با سلام با توجه به اینکه علت سقوط ارتش صدام جاسوسی امریکا از مراکز نظامی بود آیا ایران همچین اجازه ای رو به آژانس بین المللی میده که بیان و از مراکز ما بازدید کنن با اینکه رهبری هم فرمودند من اجازه نمیدهم... لطفا تبیین کنید تا خیالمون راحت بشه
با سلام با توجه به اینکه علت سقوط ارتش صدام جاسوسی امریکا از مراکز نظامی بود آیا ایران همچین اجازه ای رو به آژانس بین المللی میده که بیان و از مراکز ما بازدید کنن با اینکه رهبری هم فرمودند من اجازه نمیدهم... لطفا تبیین کنید تا خیالمون راحت بشه با سلام، بازرسی از مراکز نظامی ایران بر اساس دیدگاه نظام و مقام معظم رهبری ممنوع است و به هیچ مجموعه و قدرتی اجازه بازدید از مراکز نظامی و حساس کشور داده نمی شود و این مساله به عنوان یکی از خطوط قرمز نظام تبیین شده است. مقام معظم رهبری و سران نظام بارها بر این مساله تاکید کرده اند. مقام معظم رهبری در آستانه روز پاسدار در دانشگاه امام حسین(ع) از زیاده خواهی های طرف مقابل در مذاکرات هسته ای را، درخواست برای بازرسی از مراکز نظامی و گفتگو با دانشمندان و محققان ایرانی بیان کردند و فرمودند: همانگونه که قبلا هم گفته شد، اجازه هیچگونه بازرسی از هیچیک از مراکز نظامی و همچنین گفتگو با دانشمندان هسته ای و سایر رشته های حساس و اهانت به حریم آنها، داده نخواهد شد.من اجازه نخواهم داد که بیگانگان بیایند و با دانشمندان و فرزندان عزیز و برجسته این ملت صحبت و از آنان بازجویی کنند.... این موضوع را دشمنان نظام اسلامی و همه کسانی که منتظر تصمیم نظام هستند، به روشنی متوجه شوند. مقام معظم رهبری همچنین در دیدار خود با کارگزاران نظام در دوم تیرماه مخالفت قاطع خود با بازرسی‌های غیرمتعارف، پرس و جو از شخصیت‌های ایران و بازرسی از مراکز نظامی را اعلام کردند. البته بنابر اعلام برخی مسئولین هسته ای، اگز بازدیدهایی قرار است انجام شود، به صورت مدیریت شده و در چارچوب پروتکل الحاقی خواهد بود که آژانس بین المللی انرژی اتمی با هماهنگی های اولیه و کنترل شده در چارچوب شرایط مرسوم و بازرسی های متعارف انجام خواهد داد. اما در رابطه با مقایسه این نوع بازرسی ها با بازرسی های که در عراق صورت گرفت و منجر به حمله نظامی گردید، باید گفت: در آن زمان عراق تحریم شد و به دلیل فشارهای وارده، به ناچار با نظارت شورای امنیت بر فعالیت‌های نظامی خود موافقت کرد. بازرسان را راه داد و لیست پایگاه‌های خود را در اختیار آنان قرار داد. اما در نهایت با حمله به همان پایگاه‌ها مواجه شد و مشخص شد اطلاعاتی که شورای امنیت از آن می‌خواست، برای رفع نگرانی‌های منطقی آنها نبود بلکه نوعی عملیات شناسایی برای شناخت اهداف عملیات نظامی بود. البته این تنها یکی از احتمالاتی است که ممکن است در مورد ایران نیز رخ دهد که گر چه به دلیل قطعیت تاریخی آن و همچنین وقوع آن در گذشته بسیار نزدیک و همسایه ما، باید جدی گرفته شود، اما پرونده هسته‌ای ایران تفاوت‌هایی با پرونده سلاح کشتار جمعی عراق دارد که می تواند سرنوشت دیگری برای بازرسی از مراکز نظامی ایران رقم بزند: 1- تفاوت میان نوع فعالیت‌های اصطلاحاً مشکوک: کشورهای غربی اگر اراده سیاسی داشته باشند، ممکن است از کاه، کوه بسازند. منظور ما این است که حتی اگر فعالیت‌های ایران کاملاً بی‌خطر باشد، آنها باز هم اگر صلاح بدانند یا زیر فشار اسرائیل قرار بگیرند، یک موشک ساده را بهانه‌ای برای حمله به ایران قرار می‌دهند اما به هر حال، برنامه نظامی ایران با عراق متفاوت است. بازرسی‌های سازمان ملل در دهه 1990 میلادی نشان داد فعالیت‌هایی توسط صدام در جهت تولید تسلیحات شیمیایی و بیولوژیک انجام شده بود (هر چند هنوز در این مورد نمی‌توان به صورت قطعی سخن گفت، حتی گزارش دولفر در 2004 با مستندات شفاهی خود از مأموران اطلاعاتی ادعا کرد عراق تمام فعالیت‌های غیرقانونی خود را در ابتدای دهه 1990 میلادی متوقف کرده بود) اما در ایران، نهایتاً موشک‌های قاره پیما خواهند یافت؛ که البته این نیز ارتباطی با برنامه‌ هسته‌ای صلح‌آمیز نخواهد داشت که موضوع بازرسی‌ بازرسان آژانس یا جاسوسان سازمان سیا قرار بگیرد. 2- تفاوت قدرت نظامی ایران و عراق: آمریکا در بمباران مراکز نظامی عراق، منتظر واکنش مهمی نبود، اما داستان ایران متفاوت است. ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هزاران موشک در مرزهای ایران آماده پرتاب به سمت اهداف تعیین شده هستند و نمی‌شود به راحتی با دم این شیر بازی کرد. بحثی نیست که قدرت نظامی و توان تجهیزات آمریکا از ایران بیشتر است اما این دلیل نمی‌شود واکنش ایران به حمله احتمالی برای آمریکا و متحدانش دردسرساز و در شرایطی مهلک نباشد. این علاوه بر دستاورهای نظامی ایران، به تجربیات موفق ایران در مدیریت هوشمند نظامی و هدفگذاری های مؤثر از نوع جنگ نامتقارن بر می‌گردد. 3- تفاوت مشروعیت مردمی حکومت ایران و عراق: هدف نهایی آمریکا براندازی رژیم صدام بود و این را از اوایل دهه 1990 میلادی صراحتاً می‌گفتند. در مورد ایران هم مدت‌ها است می‌گویند اما تفاوت ایران با عراق در این است که مردمسالاری در ایران با عراقی که در انتخابات ریاست جمهوری‌اش تنها یک گزینه یعنی صدام حسین نامزد می‌شد، قابل مقایسه نیست. همین میزان از مشروعیت مردمی در ایران که نظام سیاسی اجازه می‌دهد روندهای مهم فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور توسط انتخاب‌های مردم در سال 68، 76، 84 و 92 تغییر کند، ضامن مهمی برای مقابله مردم با هرگونه دخالت خارجی است. 4- تفاوت واکنش افکار عمومی جهانی: مشروعیت مردمی نظام ایران موجب می‌شود حمله به چنین کشوری، حتی به صورت یک عملیات مقطعی با مخالفت افکار عمومی جهانی و برخی قدرت‌های برتر مانند روسیه و چین واقع شود. گر چه به دلیل تبلیغات رسانه‌ای نمی‌توان بر اولی و به دلیل تجربه جنگ تحمیلی نمی‌توان بر دومی حساب صددرصد باز کرد، اما به هر حال هزینه‌ای که آمریکا و متحدانش بر اثر حمله احتمالی به ایران (که در حال تعامل و مذاکره با نهادها و قدرت‌های بین المللی است) از اعتبار خود در افکار عمومی جهان می‌دهند، چندین برابر عملیات نظامی علیه عراق خواهد بود. 5- تفاوت میان بازرسی توسط آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت: بازرسی از مراکز نظامی یک کشور توسط مأموران سازمان ملل طبق قطعنامه های شورای امنیت ذیل فصل هفت انجام می‌شود، فصلی که مرتبط با اقدامات قهرآمیز علیه دول متخلف از منشور است اما بازرسی پیشنهادشده توسط 5+1 توسط مأموران آژانس انرژی اتمی صورت می‌گیرد؛ و صد البته ضرب‌المثل سگ زرد برادر شغال است را نیز در گوشه ذهن داریم. البته طبق قانون، اگر آژانس به نتیجه منفی در بازرسی‌های خود برسد، می‌تواند پرونده یک کشور را به شورای امنیت بفرستد، اما به هر حال، یک قدم از عملیات نظامی فاصله دارد. 6- تفاوت در میزان سنجیدگی سیاست خارجی ایران و عراق: عراق نشان داده بود کشوری عصیانگر در منطقه خاورمیانه است که نمی‌توان اقدامات آن را پیش بینی کرد. سیاست خارجی عراق، دستخوش عدم استفاده مؤثر دیکتاتور از مشاوران کارآزموده و عدم برنامه‌ریزی بلندمدت و حرکت مستمر بود اما داستان ایران متفاوت است. حکومت ایران به ویژه در مقاطعی نشان داده است بسیار سنجیده و محتاط عمل می‌کند و اگر خواهان تغییری در معادلات قدرت در خاورمیانه و حتی جهان است، این تغییر را از طرق معقول مانند ترویج فرهنگی، فعالیت سیاسی و تعاملات اقتصادی صورت می‌دهد نه اینکه مانند عراق، قرارداد خود با ایران بر سر اروندرود را پاره کند و یا برای جبران شکست از ایران، ناگهان کویت را اشغال کند! سیاست خارجی برتر ایران، هم امکان گشودن گره‌ها در روابط با قدرت‌های جهانی را بیشتر می‌کند، هم آنها را تشویق می‌کند مشکلات خود را از طرق معقول با ایران حل و فصل کنند و هزینه‌های عملیات نظامی را برای خود نخرند.(به نقل از مشرق)
عنوان سوال:

با سلام با توجه به اینکه علت سقوط ارتش صدام جاسوسی امریکا از مراکز نظامی بود آیا ایران همچین اجازه ای رو به آژانس بین المللی میده که بیان و از مراکز ما بازدید کنن با اینکه رهبری هم فرمودند من اجازه نمیدهم... لطفا تبیین کنید تا خیالمون راحت بشه


پاسخ:

با سلام با توجه به اینکه علت سقوط ارتش صدام جاسوسی امریکا از مراکز نظامی بود آیا ایران همچین اجازه ای رو به آژانس بین المللی میده که بیان و از مراکز ما بازدید کنن با اینکه رهبری هم فرمودند من اجازه نمیدهم... لطفا تبیین کنید تا خیالمون راحت بشه

با سلام، بازرسی از مراکز نظامی ایران بر اساس دیدگاه نظام و مقام معظم رهبری ممنوع است و به هیچ مجموعه و قدرتی اجازه بازدید از مراکز نظامی و حساس کشور داده نمی شود و این مساله به عنوان یکی از خطوط قرمز نظام تبیین شده است. مقام معظم رهبری و سران نظام بارها بر این مساله تاکید کرده اند. مقام معظم رهبری در آستانه روز پاسدار در دانشگاه امام حسین(ع) از زیاده خواهی های طرف مقابل در مذاکرات هسته ای را، درخواست برای بازرسی از مراکز نظامی و گفتگو با دانشمندان و محققان ایرانی بیان کردند و فرمودند: همانگونه که قبلا هم گفته شد، اجازه هیچگونه بازرسی از هیچیک از مراکز نظامی و همچنین گفتگو با دانشمندان هسته ای و سایر رشته های حساس و اهانت به حریم آنها، داده نخواهد شد.من اجازه نخواهم داد که بیگانگان بیایند و با دانشمندان و فرزندان عزیز و برجسته این ملت صحبت و از آنان بازجویی کنند.... این موضوع را دشمنان نظام اسلامی و همه کسانی که منتظر تصمیم نظام هستند، به روشنی متوجه شوند. مقام معظم رهبری همچنین در دیدار خود با کارگزاران نظام در دوم تیرماه مخالفت قاطع خود با بازرسی‌های غیرمتعارف، پرس و جو از شخصیت‌های ایران و بازرسی از مراکز نظامی را اعلام کردند. البته بنابر اعلام برخی مسئولین هسته ای، اگز بازدیدهایی قرار است انجام شود، به صورت مدیریت شده و در چارچوب پروتکل الحاقی خواهد بود که آژانس بین المللی انرژی اتمی با هماهنگی های اولیه و کنترل شده در چارچوب شرایط مرسوم و بازرسی های متعارف انجام خواهد داد. اما در رابطه با مقایسه این نوع بازرسی ها با بازرسی های که در عراق صورت گرفت و منجر به حمله نظامی گردید، باید گفت: در آن زمان عراق تحریم شد و به دلیل فشارهای وارده، به ناچار با نظارت شورای امنیت بر فعالیت‌های نظامی خود موافقت کرد. بازرسان را راه داد و لیست پایگاه‌های خود را در اختیار آنان قرار داد. اما در نهایت با حمله به همان پایگاه‌ها مواجه شد و مشخص شد اطلاعاتی که شورای امنیت از آن می‌خواست، برای رفع نگرانی‌های منطقی آنها نبود بلکه نوعی عملیات شناسایی برای شناخت اهداف عملیات نظامی بود. البته این تنها یکی از احتمالاتی است که ممکن است در مورد ایران نیز رخ دهد که گر چه به دلیل قطعیت تاریخی آن و همچنین وقوع آن در گذشته بسیار نزدیک و همسایه ما، باید جدی گرفته شود، اما پرونده هسته‌ای ایران تفاوت‌هایی با پرونده سلاح کشتار جمعی عراق دارد که می تواند سرنوشت دیگری برای بازرسی از مراکز نظامی ایران رقم بزند: 1- تفاوت میان نوع فعالیت‌های اصطلاحاً مشکوک: کشورهای غربی اگر اراده سیاسی داشته باشند، ممکن است از کاه، کوه بسازند. منظور ما این است که حتی اگر فعالیت‌های ایران کاملاً بی‌خطر باشد، آنها باز هم اگر صلاح بدانند یا زیر فشار اسرائیل قرار بگیرند، یک موشک ساده را بهانه‌ای برای حمله به ایران قرار می‌دهند اما به هر حال، برنامه نظامی ایران با عراق متفاوت است. بازرسی‌های سازمان ملل در دهه 1990 میلادی نشان داد فعالیت‌هایی توسط صدام در جهت تولید تسلیحات شیمیایی و بیولوژیک انجام شده بود (هر چند هنوز در این مورد نمی‌توان به صورت قطعی سخن گفت، حتی گزارش دولفر در 2004 با مستندات شفاهی خود از مأموران اطلاعاتی ادعا کرد عراق تمام فعالیت‌های غیرقانونی خود را در ابتدای دهه 1990 میلادی متوقف کرده بود) اما در ایران، نهایتاً موشک‌های قاره پیما خواهند یافت؛ که البته این نیز ارتباطی با برنامه‌ هسته‌ای صلح‌آمیز نخواهد داشت که موضوع بازرسی‌ بازرسان آژانس یا جاسوسان سازمان سیا قرار بگیرد. 2- تفاوت قدرت نظامی ایران و عراق: آمریکا در بمباران مراکز نظامی عراق، منتظر واکنش مهمی نبود، اما داستان ایران متفاوت است. ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هزاران موشک در مرزهای ایران آماده پرتاب به سمت اهداف تعیین شده هستند و نمی‌شود به راحتی با دم این شیر بازی کرد. بحثی نیست که قدرت نظامی و توان تجهیزات آمریکا از ایران بیشتر است اما این دلیل نمی‌شود واکنش ایران به حمله احتمالی برای آمریکا و متحدانش دردسرساز و در شرایطی مهلک نباشد. این علاوه بر دستاورهای نظامی ایران، به تجربیات موفق ایران در مدیریت هوشمند نظامی و هدفگذاری های مؤثر از نوع جنگ نامتقارن بر می‌گردد. 3- تفاوت مشروعیت مردمی حکومت ایران و عراق: هدف نهایی آمریکا براندازی رژیم صدام بود و این را از اوایل دهه 1990 میلادی صراحتاً می‌گفتند. در مورد ایران هم مدت‌ها است می‌گویند اما تفاوت ایران با عراق در این است که مردمسالاری در ایران با عراقی که در انتخابات ریاست جمهوری‌اش تنها یک گزینه یعنی صدام حسین نامزد می‌شد، قابل مقایسه نیست. همین میزان از مشروعیت مردمی در ایران که نظام سیاسی اجازه می‌دهد روندهای مهم فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور توسط انتخاب‌های مردم در سال 68، 76، 84 و 92 تغییر کند، ضامن مهمی برای مقابله مردم با هرگونه دخالت خارجی است. 4- تفاوت واکنش افکار عمومی جهانی: مشروعیت مردمی نظام ایران موجب می‌شود حمله به چنین کشوری، حتی به صورت یک عملیات مقطعی با مخالفت افکار عمومی جهانی و برخی قدرت‌های برتر مانند روسیه و چین واقع شود. گر چه به دلیل تبلیغات رسانه‌ای نمی‌توان بر اولی و به دلیل تجربه جنگ تحمیلی نمی‌توان بر دومی حساب صددرصد باز کرد، اما به هر حال هزینه‌ای که آمریکا و متحدانش بر اثر حمله احتمالی به ایران (که در حال تعامل و مذاکره با نهادها و قدرت‌های بین المللی است) از اعتبار خود در افکار عمومی جهان می‌دهند، چندین برابر عملیات نظامی علیه عراق خواهد بود. 5- تفاوت میان بازرسی توسط آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت: بازرسی از مراکز نظامی یک کشور توسط مأموران سازمان ملل طبق قطعنامه های شورای امنیت ذیل فصل هفت انجام می‌شود، فصلی که مرتبط با اقدامات قهرآمیز علیه دول متخلف از منشور است اما بازرسی پیشنهادشده توسط 5+1 توسط مأموران آژانس انرژی اتمی صورت می‌گیرد؛ و صد البته ضرب‌المثل سگ زرد برادر شغال است را نیز در گوشه ذهن داریم. البته طبق قانون، اگر آژانس به نتیجه منفی در بازرسی‌های خود برسد، می‌تواند پرونده یک کشور را به شورای امنیت بفرستد، اما به هر حال، یک قدم از عملیات نظامی فاصله دارد. 6- تفاوت در میزان سنجیدگی سیاست خارجی ایران و عراق: عراق نشان داده بود کشوری عصیانگر در منطقه خاورمیانه است که نمی‌توان اقدامات آن را پیش بینی کرد. سیاست خارجی عراق، دستخوش عدم استفاده مؤثر دیکتاتور از مشاوران کارآزموده و عدم برنامه‌ریزی بلندمدت و حرکت مستمر بود اما داستان ایران متفاوت است. حکومت ایران به ویژه در مقاطعی نشان داده است بسیار سنجیده و محتاط عمل می‌کند و اگر خواهان تغییری در معادلات قدرت در خاورمیانه و حتی جهان است، این تغییر را از طرق معقول مانند ترویج فرهنگی، فعالیت سیاسی و تعاملات اقتصادی صورت می‌دهد نه اینکه مانند عراق، قرارداد خود با ایران بر سر اروندرود را پاره کند و یا برای جبران شکست از ایران، ناگهان کویت را اشغال کند! سیاست خارجی برتر ایران، هم امکان گشودن گره‌ها در روابط با قدرت‌های جهانی را بیشتر می‌کند، هم آنها را تشویق می‌کند مشکلات خود را از طرق معقول با ایران حل و فصل کنند و هزینه‌های عملیات نظامی را برای خود نخرند.(به نقل از مشرق)





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین