با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به اینکه وظیفه ی مجلس خبرگان رهبری نظارت بر ولی فقیه جامعه است، مشاهده می شود تعداد زیادی از اعضای خبرگان از طرف رهبر انقلاب دارای مسئولیت هایی می گردند. آیا انجام چنین کاری سبب وابستگی اعضا به رهبری نمی شود و وظیفه ی نظارتی مجلس خبرگان را تحت الشعاع قرار نمی دهد؟ آیا تاکنون نظارت خبرگان کارکردی داشته است؟ با سلام دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، در مورد سوالی که مطرح فرموده اید لازم است بگوییم اولا تصدی مسئولیت از جانب رهبری برای نمایندگان مجلس خبرگان هیچ ایرادی ندارد و حتی با توجه به ویژگی های شخصیتی نمایندگان این مجلس و نیز مسئولیت هایی که در این مجلس وجود دارد و کارهایی که در قالب نمایندگی مجلس خبرگان صورت می گیرد (کارهایی که اگر چه مهم و حیاتی برای کشور هستند اما برخلاف برخی مشاغل مثل وزارت و وکالت که به صورت مستمر درگیر آن کار هستند کمتر مشغول به کاری هستند) و در نهایت توجه به مسئولیت هایی که معمولا چنین افرادی از سوی رهبری منصوب می شوند در صورتی که این افراد بار این مسئولیت ها را بر دوش نکشند جامعه از وجود و خدمات نیروهای خدمت گذار و متخصص فراوانی محروم خواهد شد . به عنوان مثال یکی از مسئولیت هایی که از سوی رهبری به فردی تفویض می شود عبارت است از ریاست دستگاه قضایی کشور که ضرورتا باید بر عهده فقیهی عادل و توانمند باشد که با توجه به اشتراک در شرایط میان نمایندگان مجلس با شرایط مسئول دستگاه قضایی ، فقیه توانمندی که بتواند بار این مسئولیت مهم را بر دوش بکشد ممکن است در میان نمایندگان مجلس خبرگان رهبری باشد و اگر رهبری به دلیل عضویت وی در این مجلس وی را به این سمت منصوب نکند جامعه بایستی از فیض حضور و خدمت رسانی وی محروم شود که این خود محذوری بزرگتر از محذور اخلال در امر نظارت بر امر رهبری می باشد . در مورد سایر مسئولیت ها نیز چنین مساله ای مطرح می باشد و در نهایت در یک جمع بندی ما را به این نتیجه می رساند که مسئولیت ندادن به شخصیت های متخصص و کارآمد به بهانه حضور در مجلس خبرگان ، دستگاه های مختلف کشور را از افراد متخصص و کارآمد خالی خواهد کرد و مشروط کردن نمایندگی مجلس خبرگان به منصوب نبودن از سوی رهبری برای پستی از پست ها ، موجب محروم ماندن مجلس خبرگان از حضور برخی چهره های کارآمد و متخصص در زمینه کشف ولی امر در شرایط فقدان رهبری و یا نظارت بر عملکرد رهبری خواهد بود. ثانیا از نظر ما اشتغال کسانی که به نوعی منصوب رهبری هستند در مجلس خبرگان رهبری و یا حتی کمیسیون تحقیق این مجلس هیچ منافاتی با عمل به وظایفشان ندارد . علت نیز در واقع به شرایط خاصی باز می گردد که در انتخاب این افراد باید لحاظ شود و آن عبارت است از شرط مهم (عدالت) . بر این اساس گفته می شود که برخی افراد به دلیل لیاقت هایی که داشته اند ممکن است از سوی رهبری به سمت هایی گماشته شوند اما از آنجایی که برای داشتن این سمت ها داشتن عدالت شرط است در این حال دو شرط پیش می آید : یا اینکه این افراد فاقد عدالت بوده و از این سمت خود سوء استفاده می کند که در چنین شرایطی هم عضویت آنها در خبرگان و هم مسئولیتی که از سوی رهبری گرفته اند هر دو فاقد مشروعیت می باشد . مثلا اگر یکی از نمایندگان مجلس خبرگان از سوی رهبری به عنوان امام جمعه انتخاب شود ولی به اقتضای عدالت خود رفتار ننماید خود به خود از امام جمعه بودن عزل می شود و چنین فردی مشروعیت حضور در مجلس خبرگان و یا مسئولیت امامت جمعه رانخواهد داشت که معمولا چنین اتفاقی نمی افتد. اما اگر بخواهد به اقتضای عدالت خویش رفتار نماید در آن صورت قاعدتا هیچ امری حتی منصوب بودن از سوی رهبری او را از عمل به وظایفی که باید بر عهده بگیرد باز نخواهد داشت که در مورد منصوبان رهبری دقیقا همین مطلب مد نظر می باشد و به همین دلیل در نظام سیاسی اسلام، هیچ منافاتی با منصوب رهبری بودن و عمل وی به وظایفش به وجود نمی آید . آیت الله سید احمدخاتمی امام جمعه محترم تهران و عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری در این زمینه چنین می فرمایند : ( عضویت در خبرگان شرایطی دارد. در هیچ یک از شرایط آن نیست که فرد نماینده ولیفقیه باشد یا نباشد، بنابراین، این گوی و این میدان. هرکس که شرایط لازم را دارد، وارد میدان شود. شورای نگهبان شرایط را بررسی میکند. شما میفرمایید اکثر اعضای خبرگان یا ائمه جمعه هستند یا نمایندگان ولیفقیه. سئوال این است که آیا اینها حداقل شرط یعنی عدالت را دارند یا ندارند؟ اگر امامجمعه عادل نباشد که نمیشود پشت سرش نماز خواند و نماز انسان باطل است، پس مفروض این است که اینها عادلند. عادل هستند یعنی چه؟ یعنی دینشان را به دنیا نمیفروشند. لیاقت داشته، نماینده ولیفقیه در استان یا امامجمعه شده. آیا این جرم است؟ این حسن است یا قبح؟ بدیهی است که این حسن است. به همان دلیل که لیاقت داشته که امامجمعه بشود، لیاقت داشته در جایگاه خبرگان رهبری هم قرار بگیرد. بنده به عنوان عضوی از اعضای خبرگان و از کوچکترینها، بینی و بینالله، یک ذرّه تعارف در میان اعضای خبرگان نمیبینم. تکلیفمداری و خداترسی در این مجلس موج میزند. )( نشریه شما ارگان حزب موتلفه اسلامی ، نقل از عصر ایران) بنابر این لزوم رعایت شرط عدالت ، مانع از اخلال در کار نظارتی اعضای مجلس خبرگانی می شود که همزمان از سوی رهبر معظم انقلاب حکم مسئولیت دریافت کرده اند .
با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به اینکه وظیفه ی مجلس خبرگان رهبری نظارت بر ولی فقیه جامعه است، مشاهده می شود تعداد زیادی از اعضای خبرگان از طرف رهبر انقلاب دارای مسئولیت هایی می گردند. آیا انجام چنین کاری سبب وابستگی اعضا به رهبری نمی شود و وظیفه ی نظارتی مجلس خبرگان را تحت الشعاع قرار نمی دهد؟ آیا تاکنون نظارت خبرگان کارکردی داشته است؟
با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به اینکه وظیفه ی مجلس خبرگان رهبری نظارت بر ولی فقیه جامعه است، مشاهده می شود تعداد زیادی از اعضای خبرگان از طرف رهبر انقلاب دارای مسئولیت هایی می گردند. آیا انجام چنین کاری سبب وابستگی اعضا به رهبری نمی شود و وظیفه ی نظارتی مجلس خبرگان را تحت الشعاع قرار نمی دهد؟ آیا تاکنون نظارت خبرگان کارکردی داشته است؟
با سلام دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، در مورد سوالی که مطرح فرموده اید لازم است بگوییم اولا تصدی مسئولیت از جانب رهبری برای نمایندگان مجلس خبرگان هیچ ایرادی ندارد و حتی با توجه به ویژگی های شخصیتی نمایندگان این مجلس و نیز مسئولیت هایی که در این مجلس وجود دارد و کارهایی که در قالب نمایندگی مجلس خبرگان صورت می گیرد (کارهایی که اگر چه مهم و حیاتی برای کشور هستند اما برخلاف برخی مشاغل مثل وزارت و وکالت که به صورت مستمر درگیر آن کار هستند کمتر مشغول به کاری هستند) و در نهایت توجه به مسئولیت هایی که معمولا چنین افرادی از سوی رهبری منصوب می شوند در صورتی که این افراد بار این مسئولیت ها را بر دوش نکشند جامعه از وجود و خدمات نیروهای خدمت گذار و متخصص فراوانی محروم خواهد شد . به عنوان مثال یکی از مسئولیت هایی که از سوی رهبری به فردی تفویض می شود عبارت است از ریاست دستگاه قضایی کشور که ضرورتا باید بر عهده فقیهی عادل و توانمند باشد که با توجه به اشتراک در شرایط میان نمایندگان مجلس با شرایط مسئول دستگاه قضایی ، فقیه توانمندی که بتواند بار این مسئولیت مهم را بر دوش بکشد ممکن است در میان نمایندگان مجلس خبرگان رهبری باشد و اگر رهبری به دلیل عضویت وی در این مجلس وی را به این سمت منصوب نکند جامعه بایستی از فیض حضور و خدمت رسانی وی محروم شود که این خود محذوری بزرگتر از محذور اخلال در امر نظارت بر امر رهبری می باشد . در مورد سایر مسئولیت ها نیز چنین مساله ای مطرح می باشد و در نهایت در یک جمع بندی ما را به این نتیجه می رساند که مسئولیت ندادن به شخصیت های متخصص و کارآمد به بهانه حضور در مجلس خبرگان ، دستگاه های مختلف کشور را از افراد متخصص و کارآمد خالی خواهد کرد و مشروط کردن نمایندگی مجلس خبرگان به منصوب نبودن از سوی رهبری برای پستی از پست ها ، موجب محروم ماندن مجلس خبرگان از حضور برخی چهره های کارآمد و متخصص در زمینه کشف ولی امر در شرایط فقدان رهبری و یا نظارت بر عملکرد رهبری خواهد بود.
ثانیا از نظر ما اشتغال کسانی که به نوعی منصوب رهبری هستند در مجلس خبرگان رهبری و یا حتی کمیسیون تحقیق این مجلس هیچ منافاتی با عمل به وظایفشان ندارد . علت نیز در واقع به شرایط خاصی باز می گردد که در انتخاب این افراد باید لحاظ شود و آن عبارت است از شرط مهم (عدالت) . بر این اساس گفته می شود که برخی افراد به دلیل لیاقت هایی که داشته اند ممکن است از سوی رهبری به سمت هایی گماشته شوند اما از آنجایی که برای داشتن این سمت ها داشتن عدالت شرط است در این حال دو شرط پیش می آید : یا اینکه این افراد فاقد عدالت بوده و از این سمت خود سوء استفاده می کند که در چنین شرایطی هم عضویت آنها در خبرگان و هم مسئولیتی که از سوی رهبری گرفته اند هر دو فاقد مشروعیت می باشد . مثلا اگر یکی از نمایندگان مجلس خبرگان از سوی رهبری به عنوان امام جمعه انتخاب شود ولی به اقتضای عدالت خود رفتار ننماید خود به خود از امام جمعه بودن عزل می شود و چنین فردی مشروعیت حضور در مجلس خبرگان و یا مسئولیت امامت جمعه رانخواهد داشت که معمولا چنین اتفاقی نمی افتد. اما اگر بخواهد به اقتضای عدالت خویش رفتار نماید در آن صورت قاعدتا هیچ امری حتی منصوب بودن از سوی رهبری او را از عمل به وظایفی که باید بر عهده بگیرد باز نخواهد داشت که در مورد منصوبان رهبری دقیقا همین مطلب مد نظر می باشد و به همین دلیل در نظام سیاسی اسلام، هیچ منافاتی با منصوب رهبری بودن و عمل وی به وظایفش به وجود نمی آید .
آیت الله سید احمدخاتمی امام جمعه محترم تهران و عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری در این زمینه چنین می فرمایند : ( عضویت در خبرگان شرایطی دارد. در هیچ یک از شرایط آن نیست که فرد نماینده ولیفقیه باشد یا نباشد، بنابراین، این گوی و این میدان. هرکس که شرایط لازم را دارد، وارد میدان شود. شورای نگهبان شرایط را بررسی میکند. شما میفرمایید اکثر اعضای خبرگان یا ائمه جمعه هستند یا نمایندگان ولیفقیه. سئوال این است که آیا اینها حداقل شرط یعنی عدالت را دارند یا ندارند؟ اگر امامجمعه عادل نباشد که نمیشود پشت سرش نماز خواند و نماز انسان باطل است، پس مفروض این است که اینها عادلند.
عادل هستند یعنی چه؟ یعنی دینشان را به دنیا نمیفروشند. لیاقت داشته، نماینده ولیفقیه در استان یا امامجمعه شده. آیا این جرم است؟ این حسن است یا قبح؟ بدیهی است که این حسن است. به همان دلیل که لیاقت داشته که امامجمعه بشود، لیاقت داشته در جایگاه خبرگان رهبری هم قرار بگیرد. بنده به عنوان عضوی از اعضای خبرگان و از کوچکترینها، بینی و بینالله، یک ذرّه تعارف در میان اعضای خبرگان نمیبینم. تکلیفمداری و خداترسی در این مجلس موج میزند. )( نشریه شما ارگان حزب موتلفه اسلامی ، نقل از عصر ایران)
بنابر این لزوم رعایت شرط عدالت ، مانع از اخلال در کار نظارتی اعضای مجلس خبرگانی می شود که همزمان از سوی رهبر معظم انقلاب حکم مسئولیت دریافت کرده اند .
- [سایر] فقهای شورای نگهبان چگونه صلاحیت رقبای خود را برای انتخابات خبرگان احراز میکنند؟ شرح یکی از شبهاتی که پس از ثبتنام اعضای شورای نگهبان در فضای مجازی به صورت گسترده مطرح شد، درباره تأیید صلاحیت اعضای خبرگان توسط شورای نگهبان است. در ادامه متن این شبهه آمده است: "تا این لحظه، به جز یک نفر (مهدی شب زنده دار)، پنج فقیه دیگر شورای نگهبان رسما نامزد مجلس خبرگان شدهاند. قانون فعلی منعی برای اینکار در نظر نگرفته اما همین قانون قید و بندها و تناقضهایی در خود دارد که فلسفه نظارت را زیر سوال میبرد. آقای رئیسجمهوری که تاکید زیادی بر قانون و اجرای آن در انتخابات دارد، بد نیست به نکات زیر توجه کند و مهیای اقدام لازم باشد. طبق تبصره 4 ماده 11 آییننامه اجرایی قانون انتخابات خبرگان، «چنانچه اعضای شورای نگهبان داوطلب نمایندگی مجلس خبرگان گردند نمیتوانند نسبت به انتخابات استانی که از آنجا داوطلب شدهاند نظارت و اتخاذ تصمیم نمایند.» خب! این ماده خیلی شفاف و صریح است. پس تا این لحظه: احمد جنتی که از تهران نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان تهران را ندارد. محمود هاشمی شاهرودی که از مشهد نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان خراسان رضوی را ندارد. محمد مومن که از قم نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان قم را ندارد. محمد رضا مدرسی یزدی که از تهران نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان تهران را ندارد. محمد یزدی هم که از تهران نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان تهران را ندارد. خب! پس تا اینجا سه نفر از فقهای شورای نگهبان نامزد استان تهران هستند و طبق قانون حق نظارت و اتخاذ تصمیم برای این استان را ندارد. دو نفر دیگر هم یکی به مشهد رفته و دیگری نامزد استان قم است. حالا در نظر داشته باشید که همین قانون (ماده 15 و 16) وظیفه تایید صلاحیتهای نامزدهای خبرگان را هم به «فقهای شورای نگهبان» سپرده است. یعنی شش عضو فقیه که تا اینجا پنج نفرشان خودشان نامزد هستند و طبق قانون هم محدودیت نظارتی و دخالت در سه استان تهران، قم و خراسان رضوی شامل حالشان میشود. حالا سوال اساسی این است که چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که در روند تایید صلاحیتها و نظارتها این محدودیتهای قانونی واقعا رعایت میشود! مثلا وقتی لیست اسامی نامزدهای استان تهران به شورای نگهبان میرسد و «فقهای شورا» باید بررسی را آغاز کنند، آقایان محمد یزدی و احمد جنتی و مدرسی یزدی چشم و دهانشان را میبندند و یا از اتاق بیرون میروند؟! که «دخالتی در اتخاذ تصمیم» نداشته باشند! شهروندان چگونه باید به این روند نظارت داشته باشند!؟"
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید بنده مدت 10 سال است که ازدواج کردم وشاغل می باشم در طول 9 سال گذشته کارت بانکی ام به دست همسرم بود و ایشان مدیریت دخل و خرج را بعهده داشتند و بنده نیز معتقد بودم که وقتی در زندگی صمیمیت و یکرنگی باشد حقوق بنده و حقوق شوهر تفاوتی ندارد تا اینکه سال در شرایط ازدواج خواهرم و نیاز به کمک مالی او,بنده دوست داشتم یک مقداری به خواهرم کمک کنم ولی شوهرم امتناع ورزید و به بنده پولی جهت این کار نداد حتی صد هزار تومان و این باعث شد که من همیشه شرمزده خواهرم شوم و یا اینکه من دوست دارم به عنوان یک زن وسایلی برای خانه مان بخرم ولی شوهرم امتناع می کند و مانع می شود من کم کم به این نتیجه رسیدم که با این که شاغل هستم ولی هیچ تصمیمی برای حقوق خودم نمی توانم بگیرم و این باعث شد که کلا کارتم را از همسرم بگیرم تا خودم بتوانم برای حقوقم تصمیماتی داشته و هر کاری خواستم بکنم ولی این هم برایم مشکل بوجود آورده است به طوری که اگر از همسرم به عنوان شوهر پول بخواهم ( خرید خوراکی برای خانه یا برای بچه ها یا نیازهای روزمره ) ایشان می گویند که شما حقوق بگیر هستید و پول که دارید از خودتان خرج کنید حال من نمی دانم چه کار کنم با اینکه شوهرم ماهیانه یک میلیون حقوق دارد ولی از پول دادن به من امتناع میکند در صورتی که ایشان شوهر بنده هستند ووظیفه دارد که نیازهای مالی بنده و خانه و بچه هارا برطرف کند .ثانیا من در مورد حقوقم چه کار می توانم بکنم که باعث ناراحتی نباشد البته باید بگویم من نیز پس انداز می کنم زیرا قرار است تا چندماه دیگر به خانه جدید برویم و می خواهم برای خانه وسایل جدید بخرم و کلا از لحاظ جامعه شناسی یا روانشناسی یک زن شاغل در خصوص حقوقش در زندگی متاهلی چه وظیفه ای دارد ( دنیا زیرو بم زیاد دارد و زنان همیشه مظلومترین هستند
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید. از شما خواهش میکنم مرا در حل مشکلم یاری کنید. پیشاپیش بخاطر این رک گویی مرا ببخشید. البته بعضی از این سوالات را از مراکز دیگر پرسیده ام ولی فکر میکنم سوالات زیر کاملتر است البته برای اطمینان آیا باید از جای دیگری هم میپرسم؟ اگر پرسیدم راضی باشید. من از سن تکلیف تا کنون که حدود 24 سالم است گناه زیاد انجام داده ام و نماز نخوانده ام و روزه نگرفته ام و گناه استمنا وغیره را خیلی انجام داده ام و فکر میکنم شاید بخاطر همین سختیها و مصیبتهای زیادی کشیده ام از این قبیل که در دوران دبیرستان حدود سال سوم در مورد مسائل خداشناسی شبهاتی دامنگیر من شد که واقعا مرا عذاب میداد و آن شبهات حل نشده در ذهن من باقی مانده و بر اثر گناهان و لذت آنها کم کم ذهنم از آن شبهات تا حدودی فاصله گرفت. چندی پیش بخاطر روابط نامشروعی که داشتم به این فکر افتادم که نکند به بیماریهای لا علاجی دچار شده باشم. این فکر نیز مدتی مرا اذار داد که البته هنوز ازمایش خون نداده ام. اخیرا نیز مشکل زیر برایم پیش امده: متاسفانه من سالهاست از سایت های غیر اخلاقی دیدن میکنم چند سا ل است که از یک نرم افزار فیلتر شکن استفاده میکنم البته آن نرم افزار را خودم نساخته ام و در اینترنت موجود است و اولین بار نیز فکر کنم دوستم با بلوتوث به من داد. سایتهایی که آن نرم افزار را میشود از آنها دانلود کرد فکر میکنم اکثراً فیلتر شده باشند البته بعضی فیلتر نشده اند چون چند وقت پیش من ان را دانلود کردم. کسی که آن نرم افزار را دارد میتواند از فیلتر عبور کند. آن نرم افزار را در کافینت ها نیز استفاده کردم. چون آدرس سایتهایی که می روی در حافظه کامپیوتر میماند من به این فکر افتادم که نکند کسی بر اثر استفاده از آن سایتها و وبلاگها و سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن به گناه آلوده شود و نیز ممکن است من آن نرم افزار فیلتر شکن و آدرس آن سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن و پروکسی ها را در روی کا مپیوترها جا گذاشته باشم که سبب آشنایی افراد دیگر از این راه عبور از فیلتر شود و براحتی از فیلتر عبور کند و بعضی ها هم نا خواسته از اینترنت بدون فیلتر استفاده کنند یا هر کار دیگری که باعث دسترسی افراد دیگر به این سایتها شو د. البته شاید هم همین نیت را داشته ام که دیگران را گمراه کنم . حال شما فرض کنید همین نیت را داشته ام اکنون از این کارم به ترس افتاده ام. به یک کافینت که ایمیلش را داشتم موضوع را گفتم تا در حد امکان آدرسها و نر م افزار را پاک کند نمیدانم متوجه شد و ایمیلم را دریافت کرد یا نه و لی بخاطر گناه کردن دوباره به ان کافینت و کافینت های دیگر و به سایتهای مذکور رفتم. به علاوه در شهر دیگری که دانشجو بوده ام هم به کافینت هم در کامپیوترهای دانشگاه این کارها را کرده ام. تکلیف آنها چه میشود آیا باید به ان شهری که دانشجو بودهام برگردم .چه طور مسئول آن را مطلع کنم. در یک سایت یا وبلاگ یا گروه با ایمیل عضو شده بودم که آدرس سایتهای فیلتر شکن را به ایمیلم میفرستاد ممکن است آن ایمیلم باز مانده باشد و کسی به گناه آلوده شود و دیگران را نیز آلوده کند یا این کارهای من باعث تداوم کار آن سایتها و وبلاگها شود و ودیگران نیز استفاده کنند. یا هر چیزی که شاید من از آن اطلاعی نداشته باشم. چند بار رمز ایمیلم را عوض کردم ولی میترسم باز هم در دسترس افراد قرار گیرد. آیا واجب است آن را به جایی که وظیفه فیلتر را دارد اطلاع دهم شما جایی را میشناسید؟ آیا واجب است به دوستم که چند ماه پیش آن نرم افزار را به من داد تماس بگیرم و به او بگویم که آن نرم افزار را به کسی ندهد؟ آیا حتما باید جلوی کار او را بگیرم یا فقط تذکر دهم؟ آیا باید فورا او را مطلع کنم حتی قبل از فرستادن این سوالات برای شما تا نشانه توبه من باشد و توبه ام قبول شود و گناهی باز هم برایم ثبت نشود.. ایمیلی داشتم که افرادی به ان فیلم و عکس غیر اخلاقی میفرستادند از ترس اینکه نکند آن را در کافینت باز گذاشته باشم چند بار رمز آن را عوض کردم ولی نام ایمیل را عوض نکردم تا ببینم آیا دوباره برایم فیلم و عکس میفرستند یا نه و آیا کسی رمز آن را پیدا میکند یا نه. چون آخرین زمان استفاده از آن ایمیل در تنظیمات آن باقی میماند و میتوان متوجه شد کسی رمز آن را دارد یا نه. این عوض نکردن نام ایمیل شاید باعث شود آن افراد فکر کنند من باز هم مشتاق دریافت آن عکسها و فیلمها و... باشم و این باعث تداوم کار آنها شود و افراد زیادتری را گمراه کنند. شاید نیتم هم از این عوض نکردن نام ایمیل این بوده که باز هم ان عکسها و فیلمها و... را دریافت کنم و یا افراد را گمراه کنم. نمیدانم دیشب میخواستم آن ایمیلم را چک کنم ولی رمز ان را چند بار دادم اشتباه بود فکر کنم از یاد برده ام ایا باید باز هم امتحان کنم تا رمز را بیابم تا ببینم کسی از ان ایمیل استفاده کرده تا باز هم رمزش را یا نام خود ایمیل را عوض کنم؟ چند بار باید امتحان کنم تا وجدانم راضی شود که قصد بدی ندارم؟ از این هم میترسم که شاید کار دیگری نیز کرده باشم مثلا تغییر در تنظیمات کامپیوتر ها یا کاری که نمیدانسته ام باعث دسترسی افراد میشود که سبب گناه افراد دیگر شود. ولی چندبن بار با وجود این احتمالات باز هم به کافینت رفته از ان سایتها و نرم افزار و ویلاگها و ایمیلها و... استفاده کردهام. و این شاید نشانه این است که عمدی در کار من است . میترسم در موقع نوشتن این سوالات قصد مظلوم نمایی کنم.یا واقعیت را ننویسم.یا علتش وسواس باشد. شک دارم که توبه میکنم یا نه.شک دارم که پشیمانم یا نه. شک دارم که همه چیز را گفته ام یانه .شاید به خاطر اینکه دیر در فرستادن این سوال به شما اقدام کرده ام ونیز دوباره به آ ن کافینت برای پاک کردن ادرسها نرفته ام و یا چیزهای دیگر. ایا همین که این نامه را برایتان نوشته ام نشانه توبه من است؟ حال اگر توبه کنم تکلیف موضوعی که به ان اشاره کرده ام چه میشود ایا روز به روز به گناه من افزوده میشود؟ همین فکر باعث شده که در عذاب باشم . ایا باید صاحبان کافینت را مطلع کنم ؟اگر این کار را نکنم و فقط از کارهایم پشیمان باشم کافیست تا خدا مرا ببخشد و گناهان دیگران برای من نیز ثبت نشودیا حتما باید برای قبولی توبه کارهای دیگری از قبیل رفتن به ان کافینتها و پاک کردن ادرسها بکنم؟ کلا چه کار باید بکنم تا از این عذاب رها شوم متاسفم که این را میگویم من با فردی که بالغ نبود زنا کرده ام البته بدون دخول.. شاید هم او راضی نبود چون به پدر و مادرش گفت و نزدیک بود ابرو ریزی بزرگی شکل بگیرد ولی هر جور بود شاید خدا رحم کرد و موضوع تقریبا تمام شد.با چند نفر دیگر هم لواط کرده ام که بعضی نابالغ بوده اند.البته اینطور نبوده که به زور باشد . شاید هم بوده و فرد مقابل به من نگفته که دوست ندارد. نمیدانم اگر میگفت این کار را ادامه میدادم یانه. در هر دوصورت ( به اجبار یا به خواست طرف مقابل)تکلیف چیست؟ از کجا بفهمم به زور بوده یا نه. از این میترسم که این کار من باعث گمراهی ان افراد در اینده (چه کم چه زیاد) شود و حق الناس یا حق ا... به گردن من باشد وان افراد نیزا فراد دیگری را گمراه کنند و همینطور ادامه یابد و روز به روز به گناه من افزوده شود. چاره چیست؟ ایا اینها حق الناس است یا حق الله. موضوع دیگری نیزوجود دارد همانطور که گفتم من از سن بلوغ تا کنون نه نماز خوانده ام ونه روزه گرفته ام وممکن است خمس هم به من واجب شده باشد و من نداده باشم و یا کفاره یا چبزهای دیگر حال که میخواهم نماز بخوانم 2 چیز اذیتم میکند اینکه ممکن است پول حرام در دست من باشد و من مقدار ان را ندانم با ان لباس خریده باشم و نماز با ان لباس باطل است. در اداره ای که کار میکنم با کوچکترین کم کاری مثلا در حد یک چرت زدن کوتاه در اداره باعث میشود حقوقی در یافت میکنم به حرام الوده شود ونمز دیگر قبول نشود وهمچنین ان شبهاتی که در مورد مسائل اعتقادی گفتم باعث میشود در نمازبه افکار عذاب اوری دچار شوم و در انتخاب درست معبود شک کنم. زندگیم خیلی پیچیده شده و در عذابم .نمیدانم مسلمانم یا نه در نوشتن این سوالات فکر میکنم که نکند مظلوم نمایی میکنم و حقیقت را نمیگویم از کجا بفهمم نیتم برگشت و توبه است؟. چند روزی است که نگاهم رابه نامحرم کنترل میکنم و از اینجا شروع کرده ام.. تا کم کم شاید نماز هم بخوانم ایا این کار من درست است یا باید حتما تمام واجبات را انجام دهم تا توبه ام قبول شود؟ شاید این کارم به علت خسته شدن یا دلزدگی باشد ونه بخاطر توبه. کمکم کنید از کجا شروع کنم. تا از این عذاب رهاشوم . مخصوصا در مورد مساله کافینت. سوال دیگری هم داشتم ایا برای توبه واجب است ادرس وبلاگ هایی که فیلتر نشده اند را یه مرکزی که کارش فیلتر کردن است بگویم.