظره غلط میدانند و با ان مخالفت میکنند و این موضوع را خواسته ی رهبری عنوان میکنند. 1-رهبری در کدام سخنرانی به این موضوع اشاره کرده اند؟ 2-این موضوع که حتی با مناظره ها هم مخالفت شود چه سنخیتی با تاکیدات رهبری بر کرسی های ازاد اندیشی دارد؟

با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز پرسشگر ارجمند، در ارتباط با موضوع چند نکته را خدمت شما عرض نماییم: اولا اینکه قطعا توجه دارید که فتنه ی 88 به تعبیر رهبر معظم انقلاب فتنه ی عمیقی بود که به مدت هشت ماه امنیت و نظم عمومی کشور را درگیر خود نموده و آسیب های زیادی به امنیت ملی کشورمان وارد نمود و مع الاسف تاثیرات مخرب آن محدود به سیاست داخلی نمانده بلکه در عرصه ی بین المللی نیز آسیب ها و خسارت هایی جدی به منافع ملی نظام جمهوری اسلامی وارد آورد. نذکر این نکته از آن رو بود که تصور ننماییم فتنه 88 مساله ی کوچکی بوده و می توان به راحتی آن را فراموش نمود. ظلم بزرگی –به تعبیر رهبر انقلاب- که در این ماجرا به نظام اسلامی وارد شد هنوز که هنوز است آثار خود را هر از گاهی نشان می دهد. بنابر این و با این توضیح به هیچ وجه قابل قبول نیست که در فضای دانشگاهی کشور ، بستری مساعد برای دفاع و طرح مجدد مسائل مرتبط با فتنه مطرح باشد. اگر مروری بر سخنان رهبر معظم انقلاب در طول سال های بعد از فتنه تا به امروز داشته باشید متوجه خواهید شد که محکوم کردن فتنه 88 و تنبه دادن افکار عمومی به ضرر های وسیع این فتنه همواره در طول این سال ها یکی از موارد مورد تاکید رهبری معظم انقلاب می باشد. بنابراین می بایست بین محکومیت فتنه و لزوم روشنگری پیرامون ابعاد آن و نقش خواص بی بصیرت در آن و لزوم ازاد اندیشی در محیط دانشگاهی تفکیک نمود. در پیوست پاسخ پیرامون کرسی های آزاد اندیشی از دیدگاه رهبری مطالبی بیان خواهد گردید. ثانیا می بایست بین جلسه ی مناظره و بحث و بررسی و جلسه ی سخنرانی تفکیک نمود. در جلسه ی سخنرانی جریان اطلاعات یک سویه و منطبق با عقاید و ارای سخنران است اما در مناظره هر یک از طرفین به نقد و تحلیل دیدگاه های طرف مقابل می پردازند و مستمع با ارزیابی تحلیل های ارائه شده نسبت به جمع بندی نظرات و تشخیص صحیح و سقیم اقدام می کند. با توجه به همین نکته به نظر می رسد مقوله ی کرسیهای آزاد اندیشی با مناظره سازگار است نه با جلسات سخنرانی. اینکه در فضایی منطقی و دو جانبه، صاحبان افکار سیاسی متعدد کشور با همدیگر به مناظره نشسته و پیرامون مسائل اساسی کشور با همدیگر به بحث و گفتگو بپردازند، مساله ای است که سابقه داشته و هم اکنون نیز در روال ماجراهای سیاسی دانشگاه ها در جریان می باشد. بحث و مناظره از یک سو برای پیشرفت های علمی و از سوی دیگر برای روشن شدن حقیقت و مفتضح شدن باطل ، از مقوله هایی است که همواره مورد تاکید مسوولان نظام اسلامی بوده است. اگر مروری به تاریخچه ی انقلاب اسلامی داشته باشید متوجه می گردید که در سال های ابتدای انقلاب اسلامی که فضای فکری کشورمان مملو از افکار و اندیشه های متنوع غربی و شرقی بود، اندیشمندان جهان اسلام با برپایی جلسات مناظره ی علمی با سران و مغز متفکر های جریانات فکری موجود در آن زمان ، به ابطال نظریات منسوخ شرقی و غربی پرداخته و در مقابل دیدگاه های مبتنی بر نظریات اصیل دینی پیرامون مسائل مختلف را ارائه می نمودند. قطعا شما نیز درباره ی حضور بزرگان و متفکرانی مانند آیت الله شهید دکتر بهشتی و آیت الله مصباح یزدی در مناظراتی با افرادی مانند کیانوری ( رئیس حزب توده ) یا احسان طبری ( نظریه پرداز کمونیست ) و ... مطالبی را خوانده یا شنیده اید. بنابر این موضع جمهوری اسلامی ایران پیرامون جلسات مناظره به ویژه با کسانی که ادعای روشنفکری و دگراندیشی دارند، واضح و مشخص می باشد. بهترین شاهد بر این مطلب تاکیدات مکرر رهبری معظم انقلاب ( دام ظله العالی ) پیرامون کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها می باشد. احتمالا خود شما نیز با فضای دانشگاه ها آشنا هستید ، در حال حاضر نیز در اکثر دانشگاه ها ، جلسات مناظره اعم از علمی ، سیاسی و ... بین افراد مختلف با دیدگاه های متضاد برگزار می گردد و هر دو طرف آزادانه دیدگاه های خود را بیان نموده و به نقد و رد دیدگاه های طرف مقابل می پردازند. ثالثا رهبر معظم انقلاب همواره مخالفت خود را با برخورد های چکشی و برهم زدن مراسمات اعلام نموده اند. در زیر به بخشی از چند سخنرانی رهبری در سالهای اخیردر این رابطه اشاره می شود 1 – من یک توصیه هم در زمینه‌ی سیاسی بکنم. عزیزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر کشور، امروز ما احتیاج داریم به اتحاد و یکپارچگی. بهانه‌های اختلاف زیاد است. گاهی در یک قضیه‌ای سلیقه‌ی یک نفر، دو نفر با هم یکسان نیست؛ این نباید بهانه‌ی اختلاف بشود. گاهی در کسی یک گرایشی هست، در دیگری نیست؛ این نباید مایه‌ی اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه‌ی در درون، موجب فشل می شود. قرآن به ما تعلیم می دهد: (و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم).(1) اگر منازعه کنیم، سر مسایل گوناگون – مسایل سیاسی، مسایل اقتصادی، مسایل شخصیتی – دست‌به‌یقه شویم، دشمن ما جری می شود. یک مقدار از جرأتی که دشمن در سالهای گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود. سخنان در حرم رضوی در آغاز سال 91 2 – ممکن است ما با یکی مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ درباره‌ی او چگونه قضاوت می کنید؟ اگر قضاوت شما درباره‌ی آن کسی که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزی باشد که در واقع وجود دارد، این تعدی از جاده‌ی تقواست. آیه‌ی شریفه‌ای که اول عرض کردم، تکرار می کنم: (یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا)(2). قول سدید، یعنی استوار و درست؛ اینجوری حرف بزنیم. من می خواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهای انقلابی و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، می نویسند، اقدام می کنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسی، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده‌ی حق تعدی کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد. خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران در حرم امام خمینی (ره) – 1389/03/14 3 – زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. اینها آن وظائف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابی هستیم، بنابراین هر کسی که از ما یک ذره – به خیال ما و با تشخیص ما – کمتر است، حق داریم که درباره‌اش هر چی که می توانیم بگوییم؛ نه، اینجوری نیست. بله، ایمانها یکسان نیست، حدود یکسان نیست و بعضی بالاتر از بعضی دیگر هستند. خدا هم این را می داند و ممکن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقام زندگی جمعی، باید این اتحاد و این انسجام حفظ بشود و این تمایزها کم بشود. سخنان در دیدار اعضای بسیجی‌ هیات علمی دانشگاه‌ها – 1389/04/02 4 – این حرفی که من امروز زدم و از بعضی از مسوولان و سران کشور گله‌گزاری کردم، موجب نشود که حالا یک عده‌ای راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با این کار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عده‌ای راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهایی که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهایی که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسوولین و کسانی که می توانند جلوی این چیزها را بگیرند، تذکر داده‌ام. آن کسانی که این کارها را می کنند، اگر واقعاً حزب‌اللّهی و مؤمنند، خب نکنند. می‌بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادن‌ها کاری از پیش نمی برد. این خشم ها را، این احساسات را برای جای لازم نگه دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجی‌ها می خواستند همین طور بروند یک جایی، طبق میل خودشان حمله کنند، که خب پدر کشور در می‌آمد. نظمی لازم است، انضباطی لازم است، مراعاتی لازم است. اگر چنانچه به این حرف ها اعتنایی ندارند، آنها که خب حسابشان جداست؛ اما آن کسانی که به این حرف ها اعتناء دارند و مقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارها نکنند. سخنان در دیدار مردم آذربایجان‌ – 1391/11/28 5 –در کشور آراء و عقاید مختلفی وجود دارد. اگر چنانچه یک عنوان مجرمانه‌ای بر یک حرکتی، بر یک حرفی منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاه‌های موظف باید تعقیب کنند و می کنند؛ اما اگر عنوان مجرمانه‌ای نباشد، کسی است که نمیخواهد براندازی کند، نمی خواهد خیانت کند، نمی خواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند، اما با سلیقه‌ی سیاسی ما، با مذاق سیاسی ما مخالف است، ما نمی توانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ (و لایجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا). قرآن به ما دستور می دهد و می گوید: مخالفت شما با یک قومی، موجب نشود که عدالت را فرو بگذارید و فراموش کنید. (اعدلوا)؛ حتّی در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. (هو اقرب للتّقوی)؛(1) این عدالت، نزدیکتر به تقواست. مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. همه هوشیار باشیم، همه بیدار باشیم. این بُعد هم نباید ابعاد دیگر را در سایه قرار بدهد. سخنان در بیست و دومین سالگرد امام خمینی 1390/03/14 بنابراین مشاهده می نمایید رهبر انقلاب با هر گونه برخورد از قبیل برهم زدن جلسه ی سخنرانی مخالف اند. و اگر هم اعتراضی به برقراری نشست و برنامه ای وجود دارد می بایست از مجاری قانونی اعتراض خود را به گوش مسوولان رساند. پس با روشن شدن پاسخ قسمت نخست، پاسخ قسمت دوم نیز معلوم می گردد . رهبر معظم انقلاب هیچ گاه با برگزاری جلسات مناظره و ... مخالفتی نداشته اند و دقیقا در نقطه ی مقابل آن، با تاکید بر رواج و گسترش کرسی های آزاد اندیشی گام مهمی در پیشرفت فکری کشور برداشتند. مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم. پیوست : در پیوست پاسخ به نظر می رسد به مناسبت بحث، مروری بر بخشی از دیدگاه های رهبری انقلاب ( دام ظله ) پیرامون کرسی های آزاد اندیشی خالی از لطف نباشد. فلذا به منظور حسن ختام گوشه ای از آرای رهبری عزیز پیرامون این مساله را خدمتتان تقدیم می نماییم . یک. (کرسی های آزاد اندیشی) منظور از کرسی های آزاد اندیشی ایجاد فضایی مناسب در محیط های علمی از جمله دانشگاهها برای طرح اندیشه ها و دیدگاههای مختلف در زمینه های گوناگون، در فضایی کاملاً علمی و بر پایه استدلال و منطق و فارغ از هرگونه تبلیغات منفی و بزرگ نمایی ها، سیاه نمایی ها، جنجال و هیاهو و سیاست زدگی و... است که بستر لازم را برای طرح اندیشه ها و دیدگاههای مختلف فراهم نموده و قدرت استدلال، اندیشه، تفکر و تحلیل را در اختیار افراد قرار می دهد که این مسأله در بالندگی و پویایی فضای جامعه و مقابله با تبلیغات و توطئه های دشمنان نقش بسیار مهمی دارد و همین امر دلیل تاکید و پافشاری مقام معظم رهبری بر بحث کرسی های آزا داندیشی است. در اینجا مناسب است به برخی از فواید و آثار مثبت کرسی های آزاد اندیشی دیدگاه مقام معظم رهبری به اختصاراشاره می کنیم 1 ایجاد جریان سیال فکری در سایه کرسی های آزاد اندیشی (یکی از مسائل مهم که همت مضاعف و کار مضاعف می طلبد، مسئله تولید فکر است کتابخوانی، افزایش معلومات عمومی در زمینه های گوناگون. این کرسی‌های آزاداندیشی که ما عرض کردیم، پیشنهاد کردیم در دانشگاه ها و در حوزه ها به راه بیفتد، می تواند یک جریان سیال فکری بسیار باارزشی را در جامعه به راه بیندازد.) (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، 89/ 1/ 1) 2 گسترش تولید علم و اندیشه در پرتو کرسی های آزاد اندیشی (تنها راه گسترش فرهنگ و تولید علم و اندیشه در کشور، ایجاد فضای نقادی علمی در پرتو آزاداندیشی حقیقی در دانشگاه ها و حوزه ها است. آزاداندیشی در جامعه، نه به معنای تصور تلاش برای ایجاد زمینه به منظور حمله به بنیان ها و ارزش ها و نه به معنای لزوم حمله به بنیان ها و ارزش ها است، بلکه این دو تصور، ظلم به آزاداندیشی می‌باشد. )(همان، بیانات معظم له در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم 81/ 11/ 8) 3 ایجاد فضای اظهار نظر آزاد (بهترین زمینه برای ایجاد فضای اظهارنظر آزاد، تسریع در راه اندازی کرسی های آزاداندیشی در دانشگاهها است.) (همان، دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از اساتید و اعضای هیات علمی، نخبگان، و رؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، 88/ 6/ 8) 4 آشکار شدن حقیقت و کمک به پیشرفت کشور (شما کرسی آزادفکری سیاسی را، کرسی آزادفکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آن جا حرف شان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آن جا خودش را نمایان خواهد کرد. حق این جوری نمایان نمی شود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند. این جوری که حق درست فهمیده نمی شود. ایجاد فضای آشفته ذهنی با لفاظی ها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمی کند. شما تجربه این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک می کند به پیشرفت کشور، آزادی واقعی فکرهاست یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن.) (همان، بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور (6/ 8/ 1388، 5 سالم ماندن محیط اجتماعی از آسیب ها (اگر چنانچه بحث‌های مهم تخصصی در زمینه‌ی سیاسی، در زمینه‌های اجتماعی، در زمینه‌های گوناگون حتّی فکری و مذهبی، در محیطهای سالمی بین صاحبان توان و قدرتِ بحث مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتی که از کشاندن این بحثها به محیطهای عمومی و اجتماعی ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد. وقتی که با عامه‌ی مردم، افراد مواجه می‌شوند، همه نمی‌توانند خودشان را حفظ کنند. مواجهه‌ی با عامه‌ی مردم، انسان ها را دچار انحراف ها و انحطاط ها و لغزش‌های زیادی می‌کند که متأسفانه ما شاهد بودیم. خیلی از افرادی که شما می‌بینید در مواجهه‌ی با عامه‌ی مردم یک حرفی می‌زنند، یک چیزی می‌گویند، در اعماق دلشان ای بسا خیلی اعتقادی هم ندارند. به تعبیر بعضی‌ها جوگیر می‌شوند این خیلی چیز بدی است. اگر در محیطهای خاص، محیطهای آزاداندیشی و آزادفکری، این مسائل مطرح بشود ج مسائل تخصصی، مسائل فکری، مسائل چالش‌برانگیز ج مطمئناً ضایعات کمتر پیش خواهد آمد.) (همان، دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از اساتید و اعضای هیات علمی، نخبگان، و رؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، 88/ 6/ 8) البته باید توجه داشت که کرسی های آزاد اندیشی در عین حال که می تواند اثار مثبت و ارزنده ای را برای کشور به همراه داشته باشد اما در عین حال با آسیب ها و تهدیدهایی روبروست که لازم است از آن ها جلوگیری شود و فضای آزاد اندیشی به فضایی برای تخریب ارزش ها تبدیل نگردد مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: (باید راه آزاداندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالوده شکنی و برهم زدن پایه های هویت ملی نینجامد، این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسی باید مدیریت کند؟ نگاه ها فورا می رود به سمت دولت و وزارت علوم و... نه، مدیریتش با نخبگان است با خود شماست با اساتید فعال، دانشجوی فعال و مجموعه های فعال دانشجویی. حواس تان جمع باشد دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت می کند در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل این ها با هم تفاوت دارد. این وظیفه ای است به عهده خود شماها.) (همان، بیانات معظم له در دانشگاه سمنان، 85/ 8/ 18) دو. بخشی از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون کرسی های آزاد اندیشی سه کرسی متفاوت ولی در یک راستا • به نظر می‌رسد که هر سه روش پیشنهادی شما یعنی تشکیل 1) (کرسی‌های نظریه‌پردازی)؛ 2) (کرسی‌های پاسخ به سؤالات و شبهات) و 3) (کرسی‌های نقد و مناظره)، روش‌هایی عملی و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند به نحوی که هر چه بیش‌تر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریب‌کاران و راهزنان راه علم و دین، تنگ‌تر شود[1]. آزادفکری در همه‌ی رشته‌ها • من بر پیشنهاد شما می‌افزایم که این ایده چه در قالب (مناظره‌های قانونمند و توأم با امکان داوری) و با حضور (هیأت داوری علمی) و چه در قالب تمهید (فرصت برای نظریه‌سازان) و سپس (نقد و بررسی) ایده‌ی آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمی حوزه و دانشگاه، تنها محدود به برخی قلمروهای فکر دینی یا علوم انسانی و اجتماعی نیز نماند بلکه در کلیه‌ی علوم و رشته‌های نظری و عملی (حتی علوم پایه و علوم کاربردی و …) و در جهت حمایت از کاشفان و مخترعان و نظریه‌سازان در این علوم و در فنون و صنایع نیز چنین فضایی پدید آید. • برای آن‌ که ضریب (علمی بودن) این نظریات و مناظرات، پایین نیاید و پخته گویی شود و سطح گفت‌وگوها نازل و عوامانه و تبلیغاتی نشود، باید تمهیداتی اندیشید و قواعدی نوشت. • این‌جانب با چنین طرح‌هایی همواره موافق بوده‌ام و از آن حمایت خواهم کرد و از شورای محترم مدیریت حوزه‌ی علمیه‌ی قم می‌خواهم تا با اطلاع و مساعدت (مراجع بزرگوار و محترم) و با همکاری و مشارکت (اساتید و محققین برجسته‌ی حوزه)، برای بالندگی بیشتر فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر و سایر موضوعات تحقیق و تألیف دینی و نیز فعال کردن (نهضت پاسخ به سؤالات نظری و عملی جامعه)، تدارک چنین فرصتی را ببینند. • از شورای محترم انقلاب فرهنگی و به‌ویژه ریاست محترم آن نیز می‌خواهم که این ایده را در اولویت دستور کار شورا برای رشد تمامی علوم دانشگاهی و نقد متون ترجمه‌ای و آغاز (دوران خلاقیت و تولید) در عرصه‌ی علوم و فنون و صنایع و به‌ویژه رشته‌های علوم انسانی و نیز معارف اسلامی قرار دهند تا زمینه برای این کار بزرگ به تدریج فراهم گردد و دانشگاه‌های ما بار دیگر در صف مقدم تمدن سازی اسلامی و رشد علوم و تولید فن‌آوری و فرهنگ، قرار گیرند. بی‌شک هر دو نهاد از طرح‌های پیشنهادی فضلا دانشگاهی و حوزوی و از جمله طرح شما، استفاده خواهند کرد تا با رعایت همه‌ی جوانب مسأله، جنبش (پاسخ به سؤالات)، (مناظرات علمی) و (نظریه پردازی روشمند) را در کلیه‌ی قلمروهای علمی حوزه و دانشگاه، نهادینه و تشویق کنند.[2] جلسه‌ی آزاداندیشی باید تخصصی باشد، نه عمومی • یکی از دوستان گفتند که اندیشه و علم، دستوری نباشد. من چنین چیزی سراغ ندارم. در جامعه‌ی ما اندیشه دستوری نیست؛ نه علم دستوری است، نه اندیشه‌ی دستوری است. کجا؟ مشخص کنند بگویند. کسی که با این قضیه مبارزه کند، خود منم. ما طرفدار آزاداندیشی هستیم. • البته من به شماها بگویم، آزاداندیشی جایش توی تلویزیون نیست؛ آزاداندیشی جایش توی جلسات تخصصی است. مثلاً فرض کنید در زمینه‌ی فلان مسأله‌ی سیاسی، یک جلسه‌ی تخصصی دانش‌جویی بگذارید؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بیایند آن‌جا با هم‌دیگر بحث کنند؛ این می‌شود آزاداندیشی. • همین‌جور، بحث سر معارف اسلامی است؛ همین‌جور، بحث سر تفکرات مکاتب گوناگون جهانی است؛ همین‌جور، بحث سر یک مسأله‌ی علمی است. بنابراین جلسه باید جلسه‌ی تخصصی باشد؛ والا توی جلسات عمومی و در صدا و سیما دو نفر بیایند؛ بحث کنند، آن کسی که حق است، لزوماً غلبه نخواهد کرد. آن کسی غلبه خواهد کرد که بیش‌تر عیاری کار دستش است و می‌تواند بازیگری کند؛ مثل قضیه‌ی عکس مار و اسم مار. گفت: کدام یکی مار است؟ مردم با اشاره به عکس مار گفتند: معلوم است، مار این است. • بنابراین آزاداندیشی در جلسات تخصصی متناسب با هر بحثی باید باشد؛ در محیط‌های عمومی جای آن بحث‌ها و مناظره‌ها نیست. این هم معنایش این نیست که دارد تحمیل می‌شود؛ نه، بالاخره یک فکر حق مطرح می‌شود؛ (ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن). این حکمت و موعظه‌ی حسنه و مجادله‌ی احسن برای چیست؟ (ادع الی سبیل ربک). یعنی این قبلاً یک اصل موضوعی است، دعوت به سمت خداست. در همه چیز همین جور است. دعوت باید با زبان درست انجام بگیرد، اما جهت دعوت باید مشخص باشد. • معنی ندارد که انسان جهت دعوت را آزاد بگذارد؛ این موجب گمراهی مردم می‌شود. مردم را باید هدایت کرد.[3] • بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه معتقد به آزادی بیانم؛ منتها برخی از حرف‌ها جایش در منبرهای عمومی نیست؛ جایش در مباحث تخصصی است. بله، چند نفر فقیه بنشینند، چند نفر حقوقدان بنشینند، چند نفر فیلسوف بنشینند، چند نفر جامعه‌شناس بنشینند درباره‌ی اساسی‌ترین مسایل و درباره‌ی اصل توحید با هم بحث کنند؛ یکی رد کند، یکی قبول کند، یکی استدلال کند؛ بعد هم پخش بشود و جلوی چشم مردم قرار بگیرد؛ اما در محافل تخصصی این کار باید انجام بگیرد. • درباره‌ی بینات انقلاب هم همین‌طور است؛ درباره‌ی مسایل اساسی نظام جمهوری اسلامی هم همین‌طور است؛ در مجالس تخصصی بحث انجام بگیرد. این نهضت آزادفکری که ما مطرح کردیم، برای همین است. • البته دانشگاه‌ها و حوزه‌ها اول حرکت خوبی از خود نشان دادند و تجاوب کردند؛ لیکن عملاً من در صحنه چیزی مشاهده نمی‌کنم. محافل علمی راه بیندازند و بحث کنند؛ اما اگر قرار شد یک نفر اغواگرانه مطلبی را که در حوزه‌ی تخصصی باید به بحث و جدل و استدلال طرفینی گذاشته شود، برای عامه‌ی مردم بیان کند، این آزادی بیان نیست. البته این‌ها اختلافات فکری و سیاسی و اختلاف و شکاف بین ارکان حاکمیت نظام است که می‌تواند به کشمکش نرسد. چند سال تلاش داشتند این کار را بکنند؛ یعنی بین ارکان حاکمیت اختلاف بیندازند. پیداست که وقتی بین مسؤولان اصلی کشور کشمکش و دعوا و اختلاف بود و هم‌دیگر را قبول نداشتند و دایم به فکر ضربه‌زدن به هم بودند، کارها پیش نمی‌رود. خوشبختانه برخی از مسؤولان هوشیارانه زیر بار نرفتند و اجازه ندادند؛ و الا دشمن برنامه‌اش خیلی وسیع بود.[4] *اجرای آزاداندیشی به عهده‌ی چه کسانی است؟ تولید فکر و علم، ارزش عمومی حوزه و دانشگاه • باید (تولید نظریه و فکر)، تبدیل به یک ارزش عمومی در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهای گوناگون عقل نظری و عملی، از نظریه‌سازان، تقدیر به عمل آید و به نوآوران، جایزه داده شود و سخنانشان شنیده شود تا دیگران نیز به خلاقیت و اجتهاد، تشویق شوند. • باید ایده‌ها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامی با یک‌دیگر رقابت کنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعاده‌ی هویت و عزت کند و ملت ایران به رتبه‌ای جهانی که استحقاق آن را دارد بار دیگر دست یابد.[5] آزاداندیشی، آرمان دانش‌جویی است • بدنه‌ی دانش‌جویی هم به‌طور غالب انسان‌های معتقدی هستند؛ اما من می‌خواهم غالب یا بیش از غالب بدنه‌ی دانش‌جویی کشور، مجموعه‌ای متعهد و دارای احساس مسؤولیت نسبت به آرمان‌های دانش‌جویی باشند. یکی از این آرمان‌ها مسأله‌ی علم است؛ دومی عدالت‌خواهی است و آرمان سوم، آزاداندیشی و آزادی‌خواهی است… • شما می‌توانید در سه زمینه‌ی علم، عدالت‌خواهی و آزاداندیشی کار تئوریک کنید. این کار تئوریک را می‌توانید در زمینه‌ی جنبش تولید علم یا در زمینه‌ی عدالت‌خواهی انجام دهید. مثلاً در زمینه‌ی عدالت‌خواهی، می‌توانید قانون اساسی را مطالعه کنید و ببینید اگر ما بخواهیم عدالت اجتماعی را با همان مفهوم متعارفی که همه می‌فهمیم، تحقق ببخشیم، باید از کدام دستگاه‌ها چه توقع‌هایی داشته باشیم.[6] مدیریت صحیح کرسی‌های آزاداندیشی با اساتید فعال و دانش‌جویان است • حرف اصلی ما امروز این است که نه با توقف در گذشته و سرکوب نوآوری می‌توان به‌جایی رسید، نه با رهاسازی و شالوده‌شکنی و هرج و مرج اقتصادی و عقیدتی و فرهنگی می‌توان به جایی رسید؛ هر دو غلط است. • آزادی فکر؛ همان نهضت آزادفکری که ما دو، سه سال قبل مطرح کردیم و البته دانش‌جوها هم استقبال کردند؛ اما عملاً آن کاری را که من گفته بودم، انجام نشده است؛ نه در حوزه، نه در دانشگاه. من گفتم کرسی‌های آزاداندیشی بگذارید. البته حالا این‌جا الان یادم آمد که در گزارش‌های مربوط به دانشگاه‌های سمنان خواندم که خوشبختانه مجموعه‌های فعال دانش‌جویی در سمنان با هم‌دیگر مناظرات آزاد دارند. اگر این گزارش که به من دادند، دقیق باشد، بسیار چیز مثبت و خوبی است. • مسأله‌ی آزاداندیشی‌ای که ما گفتیم، ناظر به این است. باید راه آزاداندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالوده‌شکنی و بر هم زدن پایه‌های هویت ملی نینجامد. • این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسی باید مدیریت کند؟ نگاه‌ها فوراً می‌رود به سمت دولت و وزارت علوم و…؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانش‌جوی فعال و مجموعه‌های فعال دانش‌جویی. • حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید؛ اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت می‌کند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ این‌ها با هم تفاوت دارد. این وظیفه‌ای است به عهده‌ی خود شماها. • امثال بنده که مسؤول هستیم؛ البته مسؤولیت‌هایی داریم و شکی نیست در این زمینه‌ها؛ اما کار، کار خود شماهاست. گمان نکنید که نهضت آزاداندیشی و حرکت تحول و شجاعت در کارهای گوناگون را، به‌جای شما که دانش‌جو هستید یا محقق هستید یا استاد هستید، ممکن است مسؤولان دولتی یا بنده بیاییم انجام بدهیم؛ نه، من نقشم این است که بیایم بگویم این کار را خوب است بکنیم.[7] آزادفکری آرمان جوان است با درجات متفاوت • آزادفکری و تولید علم و امثال این‌ها آرمان جوان است و برای این‌که به این آرمان برسد، به علم و فعالیت سیاسیِ منظم و صحیح و کسب تجربه و دانایی احتیاج دارد. • جوان باید در خود دانایی را به‌وجود بیاورد. دانایی، فقط علم آموختن نیست؛ دانایی به اندیشمندی هم ارتباط پیدا می‌کند. • باید روی مسایل فکر کرد. عزیزان من! روی مسایل فکر کنید تا به نتیجه برسید. نهضت آزادفکری‌ای که من پیشنهاد کردم در دانشگاه و حوزه راه بیفتد، برای همین است. تریبون‌های آزاد بگذارند و با هم بحث کنند؛ منتها نه متعصبانه و لجوجانه و تحریک شده‌ به‌وسیله‌ی جریانات سیاسی و احزاب سیاسی که فقط به فکر آینده‌ی کوتاه ‌مدت و مقاصد خودشان هستند و برای انتخابات و امثال آن از جوان‌ها استفاده می‌کنند؛ بلکه برای پخته شدن، ورز خوردن و ورزیده شدن و با هدفِ آماده شدن برای ادامه‌ی این راه طولانی و دشوار، اما بسیار خوش‌ عاقبت. • به واقعیت که نگاه می‌کنیم، با جوان‌ها که برخورد می‌کنیم، گزارش‌ها را که مشاهده می‌کنیم، می‌بینیم با وجودی که آرمان‌گرایی در جوان‌های ما موج می‌زند و بدون تردید وجود دارد، اما درعین‌حال مجموعه‌ی جوان کشور ما – که مجموعه‌ی بزرگی هم هست – همه در برابر احساس آرمان‌گرایی یک‌طور نیستند و یک‌طور فکر نمی‌کنند. • بعضی دچار غفلت‌اند، دچار روزمرگی‌اند، سرشان گرم مسایل روزمره است و یادشان نمی‌آید که آرمانی هم وجود دارد. • یک دسته هم کسانی هستند که دغدغه دارند، اما مأیوس و غمگین و افسرده‌اند؛ نگاهشان بدبینانه است؛ می‌گویند نمی‌شود کاری کرد؛ لذا از خیر حیات طیبه می‌گذرند؛ این‌ها هم با این‌که دغدغه دارند و غافل نیستند، در نهایت به دام غفلت و روزمرگی می‌افتند. انسان گاهی نشانه‌های یأس و بدبینی و نگاه منفی را می‌بیند: آقا! چه فایده‌ای دارد؟ نمی‌شود، فایده‌ای ندارد. البته در بعضی‌ها این احساس سطحی است، در بعضی‌ها هم این احساس عمیق است و تغییر دادن آن مشکل است. • یک دسته کسانی هستند که توسعه و رشد و پیشرفت علم و میدان رقابت و آزاداندیشی و امثال این‌ها را می‌خواهند، اما راه آن را در تقلید مطلق از الگوهای غرب جست‌وجو می‌کنند؛ فکر می‌کنند (ره چنان رو که رهروان رفتند.) رهروان چه کسانی هستند؟ فعلاً اقلیتی در دنیای امروز، که عبارت‌اند از کشورهای غربی؛ شامل اروپا و کشور ایالات متحده‌ی آمریکا و بعضی از کشورهای پیشرفته‌ی دیگر. • یک عده هم کسانی هستند که خویش را در خویش می‌جویند. • این‌ها فکر می‌کنند که در مجموعه‌ی اندیشه و معرفت و دستورالعمل موجود در اختیار ملت ایران و یک جوان آگاه و بیدار ایرانی به‌قدر کفایت برای رسیدن به آن الگو به شکل کامل راه وجود دارد. این‌ها هم کم نیستند. • از آن دو دسته‌ی اول می‌گذرم. دسته‌ی سوم – که راه علاج را تقلید مطلق از غرب می‌دانند – فکرشان درخور مداقه است. شما جوان‌ها در این زمینه باید حقیقتاً فکر و کار کنید.[8] جوانان هوشمند، سازوکار آزاداندیشی را بیابند • برای رسیدن به هر آرزوی بزرگ و هر هدف والایی، سازوکاری وجود دارد؛ این سازوکار را باید جوانِ هوشمندِ فرزانه‌ی دانش‌جو پیدا کند. بحث جنبش نرم‌افزاری از همین قبیل است؛ بحث آزاداندیشی از همین قبیل است؛ بحث‌های گوناگونی که در زمینه‌های مختلف اجتماعی می‌شود، از همین قبیل است.[9] فضای گفتمانی را جوانان نخبه به وجود بیاورند • فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛ آن کرسی‌های آزاداندیشی را که من صد بار – با کم و زیادش – تأکید کردم، راه بیندازید و این‌ها را هی آن جا بگویید؛ این می‌شود یک فضا. • وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر می‌کنند، همه در آن فضا جهت‌گیری پیدا می‌کنند، همه در آن فضا کار می‌کنند؛ این همان چیزی است که شما می‌خواهید. بنابراین اگر چنانچه این کاری که شما مثلاً در فلان نشست‌تان، در فلان مجموعه‌ی دانش‌جویی‌تان کردید، فکری که کردید، ترجمه‌ی عملیاتی نشد، به صورت یک قانون یا به صورت یک دستورالعمل اجرایی درنیامد، شما مأیوس نشوید؛ نگویید پس کار ما بی‌فایده بود؛ نخیر و من به شما عرض بکنم؛ در این پانزده؛ شانزده سال اخیر، همین حرکت علمی‌ای که آغاز شده، همین‌جور آغاز شده؛ همین‌جور امروز علم شده یک ارزش؛ چند سال قبل این جوری نبوده. ما همین‌طور روزبه‌روز هی پیش رفتیم.[10] مدیران دستگاه‌های علمی کشور باید پاسخ‌گو باشند • دستگاه‌های علمی کشور – که مدیران آن در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه‌ی کشورند – مشخص کنند که برای تولید علم، آزاداندیشی علمی و تضارب افکار – که ما از دانشگاه و حوزه این مسایل را مطالبه کردیم – چه تلاش و کار بزرگی را انجام داده‌اند؛ چه‌قدر پیش رفته‌اند و چه کارهای دیگری را بایستی انجام دهند.[11] نقش رسانه در نهضت تولید علم و اندیشه • وقتی پیشرفت علمی وجود داشته باشد، پیشرفت فن‌آوری را هم با خودش می‌آورد و پیشرفت فن‌آوری هم کشور را رونق می‌دهد و در جامعه نشاط به‌وجود می‌آورد. • اگر علم نباشد، هیچ‌چیز نیست؛ و اگر فن‌آوری هم باشد، فن‌آوری عاریه‌ای و دروغی و وام‌گرفته‌ی از دیگران است؛ مثل صنعت‌های مونتاژی که وجود دارد. • علم را باید رویانید. • به‌نظر من رسانه می‌تواند در نهضت تولید علم و فکر و نظریه و اندیشه در زمینه‌های مختلف – چه در زمینه‌ی فنی و چه در زمینه‌ی انسانی و غیره – نقش ایفا کند. • شما می‌توانید خط تولید علم و فکر و نظریه را برنامه‌ریزی‌ شده دنبال کنید؛ به بحث‌های منطقی و مفید دامن بزنید؛ کرسی‌های نوآوری را تلویزیونی کنید و چهره‌های علمی نوآور خوب را مطرح نمایید.[12] آزاداندیشی، وظیفه‌ی حتمی بخش‌های فرهنگی دولت اسلامی • وظیفه‌ی حتمی دیگر دولت اسلامی، گسترش علم و دانایی است؛ چون دولت اسلامی بدون گسترش علم و دانایی به جایی نخواهد رسید. گسترش آزاداندیشی هم مهم است. • واقعاً انسان‌ها باید بتوانند در یک فضای آزاد فکر کنند. آزادی بیان تابعی از آزادی فکر است. وقتی آزادی فکر بود، به‌طور طبیعی آزادی بیان هم هست. عمده، آزادی فکر است که انسان‌ها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضای آزاد فکری، امکان رشد وجود ندارد. برای فکر، برای علم، برای میدان‌های عظیم پیشرفت بشری اصلاً جایی وجود نخواهد داشت. • ما در مباحث کلامی و مباحث فلسفی هرچه پیشرفت داشتیم، در سایه‌ی مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض داشتیم. اشکالی که ما همواره به بخش‌های فرهنگی داشته‌ایم، این بوده که به نقش خودشان به عنوان یک دولت اسلامی در صحنه‌ی کارزار فکری درست عمل نمی‌کنند. • کارزار فکری باید باشد؛ منتها کارزار فکری عملاً به این شکل درنیاید که ما به قول سعدی، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فکری که حق می‌دانیم، بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایی می‌خواهند، سر جوان‌های ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید. • ما به تجربه دریافته‌ایم که آن‌ جایی‌که سخن حق با منطق و آرایش لازم خودش به میدان می‌آید، هیچ سخنی در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت کردن نخواهد داشت.[13] گلایه‌ی رهبر انقلاب از حوزه: چرا کرسی آزاداندیشی در حوزه راه نمی‌افتد؟ • یکی از موضوعاتی که حتماً لازم است من عرض بکنم، مسأله‌ی آزاداندیشی است که در بعضی از صحبت‌های آقایان بود. چرا این کرسی‌های آزاداندیشی در قم تشکیل نمی‌شود؟ چه اشکالی دارد؟ • حوزه‌های علمیه‌ی ما، همیشه مرکز و مهد آزاداندیشیِ علمی بوده و هنوز که هنوز است، ما افتخار می‌کنیم و نظیرش را نداریم در حوزه‌های درسیِ غیر حوزه‌ی علمیه که شاگرد پای درس به استاد اشکال کند، پرخاش کند و استاد از او استشمام دشمنی و غرض و مرض نکند. طلبه آزادانه اشکال می‌کند، هیچ ملاحظه‌ی استاد را هم نمی‌کند. استاد هم مطلقاً از این رنج نمی‌برد و ناراحت نمی‌شود؛ این خیلی چیز مهمی است. خب، این مال حوزه‌ی ماست. • یک نفری نظر فقهی می‌دهد، نظر شاذّی است. خیلی خوب، قبول ندارید، کرسی نظریه‌پردازی تشکیل بشود و مباحثه بشود؛ پنج نفر، ده نفر فاضل بیایند این نظر فقهی را رد کنند با استدلال؛ اشکال ندارد. نظر فلسفی‌ای داده می‌شود، همین جور؛ نظر معارفی و کلامی‌ای داده می‌شود، همین‌جور. • مسأله‌ی تکفیر و رمی و این حرف‌ها را بایستی از حوزه ور انداخت؛ آن هم در داخل حوزه نسبت به علمای برجسته و بزرگ؛ یک گوشه‌ای از حرفشان با نظر بنده‌ی حقیر مخالف است، بنده دهن باز کنم رمی کنم؛ نمی‌شود این‌جوری، این را باید از خودِ داخل طلبه‌ها شروع کنید. این یک چیزی است که جز از طریق خودِ طلبه‌ها و تشکیل کرسی‌های مباحثه و مناظره و همان نهضت آزادفکری و آزاداندیشی که عرض کردیم، ممکن نیست. • این را عرف کنید در حوزه‌ی علمیه؛ در مجلات، در نوشته‌ها گفته شود. یک حرف فقهی یک نفر می‌زند، یک نفر رساله‌ای بنویسد در رد او؛ کسی او را قبول ندارد، رساله‌ای در رد او بنویسید. بنویسند، اشکال ندارد؛ با هم بحث علمی بکنند. بحث علمی به نظر من خوب است.[14] • آزاداندیشی جاری در حوزه، از قبل نیز بیش‌تر است اما این آزاداندیشی باید در سطوح مختلف گسترش و تعمیق یابد و اهل فکر، در همه‌ی رشته‌ها، همه گونه آرا و افکار خود را، آزادانه بیان کنند.[15] *آزاداندیشان حقیقی چگونه‌اند؟ آزاداندیشان سرباز انقلاب‌اند • سربازان انقلاب فقط کسانی نیستند که در هنگام بروز انقلاب حضور داشتند و می‌توانستند سربازی کنند. جوانان مؤمن و نواندیش و آزادفکر و پاک‌دامن امروز ما و نسل‌های بعد هم سربازان انقلاب‌اند؛ چون انقلاب یک حقیقت همیشه جاوید است.[16] دوری از تحجر و بدعت‌گذاری • آزاداندیشی در جامعه‌ی ما یک شعار مظلوم است. • تا گفته می‌شود آزاداندیشی، عده‌ای فوری خیال می‌کنند که بناست همه‌ی بنیان‌های اصیل در هم شکسته شود و آن‌ها چون به آن بنیان‌ها دل‌بسته‌اند، می‌ترسند.[17] • آزاداندیشی خاصیت علمی بودن است و تحجر در میدان علم، اصولاً معنا ندارد.[18] • عده‌ای دیگر هم تلقی می‌کنند که با آزاداندیشی باید این بنیان‌ها شکسته شود. • هر دو گروه به آزاداندیشی – که شرطِ لازم برای رشد فرهنگ و علم است – ظلم می‌کنند. • ما به آزاداندیشی احتیاج داریم. متأسفانه گذشته‌ی فرهنگ کشور ما فضا را برای این آزاداندیشی بسیار تنگ کرده بود.[19] آزاداندیشی با چهره‌ی عبوس و ادبیات تکفیری میسر نیست • امروز شعار جمهوری اسلامی، آزادفکری است؛ توسعه‌ی علم و معرفت است؛ توجه به حقوق انسان‌ها و اختیارات انسان‌هاست؛ مهربانی و مهرورزی میان افراد انسان است؛ این‌ها شعار و پیام اسلام است؛ دنیا دنبال این‌هاست. • منطق امام بزرگوار ما، منطق عقل، منطق فکر، منطق عملِ روشن‌بینانه، منطق انسانیت و هنجار انسانی و اخلاق انسانی و فضایل اخلاقی بود؛ دنیا دنبال این است. • مظهر بیداری اسلامی کسانی نیستند که با چهره‌ی عبوس و گرفته‌ی خود با همه‌ی دنیا – حتی با مؤمنین و مسلمین – مواجه می‌شوند؛ عده‌ای را تکفیر می‌کنند؛ عده‌ای را با قوم‌گرایی، عده‌ای را با طایفه‌گرایی، عده‌ای را به بهانه‌های نادرست مورد تهاجم قرار می‌دهند. وجود این‌ها به شدت مشکوک است، که اصلاً چنین کسانی هستند یا در واقع همان عوامل سرویس‌های جاسوسی اسراییل و آمریکا و انگلیس‌اند که دارند این‌‌‌طور فعالیت می‌کنند؛ چهار نفر آدم غافل را هم دست‌خوش فعالیت خودشان کرده‌اند. این هم واقعیتی است که نمی‌شود آن را انکار کرد.[20](*) پی‌نوشت‌ها: [1] پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه 16/11/1381 [2] پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه16/11/1381 [3] بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان 31/5/1389 [4] بیانات در دیدار کارگزاران 08/08/1384 [5] پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه 16/11/1381 [6] بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکلها، کانونها، نشریات، هیأتهای مذهبی و شماری از نخبگان دانشجویی 15/08/138 [7] دیدار با دانشجویان 18/08/1385 [8] بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های استان کرمان 19/02/138 [9] بیانات در دیدار دانشجویان بسیجی05/03/138 [10] بیانات در دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی 13/7/1390 [11] بیانات در صحن جامع رضوی مشهد مقدس 02/01/1383 [12] بیانات در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما 11/09/1383 [13] بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت 08/06/1384 [14] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از اساتید، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه کشور08/09/1386 [15] دیدار جمعی از اساتید، فضلا و طلاب نخبه‌ی حوزه علمیه قم 1389/8/2 [16] بیانات در دیدار مردم قم 1381/10/19 [17] بیانات در دیدار اعضای انجمن اهل قلم 07/11/1381 [18] دیدار جمعی از اساتید، فضلا و طلاب نخبه‌ی حوزه علمیه قم 1389/8/2 [19] بیانات در دیدار اعضای انجمن اهل قلم 07/11/1381 [20] بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام به‌مناسبت مبعث فرخنده‌ی پیامبر مکرم اسلام 11/06/1384





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین