گاهی در فضای مجازی محتواهایی به چشم می خورد که توصیه به خوش بینی به باطن اموری می کند که ظاهر قبیح دارد. نمونه این توصیه ها در تصویر پیش رو دیده می شود. آیا چنین نگاهی به اطراف نگاه درست است؟آیا می توان گفت چنین القائی از سوی دشمن است تا ما را از بسترهای فریب غافل کند؟ احادیث و آیات قرآن نسخه¬های شفا و راهکارهای صحیح زندگی کردن است. اما شرط موفقیت در بهره¬گیری از آن تمسک به جوانب کارشناسی آن و استفاده بجای آنها است؛ همانطور که نسخه¬ای که پزشک برای مراجعین خود تجویز می¬کند، باید طبق دستور پزشک استفاده شود و افراط و تفریط در آن و نیز استفاده نابجا و غیر فنی آن می¬تواند به جای درمان موجب ضرر باشد! مسأله پرهیز از سوء ظن یکی از نسخه¬های قرآنی است و سوء ظن و بدگمانی از جمله امور ناشایست و مذموم است. اما این حکم نیز از قاعده فوق مستثنا نیست و باید طبق قاعده و بجا بدان عمل شده و به تبصره¬های آن نیز که از همان قرآن و سنت به دست ما رسیده، توجه گردد. کما اینکه قرآن آنجایی که از سوء ظن نهی کرده، حکم به اطلاق نداده و فرموده:(إن بعض الظن إثم). در روایات نیز اشاره به مواردی شده که سوء ظن پیرامون آن پسندیده است و از جمله این موارد، زمانی است که فسق و جور در جامعه غلبه کند و شرط احتیاط را شرطی عقلایی پیش روی مسلمانان قرار دهد. چرا که مواردی است که اگر نسبت بدان سوء ظن تحقق پیدا نکند، عوارضی ناگوار در جامعه به دنبال خواهد داشت و قبح بسیاری امور قبیح از بین خواهد رفت. از جمله مصادیقی که طبق توصیفات روایات سوء ظن در آن (البته بنا به قواعد تعریف شده¬ای که انسان را از افراط و تفریط باز می¬دارد) مورد عنایت قرار گرفته، فضای مجازی است. این در حالی است که فضای مجازی در شرایط فعلی جولانگاه دشمن است و دشمن منافقانه در آن عمل کرده، گاهی آیات و روایات را به نفع تاکتیکهای جنگی خود مصادره به مطلوب می¬کند و اینچنین به تفسیر به رأی در رابطه با مضامین آیات و روایات می¬پردازد و گاهی نیز جعل حدیث کرده، آنچه از کلمات خودش هست را به نام دین و قرآن انتشار می¬دهد و در وقع با این کار به طرق روانی و عوامفریبانه به معصومین دروغ می¬بندد و احادیث ابوحنیفه¬ای می¬سراید! ضمن اینکه از جمله تاکتیکهای دشمن در میان مغالطه¬ها و سفسطه¬ها و شبهه پراکنیهایی که دارد، این است که تبصره¬های قید شده هر حکم کلی دین را در جایگاه همان حکم کلی گذاشته و با کتمان ناشی از عدم انصاف، آن را به چالش می کشد! نمونه¬ای از اینگونه اقدامات دشمن را می¬توان در تصویر فتوشاپی(!) فوق مشاهده کرد که با شگردی روانشناسانه طراحی شده و با استفاده از شعائر دینی، قبح امور قبیح را می¬شکند و امور ناشایست را در اذهان توجیه می¬نماید. لذا آنچه از مقاصد دشمن در تصویر فوق مد نظر قرار گرفته، از قبیل نکات زیر است: 1. حساسیت زدایی نسبت به جرائم و همسان سازی جرم با روال متعارف زندگی و بخصوص دامن زدن به عادی انگاری مسأله اعتیاد در جامعه! 2. قبح شکنی از امور قبیح در ذهن ناخودآگاه در قالب حکم کلی قابل استنتاج از مصداق مورد بحث در نوع اثرگذاری روانی! 3. تقبیح سوء ظن در محلی که توصیه به سوء ظن شده (به واسطه ناهمخوانی حکم و موضوع و یا فرمول و مصداق، همانطور که در توضیحات فوق بدان اشاره شد)! 4. انفکاک ظاهر و باطن از یکدیگر که امری غیرعقلایی و غیر¬قابل قبول است و جا انداختن آن به عنوان امری منطقی به صورت تبلیغات روانی؛ حال آنکه ظاهر افراد حکایت از علقه¬های درونی آنها دارد و اگر دل پاک باشد، قطعاً اثر پاکی آن بر روی ظاهر نمایان می¬گردد. 5. توجیه موضع تهمت به بهانه گناه شماردن سوء ظن؛ حال آنکه در روایات همانگونه که از سوء ظن پرهیز داده شده، از قرار گرفتن در موضع تهمت نیز پرهیز داده شده است! 6. جعل حدیث به واسطه آوردن عبارتی عامیانه به زبان عربی جهت عوامفریبی؛ به گونه¬ای که حتی سندی هم برای آن ذکر نکرده و در عوض کلمات نامفهومی از جنس لاتین را جهت حساسیت زدایی نسبت به عاری بودن آن از سند، قید کرده است!
گاهی در فضای مجازی محتواهایی به چشم می خورد که توصیه به خوش بینی به باطن اموری می کند که ظاهر قبیح دارد. نمونه این توصیه ها در تصویر پیش رو دیده می شود. آیا چنین نگاهی به اطراف نگاه درست است؟آیا می توان گفت چنین القائی از سوی دشمن است تا ما را از بسترهای فریب غافل کند؟
گاهی در فضای مجازی محتواهایی به چشم می خورد که توصیه به خوش بینی به باطن اموری می کند که ظاهر قبیح دارد. نمونه این توصیه ها در تصویر پیش رو دیده می شود. آیا چنین نگاهی به اطراف نگاه درست است؟آیا می توان گفت چنین القائی از سوی دشمن است تا ما را از بسترهای فریب غافل کند؟
احادیث و آیات قرآن نسخه¬های شفا و راهکارهای صحیح زندگی کردن است. اما شرط موفقیت در بهره¬گیری از آن تمسک به جوانب کارشناسی آن و استفاده بجای آنها است؛ همانطور که نسخه¬ای که پزشک برای مراجعین خود تجویز می¬کند، باید طبق دستور پزشک استفاده شود و افراط و تفریط در آن و نیز استفاده نابجا و غیر فنی آن می¬تواند به جای درمان موجب ضرر باشد!
مسأله پرهیز از سوء ظن یکی از نسخه¬های قرآنی است و سوء ظن و بدگمانی از جمله امور ناشایست و مذموم است. اما این حکم نیز از قاعده فوق مستثنا نیست و باید طبق قاعده و بجا بدان عمل شده و به تبصره¬های آن نیز که از همان قرآن و سنت به دست ما رسیده، توجه گردد. کما اینکه قرآن آنجایی که از سوء ظن نهی کرده، حکم به اطلاق نداده و فرموده:(إن بعض الظن إثم). در روایات نیز اشاره به مواردی شده که سوء ظن پیرامون آن پسندیده است و از جمله این موارد، زمانی است که فسق و جور در جامعه غلبه کند و شرط احتیاط را شرطی عقلایی پیش روی مسلمانان قرار دهد. چرا که مواردی است که اگر نسبت بدان سوء ظن تحقق پیدا نکند، عوارضی ناگوار در جامعه به دنبال خواهد داشت و قبح بسیاری امور قبیح از بین خواهد رفت.
از جمله مصادیقی که طبق توصیفات روایات سوء ظن در آن (البته بنا به قواعد تعریف شده¬ای که انسان را از افراط و تفریط باز می¬دارد) مورد عنایت قرار گرفته، فضای مجازی است. این در حالی است که فضای مجازی در شرایط فعلی جولانگاه دشمن است و دشمن منافقانه در آن عمل کرده، گاهی آیات و روایات را به نفع تاکتیکهای جنگی خود مصادره به مطلوب می¬کند و اینچنین به تفسیر به رأی در رابطه با مضامین آیات و روایات می¬پردازد و گاهی نیز جعل حدیث کرده، آنچه از کلمات خودش هست را به نام دین و قرآن انتشار می¬دهد و در وقع با این کار به طرق روانی و عوامفریبانه به معصومین دروغ می¬بندد و احادیث ابوحنیفه¬ای می¬سراید! ضمن اینکه از جمله تاکتیکهای دشمن در میان مغالطه¬ها و سفسطه¬ها و شبهه پراکنیهایی که دارد، این است که تبصره¬های قید شده هر حکم کلی دین را در جایگاه همان حکم کلی گذاشته و با کتمان ناشی از عدم انصاف، آن را به چالش می کشد!
نمونه¬ای از اینگونه اقدامات دشمن را می¬توان در تصویر فتوشاپی(!) فوق مشاهده کرد که با شگردی روانشناسانه طراحی شده و با استفاده از شعائر دینی، قبح امور قبیح را می¬شکند و امور ناشایست را در اذهان توجیه می¬نماید. لذا آنچه از مقاصد دشمن در تصویر فوق مد نظر قرار گرفته، از قبیل نکات زیر است:
1. حساسیت زدایی نسبت به جرائم و همسان سازی جرم با روال متعارف زندگی و بخصوص دامن زدن به عادی انگاری مسأله اعتیاد در جامعه!
2. قبح شکنی از امور قبیح در ذهن ناخودآگاه در قالب حکم کلی قابل استنتاج از مصداق مورد بحث در نوع اثرگذاری روانی!
3. تقبیح سوء ظن در محلی که توصیه به سوء ظن شده (به واسطه ناهمخوانی حکم و موضوع و یا فرمول و مصداق، همانطور که در توضیحات فوق بدان اشاره شد)!
4. انفکاک ظاهر و باطن از یکدیگر که امری غیرعقلایی و غیر¬قابل قبول است و جا انداختن آن به عنوان امری منطقی به صورت تبلیغات روانی؛ حال آنکه ظاهر افراد حکایت از علقه¬های درونی آنها دارد و اگر دل پاک باشد، قطعاً اثر پاکی آن بر روی ظاهر نمایان می¬گردد.
5. توجیه موضع تهمت به بهانه گناه شماردن سوء ظن؛ حال آنکه در روایات همانگونه که از سوء ظن پرهیز داده شده، از قرار گرفتن در موضع تهمت نیز پرهیز داده شده است!
6. جعل حدیث به واسطه آوردن عبارتی عامیانه به زبان عربی جهت عوامفریبی؛ به گونه¬ای که حتی سندی هم برای آن ذکر نکرده و در عوض کلمات نامفهومی از جنس لاتین را جهت حساسیت زدایی نسبت به عاری بودن آن از سند، قید کرده است!