با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به اینکه وظیفه ی مجلس خبرگان رهبری نظارت بر ولی فقیه جامعه است، مشاهده می شود تعداد زیادی از اعضای خبرگان از طرف رهبر انقلاب دارای مسئولیت هایی می گردند. آیا انجام چنین کاری سبب وابستگی اعضا به رهبری نمی شود و وظیفه ی نظارتی مجلس خبرگان را تحت الشعاع قرار نمی دهد؟ آیا تاکنون نظارت خبرگان کارکردی داشته است؟
با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به اینکه وظیفه ی مجلس خبرگان رهبری نظارت بر ولی فقیه جامعه است، مشاهده می شود تعداد زیادی از اعضای خبرگان از طرف رهبر انقلاب دارای مسئولیت هایی می گردند. آیا انجام چنین کاری سبب وابستگی اعضا به رهبری نمی شود و وظیفه ی نظارتی مجلس خبرگان را تحت الشعاع قرار نمی دهد؟ آیا تاکنون نظارت خبرگان کارکردی داشته است؟ با سلام دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، در مورد سوالی که مطرح فرموده اید لازم است بگوییم اولا تصدی مسئولیت از جانب رهبری برای نمایندگان مجلس خبرگان هیچ ایرادی ندارد و حتی با توجه به ویژگی های شخصیتی نمایندگان این مجلس و نیز مسئولیت هایی که در این مجلس وجود دارد و کارهایی که در قالب نمایندگی مجلس خبرگان صورت می گیرد (کارهایی که اگر چه مهم و حیاتی برای کشور هستند اما برخلاف برخی مشاغل مثل وزارت و وکالت که به صورت مستمر درگیر آن کار هستند کمتر مشغول به کاری هستند) و در نهایت توجه به مسئولیت هایی که معمولا چنین افرادی از سوی رهبری منصوب می شوند در صورتی که این افراد بار این مسئولیت ها را بر دوش نکشند جامعه از وجود و خدمات نیروهای خدمت گذار و متخصص فراوانی محروم خواهد شد . به عنوان مثال یکی از مسئولیت هایی که از سوی رهبری به فردی تفویض می شود عبارت است از ریاست دستگاه قضایی کشور که ضرورتا باید بر عهده فقیهی عادل و توانمند باشد که با توجه به اشتراک در شرایط میان نمایندگان مجلس با شرایط مسئول دستگاه قضایی ، فقیه توانمندی که بتواند بار این مسئولیت مهم را بر دوش بکشد ممکن است در میان نمایندگان مجلس خبرگان رهبری باشد و اگر رهبری به دلیل عضویت وی در این مجلس وی را به این سمت منصوب نکند جامعه بایستی از فیض حضور و خدمت رسانی وی محروم شود که این خود محذوری بزرگتر از محذور اخلال در امر نظارت بر امر رهبری می باشد . در مورد سایر مسئولیت ها نیز چنین مساله ای مطرح می باشد و در نهایت در یک جمع بندی ما را به این نتیجه می رساند که مسئولیت ندادن به شخصیت های متخصص و کارآمد به بهانه حضور در مجلس خبرگان ، دستگاه های مختلف کشور را از افراد متخصص و کارآمد خالی خواهد کرد و مشروط کردن نمایندگی مجلس خبرگان به منصوب نبودن از سوی رهبری برای پستی از پست ها ، موجب محروم ماندن مجلس خبرگان از حضور برخی چهره های کارآمد و متخصص در زمینه کشف ولی امر در شرایط فقدان رهبری و یا نظارت بر عملکرد رهبری خواهد بود. ثانیا از نظر ما اشتغال کسانی که به نوعی منصوب رهبری هستند در مجلس خبرگان رهبری و یا حتی کمیسیون تحقیق این مجلس هیچ منافاتی با عمل به وظایفشان ندارد . علت نیز در واقع به شرایط خاصی باز می گردد که در انتخاب این افراد باید لحاظ شود و آن عبارت است از شرط مهم (عدالت) . بر این اساس گفته می شود که برخی افراد به دلیل لیاقت هایی که داشته اند ممکن است از سوی رهبری به سمت هایی گماشته شوند اما از آنجایی که برای داشتن این سمت ها داشتن عدالت شرط است در این حال دو شرط پیش می آید : یا اینکه این افراد فاقد عدالت بوده و از این سمت خود سوء استفاده می کند که در چنین شرایطی هم عضویت آنها در خبرگان و هم مسئولیتی که از سوی رهبری گرفته اند هر دو فاقد مشروعیت می باشد . مثلا اگر یکی از نمایندگان مجلس خبرگان از سوی رهبری به عنوان امام جمعه انتخاب شود ولی به اقتضای عدالت خود رفتار ننماید خود به خود از امام جمعه بودن عزل می شود و چنین فردی مشروعیت حضور در مجلس خبرگان و یا مسئولیت امامت جمعه رانخواهد داشت که معمولا چنین اتفاقی نمی افتد. اما اگر بخواهد به اقتضای عدالت خویش رفتار نماید در آن صورت قاعدتا هیچ امری حتی منصوب بودن از سوی رهبری او را از عمل به وظایفی که باید بر عهده بگیرد باز نخواهد داشت که در مورد منصوبان رهبری دقیقا همین مطلب مد نظر می باشد و به همین دلیل در نظام سیاسی اسلام، هیچ منافاتی با منصوب رهبری بودن و عمل وی به وظایفش به وجود نمی آید . آیت الله سید احمدخاتمی امام جمعه محترم تهران و عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری در این زمینه چنین می فرمایند : ( عضویت در خبرگان شرایطی دارد. در هیچ‌ یک از شرایط آن نیست که فرد نماینده ولی‌فقیه باشد یا نباشد، بنابراین، این گوی و این میدان. هر‌کس که شرایط لازم را دارد، وارد میدان شود. شورای نگهبان شرایط را بررسی می‌کند. شما می‌فرمایید اکثر اعضای خبرگان یا ائمه جمعه هستند یا نمایندگان ولی‌فقیه. سئوال این است که آیا اینها حداقل شرط یعنی عدالت را دارند یا ندارند؟ اگر امام‌جمعه عادل نباشد که نمی‌شود پشت سرش نماز خواند و نماز انسان باطل است، پس مفروض این است که اینها عادلند. عادل هستند یعنی چه؟ یعنی دین‌شان را به دنیا نمی‌فروشند. لیاقت داشته، نماینده ولی‌فقیه در استان یا امام‌جمعه شده. آیا این جرم است؟ این حسن است یا قبح؟ بدیهی است که این حسن است. به همان دلیل که لیاقت داشته که امام‌جمعه بشود، لیاقت داشته در جایگاه خبرگان رهبری هم قرار بگیرد. بنده به عنوان عضوی از اعضای خبرگان و از کوچک‌ترین‌ها، بینی و بین‌الله، یک ذرّه تعارف در میان اعضای خبرگان نمی‌بینم. تکلیف‌مداری و خداترسی در این مجلس موج می‌زند. )( نشریه شما ارگان حزب موتلفه اسلامی ، نقل از عصر ایران) بنابر این لزوم رعایت شرط عدالت ، مانع از اخلال در کار نظارتی اعضای مجلس خبرگانی می شود که همزمان از سوی رهبر معظم انقلاب حکم مسئولیت دریافت کرده اند .
عنوان سوال:

با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به اینکه وظیفه ی مجلس خبرگان رهبری نظارت بر ولی فقیه جامعه است، مشاهده می شود تعداد زیادی از اعضای خبرگان از طرف رهبر انقلاب دارای مسئولیت هایی می گردند. آیا انجام چنین کاری سبب وابستگی اعضا به رهبری نمی شود و وظیفه ی نظارتی مجلس خبرگان را تحت الشعاع قرار نمی دهد؟ آیا تاکنون نظارت خبرگان کارکردی داشته است؟


پاسخ:

با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به اینکه وظیفه ی مجلس خبرگان رهبری نظارت بر ولی فقیه جامعه است، مشاهده می شود تعداد زیادی از اعضای خبرگان از طرف رهبر انقلاب دارای مسئولیت هایی می گردند. آیا انجام چنین کاری سبب وابستگی اعضا به رهبری نمی شود و وظیفه ی نظارتی مجلس خبرگان را تحت الشعاع قرار نمی دهد؟ آیا تاکنون نظارت خبرگان کارکردی داشته است؟

با سلام دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، در مورد سوالی که مطرح فرموده اید لازم است بگوییم اولا تصدی مسئولیت از جانب رهبری برای نمایندگان مجلس خبرگان هیچ ایرادی ندارد و حتی با توجه به ویژگی های شخصیتی نمایندگان این مجلس و نیز مسئولیت هایی که در این مجلس وجود دارد و کارهایی که در قالب نمایندگی مجلس خبرگان صورت می گیرد (کارهایی که اگر چه مهم و حیاتی برای کشور هستند اما برخلاف برخی مشاغل مثل وزارت و وکالت که به صورت مستمر درگیر آن کار هستند کمتر مشغول به کاری هستند) و در نهایت توجه به مسئولیت هایی که معمولا چنین افرادی از سوی رهبری منصوب می شوند در صورتی که این افراد بار این مسئولیت ها را بر دوش نکشند جامعه از وجود و خدمات نیروهای خدمت گذار و متخصص فراوانی محروم خواهد شد . به عنوان مثال یکی از مسئولیت هایی که از سوی رهبری به فردی تفویض می شود عبارت است از ریاست دستگاه قضایی کشور که ضرورتا باید بر عهده فقیهی عادل و توانمند باشد که با توجه به اشتراک در شرایط میان نمایندگان مجلس با شرایط مسئول دستگاه قضایی ، فقیه توانمندی که بتواند بار این مسئولیت مهم را بر دوش بکشد ممکن است در میان نمایندگان مجلس خبرگان رهبری باشد و اگر رهبری به دلیل عضویت وی در این مجلس وی را به این سمت منصوب نکند جامعه بایستی از فیض حضور و خدمت رسانی وی محروم شود که این خود محذوری بزرگتر از محذور اخلال در امر نظارت بر امر رهبری می باشد . در مورد سایر مسئولیت ها نیز چنین مساله ای مطرح می باشد و در نهایت در یک جمع بندی ما را به این نتیجه می رساند که مسئولیت ندادن به شخصیت های متخصص و کارآمد به بهانه حضور در مجلس خبرگان ، دستگاه های مختلف کشور را از افراد متخصص و کارآمد خالی خواهد کرد و مشروط کردن نمایندگی مجلس خبرگان به منصوب نبودن از سوی رهبری برای پستی از پست ها ، موجب محروم ماندن مجلس خبرگان از حضور برخی چهره های کارآمد و متخصص در زمینه کشف ولی امر در شرایط فقدان رهبری و یا نظارت بر عملکرد رهبری خواهد بود.

ثانیا از نظر ما اشتغال کسانی که به نوعی منصوب رهبری هستند در مجلس خبرگان رهبری و یا حتی کمیسیون تحقیق این مجلس هیچ منافاتی با عمل به وظایفشان ندارد . علت نیز در واقع به شرایط خاصی باز می گردد که در انتخاب این افراد باید لحاظ شود و آن عبارت است از شرط مهم (عدالت) . بر این اساس گفته می شود که برخی افراد به دلیل لیاقت هایی که داشته اند ممکن است از سوی رهبری به سمت هایی گماشته شوند اما از آنجایی که برای داشتن این سمت ها داشتن عدالت شرط است در این حال دو شرط پیش می آید : یا اینکه این افراد فاقد عدالت بوده و از این سمت خود سوء استفاده می کند که در چنین شرایطی هم عضویت آنها در خبرگان و هم مسئولیتی که از سوی رهبری گرفته اند هر دو فاقد مشروعیت می باشد . مثلا اگر یکی از نمایندگان مجلس خبرگان از سوی رهبری به عنوان امام جمعه انتخاب شود ولی به اقتضای عدالت خود رفتار ننماید خود به خود از امام جمعه بودن عزل می شود و چنین فردی مشروعیت حضور در مجلس خبرگان و یا مسئولیت امامت جمعه رانخواهد داشت که معمولا چنین اتفاقی نمی افتد. اما اگر بخواهد به اقتضای عدالت خویش رفتار نماید در آن صورت قاعدتا هیچ امری حتی منصوب بودن از سوی رهبری او را از عمل به وظایفی که باید بر عهده بگیرد باز نخواهد داشت که در مورد منصوبان رهبری دقیقا همین مطلب مد نظر می باشد و به همین دلیل در نظام سیاسی اسلام، هیچ منافاتی با منصوب رهبری بودن و عمل وی به وظایفش به وجود نمی آید .

آیت الله سید احمدخاتمی امام جمعه محترم تهران و عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری در این زمینه چنین می فرمایند : ( عضویت در خبرگان شرایطی دارد. در هیچ‌ یک از شرایط آن نیست که فرد نماینده ولی‌فقیه باشد یا نباشد، بنابراین، این گوی و این میدان. هر‌کس که شرایط لازم را دارد، وارد میدان شود. شورای نگهبان شرایط را بررسی می‌کند. شما می‌فرمایید اکثر اعضای خبرگان یا ائمه جمعه هستند یا نمایندگان ولی‌فقیه. سئوال این است که آیا اینها حداقل شرط یعنی عدالت را دارند یا ندارند؟ اگر امام‌جمعه عادل نباشد که نمی‌شود پشت سرش نماز خواند و نماز انسان باطل است، پس مفروض این است که اینها عادلند.

عادل هستند یعنی چه؟ یعنی دین‌شان را به دنیا نمی‌فروشند. لیاقت داشته، نماینده ولی‌فقیه در استان یا امام‌جمعه شده. آیا این جرم است؟ این حسن است یا قبح؟ بدیهی است که این حسن است. به همان دلیل که لیاقت داشته که امام‌جمعه بشود، لیاقت داشته در جایگاه خبرگان رهبری هم قرار بگیرد. بنده به عنوان عضوی از اعضای خبرگان و از کوچک‌ترین‌ها، بینی و بین‌الله، یک ذرّه تعارف در میان اعضای خبرگان نمی‌بینم. تکلیف‌مداری و خداترسی در این مجلس موج می‌زند. )( نشریه شما ارگان حزب موتلفه اسلامی ، نقل از عصر ایران)

بنابر این لزوم رعایت شرط عدالت ، مانع از اخلال در کار نظارتی اعضای مجلس خبرگانی می شود که همزمان از سوی رهبر معظم انقلاب حکم مسئولیت دریافت کرده اند .





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین